زندگی شطرنج دنيا و دل است ، قصه ی پررنج صدها مشکل است
شاه دل کيش هوسها می شود ، پای اسب آرزوها در گل است
فيل بخت ما عجب کج می رود ، در سر ما بس خيالی باطل است
ما نسنجيده پی فرزين او ، غافل از اينکه حريفی قابل است
مهره های عمر من نيمش برفت ، مهره های او تمامش کامل است
با دل صدیق ما او حیله ها ، دارد و از بازیش دل غافل است