مشاعرۀ سنّتی

[s_aa]

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
کاین راز سر به مهر به عالم سمر شود

دوش وقت سحرازغصه نجاتم دادند
وندرآن ظلمت شب آب حیاتم دادند...

 

[لیمویی]

دوش وقت سحرازغصه نجاتم دادند
وندرآن ظلمت شب آب حیاتم دادند...

دوش می آمد و رخساره برافروخته بود
تا کجا باز دل غمزده ای سوخته بود...

 

[mehdi.chem]

دوش می آمد و رخساره برافروخته بود
تا کجا باز دل غمزده ای سوخته بود...

دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن
در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن

 

[لیمویی]

دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن
در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن

نامه ی دوست رسیده‌ست و اتاقم چمن است

خانه ام روشن از آن خامه ی پرتوفکن اسـت

 

[MaRaL.arch]

نامه ی دوست رسیده‌ست و اتاقم چمن است

خانه ام روشن از آن خامه ی پرتوفکن اسـت

تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد شد
بنده من شو و بر خور ز همه سیم تنان

 

[joey]

تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد شد
بنده من شو و بر خور ز همه سیم تنان

نسیمی کز بن آن کاکل آیو
مرا خوشتر ز بوی سنبل آیو

 

[MaRaL.arch]

نسیمی کز بن آن کاکل آیو
مرا خوشتر ز بوی سنبل آیو

وقتم امشب همه در صحبت بیگانه برفت
تا چرا شکر نگفتم شب تنهایی را

 

[*FARZAN*]

وقتم امشب همه در صحبت بیگانه برفت
تا چرا شکر نگفتم شب تنهایی را

از دوست ب یادگار دردی دارم
ک ان درد ب صد هزار درمان ندهم

 

[لیمویی]

از دوست ب یادگار دردی دارم
ک ان درد ب صد هزار درمان ندهم

من نظر باز گرفتن نتوانم همه عمر
از من ای خسرو خوبان تو نظر باز مگیر...

تشکرام تموم شده معذرت..

 

[MaRaL.arch]

من نظر باز گرفتن نتوانم همه عمر
از من ای خسرو خوبان تو نظر باز مگیر...

تشکرام تموم شده معذرت..

رواق منزل چشم من آشیانه توست
کرم نما و فرود آی ک خانه خانه توست

 

[*FARZAN*]

رواق منزل چشم من آشیانه توست
کرم نما و فرود آی ک خانه خانه توست

تا کی ب تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

 

[MaRaL.arch]

تا کی ب تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

هرچه باشم کوه یا صحرا
هرچه بینم رنج یا رویا
با تو ورزیدنی عشق است
با تو هر وضعیتی زیبا

 

[s_aa]

هرچه باشم کوه یا صحرا
هرچه بینم رنج یا رویا
با تو ورزیدنی عشق است
با تو هر وضعیتی زیبا

اگران ترک شیرازی بدست ارد دل مارا
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

 

[MaRaL.arch]

اگران ترک شیرازی بدست ارد دل مارا
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

ای ساربان آهسته ران کآرام جانم میرود
وان دل ک با خود داشتم با دلستانم میرود

 

[*FARZAN*]

ای ساربان آهسته ران کآرام جانم میرود
وان دل ک با خود داشتم با دلستانم میرود

دلا تا کی در این زندان فریب این و ان بینی
یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی

 

[MaRaL.arch]

دلا تا کی در این زندان فریب این و ان بینی
یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی

نوایی نوایی نوایی نوایی
همه باوفایند تو گل بیوفایی

 

[*FARZAN*]

نوایی نوایی نوایی نوایی
همه باوفایند تو گل بیوفایی

یاد باد آن ک نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ما پیدا بود

 

[s_aa]

یاد باد آن ک نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ما پیدا بود

دست ازطلب ندارم تا کام من براید
یا تن رسد به جانان ،یا جان زتن دراید

 

[joey]

دست ازطلب ندارم تا کام من براید
یا تن رسد به جانان ،یا جان زتن دراید

دلم رمیده شد و غافلم من درویش
که آن شکاری سرگشته را چه آمد پیش

 

[MaRaL.arch]

دلم رمیده شد و غافلم من درویش
که آن شکاری سرگشته را چه آمد پیش

شب عاشقان بیدل چه شبی دراز باشد
تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد

 

[*FARZAN*]

شب عاشقان بیدل چه شبی دراز باشد
تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد

دانی ک چیست دولت...دیدار یار دیدن
در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن

 

[MaRaL.arch]

دانی ک چیست دولت...دیدار یار دیدن
در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن

نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد

 

[joey]

نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد

ذلی دیرم خریدار محبت
کز او گرم است بازار محبت
لباسی بافتم بر قامت دل
ز تار محنت و پود محبت

 

[MaRaL.arch]

ذلی دیرم خریدار محبت
کز او گرم است بازار محبت
لباسی بافتم بر قامت دل
ز تار محنت و پود محبت

تا تو نگاه میکنی کار من آه کرذن است
ای ب فدای چشم تو.. این چ نگاه کردن است!

 

[IRANIAN VOCAL]

تا تو نگاه میکنی کار من آه کرذن است
ای ب فدای چشم تو.. این چ نگاه کردن است!

تیر غمت نشانه دل زار من گرفت ............................. آباد گشت این دل و بازار من،گرفت

تک بیتی فی البداهه از خودم

 

[s_aa]

تیر غمت نشانه دل زار من گرفت ............................. آباد گشت این دل و بازار من،گرفت

تک بیتی فی البداهه از خودم

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد.
وجود نازکت آزرده گزند مباد

 

[*FARZAN*]

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد.
وجود نازکت آزرده گزند مباد

دل هوس سبزه و صحرا ندارد
میل ب گلگشت و تماشا ندارد
دل سر همراهی با ما ندارد
خون شود این دل ک شکیبا ندارد..

 

[s_aa]

دل هوس سبزه و صحرا ندارد
میل ب گلگشت و تماشا ندارد
دل سر همراهی با ما ندارد
خون شود این دل ک شکیبا ندارد..

دانی چرا درسیرخود برخویش میلرزد قلم
ترسد که ظلمی را کند درحق مظلومی قلم

 

[لیمویی]

مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد

کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی...

 

[s_aa]

مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد

کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی...

یعقوب گریه کرد و به یوسف رسید آه
من گریه می کنم به تو اما نمی رسم