عید بی تو!!! .. با تو ......
بـی تـو اینجـا همه در حبس ابــد تبعیدند *** سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
از همان لحظه که از چشم یقین افتــادند *** چشم هــــــــای نــگران آیــــــنه تردیدند
نــشد از ســایه خود هــم بـــگریزند دمی *** هر چه بیهوده به گرد خودشان چرخیدند
چون بجز سایه ندیدند کسی در پی خود *** همه از دیــــدن تنهایـــی خود ترسیدند
غــرق دریـــای تــو بــودند ولـی ماهی وار *** باز هم نــام و نشــان تو ز هم پرسیدند
در پی دوست همه جای جهان را گشتند *** کس ندیدند در آئینه بـــه خود خندیدند
سیر تقویم جلالی به جمال تو خوش است *** فصل ها را همه با فاصله ات سنجیدند
تــو بیــایی همه ســاعت هــا و ثانیه هــا *** از همین روز، همین لحظه، همین دم عیدند
کجایی ای که دل و جانم به فدای قدمت مولا جان ....
حلول سال نو - با تاخیر - مبارک