با سلام و عرض خسته نباشی .
لطفاً در ترجمه این دو داستان به من راهنمایی کنید و هر جا که اشتباه معنی کردم لطفاً ترجمه درستش را برام بنویسید. در ضمن هر جا که با علامت
....... مشخص کردم یعنی اینکه نتونستم معنی کنم . ممنوم میشم که راهنماییم کنید.
داستان اول
http://upload7.ir/images/71706980163488058734.jpg
مری دانشجو دانشگاهی بود . اون پول به اندازه کافی نداشت ( وضع مالیش خوب نبود ) و والدینش پولدار نبودند ،
اما اون ( مری) یه عمویی داشت که خیلی خوشبخت بوده که به اندازه کافی سرمایه جمع کنه.
اون (عمو) بچه نداشت و مری برادرزاده محبوبش بود ، بنابراین عمو مری موقع کریسمس و جشن تولد به مری هدیه های باارزشی میداد .
وقتیکه عموی مری روز تولد جرج به ملاقتش رفت مری میخواست یک چیزی واقعاً خاص/ویزه برای اون بخرد .
اما بخاطر اینکه عموی مری خیلی ثروتمند بود . مری به بهترین فروشگاه در داخل شهرش رفت
و به یکی از دستیار های ( کارگر فروشگاه) جوان فروشگاه توضیح داد که مشکل اون چیه . در نهایت مری بهش گفت .
تصور میکنم این اولین باری نیست که کسی با این مشکل پیشتون بیاد/میاد . ......................................... ؟ دختر عمیقاً آه کشید . جواب داد ، حسادت . فقط حسادت .
داستان دوم
http://upload7.ir/images/16514045214223849278.jpg
خانم ریچاردز در مدرسه ای یک معلم بود . اون ( خانم ریچاردز) درس شیمی و فیزیک را از ضعیف ترین تا قوی ترین کلاس در مدرسه آموزش میداد.
بعضی اوقات کلاس های جدید را سریع اموزش میداد ، اما بعضی اوقات اونها خیلی کند / ضعیف بودند و بعد خانم ریچاردز مجبور بود چندین بار درسها را تکرار کنه .
یکسال ، کلاس اول (اولین کلاس) برای چندین هفته مشغول درس دادن شیمی بود بعد ناگهان خانم ریچاردز پرسید . آب چیه ؟ کی میدونه ؟ دست ها بالا !
برای چند ثانیه کلاس ساکت بود/شد و خانم ریچاردز احساس افسردگی کرد ، اما بعد یکی از پسر ها دستش را بالا برد .بله ، دیک ؟ خانم ریچاردز بطور امیدوارکننده گفت . اون ( پسر) در داخل کلاس یکی از باهوش ترینه بچه ها نبود ، بنابراین اون ( پسره) خوشحال شد که میتونه جواب بده . آب مایعی هست که رنگ نداره
تا شما دستهاتون را در آن بشورید خانم ، پسره با اعتماد به نفس بالا جواب داد ، بعد اون تبدیل به مایع سیاه میشه .
در ضمن جمله ای که با
رنگ قرمز مشخص کردم اگر ترجمه اش مشکل داره لطفاً تصحیح کنید . ممنونم.
سوال
در داستان اول
came round معنیش
سر زدن و
ملاقات کردن میشه؟