مشاعرۀ سنّتی

نفتکش

عضو جدید
کاربر ممتاز
یاران موافق همه از دست شدند
در پای عجل یکان یکان پست شدند
 

kafgir74

عضو جدید
خواهی نباشم و خواهم بود دور از دیار نخواهم شد
تا "گود" هست میان
دارم ,اهل کنار نخواهم شد

یک دشت شعر و سخن دارم حال از هوای وطن
دارم
چابک غزال غزل هستم آسان شکار نخواهم شد
...
من زنده ام
به سخن گفتن جوش و خروش و برآشفتن
از سنگ و صخره نیاندیشم, سیلم، مهار نخواهم
شد

گیسو به حیله چرا پوشم گردآفرید چرا باشم
من آن زنم که به نامردی سوی
حصار نخواهم شد

برقم که بعد درخشیدن از من سکوت نمی زیبد
غوغای رعد ز پی
دارم فارغ ز کار نخواهم شد

تیری که چشم مرا خسته ست بر کشتنم به خطا جسته
ست
"بر پشت زین" ننهادم سر اسفندیار نخواهم شد

گفتم از آنچه که باداباد
گر اعتراض و اگر فریاد
"تنها صداست که می ماند" من ماندگار نخواهم شد

در
عین پیری و بیماری دستی به یال سمندم هست
مشتاق تاختنم؛ گیرم دیگر سوار نخواهم
شد
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
خواهی نباشم و خواهم بود دور از دیار نخواهم شد
تا "گود" هست میان
دارم ,اهل کنار نخواهم شد

یک دشت شعر و سخن دارم حال از هوای وطن
دارم
چابک غزال غزل هستم آسان شکار نخواهم شد
...
من زنده ام
به سخن گفتن جوش و خروش و برآشفتن
از سنگ و صخره نیاندیشم, سیلم، مهار نخواهم
شد

گیسو به حیله چرا پوشم گردآفرید چرا باشم
من آن زنم که به نامردی سوی
حصار نخواهم شد

برقم که بعد درخشیدن از من سکوت نمی زیبد
غوغای رعد ز پی
دارم فارغ ز کار نخواهم شد

تیری که چشم مرا خسته ست بر کشتنم به خطا جسته
ست
"بر پشت زین" ننهادم سر اسفندیار نخواهم شد

گفتم از آنچه که باداباد
گر اعتراض و اگر فریاد
"تنها صداست که می ماند" من ماندگار نخواهم شد

در
عین پیری و بیماری دستی به یال سمندم هست
مشتاق تاختنم؛ گیرم دیگر سوار نخواهم
شد
در غم ما روزها بي گاه شد...روزها با سوزها همراه شد
 

t.askari

عضو جدید
آن کس که گفت به گل نسبتی است روی تو را

فزود قدر گل و کاست آبروی تو را

گر انبیاء پرسند چه بردی اندر خاک

ز خاک نعره برآرم که آرزوی تو را.........
 

apadana13

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای که از کوچه معشوقه ما می گذری ............... بر حذر باش که سر می شکند دیوارش
 

fa_arch

عضو جدید
ای که از کوچه معشوقه ما می گذری ............... بر حذر باش که سر می شکند دیوارش[/QUOT
شایدنبوده قدرت آنم که در سکوت
احساس قلب کوچک خود را پنهان میکنم
بگذار تا ترانه من راز گو شود
بگذار آنچه را نهفتم عیان کنم
 

*سهیلا*

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای که از کوچه معشوقه ما می گذری ............... بر حذر باش که سر می شکند دیوارش[/QUOT
شایدنبوده قدرت آنم که در سکوت
احساس قلب کوچک خود را پنهان میکنم
بگذار تا ترانه من راز گو شود
بگذار آنچه را نهفتم عیان کنم

ما شهریارا بلبلان دیدیم در طرف چمن......شورافکن و شیرین سخن اما تو غوغا میکنی
 

kafgir74

عضو جدید
دوست داشتن

امشب از آسمان ديده ي تو

روي شعرم ستاره مي بارد

در سكوت سپيد كاغذ ها

پنجه هايم جرقه مي كارد

شعر ديوانه ي تب آلودم

شرمگين از شيار خواهش ها

پيكرش را دوباره مي سوزد

عطش جاودان آتش ها

آري، آغاز، دوست داشتن است

گرچه پايان راه نا پيداست

من به پايان دگر نينديشم

كه همين دوست داشتن زيباست

از سياهي چرا حذر كردن

شب پر از قطره هاي الماس است

آنچه از شب بجاي مي ماند

عطر سكر آور گل ياس است

آه، بگذار گم شوم در تو

كس نيابد ز من نشانه ي من

روح سوزان آه مرطوبت

بوزد بر تن ترانه ي من

آه بگذار زين دريچه ي باز

خفته در پرنيان روياها

با پر روشني سفر گيرم

يگذرم از حصار دنياها

داني از زندگي چه مي خواهم

من تو باشم ، تو ، پاي تا سر تو

زندگي گر هزار باره بود

بار ديگر تو، بار ديگر تو

آنچه در من نهفته درياييست

كي توان نهفتنم باشد

با تو زين سهمگين طوفاني

كاش ياراي گفتنم باشد

بس كه لبريزم از تو، مي خواهم

بدوم در ميان صحرا ها

سر بكوبم به سنگ كوهستان

تن بكوبم به موج درياها

بس كه لبريزم از تو، مي خواهم

چون غباري ز خود فرو ريزم

زير پاي تو سر نهم آرام

به سبك سايه ي تو آويزم

آري آغاز دوست داشتن است

گرچه پايان راه نا پيداست

من به پايان دگر نينديشم

كه همين دوست داشتن زيباست
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا