اشعار و نوشته هاي عاشقانه

DAVOODKHATAR

کاربر فعال
یک لحظه نشد خیالم آزاد از تو
یک روز نگشت خاطرم شاد از تو
دانی که ز عشق تو چه شد حاصل من
یک جان و هزار گونه فریاد از تو
 

DAVOODKHATAR

کاربر فعال
تو را دارم ای گل جهان با من است
تو تا با منی جان جان با من است
چو می تابد از دور پیشانی ات
کران تا کران آسمان با من است
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
گیــــــــرم که بے خیـــــــال خیـــــــالتـــــــــــ شوم

بـــــــــا عطـــــــر دستــــــــــانے که در گیسوانـــــــــم جـــــــا گذاشتــــــــه اے


چـــــــــه کنم
...؟!

 

z.19.P

عضو جدید
من چه دانستم كه عشق اين رنگ داشت / وز جهان با جان من اهنگ داشت

دسته ي گل بود كز دورم ربود / چون بديدم اتش اندر چنگ داشت


 

DAVOODKHATAR

کاربر فعال
ای عشق، شکسته ایم، مشکن ما را / اینگونه به خاک ره میفکن ما را
ما در تو به چشم دوستی می بینیم / ای دوست مبین به چشم دشمن ما را
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
بانو تو را به عشق، به دریا، به آسمان
امشب فقط - به خاطر من ،عاشقم بمان


باز این سکوت کهنه مرا دوره کرده است
امشب کمی دوباره برایم غزل بخوان

بشکن دوباره بغض خودت را کنار من
شاید دوباره زنده شود خاطراتمان

یا نه ! کمی بخند و برایم کمی برقص
تا جان بگیرد این دل تنهای نیمه جان

امشب تو را به حرمت این چشم های خیس
مهمان خلوتم شو به صرف یک استکان –

قهوه ،درست مثل همان روزهای خوب
آن روزهای رفته ی بی خاطر و نشان

امشب دوباره چشم تو باید خدا شود
رحمی کند به غربت این بغض بی زبان

فردا که دوری از من و چشمان بی کسم
-امشب فقط - به خاطر من عاشقم بمان

 

z.19.P

عضو جدید

مستي سلامت مي كند / پنهان پيامت مي كند

ان كو دلش را برده اي / جان هم غلامت مي كند
 

DAVOODKHATAR

کاربر فعال
نشااط سرو وشور ياسمن شو

سرود نرگس و ياس و سمن شو

دمي از درۀ دي سر بر آور

صداي سبز احساس وطن شو
 

DAVOODKHATAR

کاربر فعال
يه سلام عاشقونه

با يه بغض بي بهونه

مي نويسم تا بدوني

ياد تو، تو دل مي مونه
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
زندگي ، عشق ، گذر كردن از اين روزاي سرد
مردن خاطره هاي تلخ ديروز و به جاش يه عالمه لحظه گرم
همه يه بهونه قشنگ مي خواد
تو، آره اون بهونه اي ، اون بهونه قشنگ
واسه گم كردن هر چي خاطره است
كه تو ذهن خاكي يه آدم خسته ازعشق ، شده آخر يه رنج
تو ، آره اون بهونه اي
يه بهونه واسه فرار از عشقي نه سياه و نه سپيد
يه بهونه واسه بودن ، نبودن ، واسه مردن و خلا
واسه پيدا كردن يه لحظه گرم توي اين زندگي سرد
واسه موندن توي اين حس قشنگ
تو ، آره اون بهونه اي
اون بهونه قشنگ
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
میان ما درآ، ما عاشقانیم
که تا در باغ عشقت در کشانیم
مقیم خانۀ ما شو، چو سایه
که ما خورشید را همسایگانیم
چو جان اندر جهان گر ناپدیدیم
چو عشق عاشقان گر بی نشانیم
ولیک آثار ما پیوستۀ توست
که ما چون جان نهانیم و عیانیم
هرآن چیزی که تو گوئی که آنید
به بالاتر نگر، بالای آ‌نیم
تو آبی، لیک گردابیّ و محبوس
درآ در ما، که ما سیل روانیم
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
سوختن با تو به پروانه شدن می ارزد

عشق اینبار به دیوانه شدن می ارزد

گرچه خاکسترم و همسفر باد ولی

جستجوی تو به بی خانه شدن می ارزد

تیشه بر ریشه ی قصری که در آن شیرین نیست

بیستون بی تو به ویرانه شدن می ارزد

یوسفم سینه ی من پیرهن پاره ی من

ننگ این قصه به افسانه شدن می ارزد

خاک خامم عطش آتش و می در دل من

بزن آتش که به پیمانه شدن می ارزد

شانه ام زیر غم عالم و آدم اما

یک نفس زیر سرت شانه شدن می ارزد
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
مُهر لبهای تو......
محراب عاشقی های مدام من
مِهر دستهای تو....
گردن آویز دلتنگی های همیشگی ام
به كدامین محراب سجده كردی و این غنیمت را از من گرفتی؟؟؟
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
با ساز دلت چقدر کوک شد دل من
زیر قدمت ولی چروک شد دل من
رفتی تو و عشق هم مجازی گردید
ناچار دچار فیسبوک شد دل من
 
آخرین ویرایش:

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
خورشید را ببخش !

از پشت کوه اگر نیامده بود ،


می فهمید که برای روشن کردن چشم من ،


نگاه تو کفایت می کند !
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
گیسوی تو قصه ای پر از تعلیق است
جمعی است که حاصلش فقط تفریق است
موهات چلیپایی و ابرو کوفی
خط لب تو چقدر نستعلیق است
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
از تمام دنيا فقط چشمهايت را خواستم

آيا آسمان سهم زيادي از دنياست ؟
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای آبی دوچشمت هفت آسمان دیگر
خندیده در نگاهت رنگین کمان دیگر
ای در تن تو جاری سیماب کهکشان ها
تا با تو ام چه خواهم از کهکشان دیگر
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
وقتی تو می رسی
احساس می کنم
سکوت می شکند
ثانیه ها گرم می شوند
فاصله ، از لای انتظار پنجره
فرار می کند
آغوش می شود تمام تنم از نگاه تو
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
از دیدنت دهان غزل باز مانده است
مضمون چشم های تو ممتاز مانده است
تقلید توست شاخ نباتش اگر غزل
در انحصار خواجه ی شیراز مانده است
 

Similar threads

بالا