گفتا که می بوسم تو را ، گفتم تمنا می کنـم
گفتا اگر بیند کسی ، گفتم که حاشا می کنـم
گفتا ز بخت بــــد اگر ، ناگــــه رقیب آیـــد ز در
گفتم که با افسونگری ، او را ز سر وا می کنم
گفتا که تلخــی های مـی گـــر نا گوار افتد مرا
گفتم که با نوش لبـــــم ، آنرا گـــــوارا می کنم
گفتا چه می بینی بگو ، در...