Z.ANSARI
کاربر فعال
یه بار که خیلی بچه بودم پسر همسایه مون رفته بود روی دیوار یه پارچه نصب کنه....با آجر گذاشت روی دیوار....
چند دقیقه بعد من بر روی دوچرخه به همراه برادرم وارد شدیم و رفتیم فضولی ببینیم داره چکار میکنه...
بعدش بعدش داداشم نمیدونم از عمد یا نه پارچه رو کشید و آجر تلپی خورد توی سر من
سرم شکست...تازه بعدشم بابام دعوام کرد.....این بدترین گند زندگیم بود..........چون داداشم رو لو ندادم.....ولی خوب اونم گناه داشت
چند دقیقه بعد من بر روی دوچرخه به همراه برادرم وارد شدیم و رفتیم فضولی ببینیم داره چکار میکنه...
بعدش بعدش داداشم نمیدونم از عمد یا نه پارچه رو کشید و آجر تلپی خورد توی سر من
سرم شکست...تازه بعدشم بابام دعوام کرد.....این بدترین گند زندگیم بود..........چون داداشم رو لو ندادم.....ولی خوب اونم گناه داشت