مشاعرۀ سنّتی

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تشکرام تموم شده
شرمنده





بیگانگی ز حد رفت ای آشنا مپرهیز
زین عاشق پشیمان سر خیل شرمساران

[FONT=&quot]نگاه کن[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]تمام هستیم خراب می شود[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]شراره ای مرا به کام می کشد[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]مرا به اوج می برد[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]مرا به دام میکشد[/FONT]
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم عجیب هوس کرده با خودم باشم
کمی قدم بزنم مثل لاابالی ها...!!

[FONT=&quot]آخر گشوده شد ز هم آن پرده های راز[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]آخر مرا شناختی اي چشم آشنا[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]چون سايه ديگر از چه گريزان شوم ز تو[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]من هستم آن عروس خيالات ديرپا[/FONT]
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در اشک من به چشم حقارت نظر مکن
کاین لعل را به خون جگر پروریده ام
[FONT=&quot]مبهوت[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]در این جهان چون برهوت[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]مبهوت[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]آه ای پدر مگر[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]گندم چقدر شیرین بود؟[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]و سیب سرخ وسوسه حوا را[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]در دامن فریب چرا افکند؟[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]نفرین به دیو وسوسه[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]نفرین به هوشیاری[/FONT][FONT=&quot].[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]حمید مصدق[/FONT]
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
آخر گشوده شد ز هم آن پرده های راز
آخر مرا شناختی اي چشم آشنا
چون سايه ديگر از چه گريزان شوم ز تو
من هستم آن عروس خيالات ديرپا

الا ای همنشین دل ک یارانت برفت از یاد
مرا روزی مباد آن دم ک بی یاد تو بنشینم
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
الا ای همنشین دل ک یارانت برفت از یاد
مرا روزی مباد آن دم ک بی یاد تو بنشینم

[FONT=&quot]مرا آن دل که بر دریا زنم نیست[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]ز پا این بند خونین بر کنم نیست[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]امید آنکه جان خسته ام را[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]به آن نادیده ساحل افکنم نیست[/FONT][FONT=&quot]!

[/FONT]
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
مرا آن دل که بر دریا زنم نیست
ز پا این بند خونین بر کنم نیست
امید آنکه جان خسته ام را
به آن نادیده ساحل افکنم نیست!



تو را این قطره های اشک ، روزی نرم خواهد کرد
کــه آب آهستـه و آرام ، مـی پـوسـانــد آهـن را
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو را این قطره های اشک ، روزی نرم خواهد کرد
کــه آب آهستـه و آرام ، مـی پـوسـانــد آهـن را

[FONT=&quot]ای خدایا ممسکان را در جهان[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]تو مده الا زیان اندر زیان[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]مولانا[/FONT][FONT=&quot]...[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ناگهان پرده برانداخته​ای یعنی چه
مست از خانه برون تاخته​ای یعنی چه

[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]هرجا که سفر کردم تو همسفرم بودی[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]وزهرطرفی رفتم تو راهبرم بودی[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]باهرکه سخن گفتم پاسخ زتو بشنیدم[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]بر هر که نظر کردم تو در نظرم بودی[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
هرجا که سفر کردم تو همسفرم بودی
وزهرطرفی رفتم تو راهبرم بودی
باهرکه سخن گفتم پاسخ زتو بشنیدم
بر هر که نظر کردم تو در نظرم بودی
یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بارب ان نوگل حندان که سپردی به منش
می سپارم به تو از دست حسود چمنش
[FONT=&quot]شبی بالاتر از کوه دماوند[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]دو ساعت مانده تا باران لبخند؛[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]کمک کن ای فرشته تا بچینم[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]کمی بوسه ز لبهای خداوند[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر در بند درمانند درمانند


شب خوش
:gol:


دي از تو چنان بدم که گل از بستان
امروز چنانم و چنان‌تر ز چنان

من چون نزنم دست که پابند مني
چون پاي نکوبم که تويي دست‌زنان
 

IRANIAN VOCAL

عضو جدید
کاربر ممتاز
دي از تو چنان بدم که گل از بستان
امروز چنانم و چنان‌تر ز چنان

من چون نزنم دست که پابند مني
چون پاي نکوبم که تويي دست‌زنان

نیست در این شهر همچون من غریب ......................... شد مرا اندوه و درد و غم نصیب

فی البداهه از خودم
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
اینجوری اشکال وزنیش رفع میشه:gol:
زیبا مثل همیشه :gol:

باز هم حرف از غم و ماتم شده
زخم های زندگی مرهم شده


خودم

هنوز مثل قدیم است رسم داد و ستد
بیار بوسه به جایش بگیر جانم را...
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
اینجوری اشکال وزنیش رفع میشه:gol:


هنوز مثل قدیم است رسم داد و ستد
بیار بوسه به جایش بگیر جانم را...


اگر یار مرا دیدی به خلوت
بگو ای بی‌وفا ای بیمروت
گریبانم ز دستت چاک چاکو
نخواهم دوخت تا روز قیامت

باباطاهر





 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تا نشد رسوای عالم کس نشد استاد عشق
نیم رسوا عاشق اندر فن خود استاد نیست

ته دوری از برم دل در برم نیست
هوای دیگری اندر سرم نیست
بجان دلبرم کز هر دو عالم
تمنای دگر جز دلبرم نیست

باباطاهر





 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا