تا حالا اینجوری خجالت کشیدین؟

mohandese.motefakker

عضو جدید
کاربر ممتاز
از راه پله ها بالا رفتم تا رسیدم به در واحد خودمون, دیدم در نیمه بازه, یه خرده شوکه شدم. وقتی تو رفتم دیدم همه چیز صحیح و سالمه, فقط یه تیکه ورق روی میز توجه ام رو به خودش جلب کرد. رفتم جلو دیدم یه نامه اس :

با سلام

اومدم نبودید, خیلی خونه ساده ای دارین, دلم براتون کباب شد, اون بسته دوهزارتومنی که روپیشخوون آشپزخانه هست هم یه هدیه‌اس از طرف من, ناقابله. با آرزوی موفقیت برایتان

امضا دزد

خیلی خجالت کشیدم :(
 

b_xxxxxxeman

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نه نكشيديم;)..خدا كنه واسه همه كه مياد خجالت دادنو به خالي كردنه واحد ترجيح بده

چه دزده با كلاسي....ميره تو يه واحد اپارتماني..هيچي پسند نميكنه:surprised:
 

mohandese.motefakker

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه نكشيديم;)..خدا كنه واسه همه كه مياد خجالت دادنو به خالي كردنه واحد ترجيح بده

چه دزده با كلاسي....ميره تو يه واحد اپارتماني..هيچي پسند نميكنه:surprised:

فقط متکا سوسیسی مورد علاقم رو فک کنم با خودش برد, هر چی دمبالش میگردم پیداش نمیکنم :cry:
 

Mute

عضو جدید
کاربر ممتاز
:biggrin:

نه خجالت نداره که.
بیچاره دزده واقعا زد به کاهدون!!!!!:biggrin:
 

fk_invisible

عضو جدید
کاربر ممتاز
به خانه ی یکی از اقوام ما که زده بود، حتی به جانماز هایشان هم رحم نکرده بود!
این خیلی دزد انسانی بوده!!!
 

mohandese.motefakker

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه خاطره دزدی : دوستم میگفت دزد اومده بود خونشون, دوستمو 4 تا داداشش گرفتنش و شروع کردن به زدنش, یهو دزده شاکی میشه داد میزنه: نامردا چه خبرتونه؟ مگه دزد گرفتین؟ بعدهم اونا بیشتر زدنش:smile:

به خانه ی یکی از اقوام ما که زده بود، حتی به جانماز هایشان هم رحم نکرده بود!
این خیلی دزد انسانی بوده!!!

چنین دزدان انسان سرشتی همواره در طول تاریخ بوده اند :

فضیل بن عیاض پیش از آن که با شنیدن آیه اى از آیات قرآن توبه کند ، راهزن بود . وى در بیابان مرو خیمه زده بود و پلاسى پوشیده و کلاه پشمین بر سر و تسبیح در گردن افکنده و یاران بسیار داشت ، همه دزد و راهزن . هر مال و جنس دزدیده شده اى که نزد او مى بردند میان دوستان راهزن تقسیم مى کرد و بخشى هم خود برمى داشت .روزى کاروانى بزرگ مى آمد ، در مسیر حرکتش آواز دزد شنید . ثروتمندى در میان کاروان پولى قابل توجه داشت ، برگرفت و گفت : در جایى پنهان کنم تا اگر کاروان را بزنند این پول برایم بماند . به بیابان رفت ، خیمه اى دید در آن پلاس پوشى نشسته ، پول به او سپرد . فضیل گفت : در خیمه رو و در گوشه اى بگذار ، خواجه پول در آنجا نهاد و بازگشت . چون به کاروان رسید ، دزدان راه را بر کاروان بسته و همه اموال کاروان را به دزدى تصرف کرده بودند ، آن مرد قصد خیمه پلاس پوش کرد . چون آنجا رسید ، دزدان را دید که مال تقسیم مى کردند . گفت : آه من مال خود را به دزدان سپرده بودم ! خواست باز گردد ، فضیل او را بدید و آواز داد که بیا . چون نزد فضیل آمد ، فضیل گفت : چه کار دارى ؟ گفت : جهت امانت آمده ام . گفت : همانجا که نهاده اى بردار ! برفت و برداشت .یاران فضیل را گفتند : ما در این کاروان هیچ زر نیافتیم و تو چندین زر باز مى دهى ! فضیل گفت : او به من گمان نیکو برد و من نیز به خداى تعالى گمان نیکو مى برم ، من گمان او را به راستى تحقق دادم تا باشد که خداى تعالى گمان من نیز به راستى تحقق دهد .

بي زحمت برا منم زنبيل بذار.....:Dبگو بسته هاش تراول باشه...دوويي كمه....:D

چون تو دختری و کوچولو, فک کنم واست بسته صددلاری بذاره که حسابی حال کنی
 

درکه

عضو جدید
این که خجالت نداره - اون دزد ها باید خجالت بکشن جای کار می رند دزدی
 

Elham.mir

عضو جدید
خحالت نداره.....
اون نتونسته چیزی با خودش ببره ضایع شده اینو نوشته..........
 

baharet

عضو جدید
از راه پله ها بالا رفتم تا رسیدم به در واحد خودمون, دیدم در نیمه بازه, یه خرده شوکه شدم. وقتی تو رفتم دیدم همه چیز صحیح و سالمه, فقط یه تیکه ورق روی میز توجه ام رو به خودش جلب کرد. رفتم جلو دیدم یه نامه اس :

با سلام

اومدم نبودید, خیلی خونه ساده ای دارین, دلم براتون کباب شد, اون بسته دوهزارتومنی که روپیشخوون آشپزخانه هست هم یه هدیه‌اس از طرف من, ناقابله. با آرزوی موفقیت برایتان

امضا دزد

خیلی خجالت کشیدم :(
جدی می گی؟ وا چه دزد پرویی توهم سری بعد واسش بنویس دزد قبلی همه چیو برد:w16::w16::w15: خونه خاله ی منو پازسال دزد اومد اون شبم خالم اینا رفته بودن عروسی ی مثقال طلا هم تو خونه نبود حاله دزده گرفته شده بود کل خونه رو زیرو رو کرده بود
 

mohandese.motefakker

عضو جدید
کاربر ممتاز
جدی می گی؟ وا چه دزد پرویی توهم سری بعد واسش بنویس دزد قبلی همه چیو برد:w16::w16::w15: خونه خاله ی منو پازسال دزد اومد اون شبم خالم اینا رفته بودن عروسی ی مثقال طلا هم تو خونه نبود حاله دزده گرفته شده بود کل خونه رو زیرو رو کرده بود

عجب خاله زبر و زرنگی
 
بالا