naghmeirani
پسندها
51,709

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • خدایا !
    مرا همواره در درگاهت نگاه دار.
    دیدن تو ، حتی از دور
    یعنی زنده ماندن و جان داشتن
    اما ندیدنت ، پژمردن و جان دادن است.

    silenta


    وقتی خدا غمگین می شود

    و راه می رود

    از جای پاهایش " پاییز " می روید ...


    رها یوسف نژاد
    آنکه با تلاش بسیار اندیشه خویش را فربه نمود، با این وجود باز گوش به سخن این و آن سپرد، دیگر نمی توان آینده روشنی در پیش روی او دید.
    اُرد بزرگ:gol:


    می خواهم راه بروم ...

    سوت بزنم ...

    دور شوم

    کمی از این همه صندلی های پر دود ...

    کمی از این همه چشم و عینک های سیاه ...

    می خواهم در ماه ترین

    ایستگاه زمین

    گریه کنم ...!


    هیوا مسیح


    تجربه ی مبدا را به اختیار من گذاشتی

    اما ایمان دارم که برای مقصد تنها نیستم ...

    هنوز قدم اول را پس از سالها یاد نگرفته ام ... هنوز زمین می خورم !

    .

    .

    .

    می دانم برای قدم دوم دستم را خواهی گرفت تا مقصد ...!
    :gol:سلام خدمت خواهر خوبم
    عید ولادت امام رضا (ع) رو خدمتتون تبریک می گم، (با یک روز تاخیر البته)
    باید ببخشی دو سه روزی ماموریت بودم، این شد که انجام وظیفه با تاخیر همراه شد
    امام رضا نگهدارتون، یا حق:gol::gol::gol:
    عید بر شما مبارک . با آرزوی بهترین ها برای شما





    ببخشيد يكم دير شده بود ...
    سالها تاريخ شمسي گشت و گشت
    شادمان شد تا شنيد اين سرگذشت
    روز ميلاد امام هشتم است
    هشت هشت جمعه هشتاد و هشت....

    ميلاد با سعادت امام رضا (ع) مبارك...:gol:



    در آسمان

    دو چيز افسونم مي کند !

    آبي بي کران

    و خدا ...

    آن را مي بينم

    و مي دانم که نيست ...

    او را نمي بينم

    و مي دانم که هست ...!


    واهه آرمن
    خدایا !
    اگر با من باشی
    چه کسی می تواند علیه من باشد .
    اگر من با تو باشم
    چگونه ممکن است دشواری ها نصیبم شوند
    و از میان برداشته نشوند؟
    هیچ مشکلی ، هیچ مانعی و هیچ گره ای نیست
    که من و تو باهم
    نتوانیم آن را از میان برداریم.

    silenta


    خوب یادم هست از بهشت که آمدم

    تنم از نور بود و پر و بالم از نسیم ...

    اما زمین تیره بود و سخت !

    دامنم به سختی اش گرفت و دستم به تیرگی اش

    و من هر روز ذره ذره سخت تر شدم ...

    من سنگ شدم !

    دیگر نور از من نمی گذرد ...

    حالا تنها یادگاری ام از بهشت، اشک است ...

    نمی بارم چون می ترسم بعد از آن، سنگ ریزه ببارم !!!


    آرامشی ست

    در قطره قطره ی بارانت

    خدا

    که هیچ جا پیدا نمی شود ...!
    عرض سلام و شب بخیر خدمت خواهر خوبم، نغمه جان.
    اومدم تشکر کنم از بابت متنی که برام گذاشته بودید، راستشو بخواین از صبح چند دفعه ای خوندمش، خیلی جالب و پر مفهومه.
    ممنون



    هر كه عاشق ديدي اش معشوق دان
    كو به نسبت هست هم اين و هم آن

    دلبران بر بي دلان فتنه به جان
    جمله معشوقان شكار عاشقان...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا