گفتگوهای تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

ghzshadow

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند

مثل آسمانی که امشب می بارد....

و اینک باران

بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند

و چشمانم را نوازش می دهد

تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم‬

:cry::cry::cry:

 

ghzshadow

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه زیباست به یاد تو با چشمهای خسته گریستن
چه زیباست همیشه در تنهایی ترا حس کردن
چه زیباست در خیال با تو زندگی کردن
عزیزم نام تو بر قلبم خالکوبی شده تا فراموشت نکنم
عزیزم همچون نفس کشیدن ترا به خاطر می سپارم
یک روز دیگر هم بدون تو گذشت ...



 

زيگفريد

عضو جدید
کاربر ممتاز
مي خواهم شعري را بخاطر آورم
كه نه ...
شعری ... سطري ... تصويري را
كه نه ...
نقطه اي ... رنگي ... آوازي را ...
كه نه ...
نتي ... هجائي ...
هر آن چه مرا به يادم آورد .
نه اين كه هستم ...
آنكه بودم !
من در جائي كه انتظارش را نداري
در انديشه و با خيال دوباره يافتنت
منتظر ايستاده ام .
آنكه بودي
نه اين كه هستي ...

در اين ميان چيزي سخت فراموش شد :
« بايد كه عاشق باشيم ،
وگرنه به هر چشم كه در ما بنگرند ، پريشان حالي بيش نيستيم. »

ساده بگويم ؟

گم شده اي ...
گم شده ام ... :razz:
 

ghzshadow

عضو جدید
کاربر ممتاز
‫رنگ ها اثر خود را از دست داده اند يا من اينگونه مي
بينم . هر سپيدي به سياهي مي ماند و هر سياهي با تصويري مبهم به اشتباه
گرفته مي شود.
نمي دانم . شايد نقش ما آدم ها نيز سيه و مبهم شده و ما، در اين وادي
ناكجاآباد ، احساس را فراموش كرده ايم و قدرت عظيم محبت كردن را ؛ دوست
داشتن و مهربان بودن را . ما آدم ها ، بي اثر شده ايم ، مانند خودكاري كه
جوهر تمام كرده ، احساس مان نيز تمام شده است.

شايد ، ما درختاني تنها و تكيده هستيم ، رها شده در
دشت خشك زندگي و با تحمل احساس خستگي از گذر ساليان سال


25428_116202225067697_115648031789783_181851_7917427_n.jpg
 

لاوي

عضو جدید
به شانه ام زدي تا تنهاييم را از روي دوشم بتكاني

غافل ازينكه تكاندن برف از روي شانه هاي آدم برفي

كاري بي فايده است...
 

mona.p

عضو جدید
کاربر ممتاز
سفر بهانه خوبی برای رفتن نیست
نخواه اشک نریزم دلم که آهن نیست

نگو بزرگ شدم گریه کار کوچک هاست
زنی که اشک نریزد قبول کن، زن نیست!

خبر رسیده که جای تو راحت است آنجا
قرار نیست خبرها همیشه…
اصلا" نیست!

شب است بی تو در این کوچه های بارانی
و پلک پنجره ای در تب پریدن نیست

حسود نیستم اما خودت ببین حتی
چراغ خانه مهتاب بی تو روشن نیست

مرا ببخش اگر گریه می کنم وقتی
نوشته ای که که غزل جای گریه کردن نیست

زنی که فال مرا می گرفت امشب گفت
پرنده فکر عبور است فکر ماندن…...
 

مهدیbmw

عضو جدید
کم کم تفاوت ظریف میان نگهداشتن یک دست
و زنجیر کردن یک روح را یاد خواهی گرفت.
اینکه عشق تکیه کردن نیست
و رفاقت، اطمینان خاطر
و یاد میگیری که بوسه ها قرارداد نیستند
و هدیه ها، عهد و پیمان معنی نمیدهند.
و شکستهایت را خواهی پذیرفت
سرت را بالا خواهی گرفت با چشمهای باز
با ظرافتی زنانه و نه اندوهی کودکانه
و یاد میگیری که همه ی راههایت را هم امروز بسازی
که خاک فردا برای خیال ها مطمئن نیست
و آینده امکانی برای سقوط به میانه ی نزاع در خود دارد
کم کم یاد میگیری
که حتی نور خورشید میسوزاند اگر زیاد آفتاب بگیری.
بعد باغ خود را میکاری و روحت را زینت میدهی
به جای اینکه منتظر کسی باشی تا برایت گل بیاورد.
 

sweetest

عضو جدید
کاربر ممتاز
شب که می رسد به خود وعده می دهم که فردا صبح حتما به تو خواهم گفت ...
صبح که می رسد و نمی توانم بگویم پس رسیدن شب را بهانه می کنم ....
و باز شب می رسد و صبحی دیگر و من هیچ وقت نمی توانم حقیقت را به تو بگویم ....
بگذار میان شب و روز باقی بماند که...........

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]چقدر.................[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دوستت دارم.........[/FONT]
 

mona.p

عضو جدید
کاربر ممتاز
حالا که آمده­ ای
هی دست و دلم را نلرزان و هی دلواپسم نکن
اگر نمی مانی بیابان های بی باران منتظرم هستند...
*******

حالا که آمده­ ای

توان ایستادن ندارم
بنشین
سر بر زانوانم بگذار...


*****

حالا که آمده­ ای
بیا برویم
یادت که هست؟
ما به باران قول داده ایم که همیشه
با هم بباریم!



حالا که آمده­ ای
چه شوق شیرینی دارند
همه ی این کلماتی که
از من قهر کرده بودند

*******

حالا که آمده­ ای
خدا هم خوشحال است
دیگر وقتش را نمی گیرم!!!

*******

حالا که آمده ­ای
چترت را ببند...
در ایوان این خانه
جز مهربانی نمی بارد

*******

حالا که آمده­ ای
خوشحالم
یک طرف این سفره ی کوچک
دیگر بی بشقاب نمی ماند


*******


حالا که آمده­ ای
نی با من است و
حال و هوای همه ی مزارع نیشکر با تو


**********

حالا که آمده ای
قبول کن من هم روزی خواهم رفت
یادت باشد
مرا به درختی
باغی
یا چشمه ای بسپارید


******


حالا که آمده ­ای
نمی خوابم
وقتی منتظر کسی نیستی
چقدر بیداری بهتر است!!!




*********




حالا که آمده­ ای
کنارم بنشین
بخند
دیگر برای پیر شدن فرصتی نیست..






حالا که آمده­ ای
همین یک کلمه کافی ست
"آمده­ ای"!!!
 

گل احساس

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]يه روز وقتي به گل نيلوفر نگاه مي کردم ترس تموم وجودمو برداشت [/FONT]
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]که شايد منم يه روزمثل گل نيلوفر تنها بشم.[/FONT]
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif] سريع از کنار مرداب دور شدم. [/FONT]
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]حالا وقتي که ميبينم خودم مرداب شدم دنبال يه گل نيلوفر مي گردم که [/FONT]
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]از تنهايي نميرم و حالا مي فهمم گل نيلوفر مغرور نيست اون خودشو[/FONT]
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif] وقف مرداب کرده .[/FONT]
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]گريه کردم گريه هم اين بار آرامم نکرد
[/FONT]​
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]هرچه کردم ـ هر چه ـ آه انگار آرامم نکرد
[/FONT]​
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]بي‌تو خشکيدند پاهايم کسي راهم نبرد
[/FONT]​
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]دردِ دل با سايه‌ي ديوار آرامم نکرد
[/FONT]​
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]خواستم ديگر فراموشت کنم اما نشد
[/FONT]​
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]خواستم اما نشد، اين کار آرامم نکرد
[/FONT]​
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]سوختم آن‌گونه در تب، آه از مادر بپرس
[/FONT]​
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]دستمالِ تب‌بُر نم‌دار آرامم نکرد
[/FONT]​
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]ذوق شعرم را کجا بردي؟ که بعد از رفتنت
[/FONT]​
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]عشق و شعر و دفتر و خودکار آرامم نکرد[/FONT]​
 

sweetest

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستم داری يا . . . ؟
رز زيباييست..... پس دوستم داری
نداری چون هيچ وقت برايم رز نخريدی....
پر پرش مي كنم شاید پیدا کنم جواب سوال بی پاسخ سالهای انتظارم را....
دوستم داری....
دوستم نداری...
دوستم داری....
نداری ...اگر داشتی رهايم نمي كردی
داری ....چون نوبت گلبرگ دوستم داری! است
نداری اگر داشتی نمی رفتی...
داری.... اگر نداشتی به سراغم نمي آمدی
نداری.... چون از ابتدا قصدت رفتن بود
داری ....اگر قصد رفتن داشتی چرا از ابتدا آمدی ؟
نداری.... خودت خوب مي داني
داری.... چون جوابم را ندادي
نداری.... ، فقط لجبازی کودکانه بود.... !
داری .....اگر نداشتی چكار به دلم داشتی ؟
نداری.... ، دل سوزاندن عادتت بود !
داری ، چون دل به دل راه دارد
نداری، خودم را که نمی توانم گول بزنم...دل به دل بیراهه دارد!!!!!!
داری . . .
نداری. . .
داری. . .
نداری. . .
چه کنم با این همه گلبرگ بی پاسخ....!!!

چه کنم با این همه انتظار سرد.....!!!
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]یک جایی میرسد که آدم دست به خودکشی میزند ، نه اینکه یک تیغ بردارد رگش را بزند ٬ نه [/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]!
[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] قید احساسش را میزند ... !
[/FONT]
 

mahboobeyeshab

عضو جدید
کاربر ممتاز
دفتر من در وسط باد
ورق مي خورد
برگي از آن مي كند
نام تو در باغها
ورد زبان مي شود...!:gol:
 

گل احساس

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]با تو هستم فرهاد، تيشه بيهوده براين كوه مزن[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]كه دگر شيريني، ديده اش گرم تمناي تو نيست[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]و صداي زدن تيشه ى تو[/FONT]​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]قلب بي ارزش من را به تپش باز نخواهد آورد[/FONT]​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]در زمستان بلندي كه گذشت، قلب من در قفس جسم، قدمي مانده به ديوار [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]عدالت پژمرد[/FONT]​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]وبه قانون طبيعت خنديد، و به مفهوم شقايق غريد[/FONT]​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]قلب من طوري مرد، كه دگر آن نفس گرم تو هرگز نتوانست مرا زنده كند[/FONT]​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]شايد از روز ازل، از همان روز كه گويند خداوند بزرگ[/FONT]​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]از دم خود به بشر عشق دميد[/FONT]​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]من به بازي پي ديدار شياطين بودم[/FONT]​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]و يقين در آن روز، اولين كس كه خداوند بر او عشق دميد[/FONT]​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]توى مجنون صفت و عاشق و شيدا بودي [/FONT]​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]كه چنين سخت و سمج، بر در خانه ى دل ميكوبي[/FONT]​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]با تو هستم فرهاد، مشت بيهوده براين خانه مزن[/FONT]​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]كه فرو ريخته اين ميكده از باد خزان[/FONT]​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]برو آنجا كه به تو، باده ى عشق بشارت بدهند[/FONT]​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]و تو سيراب ز جام مي رنگين گردي [/FONT]​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]و دران جام بگرد، قلب من را درياب[/FONT]​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]كه به دور از قفس جسم چه خوش ميل تپيدن دارد[/FONT]​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]و به من باز رسانش، تا توانم به تو گويم[/FONT]​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دوستت مي دارم[/FONT]​
 

seabride

عضو جدید
کاربر ممتاز
سیب

سیب

و خدا سیب نینداخت از آن بالاها

که در عمق کم حرف نیوتن غرق شویم

و چنین با تقدیس

و چنین با اجبار

جسم او در خودمان دفن کنیم

یادمان باشد سیب

با هزاران امید

به امید لب و دندان کسی می آید

که به ایمان و یقین

سیب را می فهمد

سیب را می نوشد

و به حرف نیوتن می خندد

با خودش می گوید :

" آسمان جاذبه دارد نه زمین
 

*vernal*

عضو جدید
کاربر ممتاز
این روز ها دنیای من کوچک تر قلب مجروهم؟قطره اشکم؟نمیدانم........انقدر که حتی وقتی کسی بگوید تمام تارو پودش شده ام باز هم میگریم.....انگار اشک هایم تمامی ندارد....کسی تا به حال با گریستن از دنیا رفته؟....
دنیای من انقدر کوچک شده که حتی خود را دیگر نمیبینم.....تنها نیستمو از تنهایی میگویم....
 

mahboobeyeshab

عضو جدید
کاربر ممتاز
معني بخشيدن يك دل به يك لبخند چيست؟!
من پشيمانم بگو تاوان آن سوگند چيست........؟
 

گل احساس

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]من پذیرفتم شکست خویش را[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]پندهای عقل دور اندیش را[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]من پذیرفتم که عشق افسانه است[/FONT]​

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]این دل درد آشنا دیوانه است[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]می روم شاید فراموشت کنم[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]با فراموشی هم آغوشت کنم[/FONT]​

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]می روم از رفتنم دل شاد باش[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]از عذاب دیدنم آزاد باش[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]گرچه تو تنها تر از من می روی[/FONT]​

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]آرزو دارم تو هم عاشق شوی[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]آرزو دارم بفهمی درد را[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]تلخی این برخوردهای سرد را[/FONT]​
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]چشمامو وقف تــو کردم ، دل به خلوت تــــو بستم ، هم ترانه پس كجايي ؟![/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] من كه مردم از جدايـی ، دل شكسته و غــريبم ، جون ميدم اگـــه نيايی ![/FONT]
 

pme

عضو جدید
کاربر ممتاز
تنهايي
تنهايي
تنهايي
عادتم شده
ولي باز مي رنجم از اين احساس
 

گل احساس

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]باید خریدارم شوی تا من خریدارت شوم[/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif] با جان و دل یارم شوی تا عاشق زارت شوم[/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]من نیستم چون دیگران بازیچه ی بازیگران[/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif] اول به دست آرم تو را بعدآ گرفتارت شوم [/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif] [/FONT]
 

saina110

عضو جدید
کاربر ممتاز
بی هدف ول می گردم



آسمان گله مند



لب به فریاد و باران گشوده است



کوچه ها خیس خیس



و خواستنت را کسی شب زنده داری نمی کند



من دوباره در این در به دری



روی خش خش پاییز



خالی از هر خاطره ای



به تحمل تنهایی یخ بسته ام



کمر بسته ام ...
 

saina110

عضو جدید
کاربر ممتاز
به من نگاه كن



درست به چشم هايم




مي دانم كه تازه از زير چتر برگشته اي




مي دانم كه وقت نمي كني دلت برايم تنگ شود




ولي من از دلتنگي تمام وقت ها برگشته ام
 

Sinai

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
من مسلمان بودم، او یهودی بود، فکر همه چیز را کرده بودیم جز خدایی که عشق ما را ممنوعه می‏دانست.
 

saina110

عضو جدید
کاربر ممتاز
نترس از هجوم حضورم،چیزی جز تنهایی با من نیست .
 

saina110

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]روزی نگاشت[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]م [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] من رفتم، می روم جائز نیست...[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]و اکنون رفته ام ... و خود هنوز نمی دانم کی بازخواهم گشت... و چگونه !؟؟[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]و آیا قلبی برای بازگشتم خواهد تپید ....[/FONT]
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا