مشاعرۀ سنّتی

[mehdi.chem]

آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداست
من ب پایان دگر نیندیشم
ک همین دوست داشتن زیباست

...

تلخ است کام من شبیه قهوه ی ترک
غمباد جا خوش کرده در دل، چای لطفا !

سیرم من از دنیا و از نامردمی هاش
اصلا کمی زهر هلاهل ....چای لطفا !
...​

 

[MaRaL.arch]

...

تلخ است کام من شبیه قهوه ی ترک
غمباد جا خوش کرده در دل، چای لطفا !

سیرم من از دنیا و از نامردمی هاش
اصلا کمی زهر هلاهل ....چای لطفا !
...​

آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه کار ب نام من دیوانه زدند!

 

[baran 2012]

...
تو، هم چنان از خاطراتم می گریزی
من، فکر و ذهنم بر تو مایل ، چای لطفا !

خم شد غرورم زیر پای بی محلیت
من له شدم ، اما چه حاصل ؟ چای لطفا !
...
​

الان این شعر سنتی؟

آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه کار ب نام من دیوانه زدند!

دوش میامد و رخساره برافروخته بود
تا کجا باز دل غمزده‌ای سوخته بود

رسم عاشق کشی و شیوه شهراشوبی
جامه‌ای بود ک بر قامت او دوخته بود

 

[mehdi.chem]

الان این شعر سنتی؟



دوش میامد و رخساره برافروخته بود
تا کجا باز دل غمزده‌ای سوخته بود

رسم عاشق کشی و شیوه شهراشوبی
جامه‌ای بود ک بر قامت او دوخته بود

والا خیلی از شعر ها بود که سنتی نبود!... حتی شعر نو هم بعضا به کار برده شده که به نظر من هیچ مشکلی نداره چون تقریبا این تاپیک مشاعره جریان داره! میشه بش کلا به عنوان تاپیک مشاعره نگاه کرد.
خوبه که از غزل های معاصر هم استفاده کنیم. باعث میشه شعر جدید بخونیم. نگاه من به این تاپیک اینه که بیام شعر خوب و زیبا بخونم

دیدار ما هرچند دورادور، زیباست !
دیگر پذیرفته م که ماه از دور زیباست

هرچند موسایت نخواهم شد ولی باز
از تو چه پنهان ! دردو دل با طور زیباست

دنیا همیشه دل به خواه ما نبوده ؛
باور بکن بعضی گره ها کور زیباست

بس کن عزیزم طاقت باران ندارم
این چشم ها ... این چشم ها مغرور زیباست !
....




پ.ن: این شعر رو دوستان بخونند، قشنگه:

روسری فهمیده دارد صبر من سر می رود...
ناصر عبدالمحمدی​

 

[mehdi.chem]

آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه کار ب نام من دیوانه زدند!

در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن
شرط اول قدم آن است که مجنون باشی

 

[MaRaL.arch]

الان این شعر سنتی؟

شعر سنتی ینی شعری ک در قالب اشعار سنتی گفته شده باشه ن صرفا اشعار قدیمی!!

خوبه که از غزل های معاصر هم استفاده کنیم. باعث میشه شعر جدید بخونیم.
دیدار ما هرچند دورادور، زیباست !
دیگر پذیرفته م که ماه از دور زیباست

هرچند موسایت نخواهم شد ولی باز
از تو چه پنهان ! دردو دل با طور زیباست

دنیا همیشه دل به خواه ما نبوده ؛
باور بکن بعضی گره ها کور زیباست

بس کن عزیزم طاقت باران ندارم
این چشم ها ... این چشم ها مغرور زیباست !
....




پ.ن: این شعر رو دوستان بخونند، قشنگه:

روسری فهمیده دارد صبر من سر می رود...
ناصر عبدالمحمدی​

کاش لینکشو میذاشتید..


تو در کمند من آيي؟ کدام دولت و بخت؟
من از تو روي بپيچم؟ کدام صبر و قرار؟

 

[baran 2012]

والا خیلی از شعر ها بود که سنتی نبود!... حتی شعر نو هم بعضا به کار برده شده که به نظر من هیچ مشکلی نداره چون تقریبا این تاپیک مشاعره جریان داره! میشه بش کلا به عنوان تاپیک مشاعره نگاه کرد.
خوبه که از غزل های معاصر هم استفاده کنیم. باعث میشه شعر جدید بخونیم. نگاه من به این تاپیک اینه که بیام شعر خوب و زیبا بخونم

دیدار ما هرچند دورادور، زیباست !
دیگر پذیرفته م که ماه از دور زیباست

هرچند موسایت نخواهم شد ولی باز
از تو چه پنهان ! دردو دل با طور زیباست

دنیا همیشه دل به خواه ما نبوده ؛
باور بکن بعضی گره ها کور زیباست

بس کن عزیزم طاقت باران ندارم
این چشم ها ... این چشم ها مغرور زیباست !
....




پ.ن: این شعر رو دوستان بخونند، قشنگه:

روسری فهمیده دارد صبر من سر می رود...
ناصر عبدالمحمدی​

از نظر من مساله ای نیست،اگه دوستان مشکل نداشته باشند
یا میشه یه تاپیک جدید بزنید در صورت عدم وجود

تو را نادیدن ما غم نباشد
که در خیلت بِه از ما کم نباشد

 

[mehdi.chem]

شعر سنتی ینی شعری ک در قالب اشعار سنتی گفته شده باشه ن صرفا اشعار قدیمی!!

کاش لینکشو میذاشتید..


تو در کمند من آيي؟ کدام دولت و بخت؟
من از تو روي بپيچم؟ کدام صبر و قرار؟

تو نت سرچ کنید هست. مثلا اینجا
اولش اینه:

روسری فهمیده دارد صبر من سر می رود
نم نم و بــا نــاز هی دارد عقب تر می رود!

دست نامریی ِ باد و دسته های تار مو
وای این نامرد با آنها چه بد ور می رود
...

از نظر من مساله ای نیست،اگه دوستان مشکل نداشته باشند
یا میشه یه تاپیک جدید بزنید در صورت عدم وجود

تو را نادیدن ما غم نباشد
که در خیلت بِه از ما کم نباشد

دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای
فرشته‌ات به دو دست دعا نگه دارد​

 

[MaRaL.arch]

در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن
شرط اول قدم آن است که مجنون باشی

یا رب کجاست محرم رازی که یک زمان
دل شرح ان دهد که چه گفت و چه ها شنید
اینش سزا نبود دل حق گذار من
کز غمگسار خود سخن ناسزا شنید
​

 

[MaRaL.arch]

ممنونم

تو نت سرچ کنید هست. مثلا اینجا
اولش اینه:

روسری فهمیده دارد صبر من سر می رود
نم نم و بــا نــاز هی دارد عقب تر می رود!

دست نامریی ِ باد و دسته های تار مو
وای این نامرد با آنها چه بد ور می رود
...


دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای
فرشته‌ات به دو دست دعا نگه دارد​

در کوی نیکنامی ما را گذر ندادند
گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را

 

[mehdi.chem]

یا رب کجاست محرم رازی که یک زمان
دل شرح ان دهد که چه گفت و چه ها شنید
اینش سزا نبود دل حق گذار من
کز غمگسار خود سخن ناسزا شنید
​

دارد به جانم لرز مي افتد رفيق؛ انگار پاييزم
دارم شبيه برگ هاي زرد و خشك از شاخه مي ريزم

در خود فرو می میرم و چشمی مرا اینسان نمی بیند
آهسته دارم می روم از دست ، من با خود گلاویزم

 

[MaRaL.arch]

ممنون از همراهیتون
روز خوش و عید ولادت زهرای اطهر مبارکتان باد

دارد به جانم لرز مي افتد رفيق؛ انگار پاييزم
دارم شبيه برگ هاي زرد و خشك از شاخه مي ريزم

در خود فرو می میرم و چشمی مرا اینسان نمی بیند
آهسته دارم می روم از دست ، من با خود گلاویزم

من همینم!همین ک میبینی!
دختری بی حواس و سردرگم
شاد و لبریز کودکانه گی اش
بیخیال خیال این مردم

MaRaL.arch :دی

 

[mehdi.chem]

ممنون از همراهیتون
روز خوش و عید ولادت زهرای اطهر مبارکتان باد


من همینم!همین ک میبینی!
دختری بی حواس و سردرگم
شاد و لبریز کودکانه گی اش
بیخیال خیال این مردم

MaRaL.arch :دی
​

​

​

​

ممنون...بر شمام مبارک

حقیقت و قشنگ بود :دی

من نشستم بروی مِی بخری برگردی
ترسم این است مسلمان شده باشی جایی!​

 

[modir banoo]

[/COLOR][/INDENT]
[/COLOR][/RIGHT]
ممنون...بر شمام مبارک

حقیقت و قشنگ بود :دی

من نشستم بروی مِی بخری برگردی
ترسم این است مسلمان شده باشی جایی!​

یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد
دوستی کی آمد آخر دوستداران را چه شد

 

[IRANIAN VOCAL]

یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد
دوستی کی آمد آخر دوستداران را چه شد

دلا بسوز که سوز تو کارها بکند ........................... نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند

 

[mehdi.chem]

دلا بسوز که سوز تو کارها بکند ........................... نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند

دیشب به سیل اشک ره خواب می‌زدم
نقشی به یاد خط تو بر آب می‌زدم
ابروی یار در نظر و خرقه سوخته
جامی به یاد گوشه محراب می‌زدم

 

[modir banoo]

دیشب به سیل اشک ره خواب می‌زدم
نقشی به یاد خط تو بر آب می‌زدم
ابروی یار در نظر و خرقه سوخته
جامی به یاد گوشه محراب می‌زدم

من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باش
که گناه دیگری بر تو نخواهند نوشت

 

[mehdi.chem]

من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باش
که گناه دیگری بر تو نخواهند نوشت

تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست
دل سودازده از غصه دو نیم افتادست

 

[baran 2012]

تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست
دل سودازده از غصه دو نیم افتادست

تا شدم حلقه بگوش در میخانه ی عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم

 

[MaRaL.arch]

تا شدم حلقه بگوش در میخانه ی عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم

ماییم که بی‌مایی ما مایه‌ی ماست
خود طفل خودیم و عشق ما دایه‌ی ماست
فی‌الجمله عروس غیب همسایه‌ی ماست
وین طرفه که همسایه‌ی ما سایه‌ی ماست
.
.
.

 

[mehdi.chem]

تا شدم حلقه بگوش در میخانه ی عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم

مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی
که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم

 

[MaRaL.arch]

مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی
که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم

ما که ای زندگی به خاموشی،
هر سوال تو را جواب شدیم،
دیگر از جان ما چه می خواهی؟
ما که با مرگ بی حساب شدیم

 

[mehdi.chem]

ما که ای زندگی به خاموشی،
هر سوال تو را جواب شدیم،
دیگر از جان ما چه می خواهی؟
ما که با مرگ بی حساب شدیم

من رمیده دل آن به که در سماع نیایم
که گر ز پای درآیم به دربرند به دوشم

 

[MaRaL.arch]

من رمیده دل آن به که در سماع نیایم
که گر ز پای درآیم به دربرند به دوشم

من که به دریاش زدم تا چه کنی با دل من
تخته تو و ورطه تو و ساحل و توفان همه تو

تا به کجایم بری ای جذبه ی خون!ذوق جنون!
سلسله بر جان همه من،سلسله جنبان همه تو

 

[mehdi.chem]

من که به دریاش زدم تا چه کنی با دل من
تخته تو و ورطه تو و ساحل و توفان همه تو

تا به کجایم بری ای جذبه ی خون!ذوق جنون!
سلسله بر جان همه من،سلسله جنبان همه تو

وصف تو کار کسی نیست بجز "حافظ" و من
عاشقی اهل دل و اهل هنر میخواهی...

 

[modir banoo]

وصف تو کار کسی نیست بجز "حافظ" و من
عاشقی اهل دل و اهل هنر میخواهی...

یادم آید که شبی با هم از آن کوچه کذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم

 

[mehdi.chem]

یادم آید که شبی با هم از آن کوچه کذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم

مرا می‌بینی و هر دم زیادت می‌کنی دردم
تو را می‌بینم و میلم زیادت می‌شود هر دم

 

[MaRaL.arch]

مرا می‌بینی و هر دم زیادت می‌کنی دردم
تو را می‌بینم و میلم زیادت می‌شود هر دم

مکن کاری که بر پا سنگت آیو
جهان با این فراخی تنگت آیو
چو فردا نامه خوانان نامه خوانند
تو را از نامه خواندن ننگت آیو

بابا طاهر

 

[modir banoo]

مرا می‌بینی و هر دم زیادت می‌کنی دردم
تو را می‌بینم و میلم زیادت می‌شود هر دم

من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک
چرخ بر هم زنم ار آنچه مرادم نشود

 

[modir banoo]

مکن کاری که بر پا سنگت آیو
جهان با این فراخی تنگت آیو
چو فردا نامه خوانان نامه خوانند
تو را از نامه خواندن ننگت آیو

بابا طاهر

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن