بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

گلابتون

مدیر بازنشسته
خوش آمدي
مرسي از گل قشنگت
شب خوبي داشته باشي

سلام شب يلداي شما هم مبارك
ممنون از گل زيبات فضا را خوش بو كردي


قابل شما رو نداشت...ممنونم:redface:
كسي يه چايي به من نميخواد بده....:gol:
تنهايي جان مهمون دعوت ميكني گلم...خودت نيستي...ميدونم سرت شلوغه ...اما ...:redface:
 

**sama

عضو جدید
سلام دوستای عزیز شب یلدای خوبی داشته باشید
چیزی بزای من مونده یا همه چی تموم شده
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
رها جان اگه ميشه يه فالم برا من بگير
اينم نيت
ما شبي دست برآريم و دعايي بكينم
غم هجران تو را چاره ز جايي بكنيم
دل بيمار شد از دست رفيقان مددي
تا طبيبش به سر آريم و دوايي بكنيم
آن كه بي جرم برنجيد و به تيغم زد و رفت
بازش آريد خدا را كه صفايي بكنيم
خشك شد بيخ طرب راه خرابات كجاست
تا در آبو هوا نشو نمايي بكنيم
مدد از خاطر رندان طلب اي دل ورنه
كار صعب است مبادا كه خطايي بكنيم
سايه طاير كم حوصله كاري نكند
طلب از سايه ميمون همايي بكنيم
دلم از پرده بشد حافظ خوشگوي كجاست
تا به قول و غزلش ساز نوايي بكنيم


بچه ها اگه موافقين حافظو ببنديم ؟؟؟؟؟؟؟
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
ممنون رها جان . حتما شما بیشتر واردی فال من خوبه یا بد معنیشو میگم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


قبلا هم گفتم خوب يا بدشو خودتون بايد بگين
شما نيت مي كنيد نه من
ولي اميدوارم هر چي كه هست صلاح باشه


اين تنهايي هم عجب اسمي روي من گذاشتا
آخه تنهايي منو توجيه كن بگو چرا رها ؟؟؟؟؟؟؟؟
 

**sama

عضو جدید
سفر به اعماق تاريك خيال

سفر به اعماق تاريك خيال

بچه ها قصه نگفتین؟حالا من یکی بگموقتي يه گربه مي اومد روي ديوار ، توي آفتابي هواي پاك روزهاي خوب از درخت سيب بوي تازگي فواره مي زد ، مرغها گربه رو مي ديدند چشمكي به هم مي زدند و ريسه مي رفتند ، جوجه ها همديگر رو خبـر مي كردن و مي دُيدن پيش مرغشـون.گربه نيگا مي كرد به اوضاع مشكوك حياط و آروم مي پريد پائين ، خروسه مي اومد مي گفت چه تونه گربه هه داره مياد ! مرغا مي گفتن مي دونيم ، سگ پشمالوي تازه وارد نوۀ آقا بزرگ چشاش بسه بود ، سرشو كه بلند ميكرد مي ديد همه دارن مي خندن پا مي شد و ميرفت تو حياط ، گربه سگو كه ميديد شوكه مي شد سگه مي پريد ميگرفتش گربه ميخواست در ره ، ولي گير مي افتاد ... سگه چشمكي به جوجه ها ميزد. بعد به گربه مي خنديد ، جوجه ها دمر مي شدن پا رو به هوا مي خنديدن ، خروسه دلش درد مي گرفت از خندۀ زياد سگ پشمالو دستاشو دراز مي كرد گربه مي خنديد و دستشو مي گرفت همه مي خنديدن ، حتي گربه هم مي خنديد.كنار اون باغچه قشنگ ، خانم بزرگ سبزي كاشته بود همسايه با دو تا بنه سير مي اومد در بزنه در باز بود مي اومد تو خانم بزرگ سبزي مي چيد براش ، سيرا رو هم همسايه به زور مي داد به خانم بزرگ.بعد از ظهر ها آقا بزرگ مي شست پاي كرسي تو حياط واسه نوه كوچولش قصه ميگفت گربه هه و سگه با كامواي خانم بزرگ بازي مي كردن. بچه ها قصه آقا بزرگو واسه هم دوباره تعريف مي كردن. يه كبوتر يه روزي اتفاقي مي اومد تو اتاق زير شيربوني همه مي دُيدن دنبال كبوتر آقا بزرگ زود تر مي رسيد ولي نوه كوچول كبوترو ور ميداشت نازش مي كرد ، هورا كشون مي رسيدن پائين خانم بزرگ آب مي آورد مرغا لونه شونو واسه يه مهمون جارو مي زدن. از فرداش كبوتر بالش خوب مي شد و ديگه از اونجا نمي رفت.خانم بزرگ لباس مي شست نوه كوچول از پشت آب مي ريخت روش ، خانم بزرگ نوه كوچول رو مينداخت توي تشت كف ، آقا بزرگ مي خنديد نوه كوچول لباساشو همونجا در مي آورد و لخت مي شد خانم بزرگ هم همونجا مي شستش و بعد لباس تازه شو مي آورد بپوشه.نوه كوچول بزرگ مي شد كم كم ، جوجه ها داشتن تخم ميذاشتن ساعت نيمه شب همه جا روشن بود نوه كوچول جوون كتاب مي خوند ، داستان قهرماني دلاوري كهنه كار. خانم بزرگ چند وقته مريضه نمازشم رو تختش خوابيده مي خونه آقا بزرگ ميگه كي ميري مي خوام نامزدم و بيارم خانم بزرگ مي خنديد اشك از تو چشاي آقا بزرگ سر مي خورد. همسايه مي اومد با يه قيمه پلو تو چادر مي گفت اينو تو خونه ما جا گذاشتين آقا بزرگ مي گفت پس تو برده بوديش خانم پاشو غذا پيدا شد.سفره رو نوه كوچول مينداخت سبزي باغچه كم مونده بود آب رو هم همين امروز صبح از چشمه آورده بود قاشق قاشق قيمه ميداد به خانم بزرگ و مي گفت مكه چه خبر بود ديگه ؟ خانم بزرگ مثل هفت سال پيش دوباره با آب و تاب تعريف از هتل مي كرد. مي گفت سياهه منار و گرفته بود مي گفت برين كنار.يه چند سال بعد خانم بزرگ و آقا بزرگ رو ، نوه كوچول با نوه هاش سر خاكشون ميديد. تو حياط خونه واحد رو واحد ساختن گربه ها رو با اثاثيه مرغا دور انداختن خروسه رو پختن.امروز ديگه گربه رو ديوار نمياد. توي محل يه خونه با حياط هنوز باقي مونده ! صداي مرغ مياد از تو حياط تلويزيون ولي سبزي نكاشتن جائي. همسايه سلام رو عليك نمي گيره. دراي خونه هارو قفل مي زنن، آقا بزرگا نمي خندن.آقا كوچول واسه نوه هاش قصه مي خواد بگه نوه هاش خوابشون مياد آقا كوچول ميره مي خوابه بعد نوه هاش ميرن تو كوچه كسي رو نمي بينن باهاش بازي كنن بر ميگردن مي خوابن. واسه يه كبوتر ديروز دو نفر رو كشتن مادر يكيشون شكايت كرده از اون يكي. از خونه پائيني صداي كتك مياد بچه گريه ميكنه ، مادره طلاق مي خواد پدر بچه مهريه رو نميده بچه شير مي خواد ...!پسر خاله آقا كوچول مريضه بچه هاش بردنش بيمارستان مهر و امضاش رو گرفتن خونه رو فردا بكوبن. رئيس پليس ميگه به بابات پول دادي رسيد بگير. يه ستاره مياد تو آسمون نگاش كني تو درو مي بندي نياد تو يه دفعه. توي حياط يه غريبه پاورچين را ميره مي پرسي: شما؟ خواهش ميكنه چيزي نگي ... در مي ره.وضع آشفته شده است ، درون كوچه ها ديگر كسي بازي نميكند شوري پيدا نميشود جايي ، انتظار اين كه شايد مهرباني بيايد ديگر نيست و خوب بودن تبديل به اسطوره مي شود كم كم...
 

Civil Boy

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ما شبي دست برآريم و دعايي بكينم
غم هجران تو را چاره ز جايي بكنيم
دل بيمار شد از دست رفيقان مددي
تا طبيبش به سر آريم و دوايي بكنيم
آن كه بي جرم برنجيد و به تيغم زد و رفت
بازش آريد خدا را كه صفايي بكنيم
خشك شد بيخ طرب راه خرابات كجاست
تا در آبو هوا نشو نمايي بكنيم
مدد از خاطر رندان طلب اي دل ورنه
كار صعب است مبادا كه خطايي بكنيم
سايه طاير كم حوصله كاري نكند
طلب از سايه ميمون همايي بكنيم
دلم از پرده بشد حافظ خوشگوي كجاست
تا به قول و غزلش ساز نوايي بكنيم


بچه ها اگه موافقين حافظو ببنديم ؟؟؟؟؟؟؟

ممنون فكر كنم همون چيزي بود كه تو دلم بود
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز



بچه ها حافظو بستم


همگي در پناه ايزد منان

براي منم دعا كنيد دوستان
موفق باشين
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام به همه....
مثل اینکه خیلی دیر اومدم همه آجیلارو خوردین.....:cry:
ببخشید دیگه اگه اومدن ما دیر شد، حالا خوبه شب یلداس باید همه شب نشینی کننا!
:redface:
اینم تقدیمی از طرف من.... ناقابله!
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوبه آرامش تو اومدي من دارم مي رم
خدايا شكرت

راستي يه سري به صفحات قبل بزن خانومي
موفق باشي
 

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شب بخیر رها جون
سلام ارامی
امشب یه کم سوت و کوره اینجا
بچه ها اینم خوراکی
 

...Melody

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سلام به همه
بچه ها خيلي زياد شدين ديگه تك تك اسم نمي برم
rh68كجا داري ميري عزيز منم فال مي خوام

بچه ها زود برين اونطرف تر كه يخ زدم هوا خيلي سرده
اين كرسيم موهبتيه ها
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
بابا یکم استقبال....
وا؟ اینجوری از مهمون پذیرایی می کنن؟:huh:
هرچند
آخر شبی همه هلاک افتادین از بس آجیل و هندونه خوردین!
:w15:
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام به همه بچه ها...شب يلداتون طووووووووولااااانيييييي...جاي بقيه خاليييي


سلااااااااااااااااام بر هم رشته ايه خودم
خوبي مهندس ؟؟
خوش اومدي ولي حيف كه دير اومدي
بچه هاي هواي اين رفيق ما رو داشته باشينا ...;)
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
چرا سور و کوره؟؟مگه چی شده؟؟تنهایی کجاست؟
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام به همه
بچه ها خيلي زياد شدين ديگه تك تك اسم نمي برم
rh68كجا داري ميري عزيز منم فال مي خوام

بچه ها زود برين اونطرف تر كه يخ زدم هوا خيلي سرده
اين كرسيم موهبتيه ها

ملودي عزيز دارم مي رم
فردا هم بايد 7 پاشم برم دانشگاه
خيلي هم خستم
بچه ها اگر لطف كنه يكي اين كارو كنه ممنون ميشم


موفق باشي :gol:
 

Similar threads

بالا