اشعار و نوشته هاي عاشقانه

ghazaliii

عضو جدید
عشق يک واژه زلال است ، تو بايد باشي ، قلب من زير سوال است ، تو بايد باشي
فال حافظ زدم آن رند غزل خوان هم گفت ، زندگي بي تو محال است ، تو بايد باشي . .
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد



.
.
.

دلم به بوی تو آغشته است
کجای جهان رفته ای
نشان قدم هایت ...چون دان پرندگان...
همه سویی ریخته است
 

سمانه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتی کسی نیست که
خودت را فرو کنی در آغوشش
و گــــم شوی در رویاهای شبانه اش
هر جا باشی
غریبی
...غریب .....!
 

سمانه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
به دور می رفتم
به جستجوی راز جهان
که دودکش خانه ات را دیدم
نزدیک که شدم
دریافتم آنچه به دنبالش بودم
... تویی،
زنی با گیسوانی بافته و
آوازهایی که خواب خرس را
پر از کندوهای عسل می کرد
اینجا فرود آمدم
و برای بخاری ات هیزم جمع کردم.
رسول یونان
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
من به این فاصله عادت دارم،

به همه وسعت این دوری ها،

نه صدایت کردم،

نه شکایت کردم،

...

...من به این قلب پر از آدمک تو

به همه وسعت بی حد هوس های تو عادت دارم

نه نگاهت کردم،

نه شکایت کردم


من تو را در همه این احوال،

مثل دیوانه مستی که پر از عشق ابدگونه شده

از ته قلب پرستیدم و لبریز ز رویا گشتم

نه لمست کردم،

نه شکایت کردم،


و در این فاصله و دوری ها،

در میان همه امواج پر از عمق نبودن هایت

باز هم؛

من تو را می خواهم
 

mandana_f

عضو جدید
گاهی نفس به تیزی شمشیر می شود

از هرچه زندگیست دلت سیر می شود

گویی به خواب بود جوانیمان گذشت

گاهی چه زود فرصتمان دیر می شود

کاری ندارم آنکه کجایی چه می کنی

بی عشق سر مکن که دلت پیر می شود
 

بوکانی

کاربر فعال
دل سپرده
وقتی تمام خودم را
در رفتنت
مچاله کردم و
دور انداختم
وحشتناک بود
اما تازه فهمیده بودم
که حتیٰ
لحظه های مرگمـم
نیز
دل سپرده ی گام های تو بودند.
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
امشب از درد جدايي به لب آمد جانم


غزل مرگ در آغوش اجل مي خوانم


سينه ام تنگ و گلو بغض غريبي دارد


يا رب از کار دل و دهر و فلک حيرانم


شب پايان من است امشب و ايام فراق


به جهنم روم از آتش عشقش ، دانم


من اسير لب و لعل و خط و خالش گشتم


نرود ياد من از ياد که جاويدانم


فتنه ي عشق گريبان من خسته گرفت


مست چشم و نگهش سست نمود ايمانم


سخن تلخ مکن از تلخي هجران باشد


منم امروز که از دست دلم ويرانم


دوستانم همه رفتند و منم خواهم رفت


که مرا چند صباحي به جهان مهمانم


هاديا ، پند رفيقان همه از خوبي نيست


چه بسا دوست که شاد است از اين پايانم
 

sweetest

عضو جدید
کاربر ممتاز
نیامدنش را باور نمی کنم

غیر ممکن است

... او نیامده باشد

حتما، حالا

زیر باران مانده است

و نا امید و خسته

در خیابان‌ها قدم می زند

من به باز بودن درها...

مشکوکم
 

mandana_f

عضو جدید
عادت ماست که بی باده و می مست شویم

فارغ از میکده و هرچه در آن هست شویم

عادت ماست که با اهل وفا یار شویم

رشته زلف بگیریم و وفا دار شویم
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
جای من خالیست
جای من در عشق
جای من در لحظه های بی دریغ اولین دیدار
جای من در شوق تابستانی ان چشم
جای من در زندگی خالیست
جای من در طعم لبخندی كه از دریا سخن می گفت
جای من در گرمی دستی كه با خورسید نسبت داشت
جای من در نمره های بیست
جای من خالیست
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]من منتظرم
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]وقتی می آیی٬[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]لباس چهارخانه ات را بپوش.[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]منتظرم تا در یکی از خانه ها٬[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]درست یک وجب پایین تر از شانه ی چپ٬[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]خانه کنم...[/FONT]
[/FONT]
 
  • Like
واکنش ها: noom

mandana_f

عضو جدید
زیبایی زندگی در اینه که ، بی خبردعایت کنند . نبینی نگاهت کنند ،ندانی و دوستت داشته باشند
 
  • Like
واکنش ها: noom

noom

عضو جدید
[h=2][FONT=&quot]وقتیسر وحشتناک ترین اتفاقاتی که سرت میاد بلند بلند می خندی، احتمالا تبدیل به آدموحشتناکی داری میشی[/FONT][FONT=&quot][/FONT][/h]
 

gone-b

عضو جدید
نیامدنش را باور نمی کنم

غیر ممکن است

... او نیامده باشد

حتما، حالا

زیر باران مانده است

و نا امید و خسته

در خیابان‌ها قدم می زند

من به باز بودن درها...

مشکوکم

خیلی زیبا بود دوست عزیز
 
  • Like
واکنش ها: noom

gone-b

عضو جدید
بسکه از عشق شما گفت و نشد باور تان
دل بیچاره ی من مرد ولی غصه نخور
دل زیاد است فدای سر تان
 

mandana_f

عضو جدید
عشق آدم را داغ می کند و دوست داشتن آدم را پخته می کند .... هر داغی یک روز سرد می شود ولی هیچ پخته ای دیگر خام نمی شود
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
بعد از تو
بايد کنار خاطره ها ايستاد
بايد کنار خاطره ثاقب را
در گوش ساعات و سال
در گوش سالها و سفرها خواند
بايد تمام سفرها را با نام خاطره آغازيد
اي خوب روزگار شيدايي
در دل هواي با تو بودن
در سر هواي تو را ديدن
بعد از تو، روزهاي من
ستوه و تنهايي است
بعد از تو پنجره غمگين است

بعد از تو ، خآطره ها و سراب ديدارت
بعد از تو سال من قرني
بعد از تو ساعتم ساليست
بعد از تو خاطره هاي تو خواهد ماند
بعد از تو.... بي تو.... هر آوازي
آواز ياد تو و ....درد پاييز است
بعد از تو فصل پاييز است
بعد از تو ...فصل پاييز است ...
 

*Chakavak*

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ومهربانيت از دور چه نزديك است ...! عجيب حس ميكنم كه جغرافيا دروغ تاريخ است...
 
  • Like
واکنش ها: noom

Similar threads

بالا