zakertabrizi
عضو جدید
بله خوب این هم حرفیه
یکی از فانتزی های من اینه که دیگه به چیزای فانتزی فکر نکنم و یه کم جدی باشم ، ناسلامتی سنی ازم گذشته …
))



بعد وقتی مراقب اومد زل بزنم تو چشاش;ی نگاه بامعنا بهش بکنم و بگم: خب که چی!
بعد تقلب هارو بکوبم تو صورتش وتو افق محو بشم......!
