و حالانوبته فانتزییه منههه/
یه روز بعد از یه مدت خیلی زیادی
بلند شم برم توکیوووو
اخه خیلی وقته ارزوشو داششتم
وایییی خدایییی منننن یعنی الان ژاپنممم
باورم نمیششه /
بهبه چه فرودگاهیی چه ادمایی/
درسته که کله زندگیمو فروختم تا بیام اینجا ولی فکر کنم ارزششو داشتت/
>> じゃぁl;あ;あ;
==با منییی
>> شما ایرونیی هستیی
== بله چطور مگهه
>> روابطه ایرانو ژاپن شکرابه
تا اطلاع ثانویی ورود ایرانی ها به خاکه ژاپن ممنوعهه
== بغض تو گلوم جمع میشه
با تمام وجوددد داد میزنم
اخه چراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
اب دهنمو دیگه نمی تونم قورت بدمم
اشکام قطره قطره میریزن رو زمیینننن
همه چش بادومی ها دارن منو میپانن/
///////
اصلنم فانتزییی نبودددد
Big lick
چه باحال چه صحنه خنده داری میشهیکی از فانتزیهام این بود که به آواتارم یه جمله بامزه یاد بدم و کاری کنم که هر وقت خواستم تکرارش کنه ....
بهش یاد بدم بگه عروس مامانم می شی .....
بعدش ببرمش تو خیابون ا بغل دست هر ضعیفه ای که رد می شیم بهش ندا بدم که تکرار کنه ....
بعدش از تماشای صحنه های بوجود اومده آسفالتو گاز بزنم ...
گفتم یکی از فانتزیام بود چون انجامش دادم....
![]()
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ …
برم ایتالیا از اونور برم لندن برم آکادمی گوگوش بعد خیلی راحت برم تو ۱۰نفر اصلی و پدیده امسال لقب بگیرم
بعد که کار به رای گیری مردم و ۱۰نفر پایانی میرسه .شب پایانی خودم بگم که من خودم میکشم کنار به نفع بچه ها
خلاصه از اینطرف هومن خلعتبری بیاد بگه نه A2 جان ، عکدمی(بقول خانوم گوگوش) بدون تو معنی نداره امسال.
بعد من بزنم رو شونه هاشو بگم هومن جان به سر بی موت قسم من واسه شهرت نیومدم اینجا من واسه اینکه ارزشهامو تثبیت کنم اومدم.بعدم سرکچل هومنو ببوسم وتا میام برم تو افق محو شم یهو سالی تالک بگه بیا برا پشت صحنه آکادمی و من بگم نیازی نیست سالی
من خیلی وقته تو این زندگی به پشت صحنه اش رسیدم و برم که برم.
و گوگوش تا اخر عمرش حسرت چنین شاگردی رو دلش بمونه …
شاید بگید چرا رفتم ایتالیا و بعد رفتم لندن ، نه ایندفه نکته انحرافی نیست بلیت مستقیم لندن گیرم نیومد مجبور شدم میفهمی مجبور!
یکی از فانتزیام اینه که ....![]()
یه پسر خیلی خوشکلو خوشتیپو پولدارو خانواده دارو رمانتیک بیاد خواستگاریم
بعد از چند جلسه از هم خوشمون بیاد بعد من به مامانم با کلی خجالتو سیاهو سفید و سرخ شدن بگمیه روز برای شام دعوتش کنیم با خانوادش بیان خونمون
بعد من باش کلی سالادو ژله و فانتزی های دیگه درست کنم بعد مامانم خورشو پر گوشت کنه بگه بذار جلو داماد آیندم
بعد من دور از چشم مامان کلی فلفل بریزم تو غذاشبعد به مامان بگم مامان شاید داماد آیندت دلش ماست بخواد![]()
بعد براش ماستو میکشم تو ظرفو بعد نمکو توش خالی کنمبا انگشت هم بزنم بعد دوتا پارچ آب اماده کنم که یکیش معمولی باشه![]()
و یکیش با عرق نعنا و عرق بید مشکو عرق زیره گلابو و کلا هر عرقیجاتی که تو یخچالمون پرشده باشهببرم سر سفره و بذارم جلوش![]()
بعد اون از خورش بخوره درحالی که چشماش به رنگ خون شده و به سرفا افتادهاز تندی خورش بگه میشه ابو بدید بعد من بگم![]()
وسط غذا آب نخوریدبعد اون از ماست بخوره و بعد به سرفه بیفته
و بعد ابو برای خودش بریزه و یه سره بره بالا
بعد در حالی که رو به موته و داره![]()
هرچی از قبل غذا تا سه شب پیش خورده بالا میاره لبخند ژکوند بزنه و آز مامانم تشکر کنه و بگه خیلی شام خوشمزه ای بود
بعد من حاضرم باهاش ازدواج کنمو اون مرد رویاهای منه
و باهم بریم ماه عسل تو مه صبح گاهی محو شیم![]()
![]()
![]()
..یعنی میشه.....![]()
یکی از فانتزیام اینه که...........برم تو ی عروسی موقعی که دوماد میخاد بعله بگه یهو از وسط جمعیت داد بزنم
....................نهههههههههههههههههههههه باهاش ازدواج نکن
....من هنو دوستت دارم
.........بعد فامیلای عروس جنازمو ببرن سمت افق
![]()
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ با دختری که دوسش دارم ازدواج کنم
بعد چند سال زندگی شاد یه شب اونو واسه شام ببرم رستوران
بعد حین شام خوردن بهش بگم : امشب میخوام یه اعترافی واست کنم
یادته اوایل ازدواجمون یه شب دیر اومدم خونه
خیلی هم حال داغونو خرابی داشتم
تو گفتی چی شده؟ منم بهت گفتم دلم گرفته بود تا دیر وقت تو جاده ها رانندگی میکردمو آهنگ تقدیر شادمهرو گوش میدادم
که یهو بغض گلوشو بگیره بگه امیرحسین چی شده ؟!!
من بگم سرطان گرفتم و دکترا گفتن امشب آخرین شبی هست که زنده میمونم
اون هم بغض گلوشو بگیره .. و بلند بگه نههههههههه
و درحالی که همه توی رستوران نگاهشون محو ما میشه
من هم بگم هیچی ام ازت نمیخوام فقط برووووووو
بعد
بلند بشم کت ام رو بردارم بی هدف تو خیابونا در حالی که بارون شدید میباره پرسه بزنم
و توی نور ضعیفه چراغای شهر محو بشم ..
يکي ديگه از فانتزي هامم اينه که شبکه جم تي وي وصل شه بعد همينجا يه پست بذارم جم تي وي را خدا آزاد کرد،ملت هم بيان دست و جيغ و هورا تو تاپیک خوشحالي کنن)بعد منم بگم هرکی خوشحاله جم وصل شده بکوبه اون تشکر لامصبو تعداد تشکرا بره بالای 1000 تا
و بعدش من کم کم برم محو شم و دوباره جم تی وی قطع شه:دی![]()
اینم یکی از فانتزیهای حاج حسین و شرکا:دی
يكي از فانتزيام اين بود كه فاميليم جعفري بود...
يه عكس خانوادگي ميگرفتيم ميذاشتم فيس بوك...
زيرش مينوشتم : همه جعفرياااا!!!!
یکی از فانتزیهام اینه که :
بعد از بازی دربی حاج حسین و شرکا رو ببینم
اشکاشو پاک کنم و بقلش کنم
بگم عزیزم عب نداره من چقدر گفتم تو گوش ندادی
جلو ضرر رو از هرجا بگیری منفعته
بعد یهو دس بزاره روی قلبش و قسم بوخوره ک استقلالی شده
بعد من هم جفت پا بیام روش و بگم
لیاقتت همون تیمه قرمزاس
و درحالی که بغضش به گریه تبدیل میشه
بگم خوووو .. عب نداره
به دین مقدس ما خوش اومدی
:دی
(سفارشی بودا حاج حسین)
یکی از فانتزیهام اینه که :
بعد از بازی دربی حاج حسین و شرکا رو ببینم
اشکاشو پاک کنم و بقلش کنم
بگم عزیزم عب نداره من چقدر گفتم تو گوش ندادی
جلو ضرر رو از هرجا بگیری منفعته
بعد یهو دس بزاره روی قلبش و قسم بوخوره ک استقلالی شده
بعد من هم جفت پا بیام روش و بگم
لیاقتت همون تیمه قرمزاس
و درحالی که بغضش به گریه تبدیل میشه
بگم خوووو .. عب نداره
به دین مقدس ما خوش اومدی
:دی
(سفارشی بودا حاج حسین)
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
فانتزی های من | زنگ تفريح | 2 | |
![]() |
یکی از فانتزی هام اینه... | زنگ تفريح | 15 | |
![]() |
جوکهای فانتزی بامزه | زنگ تفريح | 18 | |
![]() |
توهمات فانتزی.......... | زنگ تفريح | 13 |