نتایح جستجو

  1. *زهره*

    [IMG]

    [IMG]
  2. *زهره*

    تقدیم با عشق... [IMG]

    تقدیم با عشق... [IMG]
  3. *زهره*

    سلااااااام خوبی؟ دلم کلی برات تنگ شده بود

    سلااااااام خوبی؟ دلم کلی برات تنگ شده بود
  4. *زهره*

    سیمین بهبهانی

    ای شرمگین نگاه غم آلود پیوسته در گریز چرایی ؟ با خنده ی شکفته ز مهرم آهسته در ستیز چرایی ؟ شاید که صاحب تو ، به خود گفت در هیچ زن عمیق نبیند تا هیچگه ز هیچ پری رو نقشی به خاطرش ننشیند اما ز من گریز روا نیست من ، خوب ، آشنای تو هستم اینسان که رنج های تو...
  5. *زهره*

    سیمین بهبهانی

    نیمه شب در بستر خاموش سرد ناله کرد از رنج بی همبستری سر ، میان هر دو دست خور فشرد از غم تنهایی و بی همسری رغبتی شیرین و طاقت سوز و تند در دل آشفته اش بیدار شد گرمی خون ، گونه اش را رنگ زد روشنی ها پیش چشمش تار شد آرزویی ، همچو نقشی نیمه رنگ سر کشید و جان گرفت و...
  6. *زهره*

    حسین پناهی

    به من بگویید! فرزانه گان رنگُ بومُ قلم! چه گونه خورشیدی را تصویر می کنید که ترسیمش سراسر خاک راخاکستر نمی کند؟
  7. *زهره*

    فروغ فرخزاد

    تمام روز را در آئينه گريه ميکردم بهار پنجره ام را به وهم سبز درختان سپرده بود تنم به پيلهء تنهائيم نميگنجيد و بوي تاج کاغذيم فضاي آن قلمرو بي آفتاب را آلوده کرده بود نميتوانستم ، ديگر نميتوانستم صداي کوچه ، صداي پرنده ها صداي گمشدن توپهاي ماهوتي و هايهوي گريزان...
  8. *زهره*

    غزل و قصیده

    که ره نمود ندانم قباي تنگ ترا که در کشيد به بر سرو لاله رنگ تر چه گويمت که دل تنگ من کرا ماند اگر تو خورده نگيري دهان تنگ ترا از پي نقل مجلست هست بر آتشم جگر...
  9. *زهره*

    شعر نو

    گويا دگر فسانه به پايان رسيده بود ديگر نمانده بود برايم بهانه‌اي جنبيد مشت مرگ و در آن خاك سرد گور مي‌خواست پر كند روح مرا، چو روزن تاريكخانه‌اي اما بسان باز پسين پرسشي كه هيچ ديگر نه پرسشي ست از آن پس نه پاسخي چشمي كه خوشترين خبر سرنوشت بود از آشيان ساده ي روحي فرشته وار كز روشني چو...
  10. *زهره*

    رباعی و دو بیتی

    تقدیر، که بر کشتنت آزرم نداشت بر حسن و جوانیت دل نرم نداشت اندر عجبم زجان ستان کز چو تویی جان بستد و از جمال تو شرم نداشت رودکی...
  11. *زهره*

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست حالیا خانه برانداز دل و دین من است تا در آغوش که می‌خسبد و همخانه کیست باده لعل لبش کز لب من دور مباد راح روح که و پیمان ده پیمانه کیست دولت صحبت آن شمع سعادت پرتو بازپرسید خدا را که به پروانه کیست...
  12. *زهره*

    كوي دوست

    ای دور از دست! پر تنهایی خسته است گه گاه، شوری بوزان باشد که شیار پریدن در تو شود خاموش
  13. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    توقع است از بنده سایه باز نگیری ولی تو را چه غم از ذره که آفتاب بلندی
  14. *زهره*

    سلام. تمام مشخصات من تو پروفایلم هست. از اونجا میتونین ببینین

    سلام. تمام مشخصات من تو پروفایلم هست. از اونجا میتونین ببینین
  15. *زهره*

    شعر انگلیسی

    The Love Song of J. Alfred Prufrock S`io credesse che mia risposta fosse A persona che mai tornasse al mondo, Questa fiamma staria senza piu scosse. Ma perciocche giammai di questo fondo Non torno vivo alcun, s'i'odo il vero, Senza tema d'infamia ti...
  16. *زهره*

    فراق یار

    اگر تو بازنگردی نهال های جوان اسير گلدان را كدام دست نوازشگر آب خواهد داد چه كس به جای تو آن پرده های توری را به پشت پنجره ها پيچ و تاب خواهد داد اگر تو بازنگردی اميد آمدنت را به گور خواهم برد...
  17. *زهره*

    شعر نو

    اگرتو بازنگردی قناريان قفس ،‌ قاريان غمگين را كه آب خواهد داد؟ كه دانه خواهد داد ؟ اگر تو بازنگردی بهار رفته ، - در اين دشت برنمی گردد به روی شاخه گل ، غنچه ای نمی خندد...
  18. *زهره*

    غزل و قصیده

    ای ز عشقت این دل دیوانه خوش جان و دردت هر دو در یک خانه خوش گر وصال است از تو قسمم گر فراق هست هر دو بر من دیوانه خوش من چنان در عشق غرقم کز توام هم غرامت هست و هم شکرانه خوش دل بسی افسانه‌ی وصل تو گفت تا که شد در خواب ازین افسانه خوش گر تو ای دل عاشقی پروانه‌وار از...
  19. *زهره*

    رباعی و دو بیتی

    جانی دارم عاشق و شوریده و مست آشفته و بی قرار، نه نیست، نه هست طفلی عجب است جان بی دایۀ من خو باز نمیکند ز پستان الست عطار...
  20. *زهره*

    شفق قطبی

    منم اینجا یه چند تا عکس فوق العاده زیبا از این پدیده براتون می‌ذارم
بالا