من از پروانه بودن ها من ازدیوانه بودن ها من از بازی یک شعلهٔ سوزنده که آتش زده بردامان پروانه نمیترسم من از هیچ بودن ها از عشق نداشتن ها از بی کسی وخلوت انسانها میترسم ...
همیشه وقتی قطاری از كنارم میگذرد احساس میكنم باید مسافر این قطار بودم هرجا كه نیستم حوادثی انتظار مرا میكشند دارم به سرزمینی فكر میكنم كه مردمش دیوانگان را میستایند سرزمین من شاید صبحی است كه بوی كاهگل و عطر نارنج نخلها را شاعر میكند یا بادی كه بی اختیار میوزد بی هیچ انگیزه و مقصدی شاید در راه گیسوانی را در آغوش كشد و زیبایی پریشانی را به یادگار بگذارد من به افق نگاه نمیكنم و به هیچ انتهایی نمیاندیشم چرا كه میترسم افق مرا همچون خورشید در خویش ببلعد و تا صبح فرداها مرا مجبور كند به درد دلهایش با دقت گوش دهم ...
جبران خلیل جبران: بهترین بخشی را در هر فرد جست وجو کن و این را به او بگو. همه ما به چنین محرکی نیازمندیم، هر بار که از کار من ستایش می شود، فروتن تر می گردم چون احساس نادیده گرفته شدن یا ناخوشایند بودن نمی کنم. نگریستن به عظمت همسایه ات را بیاموز و عظمت خودت را نیز بنگر.
به یک جفت چشم نیازمندم تا نترسد از شکستن و آب شدن ها ؛ نترسد از بسته شدن ها و ندیدن ها نترسد از دیده نشدن ها ... به چشمی که هنگام گریستن زیباتر شود ؛ شاید حرمت پیدا کند اشکهایی که خون بهای عمر رفته پناهی ها ست ... " حسین پناهی
انسان هم میتونه دایره باشه هم یه خط راست. انتخاب با خودت است. تا ابد دور خودت بچرخی
یا تا بی نهایت ادامه بدی
<><><><><><><>
کشتی ها در بندرگاه در امانند اما کشتی برای این کار ساخته نشده .
<><><><><><><>
نگرانی هرگز از غصۀ فردا چیزی نمی کاهد ، بلکه فقط شادی امروز را از بین می برد
<><><><><><><>
اعتصاب چرخ دنده های ساعت لطمه ای به گذر زمان نمی زند.
گذشت زمان بر آنها که منتظر می مانند بسیار کند، بر آنها که می هراسند بسیار تند، بر آنها که زانوی غم بغل می گیرند بسیار طولانی، و بر آنها که به سرخوشی می گذرانند بسیار کوتاه است. اما بر آنها که عشق می ورزند، زمان را آغاز و پایانی نیست. "ویلیام شکسپسر"
کسانی هستند که با ما صحبت می کنند و ما به آنها گوش نمی دهیم، کسانی هستند که ما را آزار می دهند و جراحت ماندگاری باقی نمی گذارند، اما کسانی هم هستند که تنها سر راه زندگی ما قرار می گیرند و مُهر و نشانشان را برای همیشه بروی ما باقی می گذارند."سیسیلیا میرلز"
ماشين لباسشويي چرخ فلك لباسهاست.
- مربع دايره زاويه دار است.
- فضول مؤدبانه مي شود كنجكاو.
- آن قدر در خودش فرو رفت كه غرق شد.
- چرخ قلبم را با ميخ نگاهت پنچر نكن.
- نمي دانم گل هميشه بهار پولدار است يا عاشق، که زمستاني ندارد
-عروس دريايي، با مهريه هزاران مرواريد از صدفهاي ناب، طلاق گرفت.
- مي پرسيد: اشك كدام عاشق آب دريا را چنين شور كرد؟