نتایح جستجو

  1. t.askari

    تز نظر دادن من

    هر کدوم از دوستان نظری در مورد آواتار من دارند دوست دارم بدونم.
  2. t.askari

    با یه صلوات حاضری بزنید به هر نيتي(شفاي مريضان،سلامتي پدرومادرو...)

    :gol:اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم:gol:
  3. t.askari

    من که کف کردم ..شمارو نمیدونم

    از بزم طرب باده گساران همه رفتند از كوي جنون سلسله داران همه رفتند نه كوه كن بي سر وپا ماند نه مجنون ما با كه نشستيم كه ياران همه رفتند
  4. t.askari

    من که کف کردم ..شمارو نمیدونم

    گفت‌شغلت چيست موش از شرم سر افكند زير چو نكه‌دزدي بود كارش شدزاظهارش خموش
  5. t.askari

    من که کف کردم ..شمارو نمیدونم

    عاقل مباش تا غم ديوانگان خوري ديوانه باش تا غم تو عاقلان خورند
  6. t.askari

    سخنان تامل برانگیز

    شمع فيضش همه شعله است به پروانه بگو كه پروا نكند يا پر خود وا نكند
  7. t.askari

    سخنان تامل برانگیز

    دو کس را بسیاردوست میدارم مادرم ومادرت را چرا که مادرم مرا برای تو به دنیا آورد و مادرت تو را برای من
  8. t.askari

    عشق يعنی..

    عشق یعنی نگریستن و سوختن و نگفتن.........
  9. t.askari

    عشق يعنی..

    بیستون کندن فرهاد نه کاری است شگفت شور شیرین به سر هر که فتد کوهکن است
  10. t.askari

    دل نامه یا نامه دل

    نیا باران زمین جای قشنگی نیست من از جنس زمینم و خوب می دانم که گل در عقد زنبور است اما یک طرف سودای بلبل، یک طرف بال و پر پروانه را هم دوست می دارد نیا باران پشیمان می شوی از آمدن زمین جای قشنگی نیست در ناودان ها گیر خواهی کرد من از جنس زمینم خوب می دانم که اینجا جمعه بازار است و مردم عشق را در...
  11. t.askari

    دل نامه یا نامه دل

    دوستت دارم پریشان‌، شانه می‌خواهی چه کار؟ دام بگذاری اسیرم‌، دانه می‌خواهی چه کار؟ *** تا ابد دور تو می‌گردم‌، بسوزان عشق کن‌ ای که شاعر سوختی‌، پروانه می‌خواهی چه کار؟ *** مُردم از بس شهر را گشتم یکی عاقل نبود راستی تو این همه دیوانه می‌خواهی چه کار؟ *** مثل من آواره شو از چاردیواری درآ! در...
  12. t.askari

    برگی از اعترافات دختران !!!!

    ایول تازه چه جوری از بچگی اینو یادشون مونده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ :redface:
  13. t.askari

    برگی از اعترافات دختران !!!!

    اظهار عشق را به زبان احتیاج نیست چندان که شد نگه به نگه آشنا بس است.
  14. t.askari

    مرسی ئه گه ر کوردی کورده وار بژی

    مرسی ئه گه ر کوردی کورده وار بژی
  15. t.askari

    مشاعرۀ سنّتی

    از سوز محبت چه خبر اهل هوس را کاین آتش عشق است نسوزد همه کس را
  16. t.askari

    مشاعرۀ سنّتی

    دیگر نخواهد شد کسی مهمان آتش آن شمع را خاموش کن! پروانه مرده است راحت بخواب ای شهر! آن دیوانه مرده است در پیله ابریشمش پروانه مرده است
  17. t.askari

    مشاعرۀ سنّتی

    تغافل برد از حد شوخ چشم من، نمی‌داند جفا قدری، ستم حدی و ناز اندازه‌ای دارد :gol::gol:
  18. t.askari

    تا سوی من آن چشم سیه را نگه افتاد از یک نگهش دل به بلایی سیه افتاد من بنده‌ی آن خواجه که با...

    تا سوی من آن چشم سیه را نگه افتاد از یک نگهش دل به بلایی سیه افتاد من بنده‌ی آن خواجه که با مژده‌ی عفوش هر بنده که بر خواست به فکر گنه افتاد
  19. t.askari

    مشاعرۀ سنّتی

    روز و شب گریه کنم تــابـرسم محضـر دوست با سرشک غــم خــود ،عشق خریدار شوم
  20. t.askari

    مشاعرۀ سنّتی

    رسوای عالمي شدم از شوق عاشقی ترسم خدا نخواسته رسوا كنم ترا
بالا