اینو چند دیقه پیش حس شاعرانه بم دست داد سرودم(!)
حرف است و کلامی تورا، آه چه دانی.................زلف آشفته و غم ایام و دلم، آه چه دانی
در صحبت ایام نبودت شنوم از سر مستی.....................هستی و در واژه نیایی و در دل بمانی که بمانی
گفتند نورا عقل بباید، خم ابروی چه کار(؟)....................ندانند مرا هست تویی غیر نباشد، به کنارم تو نمانی که نمانی
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
جشن نامه (اشعار و نوشته هاي سرور و شادماني جهت عروسي ) | اشعار و صنايع شعری | 3 | |
![]() |
اشعار سعید پلیمر | اشعار و صنايع شعری | 4 | |
![]() |
دفتر تالار اشعار و صنایع شعری | اشعار و صنايع شعری | 49 | |
![]() |
مناظره(گفتگو با اشعار) | اشعار و صنايع شعری | 639 | |
![]() |
اشعار دفاع مقدس | اشعار و صنايع شعری | 27 |