سخنان بزرگان، جملات کوتاه و زیبا

Dauglas

اخراجی موقت
زرتشت: همه دوست دارند به بهشت بروند، اما كسي دوست ندارد بميرد. بهشت رفتن جرأت مردن ميخواهد.
 

Dauglas

اخراجی موقت
چارلي چاپلين: وقتي زندگي 100 دليل براي گريه كردن به تو نشان ميده تو 1000 دليل براي خنديدن به اون نشون بده
 

پدرام تاج ابادی

عضو جدید
کاربر ممتاز
سعادت مثل پروانه اي است كه روي برگهاي گل بخواب رفته باشد به مجرد اينكه نزديكش بروي بالهاي خود را باز كرده و در فضا پرواز مي كند.
اليوت
 

پدرام تاج ابادی

عضو جدید
کاربر ممتاز
خواستار سعادت ديگران بودن بزرگترين خوشبختي هاست


شيللر

حسن شهرت و نام نيك بزرگترين سعادتهاست .


رنان

سعادت ديگران بخشي مهم از خوشبختي ماست


موريس مترلينگ


 

پدرام تاج ابادی

عضو جدید
کاربر ممتاز
سعادت مانند توپ فوتبال است وقتي از ما دور مي شود دنبال آن مي دويم و وقتي مي ايستد با يك ضربه آنرا از خود دور مي سازيم .


مونترلان
 

پدرام تاج ابادی

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر آغاز زندگی ات با سپیده دم و روز همزاد گشت همواره در جست و جوی چراغ و پناهگاهی برای شبانگاهان باش ، و اگر درشب و سیاهی آغاز شد از امید در خود چراغی بیافروز که پگاه خوشبختی نزدیک است.

شامفور
 

پدرام تاج ابادی

عضو جدید
کاربر ممتاز
براي اينكه بشر بتواند در دنيا خوشبخت زندگي كند بايد از قسمتي از توقعات خود بكاهد.


سيسرون

احمق هيچوقت سعادتمند نمي شود


ژوبر

اميد جزيي از خوشبختي است


لردبايرون

خاطره يك خوشبختي هرگز خوشبختي نخواهد بود اما خاطره درد و رنج هميشه درد و رنج است


منتسكيو
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دهش (بخشش )، آنگاه که از ثروت است

و از مکنت ، هر چه بسیار ، باز اندک باشد ،

که واقعیت بخشش ، ایثار از خویشتن است.

(جبران خلیل جبران)
 

باران7

کاربر فعال
سخنان جاودانه ها

سخنان جاودانه ها

سخنان جاودانه ها


دیوان که فرمانروا و دست دراز شدند سخن از نیکی را هم باید مانند راز گفت . فردوسی خردمند
چنین گفت رستم به اسفندیار که کردار ماند ز ما یادگار . فردوسی خردمند



اگر جانبازی جوانان ایران نباشد نیروی دهها نادر هم به جای نخواهد رسید . نادر شاه افشار
خردمندان و دانشمندان سرزمینم ، آزادی اراضی کشور با سپاه من و تربیت نسلهای آینده با شما ، اگر سخن شما مردم را آگاهی بخشد دیگر نیازی به شمشیر نادرها نخواهد بود . نادر شاه افشار




آرزو ریشۀ حیات ماست . اگرچه این ریشه حیات ما را به تدریج می سوزاند . ولی همین ریشه مایۀ زندگی است . نیچه

شاید من بهتر می دانم که چرا بشر تنها حیوانی است که می خندد.تنها انسان است که به شدت رنج می برد و مجبور است خنده را بیافریند. نیچه





برای ماندگاری ، رویایی جز پاکی روان نداشته باش . اُرد بزرگ

آنگاه که شب فرا رسید و همه پدیدگان فرو خُفتند ابردریاها (اقیانوسها) به پا می خیزند، آیا تو هم بر می خیزی ؟ اُرد بزرگ



دوست بدارید لیکن عشق را به زنجیر بدل نکنید . جبران خلیل جبران

حیات درختان در بخشش میوه است . آنها می بخشند تا زنده بمانند ، زیرا اگر باری ندهند خود را به تباهی و نابودی کشانده اند. جبران خلیل جبران




مردان شجاع فرصت می آفرینند ترسوها و ضعفا منتظر فرصت می نشینند . گوته

زیبایی ناپایدار و فضیلت جاودانه است . گوته




مهم ترین کار ما این نیست که ببینیم در دور دستهای مبهم و ناپیدا چه چیز هایی و جود دارد . کار ما این است که به آنچه آشکارا در پیش رو داریم بپردازیم . وینستون چرچیل
خوردن کلمات مرا به سوء هاضمه دچار نکرده است . وینستون چرچیل


مراقب باشید چیزهایی را که دوست دارید بدست‌آورید وگرنه ناچار خواهید بود چیزهایی را که بدست آورده‌اید دوست داشته‌باشید. جرج برنارد شاو
انقلاب ستمدیدگان را آزاد نمی کند تنها استثمارگران را عوض می کند. برنارد شاو



فرق انسان و سگ در آنست که اگر به سگی غذا بدهی هرگز تو را گاز نخواهد گرفت. تولستوی

همه می‌خواهند بشریت را عوض کنند ، دریغا که هیچ کس در این اندیشه نیست که خود را عوض کند. تولستوی




هرچه اکنون هستیم محصول افکاری است که سابقا داشته ایم و حالا داریم .پاستور


تمدن، تنها زاییده اقتصاد برتر نیست، در هنر و ادب و اخلاق هم باید متمدن بود و برتری داشت. لویی پاستور




اهمیتی ندارد که از کجا آمده اید ، مهم این است که به کجا می روید . برایان تریسی

داشتن اهداف روشن و از پیش تعیین شده برای پیش رفت و موفقیت مطلقا ضروری است . برایان تریسی​
 

باران7

کاربر فعال
بگذار تا شيطنت عشق چشمانت را به عرياني خويش بگشايد
هر چند در اين راه جز رنج و پريشاني نباشد
اما كوري را به خاطر آرامش تحمل مكن

دكتر شريعتي

مشاهده پیوست 46112
سلام...ممنون از جمله زيباتون ...جاي سخنان دكتر شريعتي بين سخنان بزرگان واقعا خالي بود كه شما كاملش كردين....
 

باران7

کاربر فعال

دوستت دارم‌ها را نگه می‌داری برای روز مبادا

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]دوستت دارم‌ها را نگه می‌داری برای روز مبادا، [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] دلم تنگ شده‌ها را، عاشقتم‌ها را… [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] این‌ جمله‌ها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمی‌کنی! [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] باید آدمش پیدا شود! [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا، از امروز گفتنش پشیمان نخواهی شد! [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] سِنت که بالا می‌رود کلی دوستت دارم پیشت مانده، کلی دلم تنگ شده و عاشقتم مانده که خرج کسی نکرده‌ای و روی هم تلنبار شده‌اند! [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] فرصت نداری صندوقت را خالی کنی.! صندوقت سنگین شده و نمی‌توانی با خودت بِکشی‌اش… [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] شروع می‌کنی به خرج کردنشان! [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] توی میهمانی اگر نگاهت کرد اگر نگاهش را دوست داشتی [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] توی رقص اگر پا‌به‌پایت آمد اگر هوایت را داشت اگر با تو ترانه را به صدای بلند خواند [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] توی جلسه اگر حرفی را گفت که حرف تو بود اگر استدلالی کرد که تکانت داد [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] در سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام به خنده‌ات انداخت و اگر منظره‌های قشنگ را نشانت داد [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] برای یکی یک دوستت دارم خرج می‌کنی برا ی یکی یک دلم برایت تنگ می‌شود خرج می‌کنی! یک چقدر زیبایی یک با من می‌مانی؟ [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] بعد می‌بینی آدم‌ها فاصله می‌گیرند متهمت می‌کنند به هیزی… به مخ‌زدن به اعتماد آدم‌ها! [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] سواستفاده کردن به پیری و معرکه‌گیری… [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] اما بگذار به سن تو برسند! [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] بگذار صندوقچه‌شان لبریز شود آن‌‌وقت حال امروز تو را می‌فهمند بدون این‌که تو را به یاد بیاورند [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] غریب است دوست داشتن. [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن... [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] وقتی می‌دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد ... [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] و نفس‌ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛ [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] به بازیش می‌گیریم هر چه او عاشق‌تر، ما سرخوش‌تر، هر چه او دل نازک‌تر، ما بی رحم ‌تر. [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] تقصیر از ما نیست؛ [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شده‌اند [/FONT]
 

outlandish_tak

عضو جدید
همیشه دشمنانت را ببخش و بعد نسبت به انها بی تفاوت باش
چیزی بیش از این انها را ناراحت نمیکند
 

outlandish_tak

عضو جدید
خاطرمان باشد شاید سالها بعد در گذر جاده ها
بی تفاوت از کنار هم بگذریم
و بگوییم این غریبه چقدر شبیه خاطراتم بود!!!
 

outlandish_tak

عضو جدید
اگر اعتماد کنی خیانت می بینی
و اگر اعتماد نکنی خیانت کرده ای
پس چه باید کرد!!!!!!!!!!
 

outlandish_tak

عضو جدید
اگر ادمه خوبی بهم بدی کرد چنان وانمود میکنم که نفهمیدم
او توجه خواهد کرد و مدت زیادی مدیونم خواهد بود....
 

outlandish_tak

عضو جدید
به شیطان گفتم:"لعنت بر شیطان"


لبخند زد.پرسیدم "چرا میخندی؟" پاسخ داد" از حماقت تو خنده ام میگیرد"


پرسیدم مگر چه کرده ام؟ گفت:مرا لعنت میکنی در حالی که هیچ بدی در حق تو نکرده ام


با تعجب پرسیدم: "پس چرا زمین میخورم!؟"


جواب داد: نفس تو مانند اسبی است که آن را رام نکرده ای. نفس تو هنوز وحشی است!!!


تو را زمین می زنند.


پرسیدم:"پس تو چه کاره ای؟!


پاسخ داد: "هر وقت سواری اموختی برای رم دادن اسب تو خواهم آمد فعلا برو سواری بیاموز ...
 

outlandish_tak

عضو جدید
درجزیره ای زیبا تمام حواس زندگی می کردند: شادی- غم- غرور-عشق و...
روزی خبر رسید که به زودی جزیره به زیر آب خواهد رفت.
همه ساکنین جزیره قایقهایشان را آماده وجزیره را ترک می کردند.
اما عشق می خواست تا آخرین لحظه بماند چون او عاشق جزیره بود.
وقتی جزیره به زیر آب فرومی رفت عشق از ثروت که با قایق با شکوهی جزیره را ترک می کرد کمک خواست و به او گفت:
"آیا می توانم با تو همسفر شوم؟"
ثروت گفت:
"نه من مقدار زیادی طلا و نقره داخل قایقم دارم و دیگر جایی برای تو وجود ندارد."
پس عشق از غرور که با یک کرجی زیبا راهی مکان امنی بود کمک خواست.
غرور گفت:
"نه نمی توانم تو را با خود ببرم چون تمام بدنت خیس و کثیف شده و قایق زیبای مرا کثیف خواهی کرد."
غم در نزدیکی عشق بود.
پس عشق به او گفت:
"اجازه بده تا من با تو بیایم!"
غم با صدای حزن آلود گفت:
"آه عشق من خیلی ناراحت هستم.احتیاج دارم تا تنها باشم."
عشق این بار سراغ شادی رفت و او را صدا زد.
اما او آنقدر غرق شادی بود که صدای او را نشنید.
آب هر لحظه بالا و بالاتر می آمد و عشق دیگر ناامید شده بود که ناگهان صدایی سالخورده گفت:
"بیا عشق تو را خواهم برد."
عشق آنقدر خوشحال شده بود که حتی فراموش کرد نام پیرمرد را بپرسد و سریع خود را داخل قایق انداخت و جزیره را ترک کرد.
وقتی به خشکی رسیدند پیرمرد به راه خود رفت وعشق تازه متوجه شد کسی که جانش را نجات داده بود چقدر بر گردنش حق دارد.
عشق نزد علم که مشغول حل مسئله ای روی شن های ساحل بود رفت و از او پرسید:
"آن پیر مرد که بود؟"
علم پاسخ داد:
"زمان"
عشق با تعجب پرسید:
"زمان؟ چرا او به من کمک کرد؟"
علم لبخند خردمندانه ای زد و گفت:
"زیرا تنها زمان قادر به درک عظمت عشق است...........................


 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
SaDaF7 جملات زیبا و انرژی بخش از بزرگان... راز موفقیت 0
Setayesh >>>بزرگان موفقیت<<< راز موفقیت 25

Similar threads

بالا