درد دلی با صاحب الزمان(حضرت مهدی عج)

صدای سکوت

عضو جدید
کاربر ممتاز
غروب عمر شب انتظار نزدیک است

طلوع مشرقی آن سوار نزدیک است

دلم قرار نمی گیرد از تلاطم عشق

مگو:«برای چه ؟»، وقت قرار نزدیک است

اگر که در کف دیوارها گل و لاله است

عجیب نیست ،که دیدار یار نزدیک است

بیا که خانه تکانی کنیم دلها را

از انجماد کسالت، بهار نزدیک است
 

mahdi_19838341

عضو جدید
چرا خالی مونده این تاپیک
ما که چیزی تو دلمون نیست
شاید دیگران اون وسعت و بزرگی دلشونو و حرفاشونو نمیتونن تو چن جمله بیارن
و اما مهدی فاطمه.......................
برای آنان که کشته دیدارتن که نه برای بعضی ها چه خوب شد که نیامدی
 

EECi

مدیر بازنشسته
درخواستی دارم ازت مولای من
با ان دستان پاکت به درگاه خدای متعال دعایی کن...
دعایم کن که افکارم قرانی تر شود. دعایم کن تا قران را بیشتر بفهمم
دعایم کن مولای من
دعایم کن...
 

V A H ! D

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع ,
کاربر ممتاز
و آیا فردا بازهم غروب دلگیر جمعه ... ؟!!!

.
.
.


اللهم عجل لولیک الفرج ...
 

Taßa§om

عضو جدید
کاربر ممتاز
از یکی از بزرگان اهل معنی پرسیدند: علت این که عصرهای جمعه دل انسان می‌گیرد و غمگین می‌شود چیست؟
فرمود:«چون در آن لحظه قلب مقدّس امام عصر (ارواحنافداه) به سبب عرضه‌ی اعمال انسان‌ها، ناراحت و گرفته است، آدم و عالم متأثر می‌شوند. او قلب و مدار وجود است...»

وای بر ما...
 

طوفان 2013

اخراجی موقت
لَيْتَ شِعْرى أَيْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوى، بَلْ أَىُّ أَرْضٍ تُقِلُّكَ أَوْ ثَرى، أَبِرَضْوى أَوْ غَيْرِها أَمْ ذى طُوى؛ عَزيزٌ عَلَىَّ أَنْ أَرَى الْخَلْقَ وَلا تُرى، وَلا أَسْمَعُ لَكَ حَسيساً وَلا نَجْوى، عَزيزٌ عَلَىَّ أَنْ تُحيطَ بِكَ دُونَىِ الْبَلْوى، وَلا يَنالُكَ مِنّى ضَجيجٌ وَلا شَكْوى بِنَفْسى أَنْتَ مِنْ مُغَيَّبٍ لَمْ يَخْلُ مِنّا، بِنَفْسى أَنْتَ مِنْ نازِحٍ ما نَزَحَ عَنّا،مِنَةٍ ذَكَراً فَحَنّا بِنَفْسى أَنْتَ مِنْ عَقيدِ عِزٍّ لا يُسامى بِنَفْسى أَنْتَ مِنْ أَثيلِ مَجْدٍ لا يُجارى بِنَفْسى أَنْتَ مِنْ تِلادِ نِعَمٍ لا تُضاهى بِنَفْسى أَنْتَ مِنْ نَصيفِ شَرَفٍ لا يُساوى إِلى مَتى أَحارُ فيكَ يا مَوْلاىَ وَ إِلى مَتى، وَ أَىَّ خِطابٍ أَصِفُ فيكَ وَ أَىَّ نَجْوى عَزيزٌ عَلَىَّ أَنْ أُجابَ دُونَكَ وَ أُناغى عَزيزٌ عَلَىَّ أَنْ أَبْكِيَكَ وَ يَخْذُلَكَ الْوَرى عَزيزٌ عَلَىَّ أَنْ يَجْرِىَ عَلَيْكَ دُونَهُمْ ما جَرى هَلْ مِنْ مُعينٍ فَأُطيلَ مَعَهُ الْعَويلَ وَالْبُكاءَ؟ هَلْ مِنْ جَزُوعٍ فَأُساعِدَ جَزَعَهُ إِذا خَلا؟ هَلْ قَذِيَتْ عَيْنٌ فَساعَدَتْها عَيْنى عَلَى الْقَذى؟ هَلْ إِلَيْكَ يَابْنَ أَحْمَدَ سَبيلٌ فَتُلْقى؟ هَلْ يَتَّصِلُ يَوْمُنا مِنْكَ بِعِدَهٍ فَنَحْظى؟ مَتى نَرِدُ مَناهِلَكَ الرَّوِيَّةَ فَنَرْوى؟ مَتى نَنْتَقِعُ مِنْ عَذْبِ مائِكَ فَقَدْ طالَ الصَّدى؟ مَتى نُغاديكَ وَ نُراوِحُكَ فَنُقِرُّ عَيْناً؟ مَتى تَرانا وَ نَراكَ وَ قَدْ نَشَرْتَ لِواءَ النَّصْرِ تُرى؟ أَتَرانا نَحُفُّ بِكَ وَ أَنْتَ تَأُمُّ الْمَلَأَ، وَ قَدْ مَلَأْتَ الْأَرْضَ عَدْلاً وَ أَذَقْتَ أَعْداءَكَ هَواناً وَ عِقاباً، وَ أَبَرْتَ الْعُتاةَ وَ جَحَدَةَ الْحَقِّ، وَ قَطَعْتَ دابِرَ الْمُتَكَبِّرينَ، وَاجْتَثَثْتَ أُصُولَ الظّالِمينَ، وَ نَحْنُ نَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِِ رَبِّ الْعالَمين
 

طوفان 2013

اخراجی موقت
اقای من

اقای من

امدنت را کی ندا میدهیکی ندای هل من مبارز را سر میدهیایا فردا هم یه جمعه غمنگیز رو نظاره کنمبخدا خسته شدم حیف چاره چیستانقدر انتظارت را میکشم ان قدر صدات میزنم تا خودت از من خسته شی
 

Taßa§om

عضو جدید
کاربر ممتاز
عشق از من و نگاه تو تشکیل میشود

گاهی تمام من به تو تبدیل میشود..


وقتی به داستان نگاه تو میرسم
یکباره شعر وارد تمثیل میشود


ای عابر بزرگ که با گامهای تو ...
از انتظار پنجره تجلیل میشود


تا کی سکوت و خلوت این کوچه های سرد
بر چشم های پنجره تحمیل میشود؟


آیا دوباره مثل همان سالهای پیش
امسال هم بدون تو تحویل میشود؟


بی شک شبی به پاس غزلهای چشم تو
بازار وزن و قافیه تعطیل میشود


«آنروز هفت سین اهورایی بهار
موعود! با سلام تو تکمیل میشود»
 

طوفان 2013

اخراجی موقت
یار دلنوازم

یار دلنوازم

زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت
بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم
یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
رندان تشنه لب را آبی نمی​دهد کس
گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کان جا
سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
چشمت به غمزه ما را خون خورد و می​پسندی
جانا روا نباشد خون ریز را حمایت
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
از گوشه​ای برون آی ای کوکب هدایت
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بیابان وین راه بی​نهایت
ای آفتاب خوبان می​جوشد اندرونم
یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت
این راه را نهایت صورت کجا توان بست
کش صد هزار منزل بیش است در بدایت
هر چند بردی آبم روی از درت نتابم
جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت
عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت
 

* ziba *

عضو جدید
کاربر ممتاز
می دانی؟
آقا نشانی ات شده گم، آه می دانی؟
آقا هوای تورا باد برد، می دانی؟
آقا همه تورا فراموش کرده اند اینجا
در کوچه های خالی و بی عبور، می دانی؟
در حاشیه های دفتر شعرم سکوت بی معناست
اینجا پر از هوای بودن توست ،می دانی؟
صدای بغض من از هر سکوت بالاتر
اینجا صدای شعر من از توست،می دانی؟
این بند بند شعر من پر حرفهای تو خالیست
اینجا فقط نیاز حضور توست،می دانی؟
دوباره دفتر شعرم شعله می کشد از تو
دلیل آتش آن را فقط تو می دانی
بیا امید من و صبح روشن شادی
بیا که چشم همه روبه توست ، می دانی؟
 

طوفان 2013

اخراجی موقت
اعرض سلام خالص وخاص دارم خدمت دوردانه افرینش حضرت صاحب الامرحضرت حجت علیه السلام
اقای من ومولای من سلام
از بچگی بما گفتن این جمعه میایی

این جمع کدامین جمعه است تا خود را بهر تو قربانی کنم
 

ghazal1991

مدیر تالار مدیریت
مدیر تالار
از احوالات پسر فاطمه بی خبر نباشید. بر او سلام بفرستید. با او صحبت کنید ،میشنود. او هم دل دارد... سلام بر تو ای پسر فاطمه سلام الله علیها سلام بر تو ای همنشین زمانهای دلسوز سلام بر تو که تنهایی! سلام بر تو حضرت عشق! آقا جون بیا ، بخدا دلها تنگ است...!
 

YAALIASGHAR

عضو جدید
یارب آن یوسف گمگشته به من باز رسان
تاطرب خانه کنی بیت حزن باز رسان
ای خدایی که به یعقوب رساندی یوسف
این زمان یوسف من نیز به من باز رسان
رونقی بی گل خندان به چمن باز نماند
"یارب آن نوگل خندان به چمن باز رسان"
ازغم غربتش آزرده خدایا مپسند
آن سفرکرده ی ما رابه وطن باز رسان
"شهریار"
 

YAALIASGHAR

عضو جدید
یادتان باشد اگر همچو پرستو رفتیم
خانه مادری ما همه
بیت الزهرا ست
یادتان باشد اگر تنگی دل غوغا کرد
مهدی فاطمه را یاد کنید او تنهاست
 

سروش7

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
[h=1]تعجیل کن عزیز دلم دیر می‏شود[/h]


بسم الله الرحمن الرحیم

امام مهدی (عج) فرمود:
لَو أنَّ أشْیاعَنا وفَّقَهُمُ اللهُ لِطاعَتِهِ - عَلَى اجْتِماعٍ مِنَ القُلُوبِ فی الوَفاءِ بِالعَهْدِ عَلَیْهِمْ،
لَما تَأخَّرَ عَنْهُمْ الیُمْنُ بِلِقائِنا.
اگر شیعیان ما که خداوند آنها را در طاعتش توفیق دهد دلهایشان را بر وفای به عهدی که بر گردنشان است
یکپارچه می‌کردند، هرگز دیدار ما برای آنها به تأخیر نمی‌افتاد.
If our devotees (may they succeed in obeying Allah) were united in keeping their promise, their good fortune of meeting us would not be delayed.

منبع: احتجاج، طبرسی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سم رب المهدی

هو

خبری آمد ، خبری در راه است *** سرخوش آن دل که از ان اگاه است

بار دیگر جمعه ای آمد و عطر عاشقی در فضا پیچید و عاشقان سرمست از روز و عید دیگری بنام جمعه و سلامی بر صاحب آن .

خدارو شکر که ما را از امت محمد ص قرار داد و اجازه داد که از مسلمانان باشم ( شهدالله و محمد رسول الله )

و اینکه از نوکران و شیعیان و غلامان وصی رسول الله و همه چیز او مولی امیر المومنین علی ع باشم

آقای من و مولا بار دیگر به در میخانه آمده ام سرمست مه از جام شراب شما کمی می بنوشم که مست شما باشم تا روز الست .

آقای من شاهد من در روز جزا شما هستید که من جز نام شما و نام اجداد اطهرتان ع نام دیگری بر زبان نداشتم

و اگر که نتوانستم طاعات و عبادات خداوند را درست بجا اورم و انواع جرمها و گناهان را انجام دادم ولی بواسطه

محبت شما و محبت اجدادتان از خداوند طلب مغفرت می کنم و درخواست بخشش را دارم زیرا که عشق شما

اتشی است بر پیکره من پس با وجود ان شعله های اتش دیگر تاثیری ندارد ( محبت علی ع حسنه ای است که با ان

ضرری بر ادمی وارد نمی شود) و من دلخوش به ان هستم و اگر سالها هم در اتش دوزخ باشم میدانم که بواسطه

وجود شما نجات پیدا میکنم و پیش شما خواهم آمد .

مولای من جز نام تو نام دیگری ندارم و آقا و مولا و پیر و میر و سید و همه چیز من تویی و در راه تو نام دیگر معنی

ندارد و من گویی نمی شنوم و نمیبینم جز نام تورا ( نام تو بردم لبم آتش گرفت ** نام تو ارامه جان من است)

مولای من دیگر بس است جدایی به والله درست است که ما گنهکاریم ولی تو بخشنده و صاحب عفو و کرم پس بیا

از گناه ما درگذر که گنهکار چشم امیدش به بخشنده است ، چقدر عاشق و چقدر منتظر و همچون تویی غایب

به خوبات سر میزنی ولی از ما بدات نامی و نشانی نمیگیری هر چند من میدانم که تو همیشه با منی ولی کو

چشم بینای من ( با صد هزار جلوه برون آمدی که من*** با صد هزار دیده تماشا کنم ترا )

مثل دیوانه ای که روز و شب نمیشناسد حالا این گردن منو و این ذوالفقار تو ، این صورت به خاک مالیده من پیش تو و این پاهای مبارک تو

دوباره بر سر مزار شهیدان راهت و مومنان در سینه خاک رفته ات روضه غیبت میخوانم شاید رحمی کنی بر من .

به امید ظهور خورشید خدایا ، رازها در پرده تا کی

زغیبت قلبها آزرده تا کی ، ای گل زهرا کجایی

و تو ای مهر آفرین لطف خدایی

یا الله یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان یا مهدی ادرکنی و لا تهلکنی

به امید روز ظهور عاشقانت زنده اند ( هو یا منتظر)
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار

بسم الله الرحمن الرحیم
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=






"داستان مهدوی - خواب امام زمان"http://masafportal.com/post/view-2026 http://masafportal.com/post/view-2026

شاگرد: استاد، چکار کنم که خواب امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) رو ببینم؟


استاد: شب یک غذای شور بخور ، آب نخور و بخواب. شاگرد دستور استاد رو اجرا کرد و برگشت.


شاگرد: استاد دیشب دائم خواب آب می دیدم!‏ خواب دیدم بر لب چاهی دارم آب می نوشم ، کنار نهر آبی در حال خوردن آب هستم! در ساحل رودخانه ای مشغول...!


استاد فرمود: تشنه آب بودی خواب آب دیدی‏؛‏ تشنه امام زمان(عج) بشو تا خواب امام زمان(عج) ببینی...!

منبع:موعود


=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
WWW.masafportal.COM
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) صلواتی هدیه نمایید...

"اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم"

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
 

طوفان 2013

اخراجی موقت
اقای من

اقای من

اقای من سلام

مردم از بس انتظار انتظار..............

پس این جمع چی شد

مرحوم اقاسی به ما می گفت شاید این جمعه بیایید شاید

این جمعه هم امدو رفت نیامدی

باز هم به انتظارت مینشینم ...................
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
عاقبت یک روز مغرب محو مشرق میشود

عاقبت یک روز مغرب محو مشرق میشود

عاقبت یک روز مغرب محو مشرق میشود "
"عاقبت غربی ترین دل نیز عاشق میشود"


"شرط می بندم که فردایی نه خیلی دیر و دور"

"مهربانی ، حاکم کل مناطق میشود"


"هم زمان, سهمیه ی دلهای دلتنگ و صبور"


"هم زمین, ارثیه ی جانهای لایق میشود"


"قلب هر خاکی که بشکافند نشانش عاشقی است"


"هر گلی که غنچه زد نامش شقایق میشود"


"با صداقت آسمان سهمی برابر میدهد"


"با عدالت خاک تقسیم خلایق میشود"


عقل هم با عشق یک نوعی موافق میشود"

"عقل اگر گاهی هوادار جنون شد عیب نیست"



"صبح فردا موسم بیداری آیینه هاست"

"فصل فردا نوبت کشف حقایق میشود"


"دست کم یک ذره در تاب و تب خورشید باش"
"لااقل یک شب بگو کی صبح صادق میشود"



"میرسد روزی که شرط عاشقی دلدادگی است"


"آن زمان هر دل فقط یک بار عاشق میشود "



:gol::gol::gol:
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
آئینـه ها مـشتـاق دیـدارند، بـرگرد
چشم انتظارت مانده، بیدارند برگرد
وصلت شفا و مرهم دلهای زخمی
این قـوم در هجـر تـو بیمارند، برگرد
این باغ ها در انتظـار بـاغبان است
گل ها همـه مـحتاج تیمارند، برگرد
ایـن سروهـا لبیـک گـویان نـدایـت،
در آزمـونـت فـوق ایثـارنـد، بـرگرد
از عشق تا عشق حجاب انتظارت
این عاشقان در پشت دیوارند، برگرد
گل می کند هر شاخه دل با حضورت
دلها به عشقت جمله سرشارند، برگرد
هر چشم بینی در رهت چشم انتظار است
چـشم انتظاران تـو بسیارند، برگرد

اللهم عجل لولیک الفرج...
 

mohammad vaghei

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام بر تو ای امید انتظار زمین و آسمان...
سلام بر تو ای روح پر شکوه حق...
سلام بر تو ای محبوب دلها...
سلام بر تو ای آسمانی ترین،
ای عاشقانه ترین شعر آفرینش...

سلام بر تو و هر آنچه که از برای توست..
دلتنگي هايم تمامي ندارد
و اين بغض ويرانگر بنيان وجودم را ازهم مي پاشد
نيمه شب است و مثل هرشب
چشمهايم با خواب بيگانه است
نميدانم شعر تلخ دلتنگي ام را با کدامين واژه بسرايم
که گوش جانت مشتاق شنيدنش باشد
چشمهاي به اشک نشسته ام را مي بيني؟!
ناله هاي فروخورده در گلويم را حس مي کني؟!
صداي سکوتم را که سرشار از فرياداست مي شنوي؟!
عزيز دلم ،‌ مولاي مهربانم
اي جان شيرين ، اي شيرين تر از جان
اي مفهوم اميد ، اي معناي آرزو
دل غمينم را به نگاهي بنواز....

 

s1m5j8

عضو جدید
کاربر ممتاز
او غایب است نه چون اینجا نیست،چون کسی اینجا نیست…
اوغایب است نه چون اینجا نیست ،چون جز او نیست…
او غایب است نه چون اینجا نیست،چون همه جاست…
او غایب است ،از فرط حضور…اصلا،او غایب است چون غایب نیست… پس از چیست که غایبش می دانیم ،نه حاضرش می بینیم ؟
آی رفیق!
خطای ما کدام بود آیا؟
شاید،
خطای ما این بود که فریب قواعد دستور زبانمان را خوردیم..
خطای ما این بود که پنداشتیم او همان” سوم شخص غایب “است ومن،’اول شخص حاضر”…
خطای ما این بود که ندانستیم او، “او” نیست…
خطای ما این بود که گمان بردیم غایب را نمیتوان مخاطب داشت…
خطای ما این بود که او را تو نخواندیم…
خطای ما این بود که فقط از او خواندیم و هیچ گاه او را نخواندیم …
خطای ما این بود که نوشتیم “او”،ولی نخواندیم،”تو”…

………
 

Similar threads

بالا