بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

.



:surprised::surprised::surprised: هان؟به من میگی گیج!!عجب!!نگارآقا از شما توقع نداشتم!!دیگه رسما رفتی تو خاک دشمن نه؟:lol: دارم برات آقا!!
هه هه
اشتباه لپی بود
ولی تو کلا تو تشخیص جنسیت مشکل داری
 

...Melody

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ببينم من نبودم به كسي شربت ندادين كه
سلام محمدحسين.خوبي؟
:biggrin::biggrin:منظورت شربت شهادته؟نه اونا نصيب شما نميشه واسه شما بدون شربته:D

آرامش جان
پاكر
جاني دپ عزيز
نگار جان
سلام:gol:
بارون جان كجا ميري تازه اومديم ما.شبت بخير
 

Civil Boy

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سلام به پاكر و جاني دپ
ميگم من نبودم اينجا حسابي شلوغ شده ها
 

King Paker

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام محمدحسين.خوبي؟
:biggrin::biggrin:منظورت شربت شهادته؟نه اونا نصيب شما نميشه شما شربتشو نمي خورين:D

آرامش جان
پاكر
جاني دپ عزيز
نگار جان
سلام:gol:
بارون جان كجا ميري تازه اومديم ما.شبت بخير
سلام ...
Melody
سلام به پاكر و جاني دپ
ميگم من نبودم اينجا حسابي شلوغ شده ها
سلام عزیز
آره ما بچه مچه ها ریختیم اینجا رو شلوغ نمودیم

خوفی؟
 

Civil Boy

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ااااااااا!!فقط دو روز!!میگن خوش میگذره دیر میگذره ها!!من فکر کردم خیلی وقته رفتی!!!!خیلی خوش گذشته فکر کنم!!بهش چسبیده!!:D
قبلا مي گفتن بد ميگذره دير ميگذره:biggrin:
سلام محمدحسين.خوبي؟
:biggrin::biggrin:منظورت شربت شهادته؟نه اونا نصيب شما نميشه شما شربتشو نمي خورين:D

آرامش جان
پاكر
جاني دپ عزيز
نگار جان
سلام:gol:
بارون جان كجا ميري تازه اومديم ما.شبت بخير
سلام ملودي جان
من خوبم به خوبي دوستان
شما چطوري ؟
نصيب ما نشه نصيب كي بشه؟
احلا من العسل
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

برای باغبان یاس آفریدند . . . علی را أشجع الناس آفریدند
وفا داری و مردی و شجاعت . . . یکی کردند و عباس آفریدند


سلام شب همگی خوش تا سوعا تسلیت باد ما را از دعای خودتون بی بهره نذارید
 

...Melody

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

برای باغبان یاس آفریدند . . . علی را أشجع الناس آفریدند
وفا داری و مردی و شجاعت . . . یکی کردند و عباس آفریدند


سلام شب همگی خوش تا سوعا تسلیت باد ما را از دعای خودتون بی بهره نذارید
به به محسن جان سلام
حال شما

بچه ها همه رو دعا كنيد تو اين شبا
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
قبلا مي گفتن بد ميگذره دير ميگذره:biggrin:

سلام ملودي جان
من خوبم به خوبي دوستان
شما چطوري ؟
نصيب ما نشه نصيب كي بشه؟
احلا من العسل
ااااااه!!بابا!!اینم دوباره با احلی من العسلش اومد!!تو آخرش مرض قند میگیری ها!!!:w15:
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
سلا محسن جان!!!اشهدت رو خوندی اومدی؟؟خوب شبی اومدی پدربزرگ!این شبا عزیزه!!جون میده برای شهادت!!به به!!خوشا به سعادتت!
 

mohammad sadegh

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
سلامی گرم به همه دوستان گل
محسن جان
آرامش خانوم عزیز
محمد حسین جان
ملودی عزیز
نگار جان
پاکر عزیز
و
جانی عزیز
(خدا کنه کسی رو جا نذاشته باشم)
حالتون خوبه؟ چه خبرا؟
خوبید؟
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
سلام محمدصادق جان عزیز؟!خوبی؟شبت بخیر باشه!چه قشنگ سلام کردی!!باریکلا!!چه بلند!!:D
فقط از این به بعد اسم خانوم ها رو اول بگو بعد برو سراغ آقایون:thumbsup2::thumbsup2:
 

...Melody

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سلام
سلامی گرم به همه دوستان گل
محسن جان
آرامش خانوم عزیز
محمد حسین جان
ملودی عزیز
نگار جان
پاکر عزیز
و
جانی عزیز
(خدا کنه کسی رو جا نذاشته باشم)
حالتون خوبه؟ چه خبرا؟
خوبید؟
سلام محمدصادق جان خوبي
شرمنده بابت ديشب نمي دونم چي شد ديگه نتونستم بيام هركاري كردم.تازه گرم شده بوديما:D
 

Civil Boy

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
برای باغبان یاس آفریدند . . . علی را أشجع الناس آفریدند
وفا داری و مردی و شجاعت . . . یکی کردند و عباس آفریدند

سلام شب همگی خوش تا سوعا تسلیت باد ما را از دعای خودتون بی بهره نذارید
سلام محسن جان
خوبي؟
سلام
سلامی گرم به همه دوستان گل
محسن جان
آرامش خانوم عزیز
محمد حسین جان
ملودی عزیز
نگار جان
پاکر عزیز
و
جانی عزیز
(خدا کنه کسی رو جا نذاشته باشم)
حالتون خوبه؟ چه خبرا؟
خوبید؟
سلام محمد صادق
خوبي؟
من نبودم اتفاق خاصي پيش نيومد

ااااااه!!بابا!!اینم دوباره با احلی من العسلش اومد!!تو آخرش مرض قند میگیری ها!!!:w15:
در راه مرض قند كه سهله مرض چيز ديگه هم بگيرم مهم نيست
 

King Paker

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوب كردين هرچي شلوغ تر باشه بهتره
خوفم به خوفي دوستان
تو چطوري؟
چاکریم:gol:
سلام
سلامی گرم به همه دوستان گل
محسن جان
آرامش خانوم عزیز
محمد حسین جان
ملودی عزیز
نگار جان
پاکر عزیز
و
جانی عزیز
(خدا کنه کسی رو جا نذاشته باشم)
حالتون خوبه؟ چه خبرا؟
خوبید؟
فدایت جیگر:gol:
 

!...

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام بچه ها!
فقط اومدم یه داستان بگم و برم!
...
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
سلام محسن جان
خوبي؟

سلام محمد صادق
خوبي؟
من نبودم اتفاق خاصي پيش نيومد


در راه مرض قند كه سهله مرض چيز ديگه هم بگيرم مهم نيست
می بینی !!زنده ست محمدصادق!!
یعنی که اتفاقی پیش نیومده!منتظر بودیم تو هم میای ببببببببببعد:lol:
 

!...

عضو جدید
کاربر ممتاز
تلفن زنگ خورد...الو داداش؟؟؟ می تونی زود بیای دنبالمون؟خیلی زود؟؟؟
-من الان....
- باشه خدافظ
- الو چیی شده درست بگو...
- هیچی نشده بیخیال...!
همین تلفن باعث شد کلی سوال...

با پرسو جو فهمیدیم که خواهر دختر عمه(که از یه مادر دیگست...) خودکشی کرده...!

عمه 22 سال پیش تو بمباران با دختر بزرگش شهید شده... که یه دختر 1 ساله و یه پسر 3 ساله با یه پدر کم عاطفه... از اون خانواده موندن...شوهرش بعد از چند سال ازدواج میکنه و بچه ها... با نامادری...!
هروقت از بچه ها میپرسیدیم...همیشه مگفتن خدا روشکر...!

البته یکی دو بار قدیما پسر عمه کبودی تنبیه پدرش رو نشونم داده بود...من فکر میکردم یه اتفاق افتاده و تکرار نمی شه...!

خلاصه... چند سال گذشت... پسر عمه ازدواج کرد و از ایران رفت... 5 ,6 سالی میشه که ندیدیمش... دیگه هم ایران نیومد...!
 

mohammad sadegh

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام محمد صادق
خوبي؟
من نبودم اتفاق خاصي پيش نيومد


در راه مرض قند كه سهله مرض چيز ديگه هم بگيرم مهم نيست

نه ، خودم همه رو زیر نظر گرفته بودم، نذاشتم کسی شیطونی کنه :D
خدا نکنه، دشمنت و دوستاش مریض شن :D
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
به به محسن جان سلام
حال شما

بچه ها همه رو دعا كنيد تو اين شبا
سلام ملودی جان خوبم
اگه دعای من قبول باشه حتما دعا می کنم
سلا محسن جان!!!اشهدت رو خوندی اومدی؟؟خوب شبی اومدی پدربزرگ!این شبا عزیزه!!جون میده برای شهادت!!به به!!خوشا به سعادتت!
اولا سلا نه سلام دوما سلام ارامش جان خوبی سوما میگم تو از طایفه شمر یا خولی یا چه میدونم از این برو بچ کوفه نیستی که امشب می خوای منو شهید کنی
سلام
سلامی گرم به همه دوستان گل
محسن جان
آرامش خانوم عزیز
محمد حسین جان
ملودی عزیز
نگار جان
پاکر عزیز
و
جانی عزیز
(خدا کنه کسی رو جا نذاشته باشم)
حالتون خوبه؟ چه خبرا؟
خوبید؟
سلام محمد صادق جان خوبی
مثل همیشه دقیق مگه میشه کسی رو جا بگذاری
 

!...

عضو جدید
کاربر ممتاز
ولی خواهرش با پدر و نامادری و 3تا خواهر دیگه که از اون نامادری هستن زندگی میکنه...! هر مدت هم میاد خونه فامیل و پدربزرگ و...!هیچ وقت هم حرفی از نارضایتی و سختی نزده بود...!
تا اون تلفن... بهش زنگ زدیم... خاک مادرش رو قسمش دادیم که بگه کجان...! گفت میگم ولی قول بدین به پدر نگین...!
خواهرم 20تا قرص خورده خودکشی کرده...!الان هم به من گفته و من اوردمش بیمارستان...! اگه پدر چیزی بفهمه...!

رفتیم دنبالش... حالش که بهتر شد با دختر عمه اوردیمشون خونه...!

تازه فهمیدیم که دختر عمه چه رنجی می کشیده...!
خواهر دختر عمه از دست پدر و تنبیه ها و آزار و اذیتش... دست به خودکشی زده...!
تازه فهمیدیم که نه فقط اونارو بلکه دختر عمه ی یتیم ما که... 23 سال سن داره رو هم به قصد کشت کتک میزنه...!
کسی که غیر از اینکه تنها دخترو خاطرش از اون مرحوم هستش یه امانت دستشه...!
حدس میزدیم که نامادری و خواهراش اذیتش میکنن... ولی اصلا باورمون نمیشد با اون همه درد و رنج... پدرش هم نمک رو زخمش بپاشه و...!
 

!...

عضو جدید
کاربر ممتاز
بعد از 22 سال تازه دردو دلش رو شنیدیم... دلش رو باز کرد... کسی که همیشه خنده رو لباش بود...الان جوری خودش رو گرفته که... ولی بالاخره بغضش ترکید...!

میگفت چرا داداشم از ایران رفت دیگه پشت سرش رو نگاه نکرد؟؟؟ دیگه نمی خواست تو اون خونه برگرده...!

وقتی که برگشت گفت تو خونه به من میگن تو بی کس و کاری... دیگه اشکمون...!

ای خدا... فکر می کردم این چیزا فقط تو قصه هاست... نگو کنارمون.... جلو چشمامون... بدتر و بدترش هست و ما چشامون رو بستیم...!

صدای در رو شنیدیم که محکم کوبیده میشه...
- کیه...؟
- دخترام کجان؟ زود بیان باید بیان خونه...!
- دختر؟؟؟ تو اگه میدونستی دختر داری که... نمیذاشتی خودکشی کنه...! الان فهمیدی...! اگه دخترا بیان پیشت ار کجا معلوم دوباره... کتکشون نزنیو...!
- قول میدم کاریشون نداشته باشم.زود....

با صرو صدا و آبرو ریزی و قولی که داد دخترا رو برد...!
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
می بینم که آقایون چه برای همدیگه هندونه می برن به هم تعارف می کنن!!
برید گوشه دیوار ببینم!!خوش گذشته!!:D
 

!...

عضو جدید
کاربر ممتاز
ولی باز هم میترسیدیم... تنها یادگار عمه... از کجا معلوم...!

تصمیم گرفتیم... چند تا از دایی ها و خاله ها و پدر بزرگ و مادر بزگ بریم خونشون... یکم حرف حساب...!

بعد از نیم ساعت... که پدرش جوش اوره بود و ... هر چی از دهنش...!
گفتیم دخترو بذار پیش ما (خونه پدر و مادر بزرگش) زندگی کنه...!
گفت: می خواین کار به خون و کشت و کشتار برسه....؟
دختر عمه اومد تو جمع ... یه گوشه کنار مادر بزرگ که نشسته بود به اون پناه برده بود... دستاش تو دست مادر بزرگ بود... مادر بزرگ دید که دستای دختر عمه ... جوری تاول زده که... تو این یه ساعت که برگشتن خونه بازم به قصد کشت دختر جوان 23 ساله و خواهرشو زده بود...! دعوا بالا گرفت زنگ زدیم 110... قرار بر تشکیل پرونده و... قرار شد صبح روز بعد نیروی انتظامی... پزشکی قانونی... دیگه ما رفتیم...!
 

mohammad sadegh

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام امید جان
حالت چطوره؟
پس چرا بین این قصه اینهمه فاصله زمانی داری میندازی؟
اگه اینجوری بگذره تا فردا صبح هم تموم نمیشه ها :D
 

Similar threads

بالا