نتایح جستجو

  1. eksir

    مشاعرۀ سنّتی

    تو با خداي خود انداز كار و دل خوش دار كه رحم اگر نكند مدعي، خدا بكند
  2. eksir

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    دلا بسوز كه سوز تو كارها بكند دعاي نيم شبي رفع صد بلا بكند عتاب يار پريچهره عاشقانه بكش كه يك كرشمه تلافي صد جفا بكند ز ملك تا ملكوتش حجاب برگيرند هر آن كه خدمت جام جهان نما بكند طبيب عشق، مسيحا دم است و مشفق ليك چو درد در تو نبيند، كه را دوا بكند
  3. eksir

    ترانه ها و تصنیف ها...

    ای خشم به جان تاخته، توفان شرر شو اى بغض گل انداخته، فریاد خطر شو اى روى برافروخته, خود پرچم ره باش اى مشت برافراخته, افراخته ترشو اى حافظ جان وطن، از خانه برون آى از خانه برون چیست که از خویش به در شو گر شعله فرو ریزد، بشتاب و میندیش ور تیغ فرو بارد، اى سینه سپر شو خاک پدران است که دست دگران...
  4. eksir

    تک بیتی های ناب وپرمعنا

    بی همگان به سر شود، بی تو به سر نمی شود داغ تو دارد این دلم، جای دگر نمی شود
  5. eksir

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    آن که آیینه صبح و قدح لاله شکست خاک شب در دهن سوسن آزاد گرفت
  6. eksir

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    دل از من برد و روی از من نهان کرد خدا را با که این بازی توان کرد شب تنهاییم در قصد جان بود خیالش لطفهای بیکران کرد چرا چون لاله، خونین دل نباشم که با ما نرگس او سر گران کرد که را گویم که با این درد جانسوز طبیبم قصد جان ناتوان کرد
  7. eksir

    غزل و قصیده

    يكي بربطي در بغل داشت مست به شب، بر سر پارسايي شكست چو روز آمد، آن نيك‌مرد سليم بر سنگدل برد يك مشت سيم كه دوشينه معذور بودي و مست تو را و مرا بربط و سر شكست مرا به شد آن زخم و برخاست بيم تو را به نخواهد شد الا به سيم از اين دوستان خدا بر سرند كه از خلق بسيار بر سر خورند
  8. eksir

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    صنما با غم عشق تو، چه تدبير کنم تا به کی در غم تو، ناله شبگير کنم دل ديوانه از آن شد که نصيحت شنود مگرش هم ز سر زلف تو زنجير کنم
  9. eksir

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    من از اين طالع شوريده، به‌رنجم ور نی بهره‌مند از سر کويت، دگری نيست که نيست
  10. eksir

    مشاعرۀ سنّتی

    تجلی چون کند دلبر کنم شکران تجلی را تسلی چون دهد ازخود نخواهم آن تسلی را بسوزد در تجلی و نسازد با تسلی دل ببخشدگر تسلی جان دهم آن جان تجلی را
  11. eksir

    رباعی و دو بیتی

    آن درد ندارم که طبیبان دانند دردیست محبت که حبیبان دانند ما را غم روی آشنایی کشتست این حال نباید که غریبان دانند
  12. eksir

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    بسياري از مردم لايه نقره را در انتظار طلا از دست ميدهند.
  13. eksir

    رباعی و دو بیتی

    صد بار بگفتم به غلامان درت تا آینه دیگر نگذارند برت ترسم که ببینی رخ همچون قمرت کس باز نیاید دگر اندر نظرت
  14. eksir

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    هر که سودای تو دارد، چه غم از سود و زيانش نگران تو چه انديشه ز بيم دگرانش آن پی مهر تو گيرد که نگيرد پی خويشش وان سر وصل تو دارد که نباشد غم جانش هر که از يار تحمل نکند، يار مگويش وان که در عشق ملامت نکشد، مرد مخوانش
  15. eksir

    مشاعرۀ سنّتی

    ز خواب، نرگس مست تو سر گران برخاست, خروش و ولوله از جان عاشقان برخاست
  16. eksir

    ♡... مـــادر... ♡

    مادرم گندم درون آب مي ريزد پنجره بر آفتاب گرمي آور مي گشايد خانه مي روبد غبار چهره آيينه ها را مي زدايد تا شب نوروز خرمي در خانه ما پا گذارد زندگي بركت پذيرد با شگون خويش بشكفد در ما و سر سبزي برآرد اي بهار اي ميهمان دير آينده كم كمك اين خانه آماده است تك درخت خانه همسايه ما هم برگ...
  17. eksir

    رباعی و دو بیتی

    نميدونم دلم ديوونه کيست اسير نرگس مستونه کيست نميدونم دل سرگشته ما کجا می‌گردد و در خونه کيست
  18. eksir

    مشاعرۀ سنّتی

    دل من از نگه گرم او نپرهيزد ز برق سر نکشد حاصلی که من دارم **
  19. eksir

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    در نظربازی ما بی‌خبران حيرانند من چنينم که نمودم، دگر ايشان دانند
  20. eksir

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    مرا دو چشم به راه و دو گوش بر پيغام تو فارغی و به افسوس می‌رود ايام
بالا