ایرانیها در جدیدترین لیست شادترین مردم جهان جایی ندارند؟

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام
خوشحالم که شما رو تو باشگاه میبینم
اگه بخوای صد درصد بگی ...... نهایتش کمتر از 5 درصد مربوط باشه
همش به خودمون ربط داره ........ که شاد زیستن رو بلد نیستیم و فکر میکنیم شاد زیستن یعنی قمار بازیو رقص و هر چی کار لهو و لعبه ......ببخشید تا این حد واضح گفتم


نه ترک دنیا ........... تو دنیا متعادل باشه ......... دنبال تشریفات نباشه وووووو البته حسادت نورزه
در مورد جامعه شناسی من گفتی ...... من مهندس برقم خب قطعا میتونه ضعیف باشه چون روانشناس نیستم ....... همونطور که شما نیستی ....... ولی از اقوام زیاد داریم که درس روان شناسی رو خوندن
همش همینه ......اگه انسان انقدر به فکر دنیا نباشه خیلی شاد میشه
شما تشریفات ایرانیها رو با سوئیس مقایسه کن حقیقت تلخی رو میبینی
ولی فرانسه که پر از تشریفاته اصلا مردمونه شادی نداره

سلام داش محمد عزیز.
داشتم حسابی حالتو جا میآوردم که باز بادمو خالی کردی. چطوری عزیز؟ خوبی؟
بابا جون این محمد ما زیادی مثبت اندیشه . همین.
خوب بود داداشی؟
موفق باشی
 

simiar

عضو جدید
سلام
فکر میکنم تعریف خاریجیها تا ما از شادی خیلی فرق داره
دوربین مخفیهاشونو ببینید ...........ببینین به چیا مثلا میخندن
اگه یکی از این دوربین مخفیا تو ایران اجرا بشه فکر میکنید چی میشه ؟

دعوا و بزن بزن میشه!

با کمال احترام به زرتشتیان عزیز

چهارشنبه سوری
که اونم متاسفانه بعضیها تبدیلش کردن به میدان جنگ ............ تا خیلی مورد مقبول عموم نباشه
کاملاً موافقم

خرااااااااااااااااافات چه
چرا تو جمهوری آذربایجان چهار شنبه سوری تبدیل به میدان جنگ نمیشه؟؟میشه بگید زاد روز زرتشتو چرا خرافات تلقی میکنید یونسکو 2003 رو به اسم ایشون نامگذاری کرد !!
با شما هم موافقم.

معذرت میخوام دوست من
نش............
تو ایران مهمترین عامل تشریفات و چشم هم چشمی و حسادت شناخته شده

تصور نمی کنم منبع بی طرفی این گزارش رو منتشر کرده باشه!
 
آخرین ویرایش:

safa13

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]اینایی که گفتین در همه کشورها هست به جز کنکور ..... که البته هنوز در خیلی کشورها هم هست [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]البته توجه بشه فرق عمده ای در تدریسها وجود داره ......... الآن دوباره وضع کشور ما بهتر شده ........ قبلا همه چی حفظی بود و مورد علاقه خانمها[/FONT][FONT=&quot] !
[/FONT][FONT=&quot]الآن دارن میرن به سمت مفهومی یاد دادن و مورد علاقه ما آقایون [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]اگه اینطور که شما میگین اصلا هیچ کی نره دنبال درس .....دنبال علم و دانش [/FONT][FONT=&quot]......[/FONT][FONT=&quot]بعد یه عده بیان بگن اسلام باعث شده عده ای درس نخونن [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]اما در مورد مواردی که گفتین .......شما خانمها رو نمیدونم ولی به جرات میتونم بگم ما پسرها [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]هرگز در طول سال درس نخوندیم و حسابیم تفریح میکردیم ......از بازی تو کوچه ، پارک رفتن ...... گیم نت [/FONT][FONT=&quot]و[/FONT][FONT=&quot] ........
[/FONT][FONT=&quot]کلا بچگی خیلی خوبه .......ای کاش میشد برگردی .......... سوار تاب و سرسره بشی ...... وای خدا چه دورانی بود [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]خداییش تنها دوره ای که خیلی سخت گذشت دوره کنکور بود از سال سوم دبیرستان ....... جرات نداشتی از خونت پاتو بزاری بیرون [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]خدا هم نکنه کسی رقیب آشنا داشته باشه اونم از جنس مونث[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]مثلا دختر خاله ای یا دختر عمو .......... پسره بیچاره میشه ........ گاهی وقتا آرزوی مرگ میکنه [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]منکه این جورا شد [/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]یه نفر در مورد بازار کار گفت ......... خدا میدونه در این زمینه من با توجه به شنیده هام خیلی پرس و جو کردم ....همشون میگفتن شما هر دانشگاهی باشی نباید توقع داشته باشی بیان دنبالت ....... بلکه تو باید همت کنی [/FONT][FONT=&quot]........[/FONT][FONT=&quot]واقعا اگه از دوران تحصیلت استفاده مفید برده باشی کار هست [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]البته کشوری مثل سوریه ........ خودشون بهت کار میدن و نیازی نیست خیلی به خودت زحمت بدی [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]البته یه چیزیم بگم ....... هر کاری رو عار نمیدونن [/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]یکی در مورد مدرک گفت ........ حرف قشنگی زد ولی خوبه علت رو جستجو کنیم [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]به چی میرسیم هم چشمی ....... مثلا دو تا همدوماد رو میشناسم یکیش لیسانسه است یکیش فوق [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]اون لیسانسه بیچاره همش دارن میزنن تو سرش از مادر زن گرفته تا عروس [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]هر بار دعوایی بشه بینشون این مسائل مطرح میشه [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]خب خانما هم رفتن فوق لیسانس گرفتن ........ بعد میاد پز شوهر بیچارش میده [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]جالبه پسره لیسانی مهندسی صنایع است [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]زنش فوق مدیریت صنعتی هست .......تو دانشگاه آشنا شده بودن [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]همچین با مدرکش خودشو بزرگ کرده انگار دکترای برق داره [/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]در مورد اونایی که میگی میرن ...... چند دسته هستن ......یه عده هدف والایی دارن و به منظور درس میرن و البته برمیگردن .....یه عده خب نخبه هستن ولی وقتی نامه فلان کشور رو میبینن از خودشون بیخود میشن و میرن [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]یه عده اهل عیش و نوشن میدونن اینجا این چیزا خبری نیست میرن ........ یه عده خیلی کم هم به خاطر کار میرن[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]فکر کنم به کل تاپیک منحرف شد ........ چقدر حرف زدم [/FONT]
لطفا یک بار دیگه پست من رو بخونین پست 18
من نه از چشم و هم چشمی حرف زدم نه از پز دادن
مفهومی میخونیم؟جالبه.....یه خورده در مورد دانشگاههای خارج کشور مطالعه کنین...4 سال در مورد مسئله ای درس میخونن که بازار کار جدید داره روش کار میکنه
نه اقای محترم با این جوابایی که دادی مشخصه چشمت رو رو همه چیز بستی.....خارج از کشور چندتا کارشناس بیکار سراغ داری؟اینجا چندتا کارشناس سراغ داری که سر کار خودش باشه؟
اونایی که رفتن دیگه برنگشتن
من هر روز هر جا که میرم همه حرف از مهاجرت میزنن
هرکس کوچکترین موقیعیتی داشته باشه واسه مهاجرت داره از ایران میره
یه بزرگی میگفت خوشبختی و شاد بودن وقتی بوجود میاد که احساس کنی داری از استعدادهات به نحو احسنت استفاده میکنی...... من و همه هم سن و سالهام نتونستیم این حس خوب رو تجربه کنیم....و این مهمترین دلیل مهاجرته......اره دوست عزیز خوب نگاه کن و ببین وقتی من که یه جوون 20 و چند ساله ام اینقدر ناامیدم ....چقدر جامعه تو غصه غوطه وره
 
آخرین ویرایش:

safa13

عضو جدید
کاربر ممتاز
;)



تو کشورای دیگه اینقد لیسلنس ندارن که ما داریم

اینجا همه گتانسیل جوونی ما میره واسه درس خوندن:cry: اونم درسایی که دو زار بدردمون نمیخوره:cry: قبلا هر کی لیسانس میگرفت خوب بود حالا فوق:cry: تا چند سال دیگه هم دکترا:cry: تا 30 سالگیمون به فنا میره:cry:
ببخش عزیزم تشکر نداشتم.......ممنون که شما و بقیه دوستان حرف دلم رو درک کردین:gol:
مطمئن باش این درس خوندنا همش واسه وقت تلف کردنه.......من فوق لیسانس می شناسم که حقوق لیسانس رو میگیره....کاری انجام میده که هیچ ربطی به مدرکش نداره.....لیسانس می شناسم با دیپلم ریاضی گرفتنش...بخدا رفته بودم دنبال کار مسئولش میگفت می دونید روزانه چندتا لیسانس میان میگن از روی خونواده مون خجالت میکشیم کارگری هم شده برامون یه کاری جور کنین....مسئولش میگفت وقتی به من این حرف رو میزنن اب میشم.....اون طرف 4 سال عمرش رو درس خونده تا اخرش با کسی که هیچ درسی نخونده یکی باشه؟
نگید تاپیک رو منحرف کردم.....چون اینا همه دلایل غصه ملته.....واسه این چیزاست که شاد نیستن
 

بردوک بزرگ

عضو جدید
کاربر ممتاز
ببخش عزیزم تشکر نداشتم.......ممنون که شما و بقیه دوستان حرف دلم رو درک کردین:gol:
مطمئن باش این درس خوندنا همش واسه وقت تلف کردنه.......من فوق لیسانس می شناسم که حقوق لیسانس رو میگیره....کاری انجام میده که هیچ ربطی به مدرکش نداره.....لیسانس می شناسم با دیپلم ریاضی گرفتنش...بخدا رفته بودم دنبال کار مسئولش میگفت می دونید روزانه چندتا لیسانس میان میگن از روی خونواده مون خجالت میکشیم کارگری هم شده برامون یه کاری جور کنین....مسئولش میگفت وقتی به من این حرف رو میزنن اب میشم.....اون طرف 4 سال عمرش رو درس خونده تا اخرش با کسی که هیچ درسی نخونده یکی باشه؟
نگید تاپیک رو منحرف کردم.....چون اینا همه دلایل غصه ملته.....واسه این چیزاست که شاد نیستن

عذر میخوام که اینو میگم ولی بالاخره یه حرف درست و حسابی زدی. کاملا درست و بجا بود.
 

natashkooh

عضو جدید
مگه مردم شاد نيستن؟؟؟
مگه ما همه چيزمون تامين نيست؟؟؟
مگخه جوونامون بيكارن؟؟؟
مگه قيمت كرايه خونه سر به فلك ميكشه؟؟؟
.
.
.
.
.
؟؟؟؟؟؟؟
 

natashkooh

عضو جدید
ايرانيان شادترين مردمان جهان
جشن های ایرانی :
- اورمزد
٢ - وهمن ( بهمن )
٣ - اوردیبهشت
۴ - شهریور
۵ - سپندارمذ
۶ - خورداد
٧ - امرداد
٨ - دی به آذر
٩ - آذر
١٠ - آبان
١١ - خورشيد
١٢ - ماه
١٣ - تير
١۴ - گوش
١۵ - دی به مهر
١۶ - مهر
٧ - سروش
١٨ - رشن
١٩ - فروردین
٢٠ - ورهام ( بهرام )
٢١ - رام
٢٢ - باد ( گواد )
٢٣ - دی به دین
٢۴ - دین
٢۵ - ارد
٢۶ - اشتاد
٢٧ - آسمان
٢٨ - زامياد
٢٩ - مانتره سپند
٣٠ - انارم
بودند!!!!!!!!!
 

reynolds_nike

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]اینایی که گفتین در همه کشورها هست به جز کنکور ..... که البته هنوز در خیلی کشورها هم هست [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]البته توجه بشه فرق عمده ای در تدریسها وجود داره ......... الآن دوباره وضع کشور ما بهتر شده ........ قبلا همه چی حفظی بود و مورد علاقه خانمها[/FONT][FONT=&quot] !
[/FONT][FONT=&quot]الآن دارن میرن به سمت مفهومی یاد دادن و مورد علاقه ما آقایون [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]اگه اینطور که شما میگین اصلا هیچ کی نره دنبال درس .....دنبال علم و دانش [/FONT][FONT=&quot]......[/FONT][FONT=&quot]بعد یه عده بیان بگن اسلام باعث شده عده ای درس نخونن [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]اما در مورد مواردی که گفتین .......شما خانمها رو نمیدونم ولی به جرات میتونم بگم ما پسرها [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]هرگز در طول سال درس نخوندیم و حسابیم تفریح میکردیم ......از بازی تو کوچه ، پارک رفتن ...... گیم نت [/FONT][FONT=&quot]و[/FONT][FONT=&quot] ........
[/FONT][FONT=&quot]کلا بچگی خیلی خوبه .......ای کاش میشد برگردی .......... سوار تاب و سرسره بشی ...... وای خدا چه دورانی بود [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]خداییش تنها دوره ای که خیلی سخت گذشت دوره کنکور بود از سال سوم دبیرستان ....... جرات نداشتی از خونت پاتو بزاری بیرون [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]خدا هم نکنه کسی رقیب آشنا داشته باشه اونم از جنس مونث[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]مثلا دختر خاله ای یا دختر عمو .......... پسره بیچاره میشه ........ گاهی وقتا آرزوی مرگ میکنه [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]منکه این جورا شد [/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]یه نفر در مورد بازار کار گفت ......... خدا میدونه در این زمینه من با توجه به شنیده هام خیلی پرس و جو کردم ....همشون میگفتن شما هر دانشگاهی باشی نباید توقع داشته باشی بیان دنبالت ....... بلکه تو باید همت کنی [/FONT][FONT=&quot]........[/FONT][FONT=&quot]واقعا اگه از دوران تحصیلت استفاده مفید برده باشی کار هست [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]البته کشوری مثل سوریه ........ خودشون بهت کار میدن و نیازی نیست خیلی به خودت زحمت بدی [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]البته یه چیزیم بگم ....... هر کاری رو عار نمیدونن [/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]یکی در مورد مدرک گفت ........ حرف قشنگی زد ولی خوبه علت رو جستجو کنیم [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]به چی میرسیم هم چشمی ....... مثلا دو تا همدوماد رو میشناسم یکیش لیسانسه است یکیش فوق [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]اون لیسانسه بیچاره همش دارن میزنن تو سرش از مادر زن گرفته تا عروس [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]هر بار دعوایی بشه بینشون این مسائل مطرح میشه [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]خب خانما هم رفتن فوق لیسانس گرفتن ........ بعد میاد پز شوهر بیچارش میده [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]جالبه پسره لیسانی مهندسی صنایع است [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]زنش فوق مدیریت صنعتی هست .......تو دانشگاه آشنا شده بودن [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]همچین با مدرکش خودشو بزرگ کرده انگار دکترای برق داره [/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]در مورد اونایی که میگی میرن ...... چند دسته هستن ......یه عده هدف والایی دارن و به منظور درس میرن و البته برمیگردن .....یه عده خب نخبه هستن ولی وقتی نامه فلان کشور رو میبینن از خودشون بیخود میشن و میرن [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]یه عده اهل عیش و نوشن میدونن اینجا این چیزا خبری نیست میرن ........ یه عده خیلی کم هم به خاطر کار میرن[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]فکر کنم به کل تاپیک منحرف شد ........ چقدر حرف زدم [/FONT]

در کشورای دیگه بیکاری هست و تو کشور ما هم هست.ولی چیزی که مشخصه تو کشورای دیگه استرس کنکور بسیار بالاست.البته تو چند سال اخیر دولت این مشکل رو میخواسته یا بقول معروف اومده ابرو درست کنه زده چشمو کور کرده!!!
تا چند سال قبل کنکور قبول شدن (حتی آزاد) تلاش شبانه روزیو میطلبید.پس از این بود که به این فکر افتادند که ظرفیت دانشگاه هارو چندین برابر کنند تا رقابت کمتر بشه.الانم که میبینید بچه ها باکمی درس خوندن(و حتی نخوندن)نهایتش آزاد شهر خودشون قبول میشند!!!و دست دولت بابت این قضیه درد نکنه.
ولی دولت به این موضوع توجه نکرد که با این کار نرخ بیکاری هم چند برابر قبل شد؟؟؟!!!!!!
والان میبینید با افزایش نفرات قبول شده فقط کمیت دانشگاه های ما زیاد شده ولی از لحاظ کیفیت واقعا افتضاح شده(این قضیه رو میتونید از اساتید هم سوال کنید)
این از بحث دانشگاه

و اما اصل مطلب
اینکه بنظر من ایرانیا در بین مردم شاد قرار ندارند درسته.شاید اگه دقت بکنید همه ایرانیا همیشه در حال شوخی با هم باشند ولی یه جورایی ته دلشون شاد نیستند
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عذر میخوام که اینو میگم ولی بالاخره یه حرف درست و حسابی زدی. کاملا درست و بجا بود.

رخش،گاری کشی می کند


رستم ،کنار پیاده رو سیگار می فروشد


سهراب ،ته جوب به خود پیچید


گردآفرید،از خانه زده بیرون


مردان خیابانی برای تهمینه بوق می زنند


ابوالقاسم برای شبکه سه ،سریال جنگی می سازد


وای...


موریانه ها به آخر شاهنامه رسیده اند!!
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
لطفا یک بار دیگه پست من رو بخونین پست 18
من نه از چشم و هم چشمی حرف زدم نه از پز دادن
مفهومی میخونیم؟جالبه.....یه خورده در مورد دانشگاههای خارج کشور مطالعه کنین...4 سال در مورد مسئله ای درس میخونن که بازار کار جدید داره روش کار میکنه
نه اقای محترم با این جوابایی که دادی مشخصه چشمت رو رو همه چیز بستی.....خارج از کشور چندتا کارشناس بیکار سراغ داری؟اینجا چندتا کارشناس سراغ داری که سر کار خودش باشه؟
اونایی که رفتن دیگه برنگشتن
من هر روز هر جا که میرم همه حرف از مهاجرت میزنن
هرکس کوچکترین موقیعیتی داشته باشه واسه مهاجرت داره از ایران میره
یه بزرگی میگفت خوشبختی و شاد بودن وقتی بوجود میاد که احساس کنی داری از استعدادهات به نحو احسنت استفاده میکنی...... من و همه هم سن و سالهام نتونستیم این حس خوب رو تجربه کنیم....و این مهمترین دلیل مهاجرته......اره دوست عزیز خوب نگاه کن و ببین وقتی من که یه جوون 20 و چند ساله ام اینقدر ناامیدم ....چقدر جامعه تو غصه غوطه وره
شما هم دقیقا پستهای منو از اول بخون ........... اما اینکه میگی نزدیک شما از این خبراس نزدیک ما از این خبرا نیست
من چشمم رو بی طرف باز کردم .....ولی شما نه !!!!!
گفتی لیسانس بیکار تو خارج نیس !!!!!!
اولا یک سری به آمار جهانی بزن .......نر خبیکاری تو آمریکا 8 درصد هست اگه بیشتر نباشه
بعدشم گفتم کار رو عار نمیدونن ........ همه دلشون نمیخواد فقط میز نشین باشن
تا خارج نرفته باشی نمیدونی
یکباره طوری میگین که انگار نه فقیری در خارج هست نه دزدی !!!!!
خوش باشین .....تا وقتی تنهای تنها سیاسی میبینید چیزی نمیشه گفت
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شما هم دقیقا پستهای منو از اول بخون ........... اما اینکه میگی نزدیک شما از این خبراس نزدیک ما از این خبرا نیست
من چشمم رو بی طرف باز کردم .....ولی شما نه !!!!!
گفتی لیسانس بیکار تو خارج نیس !!!!!!
اولا یک سری به آمار جهانی بزن .......نر خبیکاری تو آمریکا 8 درصد هست اگه بیشتر نباشه
بعدشم گفتم کار رو عار نمیدونن ........ همه دلشون نمیخواد فقط میز نشین باشن
تا خارج نرفته باشی نمیدونی
یکباره طوری میگین که انگار نه فقیری در خارج هست نه دزدی !!!!!
خوش باشین .....تا وقتی تنهای تنها سیاسی میبینید چیزی نمیشه گفت
سلام بر داداش محمد.
داداشی اجازه بده با تمام ارادتی که به شما دارم اینو بنویسم.
مثه این میمونه که من میگم سردمه . شما میگی مهم نیست تو سیبری همه سردشونه
من میگم من گشنمه . شما میگی حرفشم نزن تو دنیا خیلی ها گشنه شونه.
این روش درست نیست.
بحث مردم ایرانه و اینکه اینا غمگین و افسرده اند همین. یا قبول میکنیم یا ردش میکنیم. مقایسه بدون دادن جواب و حل مسئله مثه فرار از موضوع تلقی میشه. من خودمم نفهمیدم چی گفتم . شما گرفتی موضوع رو.
شاید بازم بگی : مهم نیست که نفهمیدی چی گفتی . خیلیا اینجوری اند. بد میگم داداش؟
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
در کشورای دیگه بیکاری هست و تو کشور ما هم هست.ولی چیزی که مشخصه تو کشورای دیگه استرس کنکور بسیار بالاست.البته تو چند سال اخیر دولت این مشکل رو میخواسته یا بقول معروف اومده ابرو درست کنه زده چشمو کور کرده!!!
تا چند سال قبل کنکور قبول شدن (حتی آزاد) تلاش شبانه روزیو میطلبید.پس از این بود که به این فکر افتادند که ظرفیت دانشگاه هارو چندین برابر کنند تا رقابت کمتر بشه.الانم که میبینید بچه ها باکمی درس خوندن(و حتی نخوندن)نهایتش آزاد شهر خودشون قبول میشند!!!و دست دولت بابت این قضیه درد نکنه.
ولی دولت به این موضوع توجه نکرد که با این کار نرخ بیکاری هم چند برابر قبل شد؟؟؟!!!!!!
والان میبینید با افزایش نفرات قبول شده فقط کمیت دانشگاه های ما زیاد شده ولی از لحاظ کیفیت واقعا افتضاح شده(این قضیه رو میتونید از اساتید هم سوال کنید)
این از بحث دانشگاه

و اما اصل مطلب
اینکه بنظر من ایرانیا در بین مردم شاد قرار ندارند درسته.شاید اگه دقت بکنید همه ایرانیا همیشه در حال شوخی با هم باشند ولی یه جورایی ته دلشون شاد نیستند
آره خیلی اقدام بدی هست وبه نظرم افراد به ناحق صاحب لیسانس میشن
و این ارزش مدرک رو میاره پایین
الآن بدون تلاش قبول میشن .......من شخصی رو میشناسم امسال با تراز 3000 برق آزاد قبول شد !!!!!!!
واقعا اینکه هیچی از ریاضی نمیدونه چطور میتونه دووم بیاره ........ فکر کنم به جای چهارسال حداقل 6 سالی در خدمت دانشگاه باشه !!!!!!!
خدا رو چه دیدی شایدم خوب شد ......... بله قطعا ، چون متقاضی کار رو میاره بالا و این ظرفیت هنوز آنچنان ایجاد نشده
به قول یک نفر ......الآن وضعی شده که فقط دانشگاه تهران و صنعتی شریف و امیرکبیر دانشگاهاهی خوبی هستن
بقیه دانشگاهها همشون تو یه رنجن .......... حتی با دانشگاه آزاد ....... البته امیدوارم تا این حد این چنین نباشه

رو چه اصلی میگین ته دل شاد نیستن .......... من عمده ترین دلایلشو گفتم ........ آماری هم که گفتم از یک منبع بی طرف بود ........ عمده ترینش همین بحث چشم هم چشمی ، زندگی رو بر خود سخت گرفتن و تشریفات بیش از حد است

شما تو بین افراد جامعه هم میتونی اینو ببینی ........ اکثر افرادی که بد گرفتار تشریفات شدن ....... زندگی خیلی خوشی از لحاظ محبت ندارن
ولی یلی خونواده ها دیدم که شاید پدر خانواده کار جالبی نداشته باشه ولی صمیمیت فوق العاده ای در خانواده حکمفرماست

یه دلیل عمده دیگه هم که سبب میشه شادی از بین بره به نظرم دور شدن قلبها از همدیگه است ........اینکه مردم کمتر دور هم جمع میشن و اکثرا شدن اسیر تلویزیون و ........
که این خودش افسردگی میاره
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام بر داداش محمد.
داداشی اجازه بده با تمام ارادتی که به شما دارم اینو بنویسم.
مثه این میمونه که من میگم سردمه . شما میگی مهم نیست تو سیبری همه سردشونه
من میگم من گشنمه . شما میگی حرفشم نزن تو دنیا خیلی ها گشنه شونه.
این روش درست نیست.
بحث مردم ایرانه و اینکه اینا غمگین و افسرده اند همین. یا قبول میکنیم یا ردش میکنیم. مقایسه بدون دادن جواب و حل مسئله مثه فرار از موضوع تلقی میشه. من خودمم نفهمیدم چی گفتم . شما گرفتی موضوع رو.
شاید بازم بگی : مهم نیست که نفهمیدی چی گفتی . خیلیا اینجوری اند. بد میگم داداش؟
سلام
راستشو بگم متوجه نشدم
شما میگید مردم ایران ....یعنی کل ....... من اینو قبول ندارم ........ شاید کنتر از پنجاه درصد این چنین باشن .... اکثرا هم شهر نشینها
شما یه سر برو روستاها باهاشون صحبت کن ....ببین دل مشغولیشون چیه و چه صفایی دارن ..... حتی عشایرها ......... اکثر اوقات شاد زیستن ........ کارشونم با جون و دل انجام میدن ...... کارشون با سبزیهاست دیگه :smile:
عوامل رو هم گفتم ......... وقتی پدری همش مشغول کاره و به فکر پول در اوردن و بچه هاشو نمیبره پارک مثلا ، نتیجش چی میشه همین افسردگی و دل بستن به تلویزیونی ، رایانه ای و .........
وقتی افراد با هم کمتر درد و دل میکنن و همش میشینن خونه و پای تلویزیون نتیجش چی میشه
همیناس دیگه
بیشتر هم بخواین توضیح میدم
 
  • Like
واکنش ها: ayja

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام
راستشو بگم متوجه نشدم
شما میگید مردم ایران ....یعنی کل ....... من اینو قبول ندارم ........ شاید کنتر از پنجاه درصد این چنین باشن .... اکثرا هم شهر نشینها
شما یه سر برو روستاها باهاشون صحبت کن ....ببین دل مشغولیشون چیه و چه صفایی دارن ..... حتی عشایرها ......... اکثر اوقات شاد زیستن ........ کارشونم با جون و دل انجام میدن ...... کارشون با سبزیهاست دیگه :smile:
عوامل رو هم گفتم ......... وقتی پدری همش مشغول کاره و به فکر پول در اوردن و بچه هاشو نمیبره پارک مثلا ، نتیجش چی میشه همین افسردگی و دل بستن به تلویزیونی ، رایانه ای و .........
وقتی افراد با هم کمتر درد و دل میکنن و همش میشینن خونه و پای تلویزیون نتیجش چی میشه
همیناس دیگه
بیشتر هم بخواین توضیح میدم
انسان های شهری تاثیرشون در تصمیم گیری ها خیلی بیشتر و موثر تره. اگه اینا افسرده و غمگین باشند تو کارشونم تاثیر بد میذاره. شوق به زندگی یکی از گزینه های خوب برای ترقی و پیشرفته. اینه که تاثیر این 50 در صد بسیار بالاتر از اون دیگری هاست.
اگر فرصتی دارید لطفا مطالبی در مورد راههای شاد زیستن و داشتن شوق به زندگی بذارید تا استفاده کنیم. با تشکر
 

Sarp

مدیر بازنشسته
سلام
راستشو بگم متوجه نشدم
شما میگید مردم ایران ....یعنی کل ....... من اینو قبول ندارم ........ شاید کنتر از پنجاه درصد این چنین باشن .... اکثرا هم شهر نشینها
شما یه سر برو روستاها باهاشون صحبت کن ....ببین دل مشغولیشون چیه و چه صفایی دارن ..... حتی عشایرها ......... اکثر اوقات شاد زیستن ........ کارشونم با جون و دل انجام میدن ...... کارشون با سبزیهاست دیگه :smile:
محمد جان این چند روز رو حداقل از 5 تا روستا دیدن کردیم
اینی که میگی رو ندیدیم :smile:
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
برای داشتن زندگی شاد و معاشرت لذت بخش داشتن مهارت های اساسی و یادگیری آنها ضروری است بنابراین ایجاد رابطه صمیمی و احساس شادکامی نیازمند مهارت های روانی و اجتماعی است که به ترتیب موارد زیر را شامل می شوند: الف ـ ارتباط کلامی و غیر کلامی صحیح:
مهارت ارتباط کلامی و غیر کلامی به عنوان ساده ترین راه ارتباط از اصول اساسی ارتباط به شمار می رود مهارت «خوب سخن گفتن» و «سخن خوب گفتن» منجر به ایجاد رابطه توام با احترام و صمیمیت خواهد شد که در نهایت نتیجه آن چیزی جز احساس رضایت و شادی نخواهد بود البته مهارت های غیر کلامی صحیح نیز تاثیر گذار خواهند بود. از جمله احترام، رعایت ادب، شیوه رفتار صحیح و رعایت آداب فرهنگی و اجتماعی منجر به ایجاد ارتباط و دوام آن ها خواهد شد.
هم چنین هنر «خوب گوش دادن» به عنوان یک مهارت نشان از توجه و احترام به طرف متقابل است. از این راه فرد احساس ارزشمندی می کند و شما با این کار نشان خواهید داد، برای طرف مقابل ارزش و احترام قائل هستید.

ب ـ ایجاد جاذبه های میان فردی:
1- تبسم و خنده:
گرمی تبسم و نشاط آوری آن، باعث رفع کینه ها شده و روابط انسانی را تعادل می بخشد. خنده باعث سلامتی بدن، رفع فشار روانی و موجب شادابی می شود. خندیدن به آرامش و استراحت بدن، آرامش قلب، کاهش فشار روانی، تقویت دستگاه ایمنی بدن، ایجاد خلاقیت و کارایی بیشتر کمک می کند. (ریو به نقل از سید محمدی 1381؛ پناهی 1388)
2- احترام و تکریم:
نیاز به احترام و تکریم منزلت، یکی از نیازهای روان شناختی انسان ها قلمداد می شود. بنابراین حفظ و رعایت آن باعث احساس شادکامی و رضایت خواهد شد.
3- هدیه دادن و گرفتن::D
هدیه سمبل عاطفه، محبت و علاقه مندی است. هدیه باعث دوستی، محبت، شادمانی و رفع کدورت است. بنابراین دادن هدیه به دوستان و عزیزان به مناسبت مهمانی و تولد و... می تواند در جلب اعتماد و افزایش شادابی تاثیر گذار باشد. هم چنین گرفتن هدیه از عزیزان و تشکر از آنها می تواند در پایداری ارتباط و افزایش نشاط تاثیر گذار باشد.
4- آراستگی و نظافت:
آراستگی و نظافت ظاهری از ویژگی هایی است که در ایجاد رغبت، علاقه مندی و شادابی نقش زیادی دارد. یافته های پژوهشی نشان می دهد که اکثر انسان ها افراد زیبا و آراسته را موقر، جالب، اجتماعی، مستقل، مهیج، دوست داشتنی، سازش یافته، دارای مهارت اجتماعی و موفق می دانند.
5- مثبت نگری و مثبت گرایی:
اعتماد به خود و دیگران از نشانه های سلامت روان است. خوش بینی به مسائل زندگی و تبیین های خوشبینانه از حوادث ناخوشایند نیز در توانایی رویارویی با مشکلات تاثیر می گذارد.
6- توجه به رغبت ها:
علایق و گرایش ها، و توجه به علاقه مندی های شخصی می تواند در ارضای نیاز های فردی و اجتماعی تاثیر مثبتی داشته است. بنابراین صرف زمان مناسب برای پرداختن به علایق های شخصی موجب نشاط و شادکامی خواهد شد.
7- برخورداری از وسعت نظر و سعه صدر:
منظور از وسعت نظر، داشتن ویژگی هایی نظیر بلند نظری، بزرگواری و گذشت است.
8- استفاده از سیستم پاداش:
از طریق پاداش دادن، به تقویت خود بپردازید. با ارائه پاداش به خود می توانید خود را به ادامه فعالیت و پرورش علایق امیدوار و فعال نگه دارید. هم چنین توجه به روند فعالیت باعث تمرکز بیشتر و هدفمندی خواهد شد. پیشرفت کار و بررسی آن موجب احساس رضایت و شادکامی خواهد شد.
9- خوش اخلاقی:
خوش خلقی باعث گورایی و جذابیت زندگی می گردد و خستگی حاصل از تلاش های روزانه را مرتفع می کند.

پ ـ تفریح و مسافرت:
تفریح و مسافرت از برنامه هایی است که در شادی و نشاط افراد تاثیر شگرفی دارد. از آن رو که تفریح و مسافرت بر جنبه مختلف جسمی و روانی انسان ها تاثیر دارد، به چند نمونه از این تاثیرات اشاره می شود:
1- عاطفه مثبت:
تفریح و مسافرت در ایجاد عاطفه مثبت و بانشاط، تاثیر زیادی دارد.
2- شادی:
تفریح می تواند باعث شادی افراد باشد. فعالیت های تفریحی قوی ترین منبع برای رضایت زندگی هستند.
3- بهداشت روانی جسمی:
تفریح علاوه بر شادی و عاطفه مثبت، در بهداشت روانی و آرامش فکری نیز تاثیر گذار بوده و نقش تعیین کننده ای در این حوزه دارد. البته تفریح نباید به جسم و روان آسیب بزند بنابراین استفاده نکردن از مواد اعتیاد آور، اجتناب از کارهای خطر آفرین و توجه به عواقب اجتماعی تفریح می تواند امنیت و بهداشت جسمی و روانی را تامین نماید.

ت ـ ورزش: ( من به شخصه اینو خیلی موثر میدونم )

آثار ورزش در سلامت و پیش گیری از بیماری ها و انحرافات و پر کردن اوقات فراغت، بر کسی پوشیده نیست. تحقیقات ثابت کرده ورزش علاوه بر سلامتی، باعث می شود افراد خلقشان بهبود پیدا کند و از زندگی بیشتر لذت ببرنند.

ث ـ دید و بازید و صله رحم :
یکی از تاثیر گذار ترین و با اهمیت ترین عوامل موثر بر بهداشت روان، نشاط درونی و شادکامی انسان ها، دید و بازید و انجام صله رحم است. از طریق معاشرت و رفت آمد فرد احساس امنیت و آرامش بیشتری را خواهد داشت. زیرا احساس تنهایی و رهایی ندارد و در جمع احساس پویایی و ارزش بیشتری را خواهد داشت .
هم چنین افراد در زمان حزن و اندوه نیازمند دریافت حمایت از دیگران هستند. رفع مشکل، داشتن گوش شنوا و دریافت حمایت مالی، روانی و عاطفی از جمله مزایای رفت و آمد است علاوه بر آن با پر کردن اوقات فراغت و تنهایی از طریق مهمانی رفتن و میزبانی عزیزان نشاط روانی و اوقات فراغت خوبی را خواهد داشت.
 
  • Like
واکنش ها: ayja

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
محمد جان این چند روز رو حداقل از 5 تا روستا دیدن کردیم
اینی که میگی رو ندیدیم :smile:
بابک جان پس کلا روستاهایی که من میرم با شما متفاوته !!!!!!!!!
من چیزی که دیدم با چشم خودم رو میگم ........ هیچ وقت هم به شنیده ها اکتفا نکردم
شما که منو خوب میشناسی
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نظر من کسی که ورزش نمیکنه ......... حتی ورزش ساده ای مثل پیاده روی ...........بیشترین ظلم رو داره به خودش میکنه


ظلمی که قطعا روزی میفهمه:(
 

safa13

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما هم دقیقا پستهای منو از اول بخون ........... اما اینکه میگی نزدیک شما از این خبراس نزدیک ما از این خبرا نیست
من چشمم رو بی طرف باز کردم .....ولی شما نه !!!!!
گفتی لیسانس بیکار تو خارج نیس !!!!!!
اولا یک سری به آمار جهانی بزن .......نر خبیکاری تو آمریکا 8 درصد هست اگه بیشتر نباشه
بعدشم گفتم کار رو عار نمیدونن ........ همه دلشون نمیخواد فقط میز نشین باشن
تا خارج نرفته باشی نمیدونی
یکباره طوری میگین که انگار نه فقیری در خارج هست نه دزدی !!!!!
خوش باشین .....تا وقتی تنهای تنها سیاسی میبینید چیزی نمیشه گفت
این شما هستین که همه چیز رو سیاسی میکنین...و بخاطر طرفداری از اون چشمتون رو رو همه چیز میبندین...برادر من تو کشورهای غربی طرف راست راست راه میره بیمه بیکاری میگیره.اینقدر این حقوق زیاده که کارم نکنه کفاف زندگیشو میده..حالا اینا جدا از تفریحات امکانات برای تحصیل و تحقیق و هزار تا چیز دیگه ست...........اینجا چی؟یه جا رفتم واسه مصاحبه قبولم کردن...چند وقت بعدشمنم که استخدام نکردن هیچ 400 نفر نیرو اخراج کرده....چرا؟بخاطر اقتصاد ناپایدارمون
تا همین امروز چندتا مدیر و سرمایه دار در کارخونه رو تخته کردن......رفتن اونور......میگن تا اقتصاد اینه سرمایه شونو اینجا نمی خوابونن....میدونین یعنی چی؟یعنی بیکار شدن چند صدتا سرپرست خونوار....
میگین روستا.....اگه اینقدر حالشون خوشه چرا میان شهر...شما تا حالا پای درد دلشون نشستی....محل زندگی من شماله.....شمال راه به راه روستا داره....بدبختی و ناله هاشونو میبینم و میشنوم
اینا همه باعث ناراحتی میشه.....باعث میشه شاد نباشیم
تو همین تاپیک......جای به این محدودی و کوچیکی چند نفر دل شاد داشتن
هر کی هم خواسته نبود غصه رو ثابت کنه اومده که از حاکمیت طرفداری کنه
راست میگین.....بحث من و شما بی نتیجه ست
چون انگار شما توی یه دنیای دیگه زندگی میکنین
همون دنیای بدون دردی که صدا و سیما نشون میده
البته اونم که فقط میتونه عزا ماتم نشون بده تولد و عزاشون فرقی با هم نداره
نمیدونم این تصوراتتون از کجا اومده.....موفق باشید
 

زيگفريد

عضو جدید
کاربر ممتاز
مردم ایران و شادی !!!!!!!!!!!!!!!!!!! :surprised:

یک بررسی ساده در جامعه در کوچه و خیابان و مدرسه و دانشگاه و اتوبوس و ..... بسادگی نشون میده که عمده مردم ما شاد نیستند .

ایرانیها بنابه دلایل مختلف امروزه در ردیف غمزده ترین و دل مرده ترین مردمان جهان قرار گرفتند !

اصلا هم اینطور نیست که شادی و شادمانی مردم یه کشور خیلی هم به وضعیت رفاه و پیشرفت اونها بستگی داشته باشه . برای مثال مردم پاکستان و هند تقریبا از هر لحاظ فقیرتر از ایرانیها هستند ولی فاکتور شادی و شادمانی در اونها قوی تر از ایرانیهاست .

در ایران عوامل متعددی برای غم و اندوه و افسردگی مردم هست که برخی از اونها مربوط به زمان حال نیست و ریشه های تاریخی داره و البته وضعیت امروز جامعه این حالت رو تشدید کرده .
 

عیدی امین

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟

بابک جان پس کلا روستاهایی که من میرم با شما متفاوته !!!!!!!!!
من چیزی که دیدم با چشم خودم رو میگم ........ هیچ وقت هم به شنیده ها اکتفا نکردم
شما که منو خوب میشناسی
ممد آقا خوبی دادا ...
والا من توی روستاهای زیادی رفتم البته متاسفانه روستا نشین نبوده و نیستم ولی توی روستاهایی که دیدم پیرمردهایی بودن توی کوچه خاکی در حال چرت و بیکار ...جونایی که داشتن تیپ میزدن بیان شهر ...دخترایی که صورت سوخته و دستای پینه بسته داشتن از دوشیدن و ریسه کردن ...بچه هایی که از شدت نبود آب سیاه و کثیف بدون حتی شورت و پیرهن میدوییدن اینورو اینور ...خونه های مخروبه تویله توی خونه ...اینا خیلی فک نکنم شادباشن ...هستن؟:gol:
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
این شما هستین که همه چیز رو سیاسی میکنین...و بخاطر طرفداری از اون چشمتون رو رو همه چیز میبندین...برادر من تو کشورهای غربی طرف راست راست راه میره بیمه بیکاری میگیره.اینقدر این حقوق زیاده که کارم نکنه کفاف زندگیشو میده..حالا اینا جدا از تفریحات امکانات برای تحصیل و تحقیق و هزار تا چیز دیگه ست...........اینجا چی؟یه جا رفتم واسه مصاحبه قبولم کردن...چند وقت بعدشمنم که استخدام نکردن هیچ 400 نفر نیرو اخراج کرده....چرا؟بخاطر اقتصاد ناپایدارمون
تا همین امروز چندتا مدیر و سرمایه دار در کارخونه رو تخته کردن......رفتن اونور......میگن تا اقتصاد اینه سرمایه شونو اینجا نمی خوابونن....میدونین یعنی چی؟یعنی بیکار شدن چند صدتا سرپرست خونوار....
میگین روستا.....اگه اینقدر حالشون خوشه چرا میان شهر...شما تا حالا پای درد دلشون نشستی....محل زندگی من شماله.....شمال راه به راه روستا داره....بدبختی و ناله هاشونو میبینم و میشنوم
اینا همه باعث ناراحتی میشه.....باعث میشه شاد نباشیم
تو همین تاپیک......جای به این محدودی و کوچیکی چند نفر دل شاد داشتن
هر کی هم خواسته نبود غصه رو ثابت کنه اومده که از حاکمیت طرفداری کنه
راست میگین.....بحث من و شما بی نتیجه ست
چون انگار شما توی یه دنیای دیگه زندگی میکنین
همون دنیای بدون دردی که صدا و سیما نشون میده
البته اونم که فقط میتونه عزا ماتم نشون بده تولد و عزاشون فرقی با هم نداره
نمیدونم این تصوراتتون از کجا اومده.....موفق باشید
گفتم بحث با شما بی فایده است

شما گویا تلویزیون نمیبینی تقصیر من نیست .........
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
ممد آقا خوبی دادا ...
والا من توی روستاهای زیادی رفتم البته متاسفانه روستا نشین نبوده و نیستم ولی توی روستاهایی که دیدم پیرمردهایی بودن توی کوچه خاکی در حال چرت و بیکار ...جونایی که داشتن تیپ میزدن بیان شهر ...دخترایی که صورت سوخته و دستای پینه بسته داشتن از دوشیدن و ریسه کردن ...بچه هایی که از شدت نبود آب سیاه و کثیف بدون حتی شورت و پیرهن میدوییدن اینورو اینور ...خونه های مخروبه تویله توی خونه ...اینا خیلی فک نکنم شادباشن ...هستن؟:gol:
سلام مهندس جان
استغفرالله من چی میگم شما چی میگین
برادر من شادن ....... چون ساده زیستن
خیلی جالبه که شما میگی هنوز میخوان از روستا به شهر مهاجرت کنن !!!!!!
در حالیکه الآن پنج سالی میشه کمتر روستایی به این فکر میفته
بله روستاهایی که متاسفانه تو مملکت اسلامی بهشون نرسیده زیاد هست .......نمومش روستایی در بوشهر که مهد گاز هست و گاز نداشت !!!!!!!
ولی اینا شاد زندگی میکنن ........ همین دستای پینه بسته رو مایه افتخار و مباح خودشون میدونن ....... کار رو عار نمیدونن
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوشا به حالت ای روستایی
چه شاد و خرم، چه باصفایی
در شهر ما نیست جز دود و ماشین
دلم گرفته از آن و از این
در شهر ما نیست جز داد و فریاد
خوشا به حالت که هستی آزاد
ای کاش من هم پرنده بودم
با شادمانی پر می­گشودم
می رفتم از شهر به روستایی
آنجا که دارد آب وهوایی
 

masisabz

عضو جدید
کاربر ممتاز
گفتم بحث با شما بی فایده است

شما گویا تلویزیون نمیبینی تقصیر من نیست .........

سلام مهندس جان
استغفرالله من چی میگم شما چی میگین
برادر من شادن ....... چون ساده زیستن
خیلی جالبه که شما میگی هنوز میخوان از روستا به شهر مهاجرت کنن !!!!!!
در حالیکه الآن پنج سالی میشه کمتر روستایی به این فکر میفته
بله روستاهایی که متاسفانه تو مملکت اسلامی بهشون نرسیده زیاد هست .......نمومش روستایی در بوشهر که مهد گاز هست و گاز نداشت !!!!!!!
ولی اینا شاد زندگی میکنن ........ همین دستای پینه بسته رو مایه افتخار و مباح خودشون میدونن ....... کار رو عار نمیدونن

خوشا به حالت ای روستایی
چه شاد و خرم، چه باصفایی
در شهر ما نیست جز دود و ماشین
دلم گرفته از آن و از این
در شهر ما نیست جز داد و فریاد
خوشا به حالت که هستی آزاد
ای کاش من هم پرنده بودم
با شادمانی پر می­گشودم
می رفتم از شهر به روستایی
آنجا که دارد آب وهوایی



آقا محممد تبریک میگم بهت، اگه همین جوری پیش بری، در آینده نزدیک میشی یکی از نمایندگان مجلس یا شایدم رئیس جمهور یا .....

آره آقا محممد، همون بشین پای تلوزیون تا همه چی رو ببینی؟ یه وقتی به مردم خیابون نگاه نکنی ها!!!!!!
 
آخرین ویرایش:

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینم از بعد روان شناختی که بعضی میخواستن

اینم از بعد روان شناختی که بعضی میخواستن

از جامعه شناسی شادی تا مدیریت شادی ... sociology
از ديدگاه جامعه شناسي، شادي به چه معناست؟
دکتر علی اصغر سعیدی


از ديدگاه جامعه شناسي، شادي به چه معناست؟
- در ابتدا نكاتي را در مورد شادي و رابطه آن با حوزه جامعه شناسي بيان مي كنم. مبحث شادي در حوزه جامعه شناسي اوقات فراغت قرار مي گيرد. با توجه به اينكه شادي حالتي است كه در فرد بروز و ظهور مي يابد، روان شناسي اجتماعي نيز به آن مي پردازد.
در جامعه شناسي اوقات فراغت، مبحث جامعه شناسي شادي، به بررسي تأثير روابط اجتماع بر شادي و ارتباط متقابلي كه شادي در روابط اجتماعي، طبقات و گروه هاي سني مختلف مي گذارد، پرداخته مي شود. مثلاً اينكه آيا شادي زن و مرد با يكديگر متفاوت است يا بايد متفاوت باشد؟ شادي شهري و روستايي داريم؟


به نظر مي رسد كه در نوع شادي هاي شهري و روستايي تفاوت وجود دارد. (فولكلور ممكن است هنر روستايي باشد كه هنر اصيل تري است، اما شادي شهري ممكن است شادي توده وار و نوعي شادي شكل نگرفته باشد) حتي شادي مي تواند طبقاتي باشد؛ مثلاً شما انواعي از مراسمي داريد كه گروه هاي مختلف، آن را برگزار مي كنند. تحقيقات نشان مي دهد كه در گذشته اين قضيه بسيار رسم بوده و شادي ها بيشتر، طبقاتي بوده اند. فرض كنيد من عضو طبقه متوسط رو به بالا هستم يا من يك بورژوا هستم، بنابراين از شركت كردن در مراسم موسيقي كلاسيك شاد و سرخوش مي شوم تا از رفتن به تماشاي مسابقه فوتبال. در گذشته حتي گفته مي شد كه فوتبال متعلق به طبقه كارگر است ولي به نظر مي رسد با تغييراتي كه در جوامع جديد صورت گرفته است اين نوع روابط نيز تغيير كرده است. يعني افراد بر اساس جنسيت، طبقه، مكان جغرافيايي و... شادي نمي كنند. ما در جريان جهاني شدن قرار گرفته ايم و همه اين موارد از اين قضيه تاثير پذيرفته اند. از بعد سياستگذاري اجتماعي نيز اتفاقاً شادي مسئله بسيار مهمي است؛ ................ سياستگذاران اجتماعي و روشنفكراني كه به اين مسئله مي پردازند بين اين دو تفاوت قائلند اما به طور كلي شادي را نوعي احساس سعادت مي دانند؛ چيزي كه از آن طريق، انسان احساس لذت كرده و به منبع سعادت دست پيدا مي كند. به نظر مي رسد هر قدر ملتي شادتر باشد، احساس رفاه بيشتري دارد. اگر توجه كنيد، مي بينيد كه رفاه را مي توان براساس يك بعد ذهني نيز تعريف كرد. بعضي افراد معتقدند شادي ها مي توانند كنش هايي احساسي باشند؛ پس در اين صورت مي توان شادي را به ۲ نوع تقسيم كرد.
۱. شادي از نوع احساسي
۲. شادي از نوع واكنش شناختي.
بايد توجه داشت كه به خصوص شادي هاي جمعي، شادي هاي شناختي تري هستند چرا كه اگر چه بيشتر آنها ابداعي و ساختگي بوده اند، اما در طول مدت زمان بسياري باقي مانده اند. به نظر من شادي هاي جمعي، زندگي بخش تر هستند و به همين جهت شما مي توانيد در بعضي موارد، شادي هاي جمعي را در مقابل سوگواري هاي جمعي، غم هاي جمعي نيز قرار دهيد. سرخوشي اي كه يك مراسم شاد ملي و مذهبي به شما مي دهد، شايد همان سرخوشي را شما از طريق شركت در سوگواري هاي مذهبي نيز دريافت كنيد؛ يعني هر دو اين موارد، زندگي بخش هستند (برخلاف عقيده بعضي از افراد كه به نظر من، با فهمي دروني به جامعه و رسومات آن نمي پردازند). در بعضي از سمينارهاي خارجي به برگزاري مراسم مذهبي توسط زنان مسلمان (مثلاً برگزاري سفره هاي مذهبي، ختم ها و روضه خواني ها) اشاره شده و آنها را ناشي از حزن آلودبودن و غمگين بودن جامعه مي دانند در صورتي كه اتفاقاً آن اشكي كه به صورت جمعي در اين مراسم ريخته مي شود، زندگي بخش است و اين گونه افراد از اين طريق سعادت مي جويند و به دنبال كسب نوعي سعادت و رفاه هستند. شما ممكن است تمام نيازهاي اساسي و مادي را تهيه كنيد و بر اساس معيارهاي مرسوم بگوييد يك فرد، گروه يا جامعه در رفاه هستند، اما اگر شما افراد را از دسترسي به چيزهايي كه برايشان واجب است و نياز دارند- مثلاً ابراز شادي- بازداريد، خواهيد ديد كه اين جامعه حتي با داشتن خيلي از تسهيلات مادي در رفاه نيست. نمونه ملموس اين قضيه، اتحاد جماهير شوروي بود كه افراد به راحتي نمي توانستند مراسم ملي، مذهبي و سنتي خود را انجام دهند و بايد كاري را انجام مي دادند كه مثلاً حزب يا چارچوب ايدئولوژيك به آنها مي گفت. در نتيجه، اين جامعه علي رغم داشتن رفاه مادي، احساس رفاه نمي كند.
پس در بعد سياستگذاري هاي اجتماعي، شادي به خاطر نقشي كه در بهزيستي و رفاه دارد، از اهميت بسياري برخوردار است. مقولات ذهني باعث مي شوند حتي با وجود رفاه مادي، افراد احساس بدبختي كنند. مثلاً اگر تيم ملي كشور ببازد، افراد احساس بدبختي مي كنند اگر چه از لحاظ دسترسي به مسكن، شغل و تغذيه مشكلي نداشته باشند.
نكته اي كه دوست دارم اكنون به آن بپردازم اين است كه در جامعه شناسي بدن كه به خودآگاهي بدن مي پردازد، يكي از راه ها اين است كه افراد براي بهبود خودشان (كسب رفاه مادي يا درمان بيماري) ديگر به سمت روش هاي علمي و زيست پزشكي (كه فرد را بدون در نظر گرفتن روح و شخصيتش مورد درمان قرار مي دهند) نروند. در دوره جديد، افراد به طب هاي جايگزين و مكمل روي مي آورند. در اينجا يكي از شيوه هايي كه به آن پرداخته مي شود، شيوه self healing است (يعني ارتباط جسم و روح در جهت شفاي بيماري ها). از اين طريق مي توان پذيرفت كه شادي به طور كلي مي تواند ابعاد جديدي پيدا كرده و از طريق سرخوش كردن روح به جسم هم كمك كند تا بعضي از بيماري ها از بين بروند. به همين جهت است كه در حوزه جامعه شناسي بدن، اشك و لبخند به يك ميزان مي توانند در بهبود بيماري ها مؤثر واقع شوند.
* پس به نظر شما شادي و غم هر دو بر سلامتي افراد، تأثيرگذار هستند؟
- به طور كلي بله اما بايد توجه داشت كه هر نوع شادي و غمي نمي تواند چنين تأثيري داشته باشد. به نظر من، شادي هاي جمعي و شادي هاي محله اي را بايد از شادي هاي توده اي و شادي هاي فردي جدا كنيم. عموماً شادي هاي فردي و شادي هاي توده اي خطرناك هستند زيرا عنصر خودكنترلي در آن وجود ندارد. مثلاً در گذشته مراسم چهارشنبه سوري (يا هر مراسم شادي بخش ديگري) چون به نحو جمعي انجام مي گرفت، آيين جمعي محسوب شده و آيين جمعي نيز يكي از ويژگي هايش، سنتي بودن و غير مخرب بودن آن است.

اما وقتي آييني به صورت شخصي باشد، هيچ كنترلي بر آن وجود نداشته و مخرب است.
در همين رابطه آنتوني گيدنز معتقد است آيين هاي شخصي- چه از نوع سرخوش كننده و چه از نوع غم آور،- از نقطه هاي تاريك مدرنيته محسوب مي شود.
آيين هاي شخصي- از جمله دسترسي به اينترنت يا هر مورد ديگري- ممكن است باعث سرخوشي و احساس شادي در فرد شود، به طور مكرر يك رفتار انجام گيرد و جنبه اعتياد پيدا كند اما وقتي اجراي مراسم جشني به طور سالانه، ماهانه و مكرر انجام گيرد، هيچ گاه جنبه اعتياد پيدا نمي كند؛ چرا كه در آن عنصر وسواس و اجبار وجود ندارد اما در اعتياد شخصي به بعضي مسائل و عناصر، وسواس و اجبار وجود داشته و براي جامعه بسيار خطرناك است؛ چرا كه رفتار را شكل مي دهد و ابعاد بيروني نيز براي اجتماع دارد. حتي مي توان گفت اثر آن بر سياست هاي آموزشي و بهداشتي تعيين كننده است. مثلاً ممكن است كشيدن سيگار براي فردي لذت بخش باشد اما از آن جلوگيري مي شود؛ نوعي لذت فردي است كه به اجتماعي آسيب مي رساند.

نكته بسيار جالب اينجاست كه شما هيچ گاه نمي توانيد چيزي را سراغ داشته باشيد كه به نحو جمعي و به عنوان يك سنت، انجام شود و ضرر داشته باشد. چون خود آن جمع، اثرات مخرب آن سنت جمعي را كنترل مي كنند. پس اگر شادي جمعي اي را مي بينيد و احساس مي كنيد كه به نوعي در حال خطرناك شدن است (مثلاً همين استفاده از مواد محترقه در چهارشنبه سوري) بدانيد اين نوع شادي، احتمالاً شادي جمعي و سنتي اي است كه كم كم به سمت شادي توده اي و بي شكل سوق پيدا كرده است. شايد به دليل ازبين رفتن نهادهاي سنتي و شادي بخش، محله ها و... باشد كه شادي هاي جمعي نيز به شادي هاي توده اي و خطرناك تبديل شده اند. اينجاست كه بايد به اين انديشيد كه چطور مي توان به طرح توسعه محله اي پرداخت كه به ساماندهي شادي هاي محلي نيز بينجامد. به نظر من همان طور كه ضروري است خدمات شهري از طريق شهرداري و محلات انجام شود، در مورد شادي هاي جمعي نيز بايد همين تدبير انديشيده شود.
در اين قسمت ذكر اين نكته را ضروري مي دانم كه شادي هاي جمعي محله اي به دليل اينكه سازمان يافته و براساس قواعد جمع كنترل مي شود، ديگر ويژگي آسيب و تخريب ندارد.
بايد اشاره كنم كه شادي هاي خانه محور و خصوصي نيز به همان اندازه شادي هاي توده اي براي جامعه مخرب هستند. در ايران شادي هاي خصوصي نيز وجود دارد كه به علت عدم وجود هيچ گونه كنترل بر آنها، خطرناك هستند.

راهكار كنترل اين شادي هاي مخرب اين است كه بايد براي انجام و برگزاري جمعي جشن هاي ملي و سنتي اجازه داده شده و امكاناتي نيز براي اجراي آن فراهم شود. در غير اين صورت، شادي هاي توده اي به سمت شادي هاي خانگي سوق مي يابد كه به نظر من بسيار خطرناك تر است. البته ممكن است از بعد اجتماعي مضر نباشد اما در بلندمدت براي جامعه بسيار مخرب خواهد بود؛ چون شما هيچ گونه آگاهي اي- حتي از ميزان خسارت وارده در شادي هاي خصوصي- نداريد.
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بدی این زندگی اینترنتی هم همینه که ما خیال میکنیم که میتونیم برای دیگران هم نقش تعریف بکنیم. این کا ر رو در باره خودمون انجام دادیم و جواب داده. حالا خیال میکنیم که میشه از عوض دیگران هم جواب داد. نه این یکی رو نمیشه.
تا پدر نباشی نمیفهمی معنی پدر بودن چیه . تا مادر نباشی درد مادر بودن رو نمیتونی حس کنی. اگه تو روستا بدنیا نیای و همونجا زندگی نکنی نمیتونی اونا رو بفهمی. فقط میتونی شبحی را که از اونا میسازی تفسیر کنی. همین و بس.
راجع به همه مردم هم همینجوری فکر میکنیم و خیال میکنیم که دنیا تو دستمونه و مائیم که به دنیا خط میدیم و دنیا رو تفسیر میکنیم.
آمار بالای طلاق یعنی افسردگی
آمار بالای تصادفات یعنی افسردگی
آمار بالای شکست های مکرر یعنی افسردگی
درجا زدنهای ممتد مردم یعنی افسردگی
خود را گول زدن و همه چیزو عالی دیدن هم یعنی افسردگی.
همین و بس
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
آقا محممد تبریک میگم بهت، اگه همین جوری پیش بری، در آینده نزدیک میشی یکی از نمایندگان مجلس یا شایدم رئیس جمهور یا .....

آره آقا محممد، همون بشین پای تلوزیون تا همه چی رو ببینی؟ یه وقتی به مردم خیابون نگاه نکنی ها!!!!!!
کلا این حرفت همه چی رو نشون داد ............
پسر خوب پستهای منو کامل بخون ..............یکیش در مورد روشهای شاد کردن بود ............. یکیشم الآن دارم میزنم در مورد بعد جامعه شناسی

انتظار داری رقاص خونه باز کنیم که شاد شین ( ببخشید این چنین گفتم ..... شما این چنین میگید ما هم بلدیم )
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
بدی این زندگی اینترنتی هم همینه که ما خیال میکنیم که میتونیم برای دیگران هم نقش تعریف بکنیم. این کا ر رو در باره خودمون انجام دادیم و جواب داده. حالا خیال میکنیم که میشه از عوض دیگران هم جواب داد. نه این یکی رو نمیشه.
تا پدر نباشی نمیفهمی معنی پدر بودن چیه . تا مادر نباشی درد مادر بودن رو نمیتونی حس کنی. اگه تو روستا بدنیا نیای و همونجا زندگی نکنی نمیتونی اونا رو بفهمی. فقط میتونی شبحی را که از اونا میسازی تفسیر کنی. همین و بس.
راجع به همه مردم هم همینجوری فکر میکنیم و خیال میکنیم که دنیا تو دستمونه و مائیم که به دنیا خط میدیم و دنیا رو تفسیر میکنیم.
آمار بالای طلاق یعنی افسردگی
آمار بالای تصادفات یعنی افسردگی
آمار بالای شکست های مکرر یعنی افسردگی
درجا زدنهای ممتد مردم یعنی افسردگی
خود را گول زدن و همه چیزو عالی دیدن هم یعنی افسردگی.
همین و بس
سلام مجدد
شما بودی میخواستی از دید جامعه شناسی
پس خوب ببین
ایشون از جامعه شناسان بزرگ کشور هستن

اما مواردی که گفتین دلیلش چی هست ......... آمار طلاق رفته بالا چرا ؟ غیر اینه که یه عده تحت تبلیغات ناهواره قرار میگیرن و میرن تو کار زید داشتن
آمار تصادفات ......... این که اومده پایین ......... میخوای هزارتا آمار بهت بدم حتی اگه بتونم جهانیشو نشون میدم . دی
البته ایران بازم نسبت به جاهای دیگه پیشتازه در این باره که انشاالله با قانون جدید این وضع بهبود پیدا میکنه
آمار شکستهای مکرر ......... سبب افسردگی میشه !!!!!!!
یادمون نره هر شکستی مقدمه پیروزیست
درجا زدن های ممتو .......... یعنی چی !!!!!!!!!
خود رو مردم حساب کردن هم میتونه اون بحث باشه
یه آمار برو در شهر بگیر و مخصوا در روستاها
البته سوالات لطفا هدفدار نباشه
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
ادامه

ادامه

* نقش شادي در روابط اجتماعي چيست و چه تاثيري بر فعاليت هاي افراد و روحيه جمعي جامعه مي گذارد؟
- اگر شادي هاي جمعي و غيرمضر انجام شوند، تقويت كننده بعضي از روابط اجتماعي هستند. اين نوع شادي ها مانند تمامي اعمالي كه در هر جامعه به قوام آن جامعه كمك مي كنند، مي توانند به روابط آن جامعه نيز كمك كرده و باعث سرخوش شدن افراد جامعه شوند. اين جزو كاركردهاي سنتي لازم و ضروري براي جامعه است. ممكن است در طي زمان، بعضي از اين كاركردها از بين برود ولي چون جامعه به سمت مقولات خاصي مي رود و طالب لذت و رفاه بيشتر است، اعمال سنتي در جامعه جديد تقويت شده و مردم، بيشتر به آن توجه مي كنند؛ چرا كه سرخوش كننده و رفاه دهنده است. مدرن ترين دولت، دولت رفاه است. اين دولت، دولتي است كه سعي مي كند تا حد امكان، منابع سعادت در اختيار تمامي افراد قرار دهد. يعني با پيش بيني وقايع خطرناك در آينده سعي كند افراد را بيمه كرده و زير چتر رفاهي خود قرار دهد. مسائل شادي در زمره مقولات رفاه ذهني است. درست است كه دولت هاي رفاه براي قابل اندازه گيري بودن خدماتشان، به مقولات رفاهي علمي توجه مي كنند، اما هم در مباحث سياستگذاري و هم در مباحث بررسي هاي جامعه شناختي، به مقولات رفاه ذهني توجه مي شود.
* شما فكر نمي كنيد شادي هاي جمعي بر هم زننده نظم و آرامش جامعه هستند؟
- يك شادي جمعي كه از سنت ها استخراج شده باشد، نه تنها برهم زننده نظم و آرامش جامعه نيست بلكه لازمه نظم و قوام اجتماعي نيز هست. اين نوع شادي به هيچ وجه برهم زننده نيست، چون ويژگي هاي خاصي دارد.
۱- آيين جمعي است؛ اگر آيين شخصي بود، بر هم زننده بود و اگر ما مي بينيم كه شادي هاي جمعي بر هم زننده نظم مي شوند، به دليل آن است كه شكل توده اي به خود گرفته اند. افرادي كه در آن شركت مي كنند از گروه هاي مشخصي نيستند و از گروه هاي بي شكل هستند. مثلاً گروه هاي مختلفي از مكان هاي مختلفي به يك محله مراجعه مي كنند. اين تجمع، حالت شادي جمعي را پيدا نمي كند ولي اگر در يك محله كه افراد شناخت بيشتري نسبت به هم دارند، يك جشن و شادي جمعي برگزار شود، همه افراد تقريباً يكديگر را مي شناسند و نوعي كنترل خود، كنترل محله و كنترل جمع وجود دارد. البته بعضي از مشكلات نيز غيرقابل اجتناب بوده و به دليل پيچيده شدن جوامع، شما قادر به پيشگيري از آن نيستيد، ولي اگر نوعي سامان محله اي براي برگزاري شادي هاي جمعي به وجود بيايد، بسياري از مشكلات، قابل پيشگيري است. مثلاً موردي كه من خود در انگلستان ديدم، مربوط است به مراسمي مربوط به هندوها (كه بسيار شبيه چهارشنبه سوري در ايران بود).

در آنجا ما از يك هفته قبل از برگزاري جشن و مراسم آتش بازي، صداي ترقه مي شنيديم، ولي هيچ خسارتي هم به كسي وارد نمي شد. مواد محترقه هم وجود داشت و با اينكه دولت وظيفه خود مي دانست كه بر ورود و خروج و توليد اين مواد كنترل داشته باشد، ولي وقتي به اين نوع از استفاده مي رسيد، ديگر چون مسأله اي سنتي و جمعي است، به افراد، امر و نهي نمي كرد. واقعاً خسارتي نيز وارد نمي شد. علت اينكه خسارت وارد نمي شد اين بود كه اين مراسم به نحو محله اي انجام مي شد و تمام اين هماهنگي ها با استفاده از انجمن هاي مدني انجام مي گرفت. مثلاً دولت انگليس به فرهنگ هاي چندگانه اهميت داده و به افراد و گروه هاي مذهبي مختلف اجازه مي داد اجتماعات خود را داشته باشند و آنها را حمايت مي كرد. حمايت كردن نيز به اين علت است كه گروه هاي بي شكل- كه از آن ياد كرديم- شكل نگيرند. در اينجا ديگر من كه مسلمان بودم در مراسم گروه هاي ديگر شركت نمي كردم؛ همان طور كه اگر جامعه ما نيز دست به ساماندهي محله اي نسبت به برگزاري برخي شادي ها از جمله چهارشنبه سوري بزند، توده هاي بي شكل ايجاد نشده و با كنترلي كه افراد روي برگزاري مراسم دارند، اتفاق خطرناكي نيز نخواهد افتاد. ساماندهي محله اي باعث مي شود كه افراد خود هر محله- كه هم فكر و هم رده هستند
۲- به شادي جمعي بپردازند و بر جمع خود كنترل داشته و بنابراين هيچ اتفاق مضري پيش نيايد. مي توانيم بگوييم شادي هاي توده اي كه اين رفتارهاي بي شكل از دسته هاي بي شكل بروز مي كند، آسيب رسان خواهد بود. به نظر من علت اين قضيه نيز به رشد يا عدم رشد گروه هاي يك جامعه مدني بازمي گردد.
* چه تدابيري مي توان براي داشتن جامعه اي شاد انديشيد؟
- در جامعه جديد راهكارهايي كه به يك نظام محله اي و رفاه جامعه محور (از طريق توسعه محله اي) بينجامد، بسيار كمك كننده خواهد بود. من اين قضيه را به صورت بومي كشور خودمان مطرح مي كنم. در ايران هنوز بعضي از مقوم هاي جامعه محلي وجود دارند؛ مثلاً مسجد هنوز به عنوان يك محور در يك محله باقي است. ما بايد اين را با رشد سازمان هاي غيردولتي كه مي توانند بعضي از اين اجتماعات را به وجود آورند، تلفيق كنيم. اين نوع حركت و سياستگذاري به نظر من، هم مي تواند ارائه دهنده خدمات مختلف شهري و محله اي باشد و هم مي تواند با برنامه ريزي در آينده، مراسم سنتي و آيين هاي جمعي را به نحو اصيل تري برگزار كند. اين قضيه امكان پذير است و به نظر، هيچ راه ديگري نداريم.
ضمن اينكه در جهان جديد ارتباطات و وسايل ارتباط جمعي بسيار مهم هستند. به نظر من مسائلي مثل چهارشنبه سوري، مسائلي نيستند كه يك هفته قبل از اجراي آن، بتوانيم به طور كامل به آن بپردازيم. در جوامع ديگر تا آنجايي كه من ديدم، مثلاً اگر در ميانه لندن جامائيكايي ها كارناوال هاي مختلفي راه مي انداختند، حتي هفته ها و ماه ها قبل از اجراي مراسمشان در تدارك برگزاري مراسم بوده و همكاري بين گروه هاي محلي و دولتي (نيروهاي نظم دهنده) وجود داشت. اين همكاري هاست كه نتايج خوبي خواهد داشت. به نظر من دولت بايد برنامه ريزي هاي ميان مدتي را در اين رابطه داشته باشد؛ ضمن اينكه نقش دستگاه هاي ارتباطي نيز در اين ميان بسيار مهم است. به نظر من بايد براي آگاهي سازي در شادي هاي حوزه عمومي، دستگاه هاي ارتباطي در طول سال نيز به اين مسائل بپردازند تا آگاه سازي آنها تاثير بيشتري داشته باشد. علاوه بر اين، براي نتيجه دادن اين امر بايد همكاري بين دولت و مردم وجود داشته باشد. همكاري سازمان يافته دولت و مردم (همكاري مردم با دولت از طريق تشكل هاي غيردولتي، انجمن ها و...) بسيار نتيجه بخش خواهد بود. براي مديريت شادي و اجراي آن در جامعه بايد شهرداري ها يا دولت در هر محله با انجمن هاي آن محله ارتباط برقرار كرده و هر دو با يكديگر همكاري كنند تا موفقيت حاصل شود. در حقيقت بايد مديريت اجتماع را با همكاري خود اجتماع به نتيجه رساند. شادي اصيل و رفاه را دولت رفاه نمي تواند به تنهايي انجام دهد. راه سومي ها و امثال گيدنز معتقدند كه دولت بايد نقش نظارت كننده قوي داشته باشد، ولي بدون كمك گرفتن از مردم نمي تواند اين كار را انجام دهد.

* به نظر شما جامعه ما، جامعه اي شاد است؟
- به طور روشن نمي توانم پاسخ اين سؤال را بدهم؛ چون اظهارنظر قطعي نياز به تحقيق و ارائه آمار دارد اما به نظر من عناصر زيادي (با مايه هاي سنتي) در جامعه ما وجود دارند كه مي توانند زندگي بخش باشند. به نظر مي رسد مديريت شادي لازم باشد. بعضي ها مي گويند شادي هايي چون چهارشنبه سوري چون زودگذر هستند نه نياز به برنامه ريزي دارند و نه مديريت. اگر از آنها بپرسيد چرا اين شادي ها زودگذرند، مي گويند چون اين شادي ها يك روز يا يك شب در سال هستند! اما به نظر من شادي هايي چون مراسم چهارشنبه سوري به هيچ وجه زودگذر نيستند. اين شادي ها از نوع شادي هاي اصيل هستند.

* نقش خانواده در جلوگيري از آسيب هاي اجتماعي ناشي از عدم ابراز شادي و داشتن روحيه اي افسرده چيست؟
- چون در اين سؤال، شما آسيب هاي اجتماعي را در كنار شادي آورديد، بايد بگويم لزوماً جامعه اي كه شاد است، جامعه اي نيست كه در آن آسيب هاي اجتماعي وجود نداشته باشد، چون خود همين شادي ها نيز ممكن است آسيب زا باشد (مثلاً شادي هاي شخصي).
در اينجا نقش خانواده بسيار مهم است. همان طور كه گفته شد، ما شادي هايي را مهم و زندگي بخش مي دانيم كه شادي هايي جمعي باشد. خانواده از جمله نهادهايي است كه مي تواند به اين روند كمك كند. به همان اندازه كه جامعه از شادي هاي اصيل دور مي شود، شادي غيراصيل و آسيب زا مي شود.
اگر خانواده ايراني باشد و قوام و كاركرد داشته باشد، شما مي توانيد بعضي از شادي ها را به خانواده بسپاريد، ولي ممكن است خانواده اين توانايي را نداشته باشد و چون كنترل درستي بر ابزار اين شادي ها ندارد، بنابراين شايد غيراصيل و آسيب زا مي شود.
 

Similar threads

بالا