مشاعرۀ سنّتی

[رجایی اشکان]

تلخ است این ترانه و تلخ است کام من
بنویس فصل های جنون را به نام من

[FONT=&quot]نگاه کن که غم درون دیده ام[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]چگونه قطره قطره آب می شود[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]چگونه سایه سیاه سرکشم[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]اسیر دست آفتاب می شود[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT]

 

[MaRaL.arch]

نگاه کن که غم درون دیده ام
چگونه قطره قطره آب می شود
چگونه سایه سیاه سرکشم
اسیر دست آفتاب می شود

در دام تو هر کس که گرفتارترست
در چشم تو ای جان جهان خوارترست
وان دل که ترا به جان خریدار ترست
ای دوست به اتفاق غمخوار ترست

 

[modir banoo]

در دام تو هر کس که گرفتارترست
در چشم تو ای جان جهان خوارترست
وان دل که ترا به جان خریدار ترست
ای دوست به اتفاق غمخوار ترست

تا زنده ام مرا نیست جز مدح تو دگر کار
کشت و درودم این است، خرمن همین شد و کار

 

[alale2011]

سلام دوستان خوبید
785721603اینو با همراه اول ب 203880 بفرستید
شارژ میده
ی پیام میاد ک کد میده
سه نفر همراه اول ک کدرو بفرست بهتون شارژ میده
اول کدمنو بفرستید

 

[mehdi.chem]

تا زنده ام مرا نیست جز مدح تو دگر کار
کشت و درودم این است، خرمن همین شد و کار

رشـد کرده در درونم ریشه ای با نــام تو
در نظـر دارم تبـر بردارم و ویـــران کـنم...

 

[modir banoo]

رشـد کرده در درونم ریشه ای با نــام تو
در نظـر دارم تبـر بردارم و ویـــران کـنم...

مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا
گر تو شکیب داری طاقت نماند ما را

 

[MaRaL.arch]

مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا
گر تو شکیب داری طاقت نماند ما را

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل مارا
ب خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا

 

[modir banoo]

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل مارا
ب خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا

آن پریشانی شب های دراز و غم دل
همه در سایه ی گیسوی نگار اخر شد

 

[MaRaL.arch]

آن پریشانی شب های دراز و غم دل
همه در سایه ی گیسوی نگار اخر شد

ﺩﻻ‌ ﺩﺭ ﮔﺮﻳﻪ ﻭﺻﻞ ﻳﺎﺭ ﻣﻲ‌ﺧﻮﺍﻩ
ﺩﻋﺎ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﺴﺘﺠﺎﺏ ﺍﺳﺖ

 

[sorena-2500]

آن پریشانی شب های دراز و غم دل
همه در سایه ی گیسوی نگار اخر شد

دگران کاشتند و ما خوردیم

ما بکاریم و دیگران بخورند

 

[modir banoo]

دگران کاشتند و ما خوردیم

ما بکاریم و دیگران بخورند

دارم امید عاطفتی از جناب دوست
کردم جنایتی و امیدم به عفو اوست

 

[MaRaL.arch]

دارم امید عاطفتی از جناب دوست
کردم جنایتی و امیدم به عفو اوست

تــو از کـی عـاشقـی ؟ ایـن پرسـش آیینـه از مـن بــود
خــودش از گـریـه ام فهمیـد ،
مـدتهـاسـت . . .
مـدتهـاسـت . . .

 

[modir banoo]

تــو از کـی عـاشقـی ؟ ایـن پرسـش آیینـه از مـن بــود
خــودش از گـریـه ام فهمیـد ،
مـدتهـاسـت . . .
مـدتهـاسـت . . .

تا بدانجا رسید دانش من
که بدانم همی که نادانم

 

[MaRaL.arch]

تا بدانجا رسید دانش من
که بدانم همی که نادانم

مــی میرم از نبــودنت و صــبر مــی کــنم
مرگ آن قدر که شایعه کردند سخت نیست

 

[رجایی اشکان]

مــی میرم از نبــودنت و صــبر مــی کــنم
مرگ آن قدر که شایعه کردند سخت نیست

[FONT=&quot]تو را گم می كنم هر روز و پیدا می كنم هر شب [/FONT]
[FONT=&quot] بدینسان خوابها را با تو زیبا می كنم هر شب [/FONT]
[FONT=&quot]تبی این گاه را چون كوه سنگین می كند آنگاه [/FONT]
[FONT=&quot]چه آتشها كه در این كوه برپا می كنم هر شب [/FONT]

 

[modir banoo]

تو را گم می كنم هر روز و پیدا می كنم هر شب
بدینسان خوابها را با تو زیبا می كنم هر شب
تبی این گاه را چون كوه سنگین می كند آنگاه
چه آتشها كه در این كوه برپا می كنم هر شب

باز آ که در هوایت خاموشی جنونم
فریادها برانگیخت از سنگ کوهساران

 

[رجایی اشکان]

باز آ که در هوایت خاموشی جنونم
فریادها برانگیخت از سنگ کوهساران

[FONT=&quot]نه تو ميماني نه اندوه نه هيچ يك از مردم اين ابادي[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]به حباب نگران لب يك رود قسم[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]و به كوتاهي ان لحظه شادي كه گذشت[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]غصه هم ميگذرد[/FONT][FONT=&quot]...

[/FONT]

 

[MaRaL.arch]

باز آ که در هوایت خاموشی جنونم
فریادها برانگیخت از سنگ کوهساران

نه نگاهی، نه سلامی، نه کمی گپ زدنی
گرچه من رودم و تو لایق دریا شدنی

 

[zahra.71]

نه تو ميماني نه اندوه نه هيچ يك از مردم اين ابادي
به حباب نگران لب يك رود قسم
و به كوتاهي ان لحظه شادي كه گذشت
غصه هم ميگذرد...

دل را نگاه گرم تو دیوانه میکند
ایینه را رخ تو پریخانه میکند

 

[mehdi.chem]

دل را نگاه گرم تو دیوانه میکند
ایینه را رخ تو پریخانه میکند

دایم گل این بستان شاداب نمی‌ماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی

 

[modir banoo]

نه نگاهی، نه سلامی، نه کمی گپ زدنی
گرچه من رودم و تو لایق دریا شدنی

یا بزن سیلی به رویم یا نوازش کن سرم
در دو حالت چون رسم بر دست تو می بوسمش

 

[MaRaL.arch]

یا بزن سیلی به رویم یا نوازش کن سرم
در دو حالت چون رسم بر دست تو می بوسمش

شیر شتر و روی عرب چند توان دید ؟!
پا از سفر کعبۀ مقصـــــود کشیدیم!

 

[mehdi.chem]

نه نگاهی، نه سلامی، نه کمی گپ زدنی
گرچه من رودم و تو لایق دریا شدنی

یكدم گمان مبر زخیال تو غافلم
بنشستم ار خموش خدا داند و دلم

 

[mehdi.chem]

شیر شتر و روی عرب چند توان دید ؟!
پا از سفر کعبۀ مقصـــــود کشیدیم!

چه شعر تو شعری شده :دی

مرا به هیچ بدادی و من هنوز برآنم
که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم

 

[modir banoo]

یكدم گمان مبر زخیال تو غافلم
بنشستم ار خموش خدا داند و دلم

ماشالله چه سرعتی یهو!!


مزن بر سر ناتوان دست زور
که روزی بیفتی به پایش چو مور

 

[mehdi.chem]

ماشالله چه سرعتی یهو!!


مزن بر سر ناتوان دست زور
که روزی بیفتی به پایش چو مور

رازی نهفته در پس حرفی نگفته است
مگذار درد دل کنم و دردسر شود...

 

[رجایی اشکان]

رازی نهفته در پس حرفی نگفته است
مگذار درد دل کنم و دردسر شود...

[FONT=&quot]در دل من همه کورند و کرند[/FONT][FONT=&quot].
[/FONT][FONT=&quot]دست بردار از اين در وطن خويش غريب[/FONT][FONT=&quot].

[/FONT]

 

[mehdi.chem]

در دل من همه کورند و کرند.
دست بردار از اين در وطن خويش غريب.

باران کمی آهسته تر، اینجا کسی در خانه نیست

من هستم و تنهایی و دردی که نامش زندگیست!
​

​

 

[modir banoo]

تشکرام تموم شده
شرمنده

در دل من همه کورند و کرند.
دست بردار از اين در وطن خويش غريب.

بیگانگی ز حد رفت ای آشنا مپرهیز
زین عاشق پشیمان سر خیل شرمساران

 

[modir banoo]

باران کمی آهسته تر، اینجا کسی در خانه نیست

من هستم و تنهایی و دردی که نامش زندگیست!
​

تا چند اسیر عقل هر روزه شویم
چند از پی هر زشت و نکو خواهی شد