اشعار و نوشته هاي عاشقانه

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
چقدر سخته*

کسی رو که دوستش داری نتونی بهش بگی که دوستش داری و چقدر بده که کسی تو رو دوست داشته باشه ولی نتونه بهت بگه
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
آمد از باغ نگاهم برگ سبزی چید و رفت
واژه امید از چشمان من دزدید و رفت
او که عمری با غزلهای دلم خو کرده بود
عاقبت از ایل چشم شاعرم کوچید و رفت
***
کوچه کوچه بغض هایم شد مسیر رفتنش
هق هق این کودک احساس را نشنید و رفت
دفتر غم های من در پیش چشمش باز بود
خاطرات تلخ و شیرینی به من بخشید و رفت
***
گرچه او مرهم نشد بر زخم های قلب من
روی زخم کهنه ام مُشتی نمک پاشید و رفت
گریه هایش را درون بقچه ای پیچیده بود
وقت رفتن با لبی خندان مرا بوسید و رفت
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
پیش ما رسم شکستن نبود عهد وفا را

الله الله تو فراموش مکن صحبت ما را

قیمت عشق نداند قدم صدق ندارد

سست عهدی که تحمل نکند بار جفا را

گر مخیر بکنندم به قیامت که چه خواهی

دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را

گر سرم می‌رود از عهد تو سر بازنپیچم

تا بگویند پس از من که به سر برد وفا را

خنک آن درد که یارم به عیادت به سر آید

دردمندان به چنین درد نخواهند دوا را
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی میدونه دوسش داری یکی هم نمیدونه . طفلی اونکه تو دوسش نداری و فکر میکنه تو دوسش داری!!!
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
چقدر سخته*
تو خیالت ساعتها باهاش حرف بزنی اما، وقتی دیدیش هیچی بجز سلام نتونی بگی
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
افسانه زندگی چیزی جز این نبود:

یا مرگ آرزو


یا آرزوی مرگ...!
 

mehryas

عضو جدید
کاربر ممتاز
به چه می خندی تو؟

به مفهوم غم انگیز جدایی؟
به چه چیز؟
به شکست دل من؟
یا به پیروزی خویش؟

به چه میخندی تو؟
به نگاهم که چه مستانه تو را باور کرد؟
یا به افسونگری چشمانت که مرا سوخت و خاکستر کرد؟
به چه میخندی تو؟
به دل ساده ی من میخندی که دگر تا به ابد نیزبه فکر خود نیست؟
خنده دار است بخند...
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کاش می دانستی و می فهمیدی که برای داشتنت....... دلی را به دریا زدم
که از آب واهــــــــمه داشت
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
درست است که من
همیشه از نگاه نادرست و طعنه تاریک ترسیده ام
درست است که زیر بوته باد سر بر خشت خالی نهاده ام
درست است که طاقت تشنگی در من نیست
اما با این همه گمان مبر که در برودت این بادها خواهم برید !
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
[FONT=times new roman, times, serif]
[FONT=times new roman, times, serif][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]برو که رفتی عشق منِ، شکایتی نمیکنم!
از " اتفاق عاشقی " حمایتی نمی‌کنم....

گذشت نوبت منو... دورِ دلم تمام شد!
برو خیالِ تخت باش، خیانتی نمی‌کنم.

صبور میشوم برو، نترس هیچ ز شک من!
کنار هیچکس ز تو، حکایتی نمی‌کنم!!!

برو بخند عشق من؛ که بعد رفتن تو هم...
حقیقت است مردنم!!! حماقتی نمی‌کنم....

برو خیال کن که تو، همیشه عاقلی و من...
بجز به عشق و عاشقی، دلالتی نمی‌کنم!!!!

صبور باش عشق من، غرور رسم گرگ‌هاست!
و من بجز سکوت و صبر، "رشادتی" نمی‌کنم!

نبخش حس پاک من، به ناکسان در‌به‌در...
که من بجز همین "سخن"...سخاوتی نمی‌کنم.

عبور کن ز شهر من؛ نترس، شهر مالِ تو!
که من به زار و زندگی، سعادتی نمی‌کنم!!

فرار کن!!!نمان؛ برو! که بعد ماجرای تو...
به هیچکس... به هیچکس! شقاوتی نمی‌کنم!

سکوت میکنی گلم!!! سکوت هم حکایتیست...
بخند...غصّه‌ام نخور...حسادتی نمی‌کنم....
[/FONT]
[/FONT]
[/FONT]
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
برو فايده نداره ديگه پشيموني تو
داغ رسوايي و ننگ خورده به پيشوني تو
والا حيف از اين زمين كه روي اون پا ميذاري
به گوش فلك رسيد بانگ هوسراني تو
بدنام برو از همه دور شو بدنام برو طعمه گور شو
وقتي كه يادم مياد يه عمري در گمراهي ميزدم بوسه به لبهاي زني هر جايي
عرق شرم و خجالت به رخم ميشينه اي خدا من چه كنم با اين همه رسوايي
تو ديو سيه روي پليدي
تو پرده عصمت رو دريدي
از آدميت بويي نبردي
غارتگر دل دزد اميدي
لا لا لاي لا لا لاي...
:biggrin:
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
هرچه زیبایی و خوبی که دلم تشنه ی اوست
مثل گل، صحبت دوست
مثل پرواز، کبوتر
می و موسیقی و مهتاب و کتاب
کوه، دریا، جنگل، یاس، سحر
این همه یک سو، یک سوی دگر
چهره ی همچو گل تازه ی تو!
دوست دارم همه عالم را لیک
هیچکس را نه به اندازه ی تو!
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
دوستت دارم...
یکـ کلمــه است بـا دنیـــایی‌ از مسئـولیت ،
گفـــتنش هنـــر نیست
مسئولــــیت پذیـــریش هنــــر است...
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
صدای تو خوب است
صدای تو سبزینه ی آن گیاه عجیبی است
که در انتهای صمیمیت حزن می روید
در ابعاد این عصر خاموش
من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنهاترم
بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است.
و تنهایی من شبیخون حجم تو را پیش بینی نمی کرد
کسی نیست.............
بیا زندگی را بدزدیم٫ آن وقت میان دو دیدار قسمت کنیم
بیا با هم از حالت سنگ چیزی بفهمیم.
بیا زودتر چیز ها را ببینیم.
ببین٫ عقربک های فواره در صفحه ی ساعت حوض
زمان را به گردی بدل میکنند.
بیا آب شو مثل یک واژه در سطر خاموشی ام
بیا ذوب کن در کف دست من جرم نورانی عشق را....................
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
بمان با من
بخوان با من
ترانه ای از عشق
آوازی از با هم بودنها
بمان با من
بنویس با من
جمله ای از دوست داشتن
حرفی از مهربانی
بمان با من
بکش با من
تصویری از رویاها
نقشی از سرزمین زندگی...
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]من چه کنم که نمي تونم ببينم تو خيال داري با يکي ، دو کلمه حرف بزني يعني من از مجنونم بدترم؟
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]مجنون واسه ليلي قاصدي فرستاد اما من چي، من نمي خوام سلاممو کسي به تو برسونه، فداي چشماي روشن مثل کهکشونت.[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]به جون خودت ميميرم اگه کسي قسمم بده اولي، دومي، سومي، آخري، همش خودتي. من فداي نگار گفتنات، من برم سراغ کدوم شاعر؟ شعر چه کسي رو واست بنويسم وقتي آسمون توئي، ستاره اش توئي، باغچه ش توئي، گلش توئي، ايوونش توئي، بارونش توئي، ليليش توئي، مجنونش توئي، فوارش توئي، گلدونش توئي، اصلاً هميشه همش فقط توئي. [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ديدي ستاره ها فقط خونه ي ماه ميرن عيد ديدني، تو که ماهي پس خونتون هميشه عيده بذار بيام خونه شما عيد ديدني، آخه من فقط تو رو دوس دارم، جرمه؟[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]من ميگم بيا بريم يه جايي که هيچکس نباشه که حتي اسمتو ياد بگيره چه برسه به اينکه صدات کنه. [/FONT]
[/FONT]
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
من غروب غم‌انگیز خورشید را،
زمانی دوست دارم،
که بدانم
فردایش تو را می‌بینم . . . !
 

sweetest

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو ابتدای من شدی!
سرآغازِ تمامِ شروع های دوباره ام...

من خودم را
بغض هایم را
... دردهایم را
دلتنگی هایم را
تلخی و کابوسهایم را
و هر آنچه مرا از من دور کرده است
به مددِ دستهای تو
کنار زده ام
و از تو آغاز کردم...

دلم گریستن میخواهد و....سکوت،
و تو را
که نگفته همه چیز را میدانی...

 

گلابتون

مدیر بازنشسته
دلم

یک غریبه می خواهد

بیاید بنشیند

فقط

سکوت کند

و من

هـی حرف بزنم و بزنم و بزنم

تا کمی کم شود این همه بار ...

بعد بلند شود

و برود

انگار نه انگار ...
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
هر جا که بری آسمان همین رنگ است اما:

آسمان، بالاترا سربی تر است
آسمانِ اینورا دودی تر است
آسمانِ دل گاه ابری می شود
گاه بارانی، تگرگی می شود
آسمانِ غروب، رنگین به خون
آسمانِ کوه گاه رنگین کمون

گاه دریا آسمان یا که نه آسمان دریا می شود
گاه پرتلاطم گاه رویا می شود
آسمان دل می برد وقتی طلایی می شود
گاهِ غم اما چه غمگین می شود
تکه تکه باد وقتی ابر می دوزد به آن

از برای کودکان اسباب بازی می شود
گاه پائین آید و بالا رود
گاه با ابرها دریا رود
آسمان گاهی بهشت، گاهی جهنم می شود
وقتی با برق و صدا بدجور روشن می شود


آسمانِ سرخ برف می بارد، ولی
صورتی است وقتی که طوفان می شود
مهربان است وقتی آبی می شود
با ستاره مثل قالی می شود
شبها آسمان عالی تر است
آسمان روستا نیلی تر است
 
  • Like
واکنش ها: noom

sweetest

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلـت به ماندن نیست بـرو،

عشـق كه گـدایی نـدارد.

یادت نیست مگر؟
...
این نذر مـن بود،

كه كوه شوم و پای نبودنهایت بمانم
 

noom

عضو جدید
اگر دری میان ما بود
می‌کوفتم
درهم می‌کوفتم
اگر میان ما دیواری بود
بالا می‌رفتم پایین می‌آمدم
فرو می‌ریختم
اگر کوه بود دریا بود
پا می‌گذاشتم
بر نقشه‌ی جهان و
نقشه‌ای دیگر می‌کشیدم
اما میان ما هیچ نیستهیچ
[FONT=&quot]و تنها با هیچ[/FONT][FONT=&quot][/FONT][FONT=&quot]هیچ کاری نمی‌شود کرد[/FONT][FONT=&quot][/FONT][FONT=&quot]از : شهاب مقربین[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دوست آشفتگی خاطر ما می خواهد
عشق بر ما همه باران بلا می خواهد.

آنچه از دوست رسد ، جان ز خدا می خواهد،
و آنچه را عشق دهد ، دل به دعا می خواهد !

پیر ما غسل به خونابِ جگر می فرمود :
که دل آیینه عشق است ، صفا می خواهد ،

تو و تابیدن در کلبه درویشی ما؟
تو خود اینگونه نخواهی ، که خدا می خواهد.

بوسه ای زان لب شیرین که دل خسته ی من
پای تا سر همه درد است و دوا می خواهد

همچو گیسوی بلند تو شبی می باید
تا بگویم که دلم از تو چه ها می خواهد

گوش جانم سخن مهر تو را می خواهد
باغ شعرم نفس گرم تو را می خواهد

تا گشاید دل تنگم به پیامی بفرست
آنچه گل از نفسِ بادِ صبا می خواهد
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو را می توانم

از میان ِ تمام ِ آدم های ِ زمین

تشخیص دهم

به شرط ِ اینکه

چشمانت را نبندی ...
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حیف که روی ِ تو غیرت دارم

وگرنه روسری ات را از همین سطر

باز می کردم

که همه ببینند

چه خیالی بافته ام

از موهات ...
 

Similar threads

بالا