دلا تا کی درین زندان فریب این و ان بینی..........یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینیتنت به ناز طبيبان نيازمند مباد....وجود نازكت ازرده گزند مباد
دلا تا کی درین زندان فریب این و ان بینی..........یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینیتنت به ناز طبيبان نيازمند مباد....وجود نازكت ازرده گزند مباد
دلا تا کی درین زندان فریب این و ان بینی..........یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی
دوش گیسوی تورا ریخته دیدم بر دوش...........خاطر آشفته ام امشب ز پریشانی دوشیا وفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب
بود آیا که فلک زین دوسه کاری بکند
شهریارا دم رفتن همه را حرف اینست/که دگر باره نزایاد و نمیراد ای کاشدوش گیسوی تورا ریخته دیدم بر دوش...........خاطر آشفته ام امشب ز پریشانی دوش
شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر...........این سفر راه قیامت می روی تنها چراشهریارا دم رفتن همه را حرف اینست/که دگر باره نزایاد و نمیراد ای کاش
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند/آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند؟شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر...........این سفر راه قیامت می روی تنها چرا
دو نصیحت کنمت و بشنو صد گنج ببرآنان که خاک را به نظر کیمیا کنند/آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند؟
یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد..........به وداعی دل غمدیده ی ما شاد نکرددو نصیحت کنمت و بشنو صد گنج ببر
از در عیش درآ و به ره عیب مپوی
در نعل سمند او شكل مه نو پيدا...............وز قد بلند اوبالاي صنوبر پستیاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد..........به وداعی دل غمدیده ی ما شاد نکرد
تمنای وصالت نیست عشق من مگیر از من............به دردت خو گرفتم نیستم در بند درمانتدر نعل سمند او شكل مه نو پيدا...............وز قد بلند اوبالاي صنوبر پست
تا كنج غمت در دل ويرانه مقيم است.....همواره مرا كوي خرابات مقام استتمنای وصالت نیست عشق من مگیر از من............به دردت خو گرفتم نیستم در بند درمانت
تا كنج غمت در دل ويرانه مقيم است.....همواره مرا كوي خرابات مقام است
در مذهب ما باده حلال است وليكن....بي تو اي سرو گل اندام حرام استtavana bovad har k dana bovad
ze danesh dele pir borna bovad
دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا راdidi ey del k ghame eshgh degar bar che kard
chon beshod debaro ba yare vafa dar che kard
وراي طاعت ديوانگان زما مطلب....كه شيخ مذهب ما عاقلي گنه دانستای که در دل جای داری بز سر چشمم نشین
کاندر آن بیغوله ترسم تنگ باشد جای تو
تورا نادیدن ما غم نباشد/ که در خیلت به از ما کم نباشدوراي طاعت ديوانگان زما مطلب....كه شيخ مذهب ما عاقلي گنه دانست
دلبرا، در دل سخت تو وفا نیست چرا؟
کافران را دل نرمست و ترا نیست چرا؟
واله و شیداست دایم همچو بلبل در قفس.........................طوطی طبعم ز عشق شکر و بادام دوستای که در دل جای داری بز سر چشمم نشین
کاندر آن بیغوله ترسم تنگ باشد جای تو
تو کز محنت دیگران بی غمیواله و شیداست دایم همچو بلبل در قفس.........................طوطی طبعم ز عشق شکر و بادام دوست
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند ادمی
شب روان مست ولای تو علی جان عالم به فدای تو علی
مي خواره وسرگشته ورنديم ونظر باز...وان كس كه چو مانيست دراين شهر كدام استمارانه غم دوزخ و نه حرص بهشت است
بردار زرخ پرده كه مشتاق نگاهيم
مي خواره وسرگشته ورنديم ونظر باز...وان كس كه چو مانيست دراين شهر كدام است
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |