نشده است دلت بگیرد و بخواهی سر بگذاری به شانه های مردی که تمام آرزوی توست
نشده است دست هایت از هجوم تنهایی پینه ببندد
کمرت خم شود
خم به ابرویت نیاوری
عالم و آدم فکر کنند که تو در ناز و نعمتی
و تو قدرت زانویت به مردیست که دلت برای شانه هایش تنگ شده
تمام نبودن هایت را به که بگویم؟
بغض می کنم
سوال می کنم که تا به حال نشده است؟
تمام لبخند هایی را که از تو به یادگار مانده است قاب کرد ه ام
و کنار عکس های یادگاریت که هنوز ظاهر نشده اند گذاشته ام
تا بدانی من از این انتظار میمیرم ....
سلام پری جونم
از دیدن حرفات واقعا خوشحال شدم ... خدا خیلی مهربونتر از اونی هستش که ما فکر می کنیم پس قشنگترین کار رو کردی که همه چی رو به دستش سپردی ...
دوست دارم زیاااااااااد آبجی گلم ...