بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

ne_sh67

عضو جدید
کاربر ممتاز
- نه پدر، اون رو نه! اما می تونم رزی عروسک مورد علاقمو که سال پیش برای تولدم بهم هدیه دادی بهت بدم، اون عروسک قشنگیه ، می تونی تو مهمونی های چای دعوتش کنی، قبوله؟
- نه عزیزم، اشکالی نداره.
پدر گونه هاش رو بوسید و نوازش کرد و گفت : "شب بخیر کوچولوی من."
هفته بعد پدرش مجددا ً بعد از خوندن داستان ،از جینی پرسید:
- جینی! تو منو دوست داری؟
اوه، البته پدر! تو می دونی که عاشقتم.
- پس اون گردن بند مرواریدت رو به من بده!
- نه پدر، گردن بندم رو نه، اما می تونم اسب کوچولو و صورتیم رو بهت بدم، اون موهاش خیلی نرمه و می تونی تو باغ باهاش گردش کنی، قبوله؟
- نه عزیزم، باشه ، اشکالی نداره!
و دوباره گونه هاش رو بوسید و گفت : "خدا حفظت کنه دختر کوچولوی من، خوابهای خوب ببینی."
چند روز بعد ، وقتی پدر جینی اومد تا براش داستان بخونه، دید که جینی روی تخت نشسته و لباش داره می لرزه.
جینی گفت : " پدر ، بیا اینجا." ، دستش رو به سمت پدرش برد، وقتی مشتش رو باز کرد گردن بندش اونجا بود و اون رو به دست پدرش داد.
پدر با یک دستش اون گردن بند بدلی رو گرفته بود و با دست دیگه اش، از جیبش یه جعبه ی مخمل آبی بسیار زیبا رو درآورد. داخل جعبه، یک گردن بند زیبا و اصل مروارید بود. پدرش در تمام این مدت اونو نگه داشته بود.
او منتظر بود تا هر وقت جینی از اون گردن بند بدلی صرف نظر کرد ، اونوقت این گردن بند اصل و زیبا رو بهش هدیه بده!
خب! این مسأله دقیقا ً همون کاریه که خدا در مورد ما انجام می ده. او منتظر می مونه تا ما از چیزهای بی ارزش که تو زندگی بهشون چسبیدیم دست برداریم، تا اونوقت گنج واقعی اش رو به ما هدیه بده.
به نظرت خدا مهربون نیست ؟!
این مسأله باعث شد تا درباره چیزهایی که بهشون چسبیده بودم بیشتر فکر کنم.
باعث شد ، یاد چیزهایی بیفتم که به ظاهر از دست داده بودم اما خدای بزرگ، به جای اونها ، هزار چیز بهتر رو به من داد.
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سلام محمد صادق عزیز خوبی
ملودی ممنون به خاطر داستان
نگار داستان زیبای بود
ارامش تو که رفتی ولی پودر تموم شد فردا بیا
سلام به همه اونای که اومدن
شب بخیر به همه کسانی رفتن
 

nasim khanom

عضو جدید
کاربر ممتاز
:دی=D :=
بابا ابتكار
بابا ابداع
بابا نو آوري
بابا فناوري
واقعا اين همه استعدادو از كجا اوردي؟!!! به جاي اينكه با تيك زدن ساده كارتو انجام بدي اين همه حرف تايپ ميكني :D
 

mohammad sadegh

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه ديگه از ديشب كه تو گفتي من شمردنو گذاشتم كنار:Dمي خواي دوباره بشمارم؟:razz:

اِی بدجنس، اینجوریاست؟، من دیشب خیلی عصبانی شدم، واسه اینکه من رعایت میکردم، بعد میدیدم هر پسری که میاد زیر کرسی، واس خودش چنتا غلط میندازه وسط، تو هم که از خداته اشتباه بگیری و بشماری :D
ولی خب حالا اگه خیلی دوست داری بشماری، چشم بزار تا صد بشمار ... :D
والا از تنهایی هم خبری ندارم هنوز، نمیدونم کجاست.
 

King Paker

عضو جدید
کاربر ممتاز
بابا ابتكار
بابا ابداع
بابا نو آوري
بابا فناوري
واقعا اين همه استعدادو از كجا اوردي؟!!! به جاي اينكه با تيك زدن ساده كارتو انجام بدي اين همه حرف تايپ ميكني :D
خب یه مدت طولانیه که رایجه یکم آپ تو دیت باش یک

دو اینکه مدلاش با هم فرق می کنه
:دی خنده ملایمتره نسبت به
تازه این:D خیلی ماسته:razz:
 

nasim khanom

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرسي دوست عزيز دداستان جالبي بود اما حالا چرا اون شب لبا جني ميلرزيده؟ :w20:
 

...Melody

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
مرسي دوست عزيز دداستان جالبي بود اما حالا چرا اون شب لبا جني ميلرزيده؟ :w20:
:biggrin::biggrin:
نسيم جان تو خوبي امشب؟!از هر داستان يه سؤال طرح ميكني؟اون نكته انحرافي بوده

مرسي دوست عزيز داستان قشنگي بود
 

ne_sh67

عضو جدید
کاربر ممتاز
نسیم جان اسم من ندا است.احتمالا مشترک پر مصرف بودن گاز قطع بوده!!;)
 

...Melody

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اِی بدجنس، اینجوریاست؟، من دیشب خیلی عصبانی شدم، واسه اینکه من رعایت میکردم، بعد میدیدم هر پسری که میاد زیر کرسی، واس خودش چنتا غلط میندازه وسط، تو هم که از خداته اشتباه بگیری و بشماری :D
ولی خب حالا اگه خیلی دوست داری بشماری، چشم بزار تا صد بشمار ... :D
والا از تنهایی هم خبری ندارم هنوز، نمیدونم کجاست.
پس اعتراف مي كني:biggrin:
 

...Melody

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
خب ملودي جونم اين نشون دهنده اينه كه من داستانو با دقت و تا انتها خوندم ديگه :D;)
حرف حساب جواب نداره.پس از اين به بعد منم بگردم دنبال نكته
آره، اعتراف میکنم نمیدونم تنهایی کجاست :D
:razz:مي خواستم رنگيش كنم نزني زيرش ها
نسيم راست ميگه خب يه sms ميدادي بهش


بچه ها منم برم ديگه.فردا بايد زود بيدار شم.
شبتون خوش:gol:
 

mohammad sadegh

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرد جواني ، از دانشكده فارغ التحصيل شد . ماهها بود كه ماشين اسپرت زيبايي ، پشت شيشه هاي يك نمايشگاه به سختي توجهش را جلب كرده بود و از ته دل آرزو مي كرد كه روزيصاحب آن ماشين شود . مرد جوان ، از پدرش خواسته بود كه براي هديه فارغ التحصيلي ، آن ماشين را برايش بخرد . او مي دانست كه پدر توانايي خريد آن را دارد .
بالاخره روز فارغ التحصيلي فرارسيد و پدرش او را به اتاق مطالعه خصوصي اش فراخواند و به او گفت :من از داشتن پسر خوبي مثل تو بي نهايت مغرور و شاد هستم و تو را بيش ازهر كس ديگري در دنيا دوست دارم . سپس يك جعبه به دست او داد . پسر ،كنجكاو ولي نااميد ، جعبه را گشود و در آن يك اِنجيل زيبا ، كه روي آن نام او طلاكوبشده بود ،يافت .
با عصبانيت فريادي بر سر پدر كشيد و گفت : با تمام مال ود ارايي كه داري ، يك اِنجيل به من ميدهي؟
كتاب مقدس را روي ميز گذاشت و پدر راترك كرد .

سالها گذشت و مرد جوان در كار و تجارت موفق شد . خانه زيبايي داشت و خانوادهاي فوق العاده . يك روز به اين فكر افتاد كه پدرش ، حتماً خيلي پير شده و بايد سريبه او بزند . از روز فارغ التحصيلي ديگر او را نديده بود . اما قبل از اينكه اقدامي بكند ، تلگرامي به دستش رسيد كه خبر فوت پدر در آن بود و حاكي از اين بود كه پدر ،تمام اموال خود را به او بخشيده است . بنابراين لازم بود فوراً خود رابه خانه برساند و به امور رسيدگي نمايد .
هنگامي كه به خانه پدر رسيد ، در قلبش احساسغم و پشيماني كرد . اوراق و كاغذهاي مهم پدر را گشت و آنها را بررسي نمود و در آنجا،همان انجيل قديمي را باز يافت . در حاليكه اشك مي ريخت انجيل را باز كرد وصفحات آنرا ورق زد و كليد يك ماشين را پشت جلد آن پيدا كرد . در كنار آن ، يك برچسب با نام همان نمايشگاه كه ماشين مورد نظر او را داشت ، وجود داشت . روي برچسب تاريخ روز فارغ التحصيلي اش بود و روي آن نوشته شده بود : تمام مبلغ پرداخت شده است .

چندبار در زندگي دعاي خير فرشتگان و جواب مناجاتهايمان را از دست داده ايم فقط براي اينكه به آن صورتي كه انتظار داريم رخ نداده اند ... ؟؟؟!!
 
آخرین ویرایش:

nasim khanom

عضو جدید
کاربر ممتاز
حرف حساب جواب نداره.پس از اين به بعد منم بگردم دنبال نكته

:razz:مي خواستم رنگيش كنم نزني زيرش ها
نسيم راست ميگه خب يه sms ميدادي بهش


بچه ها منم برم ديگه.فردا بايد زود بيدار شم.
شبتون خوش:gol:
واي نرو ملودي منو با اين پسرا تنها نزار :cry:
 

mohammad sadegh

عضو جدید
کاربر ممتاز
حرف حساب جواب نداره.پس از اين به بعد منم بگردم دنبال نكته

:razz:مي خواستم رنگيش كنم نزني زيرش ها
نسيم راست ميگه خب يه sms ميدادي بهش


بچه ها منم برم ديگه.فردا بايد زود بيدار شم.
شبتون خوش:gol:

دستت درد نکنه، اصلا حرفای پسرا رو باید طلا گرفت، رنگ چیه ... :D
پیامک هم دادم، جواب نداده هنوز، راستی اینم یه اشتباه دیگه، اس ام اس نه، پیامک :D
شبت بخیر و خوشی :gol:
 

King Paker

عضو جدید
کاربر ممتاز
حرف حساب جواب نداره.پس از اين به بعد منم بگردم دنبال نكته

:razz:مي خواستم رنگيش كنم نزني زيرش ها
نسيم راست ميگه خب يه sms ميدادي بهش


بچه ها منم برم ديگه.فردا بايد زود بيدار شم.
شبتون خوش:gol:
شب بخیر ملودی جان:gol:
 

King Paker

عضو جدید
کاربر ممتاز
بروبچ منم برم بخوابم خیلی درس دارم فردا
خوش گذشت
ممنون

شب خوش
 

nasim khanom

عضو جدید
کاربر ممتاز
خيلي قشنگ بود محمدصادق مرسي...
منو ياد اون گنجشكه انداخت كه باد لونشو خراب كرده بود و گنجشكه پيش خدا شكايت كرده بود كه چرا گذاشتي باد لونه منو كه تنها سرپناهم بود خراب كنه ، مگه كجاي دنياي تورو گرفته بود.... و خدا در پاسخ فرمود ، وقتي خواب بودي ماري در كمين تو بود و من باد رو فرستادم تا لونه تو را ويران كند و تو از گزند مار در امان باشي ....
 

ne_sh67

عضو جدید
کاربر ممتاز
بچه ها جون منم برم..خیلی خوب بود.
داستاناتون هم قشنگ بود!!شب بخیر همگی!!!
 

nasim khanom

عضو جدید
کاربر ممتاز
شب بخير ملودي جونم
شب بخير جناب پاكر
خوب بخوابيد http://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon_gol.gif
 

...Melody

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
واي نرو ملودي منو با اين پسرا تنها نزار :cry:
يعني ميگي نرم نسيم جونم.پس ميمونم تا همه پسرارو بفرستيم برن
دستت درد نکنه، اصلا حرفای پسرا رو باید طلا گرفت، رنگ چیه ... :D
پیامک هم دادم، جواب نداده هنوز، راستی اینم یه اشتباه دیگه، اس ام اس نه، پیامک :D
شبت بخیر و خوشی :gol:
:razz:اولا اونا اشتباه نگارشي بودن(املاتون ضعيفه)اين هيچ اشتباهي توش نيست
دوما من از كلمه پيامك بدم مياد:razz:

سوما داستانت خيلي قشنگ بود مرسي.
من كه هزارتا از اين فرصتارو ازدست دام.همه از دست داديم
شب بخیر ملودی جان:gol:
شب توهم بخير
 

nasim khanom

عضو جدید
کاربر ممتاز
بچه ها جون منم برم..خیلی خوب بود.
داستاناتون هم قشنگ بود!!شب بخیر همگی!!!
شب بخير عزيز
يعني ميگي نرم نسيم جونم.پس ميمونم تا همه پسرارو بفرستيم برن

:razz:اولا اونا اشتباه نگارشي بودن(املاتون ضعيفه)اين هيچ اشتباهي توش نيست
دوما من از كلمه پيامك بدم مياد:razz:

سوما داستانت خيلي قشنگ بود مرسي.
من كه هزارتا از اين فرصتارو ازدست دام.همه از دست داديم

شب توهم بخير
اره ملودي جونم بمون تا اخريم بفرستيم بره... ميدوني چيه من ميترسم بريم محمدصادق تنهايي اينجا بمونه بترسه :D
 

mohammad sadegh

عضو جدید
کاربر ممتاز
يعني ميگي نرم نسيم جونم.پس ميمونم تا همه پسرارو بفرستيم برن

:razz:اولا اونا اشتباه نگارشي بودن(املاتون ضعيفه)اين هيچ اشتباهي توش نيست
دوما من از كلمه پيامك بدم مياد:razz:

سوما داستانت خيلي قشنگ بود مرسي.
من كه هزارتا از اين فرصتارو ازدست دام.همه از دست داديم

شب توهم بخير

حالا ملودی جان نمیخواد زیاد دست و پاتو گم کنی، ببین داری خودت بهونه میدی دستم ها :D
درضمن، آره منم بدم میاد از پیامک، ولی چه میشه کرد فرهنگه دیگه.
 

...Melody

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
خب پسرا يكي يكي خداحافظي كنيد ديگه ديره نبايد تا اين موقع بيدار مي مونديد:biggrin:

پاكر كه رفت محمدصادق توهم خداحافظي كن مي خوايم فيتيله رو بكشيم پايين:D

من از همين جا ازت خداحافظي مي كنم

شب خوبي داشته باشي
 

mohammad sadegh

عضو جدید
کاربر ممتاز

Similar threads

بالا