اشعار و نوشته هاي عاشقانه

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
حکایت این روزهای من حکایت پایی است که خواب رفته. دیگران دردش را نمی بینند و
این تویی که پای خواب رفته ات را لنگ لنگان به دنبال خود میکشی به این امید که زودتر بیدار شود،
حتی اگر دردی تا مغز استخوانت را فرا گیرد!
 

سمانه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه! نرو! صبر کن...
قرارمان این نبود...
باید سکه بیندازیم.
اگر شیر آمد:تردید نکن که دوستت دارم
اگر خط آمد:مطمئن باش دوستدارت هستم
صبر کن سکه بیندازیم...
اگر دوستت نداشتم.....
آن وقت برو...
 

سمانه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
روزی می آید
ناگهان روزی می آید
که سنگینی رد پاهایم را
در درونت حس می کنی
رد پاهایی که دور می شوند
... و این سنگینی
از هر چیزی طاقت فرساتر خواهد بود


ناظم حکمت
 
  • Like
واکنش ها: noom

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد





لبهایت را میخواهم

نه از برای بوسه
بلکه برای درمان درد انتظارم
آن زمان که
امواج صدایت را
تبدیل میکند به:
"دوستت دارم"
 

noom

عضو جدید
قلب ماهیچه‌ای بیشتر نبود!
که صبح‌تا‌شب و شب‌تا‌صبح
مثل سگ کار می‌کرد!
تا من زنده بمانم
و تو را
با تمام وجود
دوست داشته باشم!!
(بهمن عطایی)
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تــــــو را آرزو نخواهَــــــمـ کـرد...

هیچ وقتــــ !

تو را لـــــــحظه ای خواهمـ پذیرفت...

که خودتـ بیایــــــ ـی...

با دلــِ خودتـ...

نه با آرزویـــــــِ منـ ...!

 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
کنایه های تو

تلخه تلخ است

ولی

شیرین تر از شیرین

برای من


تو مجنون تر ز فرهادی

ومن شیرین تر زلیلایم

تو زدریایی

ومن از شهر آفتابم

توابر بارانی

و من

خورشید تابانم

در این دنیای تاریک و ظلمانی . . .
 

noom

عضو جدید
بعد از سه سال نامه نوشت از برای من : عذرم بپذیر که رنجور بوده ام،
دادم جواب:عیب ندارد بلا به دور اما من این سه سال لب گور بوده ام ...
 

sbnb

عضو جدید
چو نی می نالم از داغ جدایی / دریغا ای نسیم آشنایی
چنان گشتم غبارآلود غربت / که نشناسم که خود بودم کجایی

( هوشنگ ابتهاج )
 

sbnb

عضو جدید
دل تنگ

دل تنگ

من آن ابرم که می خواهد ببارد
دل تنگم هوای گریه دارد
دل تنگم غریب این در و دشت
نمی داند کجا سر می گذارد
( هوشنگ ابتهاج )
 

sbnb

عضو جدید
متابان گیسوان درهمت را
بشوی از رود دلواپس،غمت را
تن از خورشید پر کن،ورنه این شب
بیالاید همه پیچ و خمت را

( سیاوش کسرایی )
 

سمانه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
بهار من مرا بگذار و بگذر
رهایم کن برو دلدارو بگذر
من عادت می کنم اینجا به غمها
مرا پر کن از این اجبارو بگذر
 

sbnb

عضو جدید
مستی

مستی

هوا بارانی و من مست و او مست
شراب سرخ شیرین در سبو مست
همه چشم سیاهش سر به سر ناز
همه زلف درازش مو به مو مست

( نادر نادرپور )
 

sbnb

عضو جدید
به جان جوشم که جویای تو باشم
خسی بر موج دریای تو باشم
تمام آرزوهای منی، کاش...
یکی از آرزوهای تو باشم

( محمدرضا شفیعی کدکنی )
 

sbnb

عضو جدید
تو بی من تنگدل،من بی تو دلتنگ
جدایی بین ما فرسنگ فرسنگ
فلک دوری به یاران می پسندد
به خورشیدش بماند داغ این ننگ

( سیاوش کسرایی )
 

Schneider

مدیر بازنشسته
اینو چند دیقه پیش حس شاعرانه بم دست داد سرودم(!)
:gol:

حرف است و کلامی تورا، آه چه دانی.................زلف آشفته و غم ایام و دلم، آه چه دانی
در صحبت ایام نبودت شنوم از سر مستی.....................هستی و در واژه نیایی و در دل بمانی که بمانی
گفتند نورا عقل بباید، خم ابروی چه کار(؟)....................ندانند مرا هست تویی غیر نباشد، به کنارم تو نمانی که نمانی

 

marzi2011

عضو جدید
عشق همیشگی است این ما هستیم که ناپایداریم ،عشق متعهد است مردم عهد شکن، عشق همیشه قابل اعتماد است اما مردم نیستند.
 

B A H A R E*

عضو جدید
اینو چند دیقه پیش حس شاعرانه بم دست داد سرودم(!)
:gol:

حرف است و کلامی تورا، آه چه دانی.................زلف آشفته و غم ایام و دلم، آه چه دانی
در صحبت ایام نبودت شنوم از سر مستی.....................هستی و در واژه نیایی و در دل بمانی که بمانی
گفتند نورا عقل بباید، خم ابروی چه کار(؟)....................ندانند مرا هست تویی غیر نباشد، به کنارم تو نمانی که نمانی

:gol::gol:
مــــــــدیر مــــــــدیر..........خود مــدیر ........اق مــــــــدیر!!!:D
شاعرم که هستین!!!بـــــه بـــــــه!!!:w17::w17::w17::w17::w17:
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ديشب ؛

من بودم وُ يك كاسه آب وُ

چند شاخه نيلوفر آبي

كه ماه هم آمد وُ

نشست

روي نرده هاي مهتابي

مي آمد ،

از وراي يك پرچين

صداي دختركي

با واژه های پاورچين :

بر آن عهدي

كه با دستان هم بستيم

بر آن پيمان وُ ميثاقي

كه با آن آشنا هستيم

باوركن ؛

صحبت از

اندوه وُ آه وُ درد

نيست

صحبت از

پائيز وُ برگ زرد

نيست

صحبت از

مژگان خيس ِ

يك پريست

صحبت از

زيبايي ِ

چشم تريست
 
  • Like
واکنش ها: noom

noom

عضو جدید
زیبایی سهم توست از پاییز، اما سهم من قرارهای بعدی زیر درختان برگ ریز بی تو...تمام قرارهای بی تو...اصلا قرار بود پاییز نیاید..من هنوز یک برگ سبز ندیده دارم..
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
من چشم به راه یک اتفاقم / نه شاکی ام و نه غر می زنم / فقط در سکوت خودم / منتـــــظرم...


به قول یه دوست : تعویض یا تبدیل نمی خواهم / دلم " تغـــییر " می خواهد !


تغییری که درونم را دگرگون کند / روشن کند / امیدوار کند / چیزی که ابدی باشد و برای یک بار هم که شده / بیشتر از " یک لحظه " دوام داشته باشد !..
 

Similar threads

بالا