تو را صدا كردم
تو عطري بودي و نور
تو نور بودي و عطر گريز رنگ خيال
درون ديده من ابر بود و باران بود
ز پشت پرده باران
تو را نمي ديدم
تو را كه مي رفتي
مرا نمي ديدي
مرا كه مي ماندم
ميان ماندن و رفتن
تو را صدا کردم
تو رفتي و گل و ريحان تو را صدا كردند
و برگ برگ درختان تو را صدا كردند
صداي برگ درختان صداي گلها را
سرشك ديده من ناله تمنا را
نه ديدي و نه شنيدي
و من
غروب غمزده در لحظه هاي رفتن را
نظاره مي كردم