اشعار و نوشته هاي عاشقانه

حــامد

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
کمکم کن ، کمکم کن
نذار اینجا بمونم تا بپوسم
کمکم کن ، کمکم کن
نذار اینجا لب مرگو ببوسم
کمکم کن ، کمکم کن
عشق نفرینی بی پروایی می خواد
ماهی چشمه ی کهنه
هوای تازه ی دریایی می خواد
دل من دریاییه
چشمه زندون برام
چکه چکه های آب
مرثیه خونه برام
تو رگام به جای خون
شعر سرخ رفتنه
تن به موندن نمی دم
موندنم مرگ منه
عاشقم ، مثل مسافر عاشقم
عاشق رسیدن به انتها
عاشق بوی غریبانه ی کوچ
تو سپیده ی غریب جاده ها
من پر از وسوسه های رفتنم
رفتن و رسیدن و تازه شدن
توی یک سپیده ی طوسی سرد
مسخ یک عشق پر آوازه شدن
کمکم کن ،کمکم کن ، نذار این گمشده از پا در بیاد
کمکم کن ، کمکم کن ، خرمن رخوت من شعله می خواد
کمکم کن ، کمکم کن ، من و تو باید به فردا برسیم
چشمه کوچیکه برامون ، ما باید بریم به دریا برسیم
دل ما دریاییه ، چشمه زندون مونه
چکه چکه های آب ، مرثیه خونمونه
تو رگ بودن ما ، شعر سرخ رفتنه
کمکم کن که دیگه ، وقت راهی شدنه !
کمکم کن !
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تو که از این غم دل آگه و گه بی خبری
به در خانه سبزت تو مرا می نگری
تو در این مستی رمز نگهت خوابم کن
چه بسا می کشم از هجر رخت دربدری
نفست حس تنم غنچه بستان دلم
تو در این وادی دل با دل من همسفری
لب تو لعل شکر قصر تنت محضر عشق
ندهد چون تو دگر میکده شادان پسری
نغمه عشق سرایم به تمنای دلت
که تو از مرز دلم بی غم دنیا گذری:gol:
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا ته قصه چه پیدا ......... چه پنهون با تو ام

زیر آوار مصیبت ..... یا که بارون .......... با تو ام

دل به دریا زدمو ................ کاری به دنیا ندارم

تو سکوت سنگی دنیا ......... غزل خون با تو ام

......

هر چی تنهاتر میشی ..... دنیا تو رو کمتر میخواد

خودتو اونوقت میبینی ......... چقدر فراوون با تو ام

سخت گرفته همه دنیا ............ که تو رو رها کنم

تو هجوم سختیا ............. ببین چه آسون با تو ام


تــــو زمـــســتــون ســیـاهـــو ســیـنـه ســـوز روزگار

سخته باور ........... اما مثل جنگل تو بهارون با تو ام

غرق موج عشقتم .............. هر جا بری باهات میام

....... تو سکوت برکه و خروش کارون با توام ........
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
چشمون من تو را ميخواد خوابو بهونه ميکنن
تو عالم خيالشون تو رو نشونه ميکنن
چشمون من وا نميشن همش ميخوان سفر برن
به عشق تو اي خوب من سفر تا به سحر برن

يه چيزائي تو چشماته
يه حرفائي تو نگاته
نميشه اونها را که گفت
اين خود عشقه باهاته
هر جا ميرم تو با مني
هرلحظه تو فکر مني
صبح سحر تنگه غروب
سايه به سايه با مني

شايد که اين التماسه خود منه توي چشات
تصوير فرياده منه داد ميزنه تو را ميخواد
شکسته اون غرورمه اينچنين افتاده به پات
تسليم چشمونت شده جونم و من ميدم برات
 

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
آخر ای محبوب زیبا
بعد از آن دیر آشنایی
آمدی خواندی برایم قصه تلخ جدایی
مانده ام سر در گریبان
بی تو در شبهای غمگین
بی تو باشد همدم من یاد پیمانهای دیرین
آن گل سرخی که دادی
در سکوت خانه پژمرد
آتش عشق و محبت
در خزان سینه افسرد
آن گل سرخی که دادی در سکوت خانه پژمرد
آتش عشق و محبت در خزان سینه افسرد
اکنون نشسته در نگاهم تصویر پر غرور چشمت
یکدم نمیرود از یادم چشمه های پر نور چشمت


آن گل سرخی که دادی
در سکوت خانه پژمرد
آتش عشق و محبت
در خزان سینه افسرد
آن گل سرخی که دادی در سکوت خانه پژمرد
آتش عشق و محبت در خزان سینه افسرد
اکنون نشسته در نگاهم تصویر پر غرور چشمت
یکدم نمیرود از یادم چشمه های پر نور چشمت
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
عشقی داریم و سینۀ سوزانی
دردی داریم و دیدۀ گریانی
عشقی و چه عشق؟ عشقِ عالم سوزی
دردی و چه درد؟دردِ بی درمانی:gol:
 

حــامد

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
شبا وقتی من و دل تنهای تنها می مونیم
واسه هم قصه ای از روز جدایی می خو نیم
می گم ای دل دل آلوده به درد
اگه روزی بکشم ناله ی سرد
آه و نالم می گیره دومنشو آتیش عشق می سوزونه تنشو
شبا وقتی من ودل تنهای تنها می مونیم
واسه هم قصه ای از روز جدایی می خونیم
تو مصیبت کشی ای دل می دونم
میون آتیشی ای دل میدونم داری پرپر می زنی جون می کنی اینو از اشکای چشمات می خونم
شبا وقتی من و دل تنهای تنها می مونیم
واسه هم قصه ای از روز جدایی می خونیم
دیگه دل طفلکی دیوونه شده مثل من در بدر از خونه شده نداره هیچ کس این دل می دونم دیوونه همدم دیوونه شده شبا وقتی من ودل تنهای تنها می مونیم واسه هم قصه ای از روز جدایی می خونیم
 

behnam.gas

عضو جدید
مپندار که از عشق تو دل بر گیرم
ترک روی تو کنم دلبر دیگر گیرم
بعد صد سال اگر از سر قبرم گذری
من کفن پاره کنم عشق تو از سر گیرم
 

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
چی بگم ابری و بارون نمیشی
درد و می فهمی و درمون نمیشی
خیلی وقته می بینم زیر آوار جنون
منو می بینی و ویرون نمیشی
دل دیوونه خرابم می کنی
چرا مثل قدیما خون نمیشی
سر به صحرا میذاری
منو تنها می ذاری
لاله باغ کدوم گمشده ای
چرا بین گلها پنهون نمیشی
ای وای...
چرا بین گلها پنهون نمیشی

وقتی بارون میزنه

وقتی بارون میزنه
شاخه هامو میشکنه
دل تنها چرا تو مثل گنجیشکها پریشون نمیشی
منو می بینی و حیرون نمیشی
چی بگم ابری و بارون نمیشی
درد و می فهمی و درمون نمیشی

چی بگم با کی بگم راز تو رو
داری آتیش میگیری خون نمیشی
من که هر شب تا سحر قصه ی عشقو تو گوشت می خونم
واسم افسانه یی و افسون نمیشی
تو بزرگی مثل دنیای خیال آدمها
دل زخمی لاله ی دشت بلا
نکنه غصه ی لیلی رو داری
واسه این قصه ها مجنون نمیشی

چی بگم ابری و بارون نمیشی
درد و می فهمی و درمون نمیشی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ای چراغ هر بهانه،از تو روشن،از تو روشن
ای که حرفای قشنگت،منو آشتی داده با من
من و گنجشکای خونه،دیدنت عادتمونه
به هوای دیدن تو پر می گیریم از تو لونه
باز میای که مثل هر روز برامون دونه بپاشی
من و گنجشکا می میریم،تو اگه خونه نباشی...
همیشه اسم تو بوده،اول و آخر حرفام
بسکه اسم تو رو خوندم،بوی تو داره نفس هام
عطر حرفای قشنگت،عطر یک صحرا شقایق
تو همون شرمی که از اون سرخه گونه های عاشق
شعر من رنگ چشاته،رنگ پاک بی ریایی
بهترین رنگی که دیدم،رنگ زرد کهربایی
من و گنجشکای خونه دیدنت عادتمونه
به هوای دیدن تو،پر می گیریم از تو لونه...
 

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اي فروغ روزگار تباه من
روز گارم تيره گشته چون دود آه من
من كه مست از آن نگاهم
چشم مستت ساغرم شد
اي عجب ديوانه بودم آنچه گفتي باورم شد
آه از آن پيمان كه بستي با من اي جان
در همان دم هم شكستي عهد و پيمان
خوش به يادت مست مستم
مي بنوشم تا هستم
كي شود روزي بيايي به ديدارم
تا ببيني كرده دوري غمگين و بيمارم
كي شود يك شب نهي لب با نوازش بر لب من
از وجود من براني اين همه سوز تب من
بس كه من در انتظارت گريه كردم
كوه سنگين غم و درياي دردم
خوش به يادت مست مستم
مي بنوشم تا هستم
 

sahele 87

عضو جدید
در حضور خارها هم میشود یک یاس بود..در هیاهوی مترسکها پر از احساس بود
میشود حتی برای دیدن پروانه ها....شیشه های مات یک متروکه را الماس بود.
دست در دست پرنده،بال در بال..نسیم ساقه های هرز این بیشه ها را داس بود
کاش می شد حرفی از « کاش میشد» هم نبود....هر چه بود احساس بود و عشق بود و یاس بود

::
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
عشق من تو باش نه براي اينکه در اين دنياي بزرگ تنها نباشم.

تو باش تا در دنياي بزرگ تنهاييم تنها ترين باشي..
 
آخرین ویرایش:

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
تن و روح و دل و جونم کلید قفل زندونم

دلت یه عمره که خستس تو چشمات اینو می خونم

مثل ابری مثل بارون واسه کویر خوشکیدم

یه دونیا عشق یه دنیا نور توی برق چشات دیــــــم

نه امروزی نه دیروزی مثل نفس تــــــو هر روزی

مثل شمعی واسه خوبی می سازی و می سوزی

غمش با من خوشیش با تو تمام دل خوشیش با تو

هنوزم رو تنم مونده بوی عطر نفس هـــــــــــاتو
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
غریب آشنا
تو از شهر غریب بی نشونی اومدی
تو با اسب سفید مهربونی اومدی
تو از دشت های دور وجاده های پر غبار
برای هم صدایی هم زبونی اومدی
تو از راه می رسی ،‌ پر از گرد و غبار
تمومه انتظار ، می اید همرات بهار
چه خوبه دیدنت ، چه خوبه موندنت
چه خوبه پاک کنم ، غبار رو از تنت
غریب آشنا ، دوست دارم بیا
منو همرات ببر ، به شهر قصه ها
بگیر دست منو ، تو او دستا
چه خوبه سقفمون یکی باشه با هم
بمونم منتظر تا برگردی پیشم
تو زندونم با تو ، من آزادام
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز

تا اطلاع ثانوي
میون این همه فریب تو این همه حیله دیگه
تا اطلاع ثانوی عاشقی تعطیله دیگه
تا اطلاع ثانوی نه حرف دارم نه حنجره
عشقمه زندون می کنم پشت هزار تا پنجره
نگاهمو پس می گیرم جلوش یه دیوار می زنم
جمله ی دوست دارم رو کنج دلم دور می زنم
تا اطلاع ثانوی عاشقی تعطیله دیگه
میون این همه فریب تو این همه حیله دیگه
تا اطلاع ثانوی عشقتو بی خیال می شم
گوشه ای تنهامی شینم همدم ماه و سال می شم
تا اطلاع ثانوی نه من دیگه نه تو دیگه
تا اطلاع ثانوی برو دیگه برو دیگه
دلت رو با من یکی کن چشماتو پاک کن از دروغ
دورنگی هارو خط بزن تو این شبای پر فروغ
جمله به جمله خط به خط
شونه به شونه پا به پام
بذار که باورم بشه همونی هستی که می خوام
تا اطلاع ثانوی عاشقی تعطیله دیگه
میون این همه فریب تو این همه حیله دیگه
تا اطلاع ثانوی نه من دیگه نه تو دیگه
دروغاتو بلد شدم برو دیگه برو دیگه
تا اطلاع ثانوی نه من دیگه نه تو دیگه
تا اطلاع ثانوی برو دیگه برو دیگه
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
قسـم

تو رو به قیمت جون
به همین یه لقمه نون
تو رو به ماه آسمون
به عاشقای بی نشون
تو رو به حرمت چشات
به همه مقدسات
تو رو به خود خدا
به هق هق شبونه ها
قسمت می دم قسمت می دم قسمت می دم
قسمت می دم از عشقم نگذری
قسمت می دم که از اینجا نری
قسمت می دم قسمت می دم
قسمت می دم از عشقم نگذری
قسمت می دم که از اینجا نری
قسمت می دم قسمت می دم
تو اگه بخوای فقط با یک نگاه
من برات خورشیدو آتیش می زنم
یه روزی دلم اگه تو رو نخواد
من اونو از توی سینه می کنم
تو رو به خود خدا
به تموم این شبا
تو رو جون رازقی
به نماز عاشقی
قسمت می دم
قسمت می دم از عشقم نگذری
قسمت می دم که از اینجا نری
قسمت می دم قسمت می دم
تو رو به قیمت جون
به همین یه لقمه نون
تو رو به ماه آسمون
به عاشقای بی نشون
تو رو به حرمت چشات
به همه مقدسات
تو رو به خود خدا
به هق هق شبونه ها
قسمت می دم قسمت می دم قسمت می دم
قسمت می دم از عشقم نگذری
قسمت می دم که از اینجا نری
قسمت می دم قسمت می دم
قسمت می دم از عشقم نگذری
قسمت می دم که از اینجا نری
قسمت می دم قسمت می دم
 

حــامد

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
عشق اول، مهربونم، سرتو بذار رو شونم

عشق اول، مهربونم، چتر موهات سایه‌بونم
عشق اول، نازنینم، دستتو بذار تو دستهام
عشق اول، بهترینم، بوی تو داره نفسهام

عشق اول، عشق آخر
اگه امشب درکنارم تو رو دارم تو رو دارم
پس چرا چشم انتظارم
عشق اول، عشق آخر، نکنه خوابم دوباره
نکنه تنهام بذاری، بشه قلبم پاره پاره

نکنه هنوز نگفتم که چقدر عاشقت هستم
نکنه هرگز ندونی که تورو من می‌پرستم

نکنه هرگز ندونم راز اون ناز نگاتو
نکنه هرگز نخونم شعر غمگین چشاتو
اگه من حتی ندونم اسمتو ای مهربونم
اگه تو حتی ندونی از منم نام و نشونی
عشق اول، مهربونم، سرتو بذار رو شونم

عشق اول، مهربونم، چتر موهات سایه‌بونم
عشق اول، عشق آخر، نکنه خوابم دوباره
نکنه تنهام بذاری، بشه قلبم پاره پاره
عشق اول، عشق آخر، نکنه خوابم دوباره
نکنه تنهام بذاری، بشه قلبم پاره پاره
نکنه تنهام بذاری...
 

حــامد

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
:heart:
هيچکي از رفتن من غصه نخورد
هيچکي با موندن من شاد نشد
وقتي رفتم کسي قلبش نگرفت
بغض هيچ آدمي فرياد نشد

وقتي رفتم کسي غصش نگرفت
وقتي رفتم کسي بدرقم نکرد
دل من ميخواست تلافي بکنه
پس چشه هيچ کسي عاشقم نکرد
پس چشه هيچ کسي عاشقم نکرد

وقتي رفتم نه که بارون نگرفت
هوا صاف و خيلي هم آفتابي بود
اگه شب ميرفتم و خورشيد نبود
آسمون خوب ميدونم مهتابي بود

دم رفتن کسي گفت سفر بخير
که واسم غريب و نا شناخته بود
اما اون وقتي رسيد که قلب من
همه آرزوهاشو باخته بود

چهره هيچ کسي پژمرده نبود
گلا اما همه پژمرده بودن
کسائيکه واسشون مهم بودم
همه شايد يه جوري مرده بودن

وقتي رفتم کسي غصش نگرفت
وقتي رفتم کسي بدرقم نکرد
دل من ميخواست تلافي بکنه
پس چشه هيچ کسي عاشقم نکرد
پس چشه هيچ کسي عاشقم نکرد

وقتي رفتم نه که بارون نگرفت
هوا صاف و خيلي هم آفتابي بود
اگه شب ميرفتم و خورشيد نبود
آسمون خوب ميدونم مهتابي بود

دم رفتن کسي گفت سفر بخير
که واسم غريب و نا شناخته بود
اما اون وقتي رسيد که قلب من
همه آرزوهاشو باخته بود
اما اون وقتي رسيد که قلب من
همه آرزوهاشو باخته بود

:heart:
 

pari.A

عضو جدید
غروب هميشه واسه من نشوني از:heart: تو :heart:بوده
سهم من از با تو بودن غم تلخ غروبه:heart:
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگه يه روز بري سفر ... بري زپيشم بي خبر
اسير روياها مي شم ... دوباره باز تنهامي شم
به شب مي گم پيشم بمونه ... به باد مي گم تا صبح بخونه
بخونه از ديار ياري ... چرا مي ري تنهام مي ذاري
اگه فراموشم کني ... ترک آغوشم کني
پرنده دريا مي شم ... تو چنک موج رها مي شم
به دل مي گم خواموش بمونه ... ميرم که هر کسي بدونه
مي رم به سوي اون دياري ... که توش من رو تنها نذاري

اگه يروزي نوم تو تو گوش من صدا کنه
دوباره باز غمت بياد که منُ مبتلا کنه

به دل مي گم کاريش نباشه ... بذاره درد تو دوا شه
بره توي تموم جونم ... که باز برات آواز بخونم
اگه بازم دلت مي خواد يار يک ديگر باشي
مثال ايوم قديم بشينيم و سحر پاشيم
بايد دلت رنگي بگيره ... دوباره آهنگي بگيره
بگيره رنگ اون دياري ... که توش من رو تنها نذاري
اگه مي خواي پيشم بموني ... بيا تا باقي جووني
بيا تا پوست به استخونه ... نذار دلم تنها بمونه
بذار شبم رنگي بگيره ... دوباره آهنگي بگيره
بگيره رنگ اون دياري ... که توش من رو تنها نذاري
اگه يروزي نوم تو تو گوش من صدا کنه
دوباره باز غمت بياد که منُ مبتلا کنه
به دل مي گم کاريش نباشه ... بذاره درد تو دوا شه
بره توي تموم جونم ... که باز برات آواز بخونم

که باز برات آواز بخونم
که باز برات آواز بخونم
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
شبای رفتن تو
شبای بی ستارست
ببین که خاطراتم
بی تو چه پاره پاره ست

با هر نفس تو سینه بغضه تو تو گلومه
با هر کی هر جا باشم عکس تو روبرومه
آخ که چقدر تنگه دلم برای اون شبامون
کاشکی که اون عشق بشینه دوباره تو دلامون
چی میشه برگردی بازم به روزای گذشته
هوای پاییزی چرا تو عشقه ما نشسته

شبای رفتن تو
شبای بی ستار ست
ببین که خاطراتم
بی تو چه پاره پاره ست

سپردی عهدمونو به دست باد و بارون
منو زدی به طوفان خودت گرفتی آروم
قهره تو رامو بسته غم دلمو شکسته
تو این صدای خسته یاده تو پینه بسته
غم دلمو شکسته

شبای رفتن تو
شبای بی ستار ست
ببین که خاطراتم
بی تو چه پاره پاره ست

غروبه باز دوباره شب توی انتظاره
ابر تو نگام نشسته خیاله گر یه داره
اسمه تو فریادمه درد تو صدام ترانه
خنده آیینه تلخ و بی تو پر از بهانست

آخ که چقدر تنگه دلم برای اون شبامون
کاشکی که اون عشق بشینه دوباره تو دلامون
چی میشه برگردی بازم به روزای گذشته
هوای پاییزی چرا تو عشقه ما نشسته
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دو پنجره

توی یک دیوار سنگی
دو تا پنجره اسیرن
دو تا خسته دو تا تنها
یکیشون تو یکیشون من
دیوار از سنگ سیاهه
سنگ سرد و سخت خارا
زده قفل بی صدایی
به لبای خسته ی ما
نمی تونیم که بجنبیم
زیر سنگینی دیوار
همه ی عشق من و تو
قصه هست قصه ی دیدار ، آه
همیشه فاصله بوده
بین دستای من و تو
با همین تلخی گذشته
شب و روزهای من و تو
راه دوری بین ما نیست
اما باز اینم زیاده
تنها پیوند من و تو
دست مهربون باده
ما باید اسیر بمونیم
زنده هستیم تا اسیریم
واسه ما رهایی مرگه
تا رها بشیم می میریم
کاشکی این دیوار خراب شه
من و تو با هم بمیریم
توی یک دنیای دیگه
دستای همو بگیریم
شاید اونجا توی دلها
درد بیزاری نباشه
میون پنجره هاشون
دیگه دیواری نباشه :gol:
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
اهل طاعوني ي اين قبيله ي مشرقي ام

تويي اين مسافر شيشه يي شهر فرنگ

پوستم از جنس شب ‚ پوست تو از مخمل سرخ

رختم از تاوله تن پوش تو از پوست پلنگ

بوي گندم مال من هر چي كه دارم مال تو

يه وجب خاك مال من هرچي ميكارم مال تو

تو به فكر جنگل آهن و آسمون خراش

من به فكر يه اتاق اندازه ي تو واسه خواب

تن من خاك منه ساقه ي گندم تن تو

تن ما تشنه ترين تشنه ي يك قطره ي آب

بوي گندم مال من هر چي كه دارم مال تو

يه وجب خاك مال من هرچي ميكارم مال تو

شهر تو شهر قشنگ

آدمهاش ترمه قبا

شهر من شهر دعا

همه گنبداش طلا

تن تو مثل تبر

تن من ريشه ي سخت

تپش عكس يه قلب

مونده اما رو درخت

بوي گندم مال من هر چي كه دارم مال تو

يه وجب خاك مال من هرچي ميكارم مال تو

نبايد مرثيه گو باشم واسه خاك تنم

تو آخه مسافري خون رگ اين جا منم

تن من دوست نداره زخمي ي دست تو بشه

حالا با هر كي كه هست هر كي كه نيست داد ميزنم

بوي گندم مال من هر چي كه دارم مال تو

يه وجب خاك مال من هرچي ميكارم مال تو
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
هنوز عاشقترینم ای تو تنها باور من
بغیر از با تو بودن نیست هوایی در سر من

هنوز عطر تو مونده در فضای خانه من
هنوزم بیقراره این دل دیوونه من

فراموشم نکن
فراموشم نکن
تویی تنها دلیل بودن من
به یاد من باش, فراموشم نکن

من تشنه محبت, درد آشنای هجرت
دلم به این جدایی, هرگز نکرده عادت

ناکامی از تولد, همزاد بخت من بود
ندارم از تو شکوه, این سرنوشت من بود

فراموشم نکن
فراموشم نکن
تویی تنها دلیل بودن من
به یاد من باش, فراموشم نکن

بی تو حدیث عشقو دیگر باور ندارم,
جز با تو بودن آرزویی در سر ندارم

میپیچه عطر خاطره در خلوت شبهای من,
تکرار اسمه قشنگت شده عادت لبهای من

فراموشم نکن
فراموشم نکن
تویی تنها دلیل بودن من
به یاد من باش, فراموشم نکن

هنوز عاشقترینم ای تو تنها باوره من
بغیر از با تو بودن نیست هوایی در سر من

هنوز عطر تو مونده در فضای خانه من
هنوزم بیقراره این دل دیوونه من

فراموشم نکن
فراموشم نکن
تویی تنها دلیل بودن من
به یاد من باش, فراموشم نکن

فراموشم نکن, فراموشم نکن, فراموشم نکن...
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
اسم تو

این همه شهر عاشقونه هق هق گریه شبونه
این همه قصه از یک اسمه اسمی که مثل یک طلسمه
یک اسمه طلسمه
یاد تو یاد تو روزهای رفته
اسم تو اسم تو اسم هر روز هفته است
شیشه ی عمر من افسون این یه اسمه
زندگیم بسته ی جادوی این طلسمه
دنیای من طلسمه یک اسمه یک اسمه
سب های چوبی تکیده بادبادک های پر کشیده
این همه خاطره طلسمه یاد یک عمره و ی ه اسمه
طلمسه ، یک اسمه
اسم تو اسم دریا ، کبوتر
بوی تو بوی گل گل های سرخ پرپر
اسم تو ،‌ رو تن هرسنگ و هر درخته
گفتنش ، خواستنش مثل عشق تو سخته
کی گفته این یک اسمه ... طلسمه ... طلسمه
 

حــامد

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز


ای به داد من رسیده ، تو روزای خود شکستن
ای چراغ مهربونی ، تو شبای وحشت من
ای تبلور حقیقت ، توی لحظه های تردید
تو شبو از من گرفتی ، تو منو دادی به خورشید
اگه باشی یا نباشی ، برای من تکیه گاهی
برای من که غریبم ، تو رفیقی جون پناهی

یاور همیشه مومن ، تو برو سفر سلامت
غم من نخور که دوری ، برای من شده عادت
ناجی عاطفه من ، شعرم از تو جون گرفته
رگ خشک بودن من ، از تن تو خون گرفته
اگه مدیون تو باشم ، اگه از تو باشه جونم
قدر اون لحظه نداره ، که منو دادی نشونم

وقتی شب شب سفر بود ، توی کوچه های وحشت
وقتی همسایه کسی بود ، واسه بردنم به ظلمت
وقتی هر ثانیه شب ، طپش هراس من بود
وقتی زخم خنجر دوست ، بهترین لباس من بود
تو با دست مهربونی ، به تنم مرهم کشیدی
برام از روشنی گفتی ، حلقه شبو دریدی

یاور همیشه مومن ، تو برو سفر سلامت
غم من نخور که دوری ، برای من شده عادت
ای طلوع اولین دوست ، ای رفیق آخر من
به سلامت سفرت خوش ، ای یگانه یاور من
مقصدت هر جا که باشه ، هرجای دنیا که باشی
اونور مرز شقایق پشت ، لحظه ها که باشی
خاطرت باشه که قلبت ، سپر بلای من بود
تنها دست تو رفیق ، دست بی ریای من بود
یاور همیشه مومن ، تو برو سفر سلامت
غم من نخور که دوری ، برای من شده عادت
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دستای تو :gol:

ای که بی تو خودمو
تک و تنها می بینم
هر جا که پا می ذارم
تو رو اونجا می بینم
یادمه چشمای تو
پر درد و غصه بود
قصه ی غربت تو
قد صد تا قصه بود
یاد تو هر جا که هستم با منه
داره عمر منو آتیش می زنه
یاد تو هر جا که هستم با منه
داره عمر منو آتیش می زنه
تو برام خورشید بودی
توی این دنیای سرد
گونه های خیسمو
دستای تو پاک می کرد
حالا اون دستا کجاست
اون دو تا دستای خوب
چرا بی صدا شده
لب قصه های خوب
من که یاور ندارم
اون همه خاطره مرد
عاشق آسمونا
پشت یک پنجره مرد
آسمون سنگی شده
خدا انگار خوابیده
انگار از اون بالاها
گریه ها مو ندیده
یاد تو هر جا که هستم با منه
داره عمر منو آتیش می زنه
یاد تو هر جا که هستم با منه
داره عمر منو آتیش می زنه
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
من از این دنیا چی میخوام یه وجب زمین خالی
همونقدر که یک اطاقک بشه خونه خیالی
من از این دنیا چی میخوام یه جعبه مداد رنگی
بکشم رو تنه دنیا رنگه خوبیو قشنگی
آدمهای دستو دلباز از توی قلک طاقچه
بردارن بذر محبت واسه بارداری باغچه
من از این دنیا چی میخوام دو تا صندلی چوبی
که منو تو رو بشونن واسه گفتن خوبی
من از این دنیا چی میخوام دو تا بال برای پرواز
برم تا روز تولد برسم به فصله آغاز
برم پیشه بچه هایی که یه لقمه نون ندارن
که یک شب با یک دل سیر چشاشونو هم بذارن
بگم غصه ها سر اومد گریه بس که بهتر اومد
من از این دنیا چی میخوام دو تا صندلی چوبی
که منو تو رو بشونن واسه گفتن خوبی
 

Similar threads

بالا