مهربانی را اگر قسمت کنیم ، من یقین دارم به ما هم میرسد
آدمی گر ایستد بر بام عشق ، دست هایش تا خدا هم میرسد
با آرزوی سالی سر شار از شادمانی
عیدتان مبارک
امیر
آدم برفی کوچولو از مادرش پرسید: «عشق چیه؟» جواب شنید:«پسرم این چیزها برای ما خطرناکه. حتی از خورشید هم خطرناک تر» پدرش بخاطر همین سوال او را حسابی تنبیه کرد و گفت: « کله این بچه بوی قرمه سبزی میدهد و باید مواظبش بود» یک روز صبح آدم برفی کوچولو با صدای جیک جیک پرنده ای از خواب بلند شد. نمیدانست چرا قلبش تندتر از همیشه میزند؟ گرمش شد, ذوب شد و دیگر نبود...