مشاعرۀ سنّتی

fa_arch

عضو جدید
ای که از کوچه معشوقه ما می گذری ............... بر حذر باش که سر می شکند دیوارش[/QUOT
شایدنبوده قدرت آنم که در سکوت
احساس قلب کوچک خود را پنهان میکنم
بگذار تا ترانه من راز گو شود
بگذار آنچه را نهفتم عیان کنم
 

*سهیلا*

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای که از کوچه معشوقه ما می گذری ............... بر حذر باش که سر می شکند دیوارش[/QUOT
شایدنبوده قدرت آنم که در سکوت
احساس قلب کوچک خود را پنهان میکنم
بگذار تا ترانه من راز گو شود
بگذار آنچه را نهفتم عیان کنم

ما شهریارا بلبلان دیدیم در طرف چمن......شورافکن و شیرین سخن اما تو غوغا میکنی
 

kafgir74

عضو جدید
دوست داشتن

امشب از آسمان ديده ي تو

روي شعرم ستاره مي بارد

در سكوت سپيد كاغذ ها

پنجه هايم جرقه مي كارد

شعر ديوانه ي تب آلودم

شرمگين از شيار خواهش ها

پيكرش را دوباره مي سوزد

عطش جاودان آتش ها

آري، آغاز، دوست داشتن است

گرچه پايان راه نا پيداست

من به پايان دگر نينديشم

كه همين دوست داشتن زيباست

از سياهي چرا حذر كردن

شب پر از قطره هاي الماس است

آنچه از شب بجاي مي ماند

عطر سكر آور گل ياس است

آه، بگذار گم شوم در تو

كس نيابد ز من نشانه ي من

روح سوزان آه مرطوبت

بوزد بر تن ترانه ي من

آه بگذار زين دريچه ي باز

خفته در پرنيان روياها

با پر روشني سفر گيرم

يگذرم از حصار دنياها

داني از زندگي چه مي خواهم

من تو باشم ، تو ، پاي تا سر تو

زندگي گر هزار باره بود

بار ديگر تو، بار ديگر تو

آنچه در من نهفته درياييست

كي توان نهفتنم باشد

با تو زين سهمگين طوفاني

كاش ياراي گفتنم باشد

بس كه لبريزم از تو، مي خواهم

بدوم در ميان صحرا ها

سر بكوبم به سنگ كوهستان

تن بكوبم به موج درياها

بس كه لبريزم از تو، مي خواهم

چون غباري ز خود فرو ريزم

زير پاي تو سر نهم آرام

به سبك سايه ي تو آويزم

آري آغاز دوست داشتن است

گرچه پايان راه نا پيداست

من به پايان دگر نينديشم

كه همين دوست داشتن زيباست
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا عاشقان به بوي نسيمش دهند جان...بگشود نافه اي ودر ارزو ببست
شيدا از ان شدم كه نگارم چو ماه نو...ابرو نمود وجلوه گري كرد وروببست
 

fa_arch

عضو جدید
تا عاشقان به بوي نسيمش دهند جان...بگشود نافه اي ودر ارزو ببست
شيدا از ان شدم كه نگارم چو ماه نو...ابرو نمود وجلوه گري كرد وروببست
تا کار به کام دل مجروح بود.....تا مُلک تنم بی مَلِِِـک روح بود
امید من آنست ز درگاه خدا....کابواب سعادت همه مفتوح بود
 

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود


کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد

 

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم
 

Mute

عضو جدید
کاربر ممتاز
در این درگه که گه گه که که و که که شود نا گه
مشو غره به امروزت که از فردا نه ای آگه
 

امیر افشار

عضو جدید
کاربر ممتاز
و تو اي مرغ مهاجر كه از اين شهر گذر خواهي كرد
نكند از هوس دانه گندم به زمين بنشيني
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا