>>>بزرگان موفقیت<<<

Setayesh

مدیر تالار کتابخانه الکترونیکی
مدیر تالار
سلام دوستان عزیزم:w40:
راستش دیدم جای این تاپیک توی تالار تازمون خالیه.
گفتم اینو بذارم تا با افراد موفق و زندگی هاشون بیشتر آشنا بشیم و هم الگوهای موفقیت خودمونو اینجا معرفی کنیم.:victory:
خب اول خودم شروع می کنم با کسی که همه میشناسید.
یا علی

:w30:
 

Setayesh

مدیر تالار کتابخانه الکترونیکی
مدیر تالار
آنتونی رابینز

آنتونی رابینز



زندگی نامه

آنتونی رابينز ( Anthony Robbins ) در سال 1961 در خانواده ای نسبتاً فقير به دنيا آمد. پس از گرفتن ديپلم متوسطه به كارهای گوناگون روی آورد، اما توفيق چندانی نيافت. در سن 22 سالگی در آپارتمان 40 متری محقری، زندگی مجرد فقيرانه ای داشت و به گفته ی خودش، ناچار بود ظرفهای غذای خود را در وان حمام بشويد. گذشته از گرفتاری های مالی، بر اثر پرخوری و بد خوراكی، بيش از يكصد و بيست كيلوگرم وزن داشت، و به علت چاقی، دچار تنبلی، بی حالی و خواب آلودگی شده بود. اما در عين فقر و فلاكت، رؤياها و آرزوهای جاه طلبانه ای داشت، و در عالم خيال، خود را در قصر زيبايی در ساحل دريا و نزديك جنگل سرسبزی مجسم می ساخت و برای خود همسری شايسته، اتومبيل گران قيمت و امكاناتی رويايی در نظر می گرفت. سر انجام مصمم شد كه با چاقی خود، مبارزه كند و برای رسيدن به اين هدف به مطالعه ی چند كتاب پرداخت، اما مطالب آنها را ضد و نقيص يافت و آنها را دور انداخت. پس از آن، برای كاهش وزن خود، راهی ديگر جست. به فكر افتاد فردی را كه از هر جهت سالم و دارای تناسب اندام باشد، پيدا كند و افكار، اعتقادات، و نحوه ی تغذيه او را سرمشق خود قرار دهد. اين شيوه، مؤثر واقع شد و توانست در كمتر از دو ماه، بدون استفاده از رژيم غذايی و عمدتاً با شيوه های روانشناسی و كنترل فكر و ذهن، حدود پانزده كيلوگرم از وزن خود را كم كند، و با توجه به قامت بلند خود که در حدود دو متر بود، تناسب اندام خود را بدست آورد.

موفقيتی كه در زمينه كنترل وزن نصيب او شد، وی را به انديشه وا داشت كه شايد اين شيوه را بتوان در هر زمان، هر جا و هر زمينه، در مورد هر كسی بكار گرفت. ابتدا معتقد شد كه برای بدست آوردن و حفظ تناسب اندام، در وهله ی اول بايد افكار، تصورات، و رفتارهای فردی را كه از نظر وزن متناسب است دريابيم. ببينيم آن فرد چه می خورد، چه اندازه ای می خورد و چگونه می خورد. سپس او را سرمشق قرار دهيم و به همان نتيجه برسيم.
پس از آن معتقد شد كه ساختمان مغز و اعصاب افراد (بشر)، كم و بيش به هم شبيه است، پس اگر كسی در نقطه ای از دنيا توانسته است كاری بزرگ را به انجام برساند، من هم كه دارای مغز و اعصاب مشابه او هستم می توانم عيناً همان كار را انجام دهم و به همان نتيجه برسم، به شرط آن كه از همان راهی كه او رفته است بروم و طرز تفكر و رفتارم شبيه او باشد.

او اين طرز تلقی را مورد عمل قرار داد و به ديگران نيز توصيه نمود و نتايج را بررسي كرد و به درستی اين عقيده ايمان يافت.

در اين هنگام به مطالعه عميق، كتب روانشناسی و شركت در كلاس های استادان اين علم پرداخت و با فنون تازه ای از قبيل « برنامه ريزی عصبی ـ كلامی » و « روش های انجام بهينه كارها » آشنا گرديد، و چون اين شيوه ها را در مورد خود و ديگران به كار گرفت و به نتايج چشمگيری نايل شد، تدريجاً توجه افراد بسياری به سوی او جلب گرديد.

در سال 1984 شيوه های تازه روانشناسی را برای تعدادی از قهرمانان ورزشی مورد آزمايش قرار داد و آثار آن در بازيهای المپيك 1984 نمايان گرديد. پس از آن، ارتش آمريكا وی را برای تدريس روش های جديد يادگيری به نظاميان دعوت كرد. ضمن اجرای اين طرح متوجه نقايص آموزشی ارتش در زمينه تيراندازی گرديد و مدعی شد كه می تواند زمان برنامه های آموزشی مزبور را به نصف تقليل دهد. ارتش با وی قرار داد بست تا چنانچه بتواند ادعاهای خود را عملاً به اثبات برساند، دستمزد قابل توجهی به او بدهد. او نه تنها توانست مدت اين دوره را به كمتر از نصف برساند، بلكه درصد قبولي شركت كنندگان را كه تا آن زمان به طور متوسط 70% بود، به 100% افزايش داد. قابل توجه اينكه خود وی تير اندازی نمی دانست و از اسلحه و جنگ تنفر داشت و آنچه مايع توفيق او شد، اطلاعات عميق روانشناسی، لحن نافذ و احاطه به اصول آموزش و نحوه يادگيری بود.

اين موفقيت ها، پاداشهای مادی و معنوی فراوانی به همراه داشت. پله های بعدی موفقيت را به سرعت طی كرد و به زودی به همه آرزوها و خواسته های خود رسيد. در كمتر از دو سال، با همسر دلخواه خود ازدواج كرد. قصر زيبايی در سواحل سرسبز « سن ديه گو » خريد كه از طرفی مشرف به دريا بود. اتومبيل و وسايل زندگی خود را مطابق با آنچه در روياهای جوانی خود می ديد، تهيه كرد. به كمك دوستانش شركتی را تأسيس كرد كه نامش را « بنياد رابينز » ، گذاشتند که به منظور کمک به افراد برای رسيدن به موفقيتهای فردی و حرفه ای تأسيس شده است و سالانه دهها هزار نفر را آموزش می دهد.

رابينز برای بهبود عملکرد کارکنان ، با سازمانهايی از قبيل IBM، American express ، Mac Daglas ، AT&T و ارتش ايالات متحده و همچنين تيمهای ورزشی لس آنجلس و قهرمانان مدال طلای المپيک همکاری کرد. وی همچنين مورد مشاوره ی بسياری از چهره های معروف جهانی بوده و درمورد بازسازی شهر شفيلد که چهارمين شهر بزرگ انگلستان است نیز طرف مشورت بوده است.

تونی، سمينارها و سخنرانی های متعددی را در شهرهای مختلف اجرا كرد و برنامه های آموزشی فراوان را برای خردسالان، بزرگسالان، معلولين و عقب افتادگان ذهنی ترتيب داد و در سال 1991 بنيادی غيرانتفاعی را بوجود آورد که هدفش کمک به کودکان عقب مانده ، افراد بی خانمان ، سالمندان و زندانيان است . با شيوه های روان درمانی خاص خود، بسياری ازافراد را از چنگال يأس ها، افسردگی ها و ترسهای بی دليل ( نظير ترس از تاريكی، جمعيت، ارتفاع، مرگ و نظاير آن ) نجات داد و به شهرها و كشورهای متعدد مسافرت كرد و مورد مشورت افرادی از طبقات مختلف نظير رؤسای جمهوری، مديران، صاحبان صنايع و بازرگانان واقع شد و در سمينارهای او گروه های بيشماری شركت كردند. از طريق مطبوعات و برنامه های هفتگی تلويزيونی به اشاعه افكار و عقايد خود پرداخت. در ضمن، برنامه ی « عبور از روی آتش » او كه بخش كوچكی از محتوای سمينارهای او را تشكيل

می داد و به منظور ايجاد اعتماد به نفس در شركت كنندگان طرح شده بود توجه مطبوعات و رسانه های گروهی را جلب كرد.

اجرای سمينارها و برنامه های تلويزيونی نامبرده شده تا اين زمان همچنان ادامه دارد و همه ی هفته، بينندگان مشتاق، برنامه های او را از تلويزيون مشاهده می كنند.

علاقه ی خاص رابينز به اين است تا با کمک به افراد ، جهان را جای بهتری برای زيستن بسازد ، و به افراد جامعه کمک کند تا سرنوشت خود را به دست گيرند ، روابط خود را باافراد جامعه بهتر سازند ، به دنبال هدف های ارزشمند زندگی خود بروند ، بر ناکامی های عاطفی يا مالی غلبه کنند و به سهم خود به جامعه و کشور خدمت نمایند.

رابينز، در سال 1986، در حالی كه بيش از 25 سال نداشت، حاصل انديشه ها و تجربه های عملی خود را در كتابش به نام « به سوی كاميابی » به رشته تحرير كشيد و در آن رازهای موفقيت خود و بسياری از افراد موفق را آشكار ساخت. اين كتاب در 1987، عنوان پرفروش ترين كتاب را به خود اختصاص داد.

در سال 1991 كتاب ديگری به نام بسوی كاميابی 2 ( نيروی عظيم درون را فعال كنيد ) به رشته تحرير در آورد. اين كتاب نيز مانند كتاب قبلی به عنوان پرفروش ترين كتاب سال انتخاب شد. سال 1371 اين دو كتاب توسط آقای مهدی مجرد زاده كرمانی ترجمه و در دسترس ايرانيانی قرار گرفت كه به دنبال تغييرات عظيم در زندگی خود و ديگران بودند.
خود او در پشت جلد كتاب بسوی كاميابی چنين می نويسد: " شما نيز مانند ساير افراد موفق، می توانيد به سوی كاميابی گام برداريد. می توانيد به همه خواسته ها و آرزوهای خود در زندگی برسيد. می توانيد پدر يا مادری بهتر، دوستی صميمی تر، همسری شايسته ، بازرگانی موفق تر، مديری كاردان تر يا قهرمانی نيرومند تر باشيد. می توانيد كلامی نافذ داشته باشيد و با اشخاص، فوراً صميمی شوید. می توانيد جسمی سالم و اندامی متناسب داشته باشيد.
می توانيد به كمك پنج كليد طلايی، به ثروت وخوشبختی برسيد. می توانيد ترس، نگرانی، افسردگی و يا هر نوع عادت نامطلوب را ازخود دور كنيد. می توانيد با اراده و مصمم باشيد و حتی از روی خرمنی از آتش به سلامت عبور كنيد."

آقای رابينز، در حال حاضر 35 سال دارد و با همسر و فرزندانش در« دلماکاليفرنيا » زندگی می کند. رابينز از روشهای گوناگونی برای بالا بردن سطح زندگی خود و ديگران استفاده می نمايد. اعتقاد او بر اين است که فرايند تفکر و ارزيابی چيزی جز پرسش و پاسخ درونی نمی باشد. می دانيم که نحوه تفکر و ارزيابی ما ( که خود ارزيابی هم به عوامل گوناگون درموقعيت ارزيابی بستگي دارد ) احساس ما را شکل می دهد و با توجه به اينکه يک شخص هر چه هم که عاقل و بالغ باشد بر اساس احساسات خود ونه بر اساس فکر خود عمل می کند، پس نوع احساس ما در هر لحظه، رفتار ما را شکل داده و اين رفتارها و عادت هايی که شايد بسياری از مواقع متوجه ميزان بازدارند گی آنها نيز نمی شويم، نهايتاً سرنوشت ما را شکل می دهند.

نام رابینز همواره با کلمه ی موفقیت توأم بوده. اگر در شغل خود موفق نیستید ، اگر در روابط خود مشکلاتی دارید، اگر کسب و کار جدیدی را آغاز نموده اید، اگر در یک سردرگمی در برنامه ریزی برای زندگی روبرو هستید، کارهایتان روی کاغذ می مانند و به عمل تبدیل نمی شوند، بهتر است همین حالا با رابینز آغاز کنید. یکی از کتاب های زیر مطمئناً راهگشای یکی از بن بست های زندگی شما است.

آثار آنتونی رابینز


کتاب های " تفکر خود را تغيير دهيد تا زندگی شما تغيير کند" ، "365 گام تا موفقیت ( دو جلدی )" و " به سوی کامیابی" از نوشته های بی نظیر رابینز هستند . از کتاب های دیگر آنتونی رابینز می توان به :

مهارت در بازی زندگی
افکار بزرگ
گام های بلند : تغییراتی کوچک ، نتایجی بزرگ
قدرت شگرف بودن
توان بی پایان
تکنیک های ساده برای کنترل زندگی
و ... اشاره کرد.

برگ سبزهایی از سخنان رابینز

لحظه ای واقعیت های اطراف خود را دریاب

احتمالا همه ما این اصطلاح را شنیدایم که (یادت باشد که هر وقت از کنار گل رزی رد شدی لحظه ای با یستی و آن را ببویی ) اما به راستی چند بار در زندگیمان فرصتی را به توجه به جهان اطراف مان اختصاص می دهیم .

اگر می خواهید شاهد زیبایی ها اطرافتان شوید فقط کافیست سرعتتان را کم کنید و گل های رز اطرافتان را ببویید.

***********************************

اگر عشق بورزی به تو عشق می ورزند

به آنان که رازت را می گویی آزادی خود را می فروشی

اگر به تو دوستی کردند به خاطر بگذار واگر تو به کسی دوستی کردی فراموش کن

کسی که کار نمی کند هرگز به موفقیت نمی رسد و

خدا به کسی کمک می کند که به خودش کمک کرده باشد

در هنگام مشکلات نگویید که مشکل دارم بلکه بگویید :هی ... مشکل، من خدای بزرگی دارم

***********************************

اگر نمی توانی شاه راه باشی کوره راه باش

اگر نمی توانی خورشید باشی ستاره باش بهتر آن است هر انچه هستی باش

کلمه ها برای ساختن درست شده اند نه برای بابود کردن پس حرف های سازنده بگو نه حرف های تخریب کننده و نابود کننده .

***********************************

با سه قدم زیر تغییرات پایدار پدید آورید:

قدم اول: معیارهای خود را بالا ببرید،

قدم دوم: عقاید زيان آور را تغییر دهید،

قدم سوم: شیوه معمول کار را عوض کنید.
 

Setayesh

مدیر تالار کتابخانه الکترونیکی
مدیر تالار
برایان تریسی

برایان تریسی


برايان تريسي در سال 1944 در شهر ونکوور کانادا متولد شد و دوران نوجواني را در شهر پوموناي كاليفرنيا گذراند در خانه اي كه هرگز پول كافي وجود نداشت.
او مي گويد:در ان زمان ارزوي من اين بود كه قبل از سن 30سالگي ميليونر شوم مطمنا خيلي ها همين ارزو را دارند با اين حال كه به سن 30 سالگي رسيدم ،وضعيت من با سن 20 سالگي تفاوت نداشت ولي ناگهان كاري كردم كه زندگي ام را دگرگون كرد من اين سوال را از خودم پرسيدم كه چرا بعضي ها از ديگران موفق تر هستند؟مخصوصا مي خواستم بدانم كه چگونه است كه بعضي ها با دست خالي شروع ميكنند و نهايتا ميليونر مي شوند؟اين سوال من را به
جستجو ي پاسخ هایي وا داشت. من ميليونر هاي خود ساخته را محور اصلي زندگي قرار دادم زيرا اين افراد صفات و رفتاري را بروز ميدهند كه قابل مشاهده و سنجش است ان ها با انجام مكرر كارهاي مشخص به نحوي خاص از مرز جادويي 1 ميليون دلار مي گذرند.
من ياد گرفتم كه براي به دست اوردن موفقيت هاي بزرگ بايد به شخص خاصي تبديل شد.
مهم ترين عامل موفقيت پول نيست بلكه تبديل شدن به كسي است كه مي تواند چنين ثروتي را بدست اورد و از ان به خوبي بهره ببرند و ان ثروت را افزايش دهند .

شروعی آهسته

زماني كه 18 سال داشتم، تحصيلات دبيرستاني ام را نيمه كاره رها كردم. اولين شغلم، ظرف شويي در يك هتل كوچك بود. بعد از آن به شستن ماشين ها و سپس شستن زمين ها همراه يك موسسه خدمات نظافتي رو آوردم. چند سالي، بي اراده مشاغل مختلف كارگري را دنبال مي كردم و از عرق جبين زندگي ام را تامين مي كردم. در كارگاه ها و كارخانه ها و در مزارع و دامداري ها كار مي كردم. با اره برقي و تبر به بريدن الوار هاي بلند مشغول بودم و چاه مي كندم.

به عنوان كارگر ساختمان در برج هاي بلند و به عنوان جاشو در كشتي هاي باركش نروژي در درياي آتلانتيك كار كردم. غالباً در ماشينم يا اتاق اجاره اي ارزان قيمتي مي خوابيدم.

23 ساله بودم كه در فصل درو به عنوان كارگر دوره گرد مزارع كار مي كردم. در انبارهاي غله بر روي كاه و يونجه مي خوابيدم و با خانواده كشاورزان غذا مي خوردم. تحصيلات و مهارت خاصي نداشتم و در پايان فصل درو بار ديگر بيكار شدم.

وقتي ديگر نتوانستم هيچ كار كارگري پيدا كنم، به شغل فروش كارمزدي رو آوردم.

براي فروش اجناس، بايد اداره به اداره تلفن مي زدم و از دفتري به دفتر ديگر و از خانه اي به خانه ديگر مي رفتم.

اغلب تمام روز براي يك فروش كوچك و جزيي كار مي كردم تا بتوانم كرايه اتاقم را بپردازم و حداقل شب ها براي خوابيدن جايي داشته باشم. اين شروع خوبي براي زندگي نبود.



روزي كه زندگي ام تغيير كرد

روزي تكه كاغذي برداشتم و روي آن هدفي بزرگ و جسورانه، يادداشت كردم. هدفم، كسب 1000 دلار درآمد ماهانه از طريق فروش خانه به خانه و اداره به اداره بود. كاغذ را تا كردم و كناري گذاشتم و هرگز نيز دوباره آن را نيافتم.

اما 30 روز بعد، همه زندگي ام تغيير كرده بود. در طي اين مدت، روشي را براي فروش كشف كرده بودم كه با آن درآمدم به سه برابر روز اول رسيد. همزمان، مالكيت شركت به فرد ديگري كه به تازگي به شهرمان نقل مكان كرده بود واگذار شد.

دقيقاً 30 روز پس از نوشتن هدفم، صاحب جديد شركت، مرا به كناري برد و پيشنهاد كرد كه در ازاي 1000 دلار در ماه، سرپرستي و آموزش ديگر افراد شاغل در بخش فروش را به عهده بگيرم و به آنها بياموزم كه چگونه توانسته ام بيشتر از سايرين فروش انجام دهم.

اين پيشنهاد را پذيرفتم و از آن به بعد زندگي ام هرگز شبيه قبل از آن نشد.

ظرف 18 ماه، از آن شغل به شغل ديگري روي آوردم و سپس به كار ديگري وارد شدم. از يك فروشنده جز به يك مدير فروش تبديل شدم كه ديگران برايم مي فروختند. نيروي فروش 95 نفره اي تحت سرپرستي و استخدام من بود. تدريجاً از جايي كه نگران هزينه وعده بعد غذايم بودم به جايي رسيدم كه با كيف پولي پر از اسكناس هاي 20 دلاري قدم مي زدم.

آموزش فروشندگانم را شروع كردم و به آنها آموختم كه چگون اهدافشان را بنويسند و چگون فروش بيشتر و موثرتري داشته باشند. تقريباً بلافاصله، آنها درآمدشان را حتي تا ده برابر افزايش مي دادند.همين امروز بسياري از آنها ثروتمنداني ميليونر و ميلياردر هستند.

در سال 1981 آموزش اين روش را در كارگاه ها فكري و سمينارها آغاز كردم كه تا امروز به دو ميليون نفر در 25 كشور جهان آموزش داده شده است.

آثار برایان تریسی:
فکرتان را عوض کنید و همراه با آن زندگی تان را
قورباغه را قورت بده!
فرمول نابغه ها
هدف
فكر برتر زندگي بهتر
21 روش عالي براي اينكه يك مدير برجسته باشيد
21 روش عالي براي كسب و كار موفق
21 روش عالي براي اينكه زمانتان را مديريت کنيد
موفقيت شغلي
و....

برای دیدن وب سایت برایان تریسی هم میتونید به لینک زیر مراجعه کنید:
http://www.briantracy.com/
 
آخرین ویرایش:

Setayesh

مدیر تالار کتابخانه الکترونیکی
مدیر تالار
لازمه اضافه کنم که مطالب این تاپیک یه خلاصه ای از مطالب سایت های مختلف هست که چون زیاد میشه منابع رو قرار ندادم.هرچند که اصلا به مطالب فارسی اطمینان ندارم.هیچ جایی مطمئن تر از ویکی پدیا نیست و من اگه وقت کنم خودم ترجمه ی بیوگرافی ها رو با اطمینان قرار میدم.
از جناب فشفشه هم بابت دقت همیشگیشون بی نهایت ممنون.مطلب ادیت شد.
پیروز باشید.:victory:

:w30:
 

feshfeshe

عضو جدید
کاربر ممتاز
آفرين به شما که اينقدر علاقه داري به موفقيت و سوق دادن بقيه دوستان را به اين مهم.
من کتاب خيلي مطالعه کردم اما از کدومش برات ارسال کنم؟که خيلي لذت ببري؟


سلام و درود به شما دوست گرامی:gol:
دوست گرامی ممنون میشیم که در جهت بالا بردن حجم اطلاعاتی، شما لطف کنید و از کتابهای خوانده شده به مرور زمان برامون مطلب و مقاله یا به هر شکلی که خودتون تمایل دارید بیاورید.
با سپاس از شما بزرگوار;):gol::gol:;)
 

feshfeshe

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام به ستایش خانم عزیز
میشه اینجا درخواستم داد که زندگینامه دکتر حسابی بزرگ رو برامون بیارید:que:
اگه میشه که درخواست داد بگید لطفا که ماهم درخواست بدیم!
با تشکر عده ای جوان بسیار موفق ;):gol::gol:;)
 

Setayesh

مدیر تالار کتابخانه الکترونیکی
مدیر تالار
سلام به ستایش خانم عزیز
میشه اینجا درخواستم داد که زندگینامه دکتر حسابی بزرگ رو برامون بیارید:que:
اگه میشه که درخواست داد بگید لطفا که ماهم درخواست بدیم!
با تشکر عده ای جوان بسیار موفق ;):gol::gol:;)

سلام.
چشم.حتما میشه که درخواست بدید منم اگه پیدا کردم حتما قرار میدم.
پیروز باشید.
:victory:
:w30:
 

Setayesh

مدیر تالار کتابخانه الکترونیکی
مدیر تالار
پروفسور سید محمود حسابی

پروفسور سید محمود حسابی


سيد محمود حسابي در سال 1281 (ه.ش), از پدر و مادري تفرشي در تهران زاده شدند. پس از سپري نمودن چهار سال از دوران كودكي در تهران, به همراه خانواده (پدر, مادر, برادر) عازم شامات گرديدند. در هفت سالگي تحصيلات ابتدايي خود را در بيروت, با تنگدستي و مرارت هاي دور از وطن در مدرسه كشيش هاي فرانسوي آغاز كردند و همزمان, توسط مادر فداكار, متدين و فاضله خود (خانم گوهرشاد حسابي) , تحت آموزش تعليمات مذهبي و ادبيات فارسي قرار گرفتند.
استاد, قرآن كريم را حفظ و به آن اعتقادي ژرف داشتند. ديوان حافظ را نيز از برداشته و به بوستان و گلستان سعدي, شاهنامه فردوسي, مثنوي مولوي, منشات قائم مقام اشراف كامل داشتند.
شروع تحصيلات متوسطه ايشان مصادف با آغاز جنگ جهاني اول, و تعطيلي مدارس فرانسوي زبان بيروت بود. از اين رو, پس از دو سال تحصيل در منزل براي ادامه به كالج آمريكايي بيروت رفتند و در سن هفده سالگي ليسانس ادبيات, در سن نوزده سالگي, ليسانس بيولوژي و پس از آن مدرك مهندسي راه و ساختمان را اخذ نمودند. در آن زمان با نقشه كشي و راهسازي, به امرار معاش خانواده كمك مي كردند. استاد همچنين در رشته هاي پزشكي, رياضيات و ستاره شناسي به تحصيلات آكادميك پرداختند. شركت راهسازي فرانسوي كه استاد در آن مشغول به كار بودند, به پاس قدرداني از زحماتشان, ايشان را براي ادامه تحصيل به كشور فرانسه اعزام كرد و بدين ترتيب در سال1924 (م) به مدرسه عالي برق پاريس وارد و در سال 1925 (م) فارغ التحصيل شدند.
همزمان با تحصيل در رشته معدن, در راه آهن برقي فرانسه مشغول به كار گرديدند و پس از پايان تحصيل در اين رشته كار خود را در معادن آهن شمال فرانسه و معادن زغال سنگ ايالت "سار" آغاز كردند. سپس به دليل وجود روحيه علمي, به تحصيل و تحقيق, در دانشگاه سوربن, در رشته فيزيك پرداختند و در سال 1927 (م) در سن بيست و پنج سالگي دانشنامه دكتراي فيزيك خود را , با ارائه رساله اي تحت عنوان "حساسيت سلول هاي فتوالكتريك", با درجه عالي دريافت كردند. استاد با شعر و موسيقي سنتي ايران و موسيقي كلاسيك غرب به خوبي آشنايي داشتند وايشان در چند رشته ورزشي موفقيت هايي كسب نمودند كه از آن ميان مي توان به ديپلم نجات غريق در رشته شنا اشاره نمود.
پروفسور حسابي به دليل عشق به ميهن و با وجود امكان ادامه تحقيقات در خارج از كشور به ايران بازگشت و با ايمان و تعهد, به خدمتي خستگي ناپذير پرداخت تا جوانان ايراني را با علوم نوين آشنا سازد.
پايه گذاري علوم نوين و تاسيس دارالمعلمين و دانشسراي عالي, دانشكده هاي فني و علوم دانشگاه تهران, نگارش ده ها كتاب و جزوه و راه اندازي و پايه گذاري فيزيك و مهندسي نوين, ايشان را به نام پدر علم فيزيك و مهندسي نوين ايران در كشور معروف كرد.
حدود هفتاد سال خدمت علمي ايشان در گسترش علوم روز و واژه گزيني علمي در برابر هجوم لغات خارجي و نيز پايه گذاري مراكز آموزشي, پژوهشي, تخصصي, علمي و ..., از جمله اقدامات ارزشمند استاد به شمار مي رود كه براي نمونه به مواردي اشاره مي كنيم:

خدمات
اولين نقشه برداري فني و تخصصي كشور (راه بندرلنگه به بوشهر) ا
اولين راهسازي مدرن و علمي ايران (راه تهران به شمشك) ا
پايه گذاري اولين مدارس عشايري كشور
پايه گذاري دارالمعلمين عالي
پايه گذاري دانشسراي عالي
ساخت اولين راديو در كشور
راه اندازي اولين آنتن فرستنده در كشور
راه اندازي اولين مركز زلزله شناسي كشور
راه اندازي اولين رآكتور اتمي سازمان انرژي اتمي كشور
راه اندازي اولين دستگاه راديولوژي در ايران
تعيين ساعت ايران
پايه گذاري اولين بيمارستان خصوصي در ايران, به نام بيمارستان "گوهرشاد" ا
شركت در پايه گذاري فرهنگستان ايران و ايجاد انجمن زبان فارسي
تدوين اساسنامه طرح تاسيس دانشگاه تهران
پايه گذاري دانشكده فني دانشگاه تهران
پايه گذاري دانشكده علوم دانشگاه تهران
پايه گذاري شوراي عالي معارف
پايه گذاري مركز عدسي سازي اپتيك كاربردي در دانشكده علوم دانشگاه تهران
پايه گذاري بخش آكوستيك در دانشگاه و اندازه گيري فواصل گام هاي موسيقي ايراني به روش علمي
پايه گذاري و برنامه ريزي آموزش نوين ابتدايي و دبيرستاني
پايه گذاري موسسه ژئوفيزيك دانشگاه تهران
پايه گذاري مركز تحقيقات اتمي دانشگاه تهران
پايه گذاري اولين رصدخانه نوين در ايران
پايه گذاري مركز مدرن تعقيب ماهواره ها در شيراز
پايه گذاري مركز مخابرات اسدآباد همدان
پايه گذاري انجمن موسيقي ايران و مركز پژوهش هاي موسيقي
پايه گذاري كميته پژوهشي فضاي ايران
تدوين اساسنامه و تاسيس موسسه ملي ستاندارد
تدوين آيين نامه كارخانجات نساجي كشور و رساله چگونگي حمايت دولت در رشد اين صنعت
پايه گذاري واحد تحقيقاتي صنعتي سغدايي (پژوهش و صنعت در الكترونيك, فيزيك, فيزيك اپتيك, هوش مصنوعي) ا
راه اندازي اولين آسياب آبي توليد برق (ژنراتور) در كشور
ايجاد اولين كارگاه هاي تجربي در علوم كاربردي در ايران
ايجاد اولين آزمايشگاه علوم پايه در كشور

آثار
آثار به جای مانده از محمود حسابی در زمینه‌های فیزیک، زبان فارسی و پژوهش‌های فرهنگی شامل ۲۱ کتاب و مقاله است. برخی از آثار وی عبارتند از:
1. کتاب فیزیک دوره اول متوسطه ۱۳۱۸
2. کتاب دیدگانی فیزیک دانشگاه تهران ۱۳۴۰
3. الکترودینامیک (۱۹۴۵) Essaid Interpretation des Ondes de Broylie
4. مقاله تفسیر امواج دو بر در شش رساله با عنوان A Strain Theory of Matter، دانشگاه تهران ۱۹۴۶.
5. مقاله‌ای دربارهٔ پیشنهاد تفسیر قانون جاذبهٔ عمومی نیوتون و قانون میدان الکتریکی ماکسول چاپ شده در گزارش ذرات اصلی در دانشگاه کمبریج انگلیس ۱۹۴۶.
6. مقاله‌ای دربارهٔ ذرات پیوسته Continuous چاپ شده به وسیله‌ی آکادمی علوم آمریکا ۱۹۴۷.
7. مقاله‌ای دربارهٔ مدل بی‌نهایت گسترده در نشریهٔ فیزیک فرانسه.
8. رساله‌ای دربارهٔ نظریه ذره‌های بی‌نهایت گسترده دانشگاه تهران ۱۹۷۷.

افتخارات
به دریافت بالاترین نشان فرانسه لژیون دونور نائل گردید.

او درسال 1371 دربیمارستان دانشگاه ژنو به هنگام معالجه قلبی دار فانی را وداع گفت . ازنکات جالب توجه این دانشمند وفیزیکدان هموطن دلبستگی ویژه به مفاخرایرانی اسلامی بود که ازجمله می توان به تعلق خاطرایشان به زبان فارسی یاد کرد ، به همین سبب وی برای واژه های دخیل درفارسی، معادل یابی می کرد که نتایج زحماتش درفرهنگنامه ای گرد آمده که توسط انتشارات وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی چاپ شده است.
آرامگاه (خانوادگی) وی در شهر تفرش قرار دارد.

وب سایت اختصاصی :
http://www.hessaby.com/

*لازم به ذکر که کتاب "استاد عشق" که به قلم پسرشون آقای ایرج حسابی نوشته شده هم در مورد زندگی استاد است.
 

feshfeshe

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام به ستایش خانم گرامی
ازتون ممنونم خیلی لطف کردید!
مرحوم پرفسور حسابی یکی از بزرگترین مفاخر کشور عزیزمون بودش!
روحشان شاد:gol::gol::gol:

 

Sky Shield

عضو جدید
کاربر ممتاز
خاطره ای از مرحوم پروفسور حسابی

خاطره ای از مرحوم پروفسور حسابی

پروفسور حسابی چند نظریه مهم درعلم فیزیک داشتند که مهم ترین و آخرین آنها نظریه بینهایت بودن ذرات بود. در
این ارتباط با چندین دانشمند اروپایی مکاتبه و ملاقات می کنند و همه آنها توصیه می کنند که بهتر است که بطورمستقیم
با دفتر پروفسور انیشتین تماس بگیرد. بنابراین ایشان نامه ای همراه با محاسبات مربوطه برای دفتر ایشان در دانشگاه
پرینستون می فرستند. بعد از مدتی ایشان به این دانشگاه دعوت می شوند و وقت ملاقاتی با دستیار انیشتین برایشان
مشخص میشود پس از ملاقات با پروفسوراشتراووس به ایشان گفته می شود که برای شما وقت ملاقاتی با پروفسور
انیشتین تعیین می شود که نظریه خود را بصورت حضوری با ایشان مطرح کنید. پروفسور حسابی این ملاقات را چنین
توصیف می کنند:
وقتی برای اولین بار با بزرگترین دانشمند فیزیک جهان آلبرت انیشتین روبه رو شدم ایشان را بی اندازه ساده , آرام و
متواضع یافتم و البته فوق العاده مودب و صمیمی! زودتر از من در اتاق انتظار دفتر خودش، به انتظار من نشسته بود و
وقتی من وارد شدم با استقبالی گرم مرا به دفتر کارش برد و بدون اینکه پشت میزش بنشیند کنار من روی مبل نشست.
نظریه خود را در ارتباط با بی نهایت بودن ذرات برای ایشان توضیح دادم. بعد از اینکه نگاهی به برگه های محاسباتی من
انداختند، گفتند که ما یک ماه دیگر با هم ملاقات خواهیم کرد

 

Sky Shield

عضو جدید
کاربر ممتاز
خاطره ای از مرحوم پروفسور حسابی

خاطره ای از مرحوم پروفسور حسابی

ادامه............



یک ماه بعد وقتی دوباره به ملاقات انیشتین رفتم به من گفت : من به عنوان کسی که در فیزیک تجربه ای دارم می توانم
به جرات بگویم نظریه شما در آینده ای نه چندان دور علم فیزیک را متحول خواهد کرد. باورم نمی شد که چه شنیده ام
و دیگر از خوشحالی نمی توانستم نفس بکشم. در ادامه اما توضیح دادند که البته نظریه شما هنوز متقارن نیست باید بیشتر
روی آن کار کنید برای همین بهتر است به تحقیقات خود ادامه دهید. من به دستیارم خواهم گفت همه امکانات لازم را
در اختیار شما بگذارند. به این ترتیب با پی گیری دستیار و ارسال نامه ای با امضا انیشتین، بهترین آزمایشگاه نور آمریکا
در دانشگاه شیکاگو را با امکانات لازم در اختیار من قرار دادند و در خوابگاه دانشگاه نیز یک اتاق بسیار مجهز مانند
اتاق یک هتل در اختیار من گذاشتند. اولین روزی که کارم را در آزمایشگاه شروع کردم و مشغول جابجایی وسایل
شخصی بر روی میزم و کشوهای آن بودم، متوجه شدم یک دسته چک سفید که تمام برگه های آن امضا شده بود در
داخل یکی از کشوها جا مانده است. بسرعت آن را نزد رئیس آزمایشگاه بردم و مسئله را توضیح دادم. رئیس
آزمایشگاه گفت این دسته چک جا نمانده متعلق به شما است که تمام نیازمندیهای تحقیقاتی خود را بدون تشریفات
اداری تهیه کنید. این امکان برای تمام پژوهشگران این آزمایشگاه فراهم شده است. گفتم اما با این روش امکان
سواستفاده هم وجود دارد. او در پاسخ گفت درصد پیشرفت ما از این اعتماد در مقابل خطاهای احتمالی همکاران خیلی
ناچیز است.

 

Sky Shield

عضو جدید
کاربر ممتاز
خاطره ای از مرحوم پروفسور حسابی

خاطره ای از مرحوم پروفسور حسابی

ادامه...........


بعد از مدتها تحقیق بالاخره نظریه ام آماده شد و درخواست جلسه دفاعیه را به دانشگاه پرینستون فرستادم و بالاخره روز
دفاع مشخص شد. با تشویق حاضرین در جلسه، وارد سالن شدم و با کمال شگفتی دیدم انیشتین در مقابل من ایستاد و
ابراز احترام کرد و به دنبال او سایر اساتید و دانشمندان هم برخاستند. من که کاملا مضطرب شده و دست و پای خود را
گم کرده بودم با اشاره انیشتین و نشستن در کنار ایشان کمی آرام تر شده، سپس به پای تخته رفتم شروع کردم به
توضیح معادلات و محاسباتم و سعی کردم که با عجله نظراتم را بگویم که پروفسور انیشتین من را صدا کرده و گفتند
که چرا اینهمه با عجله؟ گفتم نمی خواهم وقت شما و اساتید را بگیرم ولی ایشان با محبت گفتند خیر، الان شما پروفسور
حسابی هستید و من و دیگران الان دانشجویان شما هستیم و وقت ما کاملا در اختیار شماست.

آن جلسه دفاعیه برای من یکی از شیرین ترین و آموزنده ترین لحظات زندگیم بود من در نزد بزرگترین دانشمند فیزیک
جهان یعنی آلبرت انیشتین از نظریه خودم دفاع می کردم و مردی با این برجستگی من را استاد خود خطاب کرد و من
بزرگترین درس زندگیم را نیز آنجا آموختم که هر چه انسانی وجود ارزشمندتری دارد همان اندازه متواضع، مودب و

فروتن نیز هست. بعد از کسب درجه دکترا انیشتین به من اجازه داد که در کنار او در دانشگاه پرینستون به تدریس و
تحقیقاتم ادامه دهم
 

Setayesh

مدیر تالار کتابخانه الکترونیکی
مدیر تالار
آفرين به شما که اينقدر علاقه داري به موفقيت و سوق دادن بقيه دوستان را به اين مهم.
من کتاب خيلي مطالعه کردم اما از کدومش برات ارسال کنم؟که خيلي لذت ببري؟

آفرين به تو ستايش که اينقدر جذاب نوشتي.برابار دوم هم کل متن تو خوندم ولذت بدم
بدرود

ممنون دوست عزیز.:w30:
خوشحال میشم اگه شما هم در راه افتادن اینجا کمک کنید و بتونیم از مطالب مفیدتون استفاده کنیم.
با حضور شما بهتر هم میشه.:victory:
پیروز باشید.
 

aarrsshhiiyyaa

عضو جدید
سلام
خانم ستايش براتون مقدور هست چندتا از مقاله هاي خوبي که داري برام ميل کني؟
در ضمن براتون آرزوي بهترنها را دارم.موفق باشيد
 

aarrsshhiiyyaa

عضو جدید
سلام دوست عزيز
اولا که چشم.دوم توي اين باشگاه گاهي امضاهايي رو ميبينم که تمام وجودم يا لبريز ميشه از يه حس خاصي و يا با خوندن اونها يه لذتي ميبرم که بخدا شايد بگيد داره مبالغه ميکنه اما بخدا اصلا نميشه بيانش کرد.
تبريک ميگم بهت و به طرز تفکر زيبايت.
 

aarrsshhiiyyaa

عضو جدید
سلام و درود به شما دوست گرامی:gol:
دوست گرامی ممنون میشیم که در جهت بالا بردن حجم اطلاعاتی، شما لطف کنید و از کتابهای خوانده شده به مرور زمان برامون مطلب و مقاله یا به هر شکلی که خودتون تمایل دارید بیاورید.
با سپاس از شما بزرگوار;):gol::gol:;)
ممنونم ازت دوست عزيز
چشم حتما اينکارو ميکنم هر چند که بايد به قول قديميا درس پس بديم خدمت شما فشفشه عزيز و خانم ستايش.
از آشنايي با شما خيلي خرسندم.موفق باشيد.;):gol::gol::gol::gol:;)
 

Setayesh

مدیر تالار کتابخانه الکترونیکی
مدیر تالار
اميد كردستاني

اميد كردستاني


امید کردستانی در شهر تهران به دنیا آمد و در همین شهر به مدرسه رفت. امید که در تهران به یک مدرسه کاتولیک ایتالیایی می‌رفت. در سن چهارده سالگی، پس از مرگ پدرش به کالیفرنیا رفته‌است. او مدرک کارشناسی مهندسی برق خود را از دانشگاه ایالتی سن‌خوزه گرفته‌است. وی همچنین در سال ۱۹۹۱ مدرک کارشناسی‌ارشد خود را در رشتهٔ «مدیریت بازرگانی» (MBA) از دانشگاه استنفورد گرفت.

به دلیل داشتن نام خانوادگی کردستانی گاهی اشتباهاً چنان پنداشته شده‌است که وی کرد است ولی از هر دو طرف مادری و پدری اصلیت تهرانی دارد و همچنین متولد و بزرگ شده تهران است و زبان مادری فارسی دارد.

اميد كردستاني،در بهار سال ۱۹۹۹ از کمپاني NetScape به پرسنل ۱۱ نفره کارمندان گوگل پيوست و مدير ارشد بازاريابي و توسعه بين المللي گوگل شد. امید که در حال حاضر معاون ارشد رئيس گوگل است در زمينه ارايه خدمات جهاني خريد و فروش كالا، سود فراواني را نصيب بخش خصوصي اين سايت اينترنتي كرده است.
هفته نام تایم در سال 2004 از قول لورا لاک ، نویسنده این مجله نوشت : تلاش هاي مهندس کردستانی ، بزرگترين سايت جستجوگر دنيا را به داغ ترين بازار تبليغاتي شبكه اي تبديل كرده كه فقط در ظرف ۱۸ ماه توانسته است از بيش از ۱۰۰ هزار آگهي كننده تبليغاتي سبقت بگيرد. طبق محاسبات تحليل گران، ماليات بر درآمد حاصل از اين آگهي هاي تبليغاتي ، يك ميليارد دلار سود مالي نصيب گوگل خواهد كرد. گفتنی است امید کردستانی فوق لیسانس MBA (مدیریت اجرایی تجاری) دارد و از مغزهای ارشد گوگل به شمار می آید.

یک آغاز برای امید کردستانی در زندگی
کردستاني که حالا 43 ساله است هميشه از خودنمايي در رسانه ها خودداري کرده و در پس پرده امپراطوري گوگل بوده: در سن 14 سالگي ، چند سال پس از فوت پدرش بخاطر سرطان، از ايران به شهر سن خوزه در ايالت کاليفرنياي امريکا مهاجرت کرد و مهندسي برق را از دانشگاه دولتي سن خوزه، و فوق ليسانس مديريت بازرگاني را از دانشگاه استانفورد امريکا، جاييکه که بنيانگذاران گوگل و ياهو درس مي خواندند، گرفت. او وقتي به گوگل آمد دوازدهمين کارمند گوگل شد. صاحبکار سابقش در NetScape ، آقاي مايک هومر، مي گويد که کار و اموزش سخت در NetScape به موفقيت کردستاني در گوگل کمک بسيار کرد. وقتي در NetScape بود توانست تنها در عرض 18 ماه فروش فصلي (سه ماهه) اين کمپاني را از 20 ميليون به 55 ميليون دلار برساند.دش هميشه مي‌گويد که خوش‌بيني و اميدواري به آينده ، که از خصلت هاي مهاجرين است، نقش موثري در موفقيت شغلي اش داشته است.

دوازدهمين کارمند گوگل
وقتي به گوگل آمد دوازدهمين کارمند گوگل شد. صاحبکار سابقش در NetScape ، آقاي مايک هومر، مي گويد که کار و اموزش سخت در NetScape به موفقيت کردستاني در گوگل کمک بسيار کرد. وقتي در NetScape بود توانست تنها در عرض 18 ماه فروش فصلي (سه ماهه) اين کمپاني را از 20 ميليون به 55 ميليون دلار برساند.

استخدام کردستانی درگوگل
مصاحبه شغلي کردستاني در گوگل براي تصدي شغل مدير فروش و توسعه، حول يک ميز پينگ پنگ در يک اتاق کنفرانس و توسط سرگي برين (يکي از دو بنيانگزار گوگل) انجام شد: ابتدا سرگي سوالاتي از اميد کرد و سپس با اعتراف به عجز و ناتواني در انجام مصاحبه با يک آدم پروفشنال (يعني اميد ) ، تمامي پرسنل ۱۱ نفره اش را که همگي مهندس بودند به ميز فراخواند و خلاصه آنها تا پنج ساعت اميد را سوال باران کردند ،و در پايان، اميد همگي را به صرف شام در رستوراني برد و در انجا بود که استخدام شد.

کردستانی شیک پوش و عجیب غریب
کردستاني را در گوگل بخاطر طرز لباس پوشيدن رسمي و در آغوش گرفتن همکاران و رئیس‌هايش مي شناسند. او نيمي از ساعات کارش را در مسافرت و بيرون است يکبار هم که با خانم شريل سندبرگ (معاون فروش و خدمات آنلاين گوگل) در آلمان بودند و شريل در صندلي جلو در خواب بود وقتي چشمانش را باز کرد اميد را پشت فرمان با گوشي موبايل بر گوش و لپ تاپ بر زانو و در حال رانندگي با 150 کيلومتر در ساعت ديد. اميد به آرامي به شريل گفت دارم تلفن مهمي را جواب ميدم .

دیپلماسی امید کردستانی
کردستاني را در گوگل بعنوان يک ديپلمات هم مي شناسند: در فضاي استرس آلود و شتابنده چنين شرکتي تقريبا هر روزه در اتاق مديران ارشد جر و بحث هاي شديدي در مي گيرد و اميد هميشه ميانجي و قاضي است. براي امثال گوگل، وجود چنين خصلت هايي در يک کارمند ، در لحظات بحراني بسيار ارزشمند و حساس است. شعار هميشگي کردستاني: ايجاد رابطه، اعتمادسازي، انجام وعده و قول ها ، و نهايتا پولدارتر کردن سهامداران و شرکا است .

نگرش امید
وقتي هم کردستاني مي خواهد کسي را استخدام /يا با او همکاري کند يک نوع airport test از او مي گيرد: منظورش اينه که اگر من و اين شخص در يک فرودگاه مجبور به توقف چند ساعته بشيم من دوست دارم که هم از اين چند ساعت عمرم لذت ببرم و هم يک صحبتهاي روشنفکرانه و خوبي با هم داشته باشيم . از خودم مي پرسم که آيا اين آدم داراي يک چنين خصوصياتي هست يا نه؟

تئوری های امید کردستانی
کردستاني حتي وقتي که يک خانه 16 هزار فوت مربعي در منظقه atherton به قيمت تقريبا 18 ميليون دلار خريد، هم، بر ارزش زمين‌هاي آن منطقه تاثير گذاشت و نرخ ها بالا رفت . او تئوري حراج - auction theory - و تمرکز بر نيازهاي مشخص هر صاحب آگهي را - از مثلا يک لوله کش ساده تا بزرگترين اگهي دهندگان بين المللي- به گوگل تزريق کرده و اگر خيلي ها سرگي برين و لري پيج را بنيانگذاران گوگل بدانند بايد اميد کردستاني را بنيانگذار مالي-بيزينسي business founder گوگل بدانيم . بعنوان دوازدهمين کارمند گوگل شروع بکار کرد و فروش آن را از تقريبا صفر به سه ميليارد دلار رساند.

موفقیت امید کردستانی در گوگل
کردستاني در اولين نگاه به گوگل فهميد که ترافيک زياد اين سايت مهمترين دارايي آن است . از اين ترافيک استفاده کرد و آگهي هاي تکي و کوچکي که يکي يکي با کرديت کارتهاي کوچک به گوگل پرداخت مي شدند را به ميليونها دلار رساند طوريکه امروزه 99 درصد درآمد گوگل از همين آگهي ها است . بتدريج همکاران سابقش در NetScape را هم به همکاري در گوگل طلبيد. با صاحبان آگهي هاي NetScape هم تماس گرفت و به آنها گفت بياييد يک آگهي ۳-۵ هزار دلاري کوچک در گوگل بزاريد و امتحان کنيد ببينيد خوشتون مياد يا نه ... ضرري هم نداره ... آنها هم پذيرفتند و بتدريج با نتايج بسيار خوبي که از کليکهاي ميليوني کاربران گوگل گرفتند اکثرا مشتري پروپاقرص گوگل شدند .

کردستاني امروزه، در دنياي ميليارد دلاري رقابت تبليغات تلويزيوني، نه تنها با صاحبان کوچک آگهي ، بلکه با انواع آژانس‌هاي بازاريابي/تبليغاتي که براي مشتريان خود حسابي چانه مي‌زنند هم قرارداد مي نويسد. در باره نخستين ملاقاتش با لري و سرگي، مي‌گويد که احساس کردم که اين دو آدم اعتماد به نفس، عزم و اراده و ايده هاي بلندپروازانه بسياري دارند و حتي اگر بجاي اينترنت، مي خواستند مثلا بيزينس لحاف فروشي هم باز کنند باز هم موفق مي شدند . اينگونه بود که به تيم آنها پيوستم.

منبع نوشته:
ترجمه قسمتی از مصاحبه کردستانی با روزنامه وال استريت ژورنال و چند گفتگوی ديگرش
منابع:
http://fa.wikipedia.org
http://www.movafaghan.blogfa.com/post-18.aspx
 

odise

عضو جدید
سلام ستایش خانم
خیلی عالی بود مخصوصا مطلبی که در مورد دکتر حسابی نوشتی
 

Setayesh

مدیر تالار کتابخانه الکترونیکی
مدیر تالار
ماهاتما گاندی

ماهاتما گاندی



مقدمه
از زمانی که وی مسئولیت رهبری نبرد برای آزادی و کنگره ملی هند در سال ۱۹۱۸ (۱۲۹۶) را به عهده گرفت، به عنوان نمادی ملی شناخته شد و میلیون‌ها نفر از مردم او را با لقب ماهاتما یا روح بزرگ یاد می‌کردند. هر چند که او از القاب افتخارآمیز بیزار بود ولی امروز هم همگی او را با نام ماهاتما گاندی می‌شناسند. سوای اینکه بسیاری او را به عنوان یکی از بزرگ‌ترین رهبران تاریخ تلقی می‌کنند، مردم هند از او با عنوان «پدر ملت» یا باپو (در هندی به معنای پدر) یاد می‌کنند. زادروز وی در هند به عنوان یک روز تعطیل ملی است و گاندی جایانتی نام دارد.

گاندی توانست با استفاده از شیوهٔ ضدخشونت نافرمانی مدنی استقلال هند را از بریتانیا بگیرد و در نهایت دست امپراتوری بریتانیا را از هند کوتاه کند. شیوهٔ مقاومت آرام وی به مستعمرات دیگر هم نفوذ کرده و آنها را در راه استقلال میهن خود تشویق می‌کرد. اصل ساتیاگراهای گاندی روی بسیاری از فعالان آزادیخواه نظیر دکتر مارتین لوترکینگ، تنزین گیاتسو، لخ والسا، استفان بیکو، آنگ سان سو کی و نلسون ماندلا تأثیر گذاشت. البته همهٔ این رهبران نتوانستند کاملاً به اصل سخت ضدخشونت و ضدمقاومت وی وفادار بمانند.

گاندی همیشه می‌گفت که اصول او ساده هستند و از باورهای سنتی هندو به نام‌های ساتیا (حقیقت) و آهیمسا (ضدخشونت) گرفته شده‌اند. او می‌گفت «من چیز جدیدی ندارم که به دنیا یاد بدهم. حقیقت و ضدخشونت بودن هم‌سن کوه‌ها هستند».

دوران طفولیت تا جوانی
«مهانداس کارامچاند گاندی» در سال ۱۸۶۹ در یک خانواده هندو در گجرات هند دیده به جهان گشود. گاندی در آغوش مادری فداکار رشد می‌کرد و از تاثیرات جائین گجرات، رنگ و شکل می‌گرفت او از همان سنین کودکی با مرام آسیب نرساندن به موجودات زنده خوگرفت و به گیاهخواری، روزه داری برای خودسازی و خالص نمودن خویش وزندگی توام با گذشت اعضای فرق ومذاهب مختلف کوشش ورزید. خانواده اواز طبقه «وایشا» یا تجار هندی بودند.

در ماه می ‌۱۸۸۳ در حالیکه ۱۳ سال داشت با دختری هم سن خود ازدواج نمود؛ والدینش هر دو آنها را اداره می‌کردند(همسرش کاستوربا یا کاستوربای نام داشت که وی را «با» صدا می‌زدند).

در آن زمان در لندن پایتخت یک کشور امپریالیستی زندگی سختی را می‌گذراند، چرا که برای مادرش قسم یاد کرده بود از خوردن گوشت، الکل و لاقیدی جنسی احتراز نماید. اگر چه سعی می‌کرد آداب وسنن «انگلیسی» را بیاموزد - و مثلا به کلاس آموزش رقص برود - ولی هرگز خود را به خوردن گوشت راضی نکرد اما سیر کردن خود با کلم و گیاهان دیگر هم در آن کشور ساده نبود. زن صاحب خانه او را به یک رستوران خام خواری راهنمایی کرد.

به انجمن خام خواران پیوست و حتی به عنوان عضو کمیته آن در آمد و یک مقر محلی نیز برای آن انجمن دایر نمود. بعدها این تجربیات گرانبهای خود را در امر سازماندهی موسسات به کار گرفت. برخی از همقطاران گیاهخوار وخام خوار او عضو انجمن فلاسفه الهیات بودند که در سال ۱۸۷۵ تاسیس شده بود و هدف ترویج برادری جهانی را دنبال می‌کرد و به مطالعه بوداگرایی و ادبیات هندو برهمنی می‌پرداخت. آنان گاندی را تشویق کردند تا به مطالعه « باگاواد جیتا » بپردازد.وقتی به هند بازگشت، در امر وکالت در بومبای موفقیت چندانی نداشت ولذا به شغل پاره وقت تدریس در یک دبیرستان روی آورد. پس از مدتی به راجکوت بازگشت وبه عریضه نویسی برای شاکیان مشغول شد. ولی مجوز این کار را به او ندادند و مجبور شد کارش را تعطیل نماید.

تلاش برای استقلال
گاندی برای وحدت میان مسلمانان و هندوهای کشورش یک ماه روزه گرفت.و در راه پیمایی نمک از 12 مارس تا 6 آوریل 1930 به همراه چند صد هزار نفر هندی 400 کیلومتر از احمد آباد تا ساحل داندی راه پیمود تا از آب دریا نمک بگیرد و با این عمل قانون مالیات نمک را بی اعتبار کرد. این مبارزه با دعوت هندی ها برای تحریم کالاهای انگلیسی بود و با بازتاب جهانی روبرو شد و نهایتا" انگلیسی ها مجبور به مذاکره شدند.هندی ها با کمک روح بزرگ(ماهاتما) در سال 1947 توانستند استقلال کشورشان را به دست آورند.

حقیقت
گاندی زندگی خویش را وقف آشکار ساختن حقیقت یا ساتیا کرد. اوتلاش می‌کرد با یادگیری و درس گرفتن از اشتباهات خود و عملکرد خود به حقیقت دست یابد. وی شرح حال زندگی خویش را تحت عنوان «ماجرای تجربیات من با کشف حقیقت » نوشته‌است.

گاندی اعلام کرد که مهمترین نبرد او تلاشی بود که برای شکست شیاطین درونی ترسها و ناامنی‌های خود به عمل آورده‌است. گاندی خلاصه‌ای از اعتقادات خویش را درقالب «خداوند حقیقت است» مطرح نمود وبعدها دیدگاه‌های خویش را اصلاح کرد وبیان داشت که «حقیقت خداوند است». اولین بیان ممکن است مخاطب را با این شبهه مواجه کند که گاندی از حقیقت برای شرح دیدگاه خویش نسبت به خداوند ونه تعریف شالوده وی استفاده کرده‌است. ساتیا یا حقیقت در فلسفه گاندی همان خداوند وی تمام ویژگی‌های مفهوم هندویی خدارا درفلسفه خویش آورده‌است (برهمن).

ساده زیستی
گاندی مجدانه براین باور پافشاری می‌کرد که فردی که به جامعه خدمت می‌کند باید زندگی ساده‌ای داشته باشد واین ساده زیستی را درآیین برهمایی جاری می‌انگاشت. او با رد زندگی به شیوه غربی به روند ساده زیستی را در آفریقای جنوبی درپیش گرفت واز آن بعنوان تلاش برای رسیدن به نقطه صفر یاد می‌کرد وبدین ترتیب هم درهزینه‌های غیر ضروری صرفه جویی می‌نمود وهم ساده زیستی را دنبال می‌نمود. اوحتی لباسهایش را خودش می‌شست.[۵] در یک مورد او هدایایی را که به خاطر خدماتش به جامعه به وی اهدا شده بود، باز پس داد.[۶]

گاندی درهر هفته یک روز را روزه سکوت سپری می‌کرد. امتناع از حرف زدن رامایه آرامش درونی می‌انگاشت این آموزه را هم از آیین برهما واصل موناشافتی یعنی سکوت وآرامش داشت. در این ایام سکوت با نوشتن برروی کاغذ با دیگران ارتباط برقرار می‌ساخت. گاندی از سن ۳۷ سالگی به مدت سه سال و نیم از خواندن روزنامه‌ها خودداری نمود واظهار می‌داشت وضعیت نابهنجار جهان وامور جهانی آرامش درونی او را بهم می‌ریزد. او دربازگشت به هند واشتغال به شغل حقوقی از پوشش غربی دست برداشت اگر چه نشان از ثروت و موفقیت داشت. اولباسی برتن کرد که مورد قبول فقیرترین افراددرهند بود واز پارچه تولیدی داخل موسوم به خادی استفاده می‌نمود. گاندی وپیروانش پارچه لباسهایشان را از نخی که خود می‌رشتند تهیه می‌کردند ودیگران را نیز به این کار تشویق می‌نمودند. درحالی که اکثر کارگران هندی بیکار بودند لباسهای مورد نیازشان را از تولیدیهای صنعتی تحت تملک انگلیسی‌ها خریداری می‌نمودند.

گاندی معتقد بود چنانکه هندیها لباسهای خود را خودشان با چرخ نخ ریسی بدوزند بهتر از اینست که از پارچه فاستونی انگلیسی باشد و با اینکار ضربه اقتصادی سنگینی بر پیکره استعمارگران انگلیسی درهند وارد خواهند آورد. متعاقبا علامت چرخ نخ ریسی برروی پرچم کنگره ملی هند نقش بست. وی برای نشان دادن ساده زیستی درسراسر زندگی خود فقط یک دست هوتی می‌پوشید.

ایمان
اندی یک هندوبود و تمام عمر براین آیین استوار ماند وبسیاری از اصول خویش را از هندواقتباس نمود. بعنوان یک هندوی عامی معتقد بود همه ادیان برابرندودر برابر تلاش‌هایی که برای تغییر دین وی به عمل آمد مقاومت نشان داد او شدیدا به خدااعتقاد داشت و لذا به مطالعه تمام ادیان بزرگ کوشش ورزید. درموردهندوئیسم چنین می‌گوید:

«تا آنجا که به من مربوط می‌شود هندوئیسم روح مرا ارضا می‌کند و وجود مراسیراب می‌نماید. هرگاه تردید وناامیدی درمن قوت می‌گیرد وهیچ پرتوامیدی را در افق پیش روی خودمشاهده نمی‌کنم به باگاواد جیتا رجوع می‌کنم وسطری از آن را پیدا می‌کنم که به من آرامش دهد. بلافاصله لبخند بر لبانم نقش می‌بندد و اندوه وغم را به فراموشی می‌سپارم. زندگی من مملو از تراژدی بود واگر تعالیم این کتاب نبود شاید خیلی زود از پا می‌افتادم.»

گاندی معتقد بود که اساس و شالوده هر دین را حقیقت وعشق تشکیل می‌دهد (محبت، عدم خشونت یا همان ترکیب حکم طلایی ) اوهرگونه تعصب کور وگم بودن رفتارهای نادرست درهر دین وآیینی را زیرسوال می‌برد وبه طرز خستگی ناپذیری در پی اصلاح اجتماعی برمی آمد. برخی از اظهار نظرهای وی درمورد ادیان مختلف به شرح زیر مطرح شده‌اند :

«لذا اگر می‌توانستم مسیحیت را بپذیرم وآنرا بزرگترین و کاملترین دین قبول کنم قطعا هندوئیسم را آنطور که الان هستم قبول نمی‌داشتم. من اشکالات و نواقص هندو را می‌شناسم. اگر نجاست در هندو بوده قطعا به گوشت خام مربوط می‌شده نه گوشت پخته. نمی‌توانم سرمنشا اختلاف ادیان را درک کنم معنی اینکه چنین چیزی در قالب وداس یا کلام خدا مطرح می‌شود چیست؟ اگر چیزی از جانب خداوند الهام شود پس چرا در مورد قرآن و انجیل باید تردید کرد؟ دوستان مسیحی من سعی کردند مرا به مسیحیت سوق دهند و همین طور دوستان مسلمان من. عبداله شیت به شدت مرا به مطالعه اسلام ترغیب می‌کرد البته همیشه درمورد زیبایی دین اسلام حرفهایی برای گفتن داشت.»
«به محض اینکه از مسیر اخلاق منحرف شویم دیگر شخصیت دینی نخواهیم داشت. در دین چیزی وجود ندارد که از چارچوب اخلاق خارج باشد. مثلا انسان نمی‌تواند دروغگو و بیرحم باشد ودرعین حال مدعی شود خدا را دردرون خویش احساس می‌کند.»
«کلام محمد گنجینه عقل است، نه تنها برای مسلمانان بلکه برای کل بشریت.»

مهاتما گاندی:
وظايف شخص نسبت به خود، به خانواده، به وطن و به جهان از يكديگر جدا و مستقل نيستند. نمی توان با زيان رساندن به خود يا خانوادۀ خود به وطن خويش خدمت كرد. به همين قرار نمی توان با زيان رساندن به جهان نيز به وطن خود خدمت كرد.


منبع:http://fa.wikipedia.org/wiki/
 
بالا