▂▃▅▇█▓▒ فانتزی های من و دوستام ▒▓█▇▅▃▂

M o R i S

مدیر تالار حسابداری
مدیر تالار
کاربر ممتاز



درعکس بالا, پدر و مادري را مي بينيد که در حال بوسيدن و نوازش کودک خود , که ديگردنيا به او فرصتي بيشتر براي زندگي کردن نداد , براي آخرين بار هستند.
و اما در عکس پايين , پزشکاني را مشاهده مي کنيد که در حال اداي احترام و تعظيم به اين کودک و پدر و مادر او مي باشند علت تعظيم آنها هم اينست که
:
پدر و مادر اين کودک بااهداي کليه و کبد او , سبب اهداي زندگي به دو کودک ديگر شده اند
 

*Behi

عضو جدید



درعکس بالا, پدر و مادري را مي بينيد که در حال بوسيدن و نوازش کودک خود , که ديگردنيا به او فرصتي بيشتر براي زندگي کردن نداد , براي آخرين بار هستند.
و اما در عکس پايين , پزشکاني را مشاهده مي کنيد که در حال اداي احترام و تعظيم به اين کودک و پدر و مادر او مي باشند علت تعظيم آنها هم اينست که
:
پدر و مادر اين کودک بااهداي کليه و کبد او , سبب اهداي زندگي به دو کودک ديگر شده اند
واقعا باحال بود
خوشمان امد باریککککککککککک
 

fantastic.fati

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکی از فانتزیام اینه برم آکادمی گوگوش بعد که خوندم هومن خلعتبری خواست ردم کنه بش بگم آخه کچله تاس تو چی سرت میشه؟؟؟ ها؟؟
تویی که همه 14 نفر پارسال فامیلات بودن!!! بعد میکرفونو پرت کنم جلوش بعد پاکت سیگارمو از تو جیبم در بیارم 1 نخ روشن کنم گیتارمو بندازم رو دوشمو تو افق آفتاب ناپدید بشم :)))))))))))
 

fantastic.fati

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکی‌ از فانتزیام اینه که یکی‌ واسم یه جعبهٔ بزرگ کادو بیاره و توش یه جعبه کوچکتر باشه و همین روند ادامه پیدا کنه آخرش برسه به سویچ پورشه :))
 

nima.trojan

عضو جدید
یکی از فانتزیام اینه که چند روز دیگه که قراره تسویه سربازیم رو بگیرم بعد از امضا گرفتن از سرهنگ بگم: کچل, گروهبانی ام برات زیاده چه برسه به سرهنگی.چون از قبل هم تو کل پادگان بمب کار گذاشتم, اومدم بیرون دکمه کنترل از راه دورو میزنم کل پادگان میره هوا منم که سیگار زیره لبمه و پادگان پشتم میسوزه تو دود محو میشم.
میشد خیلی حال میداد....
:thumbsup2:
 

danaye

عضو جدید
فانتزی بی ربطه من
/
یه روز بلند شم برم دانشگاهه
بچه ها بدو بدو بیان بگنن
وایییی خوشش بحاللتتت استاد فقط تو رو پاس کرده
اونم با چه نمره ایی 18
اونوقت منم شروع کنم از خودمو و استاد تعریف کردن>با غروره تمام<
/
بعدش برسیم دم در اتاق استاده مربوطه//
حالا با چه شوقی میرم سراغ نمره رقیبام که سیر مسخرشون کنم
/
ای بابا یعنی چی
چه جوریاس که همه پاس شدنن/
پس نمره من کووو ؟
چرا تو لیست نمره 18 نیستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت/
برا هفتمینن بار دارم لیستو چک میکنممم
بچه هام کرو کر دارنن میخندنن//اون یکیو باش داره رو زمین غلت میخوره از خندهه//
آمپر منم داره قشنگ میچسبه به سقفففففففف//
یه دفعه رقیبه جدیمم یه دستی میزنه رو شونه هام میگهه بله عزیزم تبریک میگم بالاخره تو هم افتادی
همزمان با گفتن واژه افتادی چشم میفته به نمره خودم
0.8
حالا گریه اشکامو بگوو چه جوریی دارنن میریزنننن
تو این هیرو بیری یه دفعه استاد میگه // از نمرت راضی هستیییی؟؟/
منم فقط نگاه میکنمو گریه میکنم //
استاده میگهه میدونی چیه نمره برگت بیسته ولی ای نمره رو بهت دادم که دفعه دیگه / چی/ دفعه دیگه سر کلاس تیکه نندازیی/
منم با چشمانی اشک الود هیج جا نمیرم
محوم نمیشم
همونجا میمونممممممممممممم
تا همونجاا چی ؟
بمیرمم
//
عجب فانتزی مزخرفی بود مگه نه؟
 

bajelan25

اخراجی موقت
عاغا یکی از فانتزیام اینه که برم تو یه عروسی
موقعی که عروس می خوادبعله بگه یهو از وسط جمعیت داد برنم: نــــــــــــــــه باهاش ازدواج نکن. من هنوز دوستت دارمممم....بعد فامیلای دوماد جنازمو ببرن سمت افق :)))))
 

Tik TAAk

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من یکی از فانتزی هام اینه که پارمهر رو از نزدیک ببینم....دییییییی:w12:
 
آخرین ویرایش:

danaye

عضو جدید
من یکی از فانتزی هام اینه که پارمهر رو از نزدیک ببینم....دییییییی:w12:

نون فانتزی بعدیی/
برم مدیر یه شرکت شم بعدش از این یوسفو پارمهر
دعوت به همکاری کنم /
فکرشو بکن >>>. با چه شوققیی میان/
بعدش از هر کدومشون جدا یه تعهد بگیرم که تا آخر عمرشون باید تو همین شرکت کار کنن>> اونام با کمال میل قبول میکنن

بعدش که موقع وصال میشه// همین که میخوان همدیگرو ببینم
با کمال ناجوانمردگی تمام بزنم چش و چاله جفتشونو درآرم...
فکرشو بکن تا آخر عمر هر روز با همن ولی هیچ وقت همدیگرو نتونستن ببینن//
بعدشمم منم میرم یه افقی پیدا کنم که توش محو شممم
/
عمرا اگه پیداااا ششهه!!!!!!

 

sea ray

عضو جدید
کاربر ممتاز
روی صندلی سوزن بزارم، یه بار پشت یکی چرک کرد:D
 

parmehr

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
نون فانتزی بعدیی/
برم مدیر یه شرکت شم بعدش از این یوسفو پارمهر
دعوت به همکاری کنم /
فکرشو بکن >>>. با چه شوققیی میان/
بعدش از هر کدومشون جدا یه تعهد بگیرم که تا آخر عمرشون باید تو همین شرکت کار کنن>> اونام با کمال میل قبول میکنن

بعدش که موقع وصال میشه// همین که میخوان همدیگرو ببینم
با کمال ناجوانمردگی تمام بزنم چش و چاله جفتشونو درآرم...
فکرشو بکن تا آخر عمر هر روز با همن ولی هیچ وقت همدیگرو نتونستن ببینن//
بعدشمم منم میرم یه افقی پیدا کنم که توش محو شممم
/
عمرا اگه پیداااا ششهه!!!!!!


:Dخعلی فانتزیت محو بود:D
 

Shahab

مدیر تالار عکس
مدیر تالار
کاربر ممتاز
یکی از فانتزی های من اینه که:
برم مهمونی دختر خونواده برام شربت بیاره تعارفم کنه منم بهش بگم خودتون درست کردین؟ اونم با کلی ناز و عشوه بگه بله بفرمایید نوش جان ...بعد من بگم ممنون پس نمیخورم
 

Tik TAAk

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکی از فانتزی های من اینه که:
برم مهمونی دختر خونواده برام شربت بیاره تعارفم کنه منم بهش بگم خودتون درست کردین؟ اونم با کلی ناز و عشوه بگه بله بفرمایید نوش جان ...بعد من بگم ممنون پس نمیخورم
:w11:
 

Miss.Leyla

عضو جدید
یه فـانـتـزیـه خـوب سـراغ دارم خـعــلی تــوپــه:cap:، مـالـه یـه خــانـوم دکـتــر بـوده 2 بـار بـیـشـتـر بـاهـاش تـا افـــق نـرفـتـه:victory:، هرکی مـیـخـواد PM بـده تـا هـمـاهـنـگـی هـای لازم واسـه فــروش فـانـتـزی را انـجـام بـدیـم!! :| :)):w15::w15::w15::w15:
 

GAME_OVER

کاربر فعال باشگاه ورزشی ,
کاربر ممتاز
یکی از فانتزی های من اینه که:
برم مهمونی دختر خونواده برام شربت بیاره تعارفم کنه منم بهش بگم خودتون درست کردین؟ اونم با کلی ناز و عشوه بگه بله بفرمایید نوش جان ...بعد من بگم ممنون پس نمیخورم
فانتزی فسیل داری .. اینا فانتزی دو سال پیش ما بود..:D
 

-->ali<--

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ...
یک شب قبل از ولنتاین (دقت کنید یک شب)
وقتی دارم تو خیابون راه می رم یه لامبورگینی (ترجیحا مورسیه لگو)
از کنارم رد شه بَد یهو بک بگیره (برگرده عقب) جلو پام واسته ،
یه دخدر خشگل قدبلند (170)
از توش بیاد بیرونُ همینجوری واسته جلومُ بهم زُل بزنه
(^_^)
<||>
_//_
یه نیم ساعت بعدش بگم خانم چیزی شده ؟
اونم یهو اشک تو چشاش جمع شه بگه :
من سال هاست دنبال تو می گردم !!
من بگم دنبال من !؟ :-؟

بگه آره هــانی ! حالابپر بالا بریم با هم تاب بخوریم ..
منم بگم باشه جوجو و سوار شم !
بد دوس دخدرم ماشین روشن کنه طوری تِکاف کنه که
لاستیکا همینطور دود کنن انقد دود کنن که ما بتونیم
به راحتی تو اون دودا محو شیم :)

 

-->ali<--

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ...
ایرانسل یه روز صبح بت اس ام اس میداد
مشترک محترم و عزیز ما ، شما قبلا در طول روز فولان شماره رو دویست بار میگرفتی
اس ام اس که حرف ش رو نزن ، اینقدر زیاد بود که ما حساب کتابش از دستمون در میرفت
حتی بعضی اوقات اس ام اس هاتون اینقدر خوشگل بود که برا خودمون سیوش میکردیم
حتی یه شب ، ( زمستون بود فکر کنم ) ، اینقدر حرفای خشگل خشگل میزدین و ما هم هی گوش میدادیم که پای تلیفون خابمون برد ، یادمون رفت بقیه پول تلفن شما رو حساب کتاب کنیم
...
حالا مشترک محترم و عزیز ، چی شده که این همه سال خبری ازت نیست ؟
چیزی شده ؟ چرا اون شمارهه رو دیگه نمیگیری ؟ یه اس ام اس خالی هم حتی نمیدی !
توروقرعان بهمون بگو ، منِ ایرانسل اون دوره رو باهاتون زندگی کردم ، حقمه که بدونم
...
منم اس ام اس بدم بگم : بیخیال رفیق ، این نیز بگذرد ...

بعد به روز‌های خوب گذشته فکر کنم و محو بشم


 

Similar threads

بالا