درد دلی با صاحب الزمان(حضرت مهدی عج)

s_aa

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
اقای مهربون من
امشب کلی حرف زدم ها
ببخش دیگه
این م یه ویژگی منفی دیگه
اقای من
دلتنگم
یه جورایی دلم گرفته است
از خودم
از شرایط خودم
یا از دنیا
امروز حدیثی خوندم از امام علی ع
که پیامش میشد اینکه
اکه دنیا رو با راستی ببینین
دنیا هم راستی و صداقت رو واستون داره
راستش
همیش ه از بدی این دنیا گفتم
ولی شاید
بشه این جور بهش نگاه کرد
مگه نه؟
مخصوصا اگه امید بزرگی به نام شما
توی قلب و ذهن ما شکل گرفته باشه
فردا دوشنبه است
و نامه اعمال مومن های خدا میرسه دست شما
نامه من هم هست
؟
نکنه باعث ناراحتی بشه؟
وای برمن
اقای من بیا و به خاطر یاران و منتظران واقعی ظهور کن
بیا و پایان بده به غم و بدی این دنیا
بیا تا تموم بشه این نامردی ها
د و س ت ت م ی د ا ر م...
 

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
تو را ازهرکه پرسیدم همه گفتند می آیی
همه گفتند جمعه با گل و لبخند می آیی
بزرگی و نمی گنجی درون من، تورا هردم
نفس تا میزنم در سینه من بند نمی آیی
همیشه از خدا خواستم "غائب" نباشی تو
ولی یک روز می دانم که بی پسوند می آیی
تحمل می کنیم این سوز و سرما را به امیدی
که بعد از روزهای برفی اسفند می آیی
تو ای خورشیدتر از هر چه نورانی در این دنیا
تو را از هر که پرسیدم همه گفتند می آیی...
 

YAALIASGHAR

عضو جدید
از پرده برون آی دلم غرق تمناست
تقصیر دلم نیست تماشای تو زیباست
در حلقه عشاق ز رحمت گذری کن
تا جلوه حسنت نگرند از چپ و از راست
خون می خورم از هجر ولی با که توان گفت
کاین درد نهان سوز از آن من تنهاست
چون نسیت نظر با منت از شدت رشکم
هر جا گذری اشک من از دیده هویداست
گر مست شده عالمی از جام نگاهت
چشمان تو جامند نم چشم تو صهباست
چشم من دلسوخته سر چشمه خون شد
جانا نظری کن که کنون چاره مداواست
عاری نبود از حرم و دیر و کلیسا
دلدار به هر جاست یقین اهل دل آنجاست
مستانه بگیریم قدح در شب وصلت
مستی ز رخ یار چه جان بخش و دل آراست
وصل ار ندهد دست در این فرقت جان سوز
از بخت چه نالیم که جرم از طرف ماست
ما زنده از آنیم که در بحر تو غرقیم
غواص نشانیم که چشمان تو دریاست
گفتم به خرد یار زما رخ ز چه بنهفت
گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست
 

sutern

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هوا گرفته،زمين خسته، آسمان سنگين
به دوش عالميان بار امتحان سنگين
پريده رنگ تر از برگ هاي پاييزيم
كه در نبود شما سيلي زمان سنگين
چقدر بر دل ما زخم دشمن بسيار
براي غارت دل ها حراميان در پيش
ودر مسير حرم خواب كاروان سنگين
زمان بردن نام شما زبان ها لال
و گوش ها همه در لحظه ي اذان سنگين
چقدر كيسه از ما دعاي خير سبك
چقدر بغض شما صاحب الزمان(عج) سنگين
بيا كه بي تو نشستن در انزوا ننگ است
بيا كه بي تو تماشاي اين و آن سنگين
خوابیم و حقیقت به خدا نیست به جز این
ما غائب و او منتظر آمدن ماست
منتظر یعنی نشان از بی نشان
آسمانی پر زنور و کهکشان
منتظر یعنی وجود بی وجود
دائماً از غربت گل در سجود
یا ابا صالح دعامون كن كه لایق حضورت شویم .....
 

sepehrkhosrowdad

مدیر بازنشسته
چیه آقا جون؟!
ترسیدی؟!
نترس!
بیا، ظهور کن، ترس نداره!
چیه؟!
می ترسی سرت و کلاه بذارن؟!
می ترسی بکشنت؟!
نترس بابا!
اینا طرف دار توئن، مدارکش هم موجوده!
آقا جون، اگه نمیای به جناب سیب سرخی یک پیامکی بزن و یه اطلاعیه عمومی بده، تا ما بدونیم تکلیفمون چیه!
وقتی بدونیم قرار نیست بخاری ازت بلند شه، خودمون آتش روشن کنیم، جهنمی بسازیم و مجازات کنیم!!!
نکنه ظهور کردی و ما خبر نداریم و واسه اینکه رسوا نشی همرنگ جماعت شدی؟!
نترس!
اومدی، خونه ما هم بیا!
مقداری نون و نمک و آب کلر دار داریم واسه پذیرایی!
اگه بخوای می تونیم گوشت هم داشته باشیم، اما حرام ه!
از راه حلال گوشتی نمی مونه!
بی خود نبود که علی با چاه درد و دل می کرد، چون می دونست آدم ها، آدم نیستند!
راستی، تو هم از جنس آدمی هستی!؟!؟؟!؟!
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
[FONT=&quot]«چه روزها که یک به یک، غروب شد نیامدی»[/FONT]​
[FONT=&quot]چه راس ها که سر به سر، به چوب شد نیامدی
[/FONT]​
[FONT=&quot]چه اشک ها به گونه ها، رسوب شد نیامدی[/FONT]​
[FONT=&quot]چه گونه ها که نیلی از، ضروب شد نیامدی
[/FONT]​
[FONT=&quot]چه دست ها شکسته در، کروب شد نیامدی[/FONT]​
[FONT=&quot]چه غصه ها که قاتل، قلوب شد نیامدی
[/FONT]​
[FONT=&quot]چه حسن ها که تک به تک، عیوب شد نیامدی[/FONT]​
[FONT=&quot]چه شهرها که طعمه، حروب شد نیامدی
[/FONT]​
[FONT=&quot]چه بتگری که نائب، ربوب شد نیامدی[/FONT]​
[FONT=&quot]چه «تائبی» که غرق در، ذنوب شد نیامدی[/FONT]​
...
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز


مــــا مــنـــتــظــريـــم از ســفـــر، بـــرگـــردي
يــــکـــروز شــبــيـــه رهــــگـذر بـرگردي
با کاسه ي آب و مجمري از اسپند
مــا آمده ايم پشت در، برگردي
وقتي سرشب که رفتنت راديديم
گــفـتـيم نمي شود سـحر، برگردي؟؟
مـــــــا مـــنــتـــظـــر تـــو ايــــم آقــا، نـکـند
يــــک جــــمــــعــــه غــــروب بي خـــبـر بـرگردي
مــن گــوشــه نــشـــيـــن کـــوچـــه بـــرگـشتــم
اي کـــاش کــــه از هــــمـــيــن گـذر بـرگـردي
پـــــرواز نــــمي کــنــيـــم از ايـنـجـا، بايد
در فــــصل نــبود بــال و پـر برگردي
وقتش نرسيده است اي مرد ظهور
بــــا سيصدوسيزده نفر، برگردي؟
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ای ساربان آهسته ران ، کآرام جانم می رود
وان دل که با خود داشتم ، با دلستانم می رود

من مانده ام مهجور از او ، بیچاره و رنجور ازو
گویی که نیشی دور ازو ، در استخوانم میرود

گفتم به نیرنگ و فسون ، پنهان کنم ریش درون
پنهان نمی ماند که خون ، بر آستانم می رود

محمل بدار ای ساروان ، تندی مکن با کاروان
کز عشق آن سرو روان ، گویی روانم می رود

او می رود دامن کشان ، من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان ، کز دل نشانم می رود

برگشت یار سرکشم ، بگذشت عیش ناخوشم
چون مجمری پر آتشم ، کز سر دخانم می رود

با آنهمه بیداد او ، وین عهد بی بنیاد او
در سینه دارم یاد او، یا بر زبانم می رود

باز آی و بر چشمم نشین ، ای دلستان نازنین
کآشوب و فریاد از زمین ، بر آسمانم می رود
 

mahboobeyeshab

عضو جدید
کاربر ممتاز
آقا دوباره پنجره‌ات را که بسته‌ای

بر شاخه شاخه شاخه شمشاد… نیستی

دارد برای آمدنت دیر می‌شود

اردیبهشت رفته و خرداد نیستی....

هی ساده! هی صبور! صمیمی سربه زیر

ما را دوباره برده‌ای از یاد… نیستی:cry:
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
از انتظار خسته ام و يا دلم گرفته است؟
تو مدتي است رفته اي , بيا دلم گرفته است

نگاه سرد پنجره به کوچه خيره مانده بود
گمان کنم بداند او چرا دلم گرفته است

گذشتم از هزاره ها در امتداد دوري ات
به ذهن من نمي رسد کجا دلم گرفته است

به چشم خود نديده ام شکوه چهره ي تو را
شبي بيا به خواب من , بيا دلم گرفته است
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
دل را زبيخودى سر از خود رميدن است
جان را هواى از قفس تن پريدن است
از بيم مرگ نيست که سر داده‏ام فغان
بانگ جرس زشوق به منزل رسيدن است
دستم نمى‏رسد که دل از سينه برکنم
بارى علاج شوق، گريبان دريدن است
شامم سيه‏تر است زگيسوى سرکشت
خورشيد من برآى که وقت دميدن است
سوى تو اى خلاصه گلزار زندگى
مرغ نگه در آرزوى پر کشيدن است
بگرفته آب و رنگ زفيض حضور تو
هرگل در اين چمن که سزاوار ديدن است
با اهل درد شرح غم خود نمى‏کنم
تقدير قصه دل من ناشنيدن است
آن را که لب به جام هوس گشت آشنا
روزى «امين» سزا لب حسرت گزيدن است‏



شعر از : مقام معظم رهبری متخلص به ((امین))
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
عمري به انتظار نشستم نيامدي
چشم از همه بغير تو بستم نيامدي
اي مايه اميد بشر، حضرت كرم
از هركسي بجز تو گسستم نيامدي
اي خضر راه گمشدگان در مسير عشق
چشم انتظار هرچه نشستم نيامدي
اي سرو سرفراز گلستان زندگي
ديدي مگر حقيرم و پستم نيامدي
گفتي دل شكسته بود جاي من فقط
اين دل به خاطر تو شكستم نيامدي
عمري در آرزوي تو آخر شد و هنوز
در آرزوي روي تو هستم نيامدي
مست گناه، مرد حقيقت نمي شود
ديدي هميشه غافل و مستم نيامدي
زندان تن كليد ندارد بغير مرگ
چون از رگ حيات نرستم نيامدي


سروده احسان محسني فر
 

nayyeri1982

عضو جدید
آقا جان سلام
شنيده ام كشته شدن رهبر مصر بدست مردم آن سرزمين از نشانه هاي قريب الوقوع بودن ظهور شماست

آيا مي شود در اين اوضاع نابسامان جهان اين مصر همان مصر باشد كه منظور نظر راوي بوده و اين حسني مبارك همان رهبر مقتول؟

اللهم عجل لوليك الفرج
 

s_aa

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
سلام اقای من
اقای مهربونم
دلم تنگتونه
بدجوری
نمیدونم
شاید باز دارم کم میارم
باز دنبال بهونه ام اره؟
اقای مهربونم ای بهترین عشقه دنیا
بیا و به خاطریاران واقعی ظهور کن
دلم تنگه جمکرانه بدجوری
هوای ما رو داشته باشین ...
به امید ظهور...
 

mona.p

عضو جدید
کاربر ممتاز

در انتظار دیدنت
گذشت لحظه ها ولی...
گذشتنی که هر شبش به ماه و سال می رسد
سوال بی جواب من...
جواب هر سوال من
در این سوال مانده ام...
که
انتظار دیدنت
چرا به سر نمی رسد؟؟
 

NEGINNN

کاربر بیش فعال
بیا که ما را زدند،حقمان را خوردند،عقاید و آزادیمان را کشتند،....
بیا که وامانده ایم
از اینکه نماز شب میخوانند ، پرچم یا حسین دست میگیرند...
بیا که خسته ایـــــــــــــــــم:cry:
 

Similar threads

بالا