مشاعرۀ سنّتی

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا عاشقان به بوي نسيمش دهند جان...بگشود نافه اي ودر ارزو ببست
شيدا از ان شدم كه نگارم چو ماه نو...ابرو نمود وجلوه گري كرد وروببست
 

fa_arch

عضو جدید
تا عاشقان به بوي نسيمش دهند جان...بگشود نافه اي ودر ارزو ببست
شيدا از ان شدم كه نگارم چو ماه نو...ابرو نمود وجلوه گري كرد وروببست
تا کار به کام دل مجروح بود.....تا مُلک تنم بی مَلِِِـک روح بود
امید من آنست ز درگاه خدا....کابواب سعادت همه مفتوح بود
 

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود


کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد

 

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم
 

Mute

عضو جدید
کاربر ممتاز
در این درگه که گه گه که که و که که شود نا گه
مشو غره به امروزت که از فردا نه ای آگه
 

امیر افشار

عضو جدید
کاربر ممتاز
و تو اي مرغ مهاجر كه از اين شهر گذر خواهي كرد
نكند از هوس دانه گندم به زمين بنشيني
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا