نه من بيهوده گرد کوچه و بازار می گردموفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن
مذاق عاشقی دارم پی ديدار ميگردم
نه من بيهوده گرد کوچه و بازار می گردموفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن
نه من بيهوده گرد کوچه و بازار می گردم
مذاق عاشقی دارم پی ديدار ميگردم
مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کنما را سری ست با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم
گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من
از خاک بیشتر نه،که از خاک کمتریم!
مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن
سخن چه فایده گفتن چو پند میننیوشم
ما زاده عشقیم و فزاینده دردیم
با مدعی عاکف مسجد به نبردیم
با مدعیان در طلبش عهد نبستیم
با بی خبران سازش بیهوده نکردیم
من آن ابرم که ميخواهد ببارد
دل تنگم هواي گريه دارد
دل تنگم غريب اين در و دشت
نميدانم کجا سر ميگذارد...
هعــــــــــــــــی.................:|
دامن کشان همی شد در شرب زر کشیده
صد ماه رو ز رشکش جیب قصب دریده
زنهار تا توانی اهل نظر میازار
دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده
هان ای دل عبرت بین از دیده نظر کن هان
ایوان مدائن را آیینهٔ عبرت دان
نه سرو توان گفتن و نه خورشید و نه ماه
آه از تو که در وصف نمی آیی آه
همه کس عاشق یارند چه هوشیار و چه مست/ همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت
تو را که هرچه مراد است در جهان داری
چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری
یارب این نو گل خندان ک سپردی ب منش
میسپارم ب تو از چشم حسود چمنش
[FONT="]ای دم صبح خوش نفس نافه ی زلف یار کو[/FONT]شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبک باران ساحل ها
ای دم صبح خوش نفس نافه ی زلف یار کو
حسن فروشی گلم نیست تحمل ای صبا
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست
توبه ام را بت مستی،به یکی جام شکست
اولین شیشه نبود اینکه در اسلام شکست
تبه کردم جوانی تا کنم خوش زندگانی را
چه سود از زندگانی چون تبه کردم جوانی را
او نیست که در مردمک چشم سیاهم
تا خیره شود عکس رخ خویش ببیند
این گیسوی افشان به چه کار ایدم امشب
کو پنجه او تا که در آن خانه گزیند
در نماز و در رکوع و در سجود
سر بجنبد دل نجنبد این چه سود
دفتر صوفی سواد حرف نیست
جز دل اسپید همچون برف نیست
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم ثمر شود
[FONT="]تنها نه عشق و زندگی و آرزوی من[/FONT][FONT="]دل که رنجید از کسی خرسند کردن مشکل است
شیشه ی بشکسته را پبوند کردن مشکل است
تنها نه عشق و زندگی و آرزوی من
او هستی من است که آینده دست اوست
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
ممنون از همراهیتون، شب خوش![]()
هر کس که دلی چون دل ما داشته باشد
از دست غم ازاد کجا داشته باشد
همچنین تشکر و شب خوش
دوران شکوه باغ از خاطرمان رفته ست
امروز که صف در صف خشکیده و بی باریم
ما خویش ندانستیم بیداریِ مان از خواب
گفتند که بیدارید،گفتیم که بیداریم
[FONT="]دل تنگم و جز روی خوشت در نظرم نیست[/FONT][FONT="][/FONT]داشتم خوش حالتی امشب میان کفر و دین
دیده مشغول بت و دل گرم استغفار بود
دل تنگم و جز روی خوشت در نظرم نیست
در گیتی و افلاک به جز تو قمرم نیست
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |