بیوجودت ای پدر مهر و وفا از خانه رفتقمری شیدای ما از بام این کاشانه رفت
تا که ما شیدای مهر آن پدر گشتیم اودل ز ما برکند و رخ برتافت چون پروانه رفت
ای فلک با من اگر مهر و وفا داری چرامهر تابانم چنین از جمع ما بیگانه رفت
شادمان بودیم ما در سایهی مهرش ولیقصه آخر شد سر آمد دور و این افسانه رفت
گوییا او با خدای خویش پیمان بسته بوددل برید از ما چنین و بر سر پیمانه رفت
تسلیت میگم احسان
زبان واسه تسلیت و تسکین همچین غمی عاجزه