آیه 19
آیه 19
كَلاّ لا تُطِعْهُ وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ (19)
چنين نيست (كه او مى پندارد) او را اطاعت مكن، و سجده نما و به قرب (خداوند) درآى!
تفسیر نمونه جلد 27
در آخرين آيه اين سوره كه آيه سجده است مى فرمايد: «چنان نيست كه او مى پندارد و اصرار بر ترك سجده تو دارد» (كَلاّ).«هرگز او را اطاعت مكن و به درگاه پروردگارت سجده كن و به او تقرب جوى» (لا تُطِعْهُ وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ).
ابو جهل ها كوچك تر از آنند كه بتوانند مانع سجده تو شوند، و يا در راه پيشرفت آئينت، سنگ بيندازند و مانع ايجاد كنند، تو با توكل بر پروردگار و نيايش و عبادت و سجده، در اين مسير گام بردار و هر روز به خداى خود نزديك و نزديك تر شو.
ضمناً، از اين آيه، به خوبى استفاده مى شود كه
«سجده» باعث قرب انسان در درگاه خدا است، و لذا در حديثى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم:
أَقْرَبُ ما يَكُونُ الْعَبْدُ مِنَ اللّه إِذا كانَ ساجِداً: «نزديك ترين حالت بنده به خداوند زمانى است كه در سجده باشد».(1)
البته، مى دانيم: طبق روايات اهل بيت عصمت(عليهم السلام)
چهار سجده واجب در قرآن داريم رد
«الم سجده» (آيه 15)،
«فصلت» (آيه 37)،
«النجم» (آيه 62) و در اينجا (سوره علق، آيه 19) و بقيه سجده هاى قرآن مستحب است.(2)
* * *
نكته:
طغيان و احساس بى نيازى
غالب مفاسد دنيا از قشرهاى مرفه و مستكبر سرچشمه مى گيرد، و هميشه در صف اول مبارزه در مقابل انبياء آنها بوده اند، همان ها كه
گاه، قرآن از آنان به
«مَلأ» تعبير كرده(6)
گاه، به
«مترفين»(7) و
گاه، به
«مستكبرين»(8) كه اولى اشاره به جمعيت اشرافى است كه ظاهرشان چشم ها را پر مى كند و درونشان تهى و خالى است،
دومى اشاره به كسانى است كه در ناز و نعمت به سر مى برند و مست و مغرورند و از درد و رنج ديگران بى خبر، و
سومى به آنها كه بر مركب كبر و غرور سوار و از خدا و خلق دورند.
و سرچشمه همه اينها، احساس بى نيازى و غنا است، و اين از ويژگى هاى افراد كم ظرفيت است، كه وقتى به نعمت، مال و مقامى مى رسند، چنان مست مى شوند و احساس بى نيازى مى كنند، كه خدا را هم به دست فراموشى مى سپارند.
در حالى كه مى دانيم:
از نسيمى، دفتر ايام بر هم مى خورد و تمام اموال انسان در كمتر از يك ساعت، ممكن است نابود شود، يا سيل و زلزله و صاعقه اى همه را بر باد دهد، و سلامت او نيز با گلوگير شدن يك جرعه آب، چنان به خطر بيفتد كه، مرگ را با چشم خود ببيند.
اين، چه غفلتى است كه دامن گروهى را مى گيرد، خود را بى نياز مى پندارند، و بر مركب سركش غرور سوار شده، صحنه اجتماع را جولانگاه خود قرار مى دهند.
پناه بر خدا از اين جهل و نادانى! و از اين بى خبرى و خيره سرى!
براى از ميان رفتن چنين حالتى، كافى است انسان كمى به ضعف بى حساب خود، و قدرت عظيم پروردگار، بينديشد، كمى تاريخ گذشتگان را ورق بزند و سرگذشت اقوامى را كه از او قوى تر و نيرومندتر بودند ببيند، تا از مركب غرور پياده شود.
* * *
خداوندا! ما را از كبر و غرور كه عامل اصلى دورى از تو است حفظ كن!
پروردگارا! لحظه اى در دنيا و آخرت ما را به خودمان وامگذار!
بارالها! به ما چنان قدرتى مرحمت كن كه بينى اين مستكبران مغرور كه سد راه تواند بر خاك بماليم و نقشه هايشان را نقش بر آب كنيم!
آمِيْنَ يا رَبَّ الْعالَمِيْنَ
1 ـ «بحار الانوار»، جلد 79، صفحه 161.
2ـ منظور اين است: هر كدام از آيات سجده اين چهار سوره را كه قرائت نموديم و يا از ديگرى شنيديم مى بايست به سجد رويم، درست مانند سجده نماز، اصل اين عمل واجب است و خواندن ذكر مستحب، معمولاً در سجده واجب قرآن اين ذكر خوانده مى شود: «لا اِلهَ اِلاَّ اللُّه حَقّاً حَقّاً، لا اِلهَ اِلاَّ اللُّه اِيْماناً وَ تَصْدِيْقاً، لا اِلهَ اِلاَّ اللُّه عُبُودِيَّةً وَ رِقّاً، سَجَدْتُ لَكَ يا رَبِّ تَعَبُّداً وَ رِقّاً، لا مُسْتَنْكِفاً وَ لا مُسْتَكْبِراً، بَلْ أَنَا عَبْدٌ ضَعِيْفٌ ذَلِيْلٌ، خائِفٌ مُسْتَجِيْرٌ».