▂▃▅▇█▓▒ فانتزی های من و دوستام ▒▓█▇▅▃▂

just mechanic

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی از فانتزیام اینه .... بعد از بازی ...وقتی از استادیوم میایم بیرون ....
امیرحسین از ناراحتی باخت 6-0 تیمشون یهو غش کنه ....
منم بپاشم صورتش ..تا بهوش بیاد .... بعد که بهوش اومد بگم بازم تسلیت میگم ... تاریخ (6تایی) تکرار شد !
و امیرحسین همونجا سکته دوم رو بزنه و بمیره ...
و تو قطعه شهدای استقلال خاکش کنیم :)

و بعد با 6 تا گل قرمز برم سر مزارش یه فاتحه بخونم و کُتـــم رو بزارم رو شونه ام و تو اُفق محو بشم :)))
جدییدترن فانتزی حاج حسین:دی
یکی از فانتزی هام اینکه یه فرش پونصد شونه بگیرم
بعد هر شب سرمو بذارم رو یکی از شونه هاش:biggrin:
 

Hosse!N_206

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جدییدترن فانتزی حاج حسین:دی
یکی از فانتزی هام اینکه یه فرش پونصد شونه بگیرم
بعد هر شب سرمو بذارم رو یکی از شونه هاش:biggrin:

یکی از فانتزی های منم اینه که ماشینم خراب شه ... ببرمش پیش just mechanic ... بعد که سرو کله ش تو موتور آویزونه ...یهو استارت بزنم و کلا جانباز 99% شه !!! :)
 

S H i M A

کاربر فعال تالار شیمی
کاربر ممتاز

اینجا برای من باشه...
:w05:





من دیگه هیچی نمیخوام...
فقط منو تو دود محو کنین...همین:w47:




 

just mechanic

عضو جدید
کاربر ممتاز
چرا گیر دادین به حاجی.....:surprised:

یکی از فانتزی های منم اینه که ماشینم خراب شه ... ببرمش پیش just mechanic ... بعد که سرو کله ش تو موتور آویزونه ...یهو استارت بزنم و کلا جانباز 99% شه !!! :)
جالب بود لایک داره
خانمی اینا استقلالی ان !
:biggrin:

.
.
.
:biggrin:ایوووول خیلی باحال بود....
خب اسپم نکنید حیف این تاپیک نیست خراب بشه با پست دادن جواب فانتزیها رو بدین:دی
اینم در جوار حاجی و فاتی خانوم:دی

یکی‌ از فانتزیام اینه که به خودم نارنجک ببندم برم زیر ون گشت ارشاد ۲تا ترشیدهٔ , سیبیلو رو از این زندگی‌ نکبت بارشون نجات بدم، دیگه اون بد
حجاب های توی ونم حلال کنن، مرگ و زندگی‌ دست خداس..:biggrin:
 

sany 1

عضو جدید
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ …
ﺁﭘﺎﺭﺗﻤﺎﻧﻤﻮﻥ ﺁﺗﯿﺶ ﺑﮕﯿﺮﻩ
ﺑﻌﺪ ﻣﻦ ﯾـﻪ ﺗــﻨﻪ ﻫﻤﻪ ﯼ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﻫﺎ ﺭﻭ ﻧﺠﺎﺕ ﺑﺪﻡ
ﺑﻌﺪ ﺩﯾﮕﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﯾﻬﻮ ﺯﻥ ﻫﻤﺴﺎﯾﻤﻮﻥ ﺟـﯿﻎ ﺑﺰﻧﻪ ﺧـــــــﺎﮎ ﺗﻮ ﺳﺮﻣﻤﻤﻢ ﺩﺧـدﺮﻡ ﻣﻮﻧﺪﻩ ﺗﻮ ﺳﺎﺧﺘﻤﻮﻥ !!
ﺩﺧـدﺮﺵ ۱۹ ﺳﺎﻟﺸﻪ ، ﭘﺎﺭﺳﺎﻝ ﺩﻣﺎﻏﺸﻮ ﻋﻤﻞ ﮐﺮﺩﻩ ،
ﺑﻌﺪ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﯾﻪ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻬﻢ ﺑﻨﺪﺍﺯﻩ ﻭ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﻬﻢ ﺑﮕﻪ ﮐﺎﺭﻩ ﺧﻮﺩﺗـﻪ

ﻣﻨﻢ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺻﻮﺭﺗﻢ ﺳﯿﺎﻩ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺩﺍﺭﻡ ﻧﻔﺲ ﻧﻔﺲ ﻣﯿﺰﻧﻢ ﺩﺍﺩ ﺑﺰﻧﻢ :
ﯾﻪ ﭘـﺘﻮ ﺑﯿﺎﺭﯾﻦ براااااااام ﺑﻌﺪ ﺑﺮﻡ ﺗﻮ ﺳﺎﺧﺘﻤﻮﻥ ﻭ ﺩﺧـدﺮﻩ ﺭﻭ ﺑﻨﺪﺍﺯﻡ ﺑﯿﺮﻭﻥ !
ﺑﻌﺪ ﺳﺎﺧﺘﻤﻮﻥ ﻣﻨﻔﺠﺮ ﺑﺸﻪ ، تیکه هاش بپاشه تو خیابون
ﺑﻌﺪ ﺩﺧـدﺮﻩ ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﺩﺍﺩ ﺑﺰﻧﻪ محمد ، محمد :(
ﺑﻌﺪ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺑﻪ ﺩﺧـدﺮﻩ ﺑﮕﻪ ﻋﺮﻭﺱ ﮔﻠﻢ ، ﻣﯿﺘﻮﻧﯽ ﺑﯿﺎﯼ ﺑﺎ ﻣﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﯽ
ﺗﻮ ﻫﻤﯿﻦ ﻫـﯿـﺮﯼ ﻭﯾـﺮﯼ ﯾﻬﻮ ﯾﮑﯽ ﺩﺍﺩ ﺑـﺰﻧﻪ ﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﻭﻧﺠﺎﺭﻭ !!
ﯾﻬﻮ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺩﻭﺩ ﻭ ﺁﺗﯿﺶ ﺑﯿﺎﻡ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺳﻮﺕ و جیـغ ﺑﮑﺸﻦ ﺑﺮﺍﻡ
ﺑﻌﺪ ﺁﺧﺮﺷﻢ ﻣﻦ ﭘﺸﺖ ﺁﻣﺒﻮﻻﻧﺲ ﺑﺸﯿﻨﻢ ﭘﺪﺭﻡ ﺑﯿﺎﺩ ﺑﮕﻪ
ﺑﻬﺖ ﺍفتخار ﻣﯿﮑﻨﻢ پسـرم
ﺩﺧـدﺮ ﻫﻤﺴﺎﯾﻤﻮﻥ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﻣﻨﻮ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﻪ
یه ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻧﻪ
همین جوری هم آمبولانس توی دود محـو بشه …!
ﺍﺷﮑﻢ ﺩﺭ ﺍﻭﻣﺪ ﻣﻦ ﺑﺮﻡ ﺻﻮﺭﺗﻤﻮ ﺑﺸﻮﺭﻡ :’(

اقای فداکارررررررررررررررررررر خیلی جالب بود عالیییییییییییییییییییییی
 

just mechanic

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی از فانتزیام همیشه این بود تو سیستم عامل ویندوز
یک مشکلی پیدا کنم بفرستم براشون
:cool:
بعد بیل گیبس زنگ بزنه بگه مهندس لطفا بیا امریکا تو مجموعه من

دخترمم میدم بهت کنیزت باشه تا آخرررر عمرش خونه ماشین پول همه چی میدم بهت........
:eek:
بعد یک دقیقه سکوت بگم دلم میخواد.........
:redface:
اما من متعلق به این مردم!!!!
:D
 

shila_kt

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی از فانتزی های من اینه که جرات زندگی کردن داشته باشم!:(
یکی دیگه اینه که اونی که من عاشقشمو اونم عاشقمه انقدر مرد باشه که منو اینهمه مدت از همه قایم نکنه!!!!!!:cry:
یکی دیگه از فانتزیام اینه که تو دریا غرق بشم.یعنی خودم با پای خودم برم تو دریا و بمیرم........!:cry:
 

Coraline

مدیر تالار پزشکی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
يكي ار فانتزيام اينه كه
دكتر بشم و يه روز تو بيمارستان يه دخمل كوچولوي سرطاني ببينم
در يك نگاه عاشقش بشم...
بعد از اون روز هميشه بهش سر بزنم
براش عروسك بخرم... لباساي خوشگل بخرم...
بعد بهم ميگه من يه خرس پشمالوي بزرگ ميخوام... منم ميگم باشه عزيزممممم برات ميخرممممم
بعد برم هرچي پول دارم جمع كنم براش يه خرس گنده منده بخرم...
بعد با شوق برم تو بيمارستان
يهو ... همكلاسيم بهم ميگه... دختر كوچولو امروز تموم كرد...:cry:
بعد ... هيچي ديگه... خرسه رو بغل ميكنم و تو تاريكي محو ميشم...:w05:
 

Coraline

مدیر تالار پزشکی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
يكي از فانتزيام اينه كه
يه دختره بهم زنگ بزنه، بگه پاتو از زندگي ما بكش بيرون!!
بگم شما ؟!
اونم بگه: من و مخاطب خاصت :|
منم بگم باشه... بعد هم برم به مخاطب خاصم بگم همه چيز بين ما تموم شد :|
يه ماه بعد كارت دعوت عروسيشون برام مياد.. منم با كمال ميل قبول ميكنم
شب عروسيشون كه شد با يه سلاح گرم اول دختره رو بفرستم به درك:d بعد هم خودمو:d مخاطبمم بره تو سياهي شب ناپديد بشه:d
 

Coraline

مدیر تالار پزشکی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
يكي از فانتزيام اينه كه شب قبل از امتحان يه نگاه بندازم به جزوه ببينم هنوز ٢٠٠ صفحه شو نخوندم
بعد برم واسه خودم نسكافه درست كنم
يه پاكت سيگار هم بخرم
به زور خودمو بيدار نگه دارم كه بخونم
بعد ميبينم كه نميشه... ميگم بيخيال بزار الان بخوابم صبح زود بيدار ميشم بخونم
خلاصه ٤،٥تا آلارم ميزارم تو گوشيم تا بتونم صبح بيدار شم
بخوابم ... بعدِ چند ساعت يهو بيدار شم ببينم ساعت ٨ و نيمه :eek: پَ چرا اين لامصب زنگ نزد:eek::cry:
بعد همينجوري في البداهه برم سر جلسه
با ٤ بيوفتم و برگ زريني بشه بر نمره هام:d:d:d
 

Coraline

مدیر تالار پزشکی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
يكي از فانتزيام اينه كه
سيريشِ بابام بشم و بگم من بايد يه سفر برم كره جنوبي
بابام بگه اخه چرا اونجا
بگم باباااااا من بااااايد برم:cry:
خلاصه بابام در مقابل چشمانِ حسادت زده ي داداشم بهم يه بليت بده بگه بهترين تور رو برات گرفتم برو حال كن:d منم بگم مخسي بابااااااا
خلاصه پا شم برم سئول... سرپرست تور مياد ميگه خانوما آقايون بياين بريم جاهاي ديدني شهر رو ببينيم... بعد من تو خيابون همش چشمم اينور و اونوره تا پيداش كنم.... مممممم كجاست پس.... آهان :d اينم يه كافي نت:d
در مقابل چشمان حيرت زده همسفرام بدوم برم تو كافي نت تا از اينترنت نجومي اونجا استفاده كنم، ميخوام از همونجا به تمام بچه هاي باشگاه درود بفرستم!! بعد همچين كه ميام تايپ كنم ميبينم فارسي نداره :|
فينگيليش تايپ ميكنم مدير مياد پاك ميكنه :|
من :|
اينترنتِ خفن سرعتِ سئول :>
بر و بچه هاي همسفرم :O
كُره اي ها : ))))
 

*Maedeh.archi*

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
يكي از فانتزيام اينه كه
سيريشِ بابام بشم و بگم من بايد يه سفر برم كره جنوبي
بابام بگه اخه چرا اونجا
بگم باباااااا من بااااايد برم:cry:
خلاصه بابام در مقابل چشمانِ حسادت زده ي داداشم بهم يه بليت بده بگه بهترين تور رو برات گرفتم برو حال كن:d منم بگم مخسي بابااااااا
خلاصه پا شم برم سئول... سرپرست تور مياد ميگه خانوما آقايون بياين بريم جاهاي ديدني شهر رو ببينيم... بعد من تو خيابون همش چشمم اينور و اونوره تا پيداش كنم.... مممممم كجاست پس.... آهان :d اينم يه كافي نت:d
در مقابل چشمان حيرت زده همسفرام بدوم برم تو كافي نت تا از اينترنت نجومي اونجا استفاده كنم، ميخوام از همونجا به تمام بچه هاي باشگاه درود بفرستم!! بعد همچين كه ميام تايپ كنم ميبينم فارسي نداره :|
فينگيليش تايپ ميكنم مدير مياد پاك ميكنه :|
من :|
اينترنتِ خفن سرعتِ سئول :>
بر و بچه هاي همسفرم :O
كُره اي ها : ))))

:w15::w15:
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آقا یکی دیگه از فانتزیام هم اینه که…
یه روز که دارم ز تو خیابون رد میشم ببینم یه نفرو میخواد ماشین زیر بگیره!

( ترجیحا پسر 26تا 28 سال ::redface: )

بپرم پرتش کنم اون ورو نجاتش بدم، بعد طرف که بلند میشه ببینه دارم قدم زنان دور میشم،



داد بزنه بگه ببخشید شما …
منم یه لحظه وایسمو بدونه اینکه برگردم سرمو یکم بچرخونمو یه لبخند بزنمو بگم یه رهگذر !
بعد همون موقع تو افق محو شم
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکی از فانتزیام اینه که توی جنگ توسط نیروی های دشمن محاصره بشیم بعد همه ی دوستام اسلحه هاشونو بذارن زمین ولی من اینکارو نکنم بعد فرمانده ی دشمن با فریاد به سربازاش بگه بزنیدش!!! بعد یه صدای تیر بیاد و من بیفتم رو زمین بعد همه ی سربازای دشمن هورا بکشن و بگن دیوونه رو زدیم دیوونه رو زدیم ولی بازم از ترس آروم آروم بیان طرف جنازه ام و من یه دفعه از جام بلند بشم و همه رو ببندم به گلوله (دیگه دوست و دشمن نکنم همه رو بکشم ) بعد دوستم در حالی که داره میمیره بگه دیوونه چرا منو ز د د د ددددی منم بگم کسی که اسلحشو زمین میذاره دشمنه حتی اگه دوستت باشه . وبعد در حالی که دارم هورا میکشم . دوان دوان برم تو افق نا پدید بشم .
 

unknown VII

عضو جدید
چرا همه میخوان محو بشن؟:biggrin:
حالا که اینجوریه این هم فانتزی من:
یکی از فانتزیام اینه با یه صندلی ترسناک وسط یه چهار راه بزرگ اما خیلی خلوت بشینم و در حالی که دارم سیگار برگ کوبایی دود میکنم،محو شدن همتون رو تماشا کنم.



من بمونم و یه کره ی خلوت.



بعد زامبی ها و فضاییا حمله کنن،من هم برم دور دنیا ملتو نجات بدم و یه گروه و کم کم یه سرزمین تشکیل بدم بر علیه بیگانگان.



اینجور مردم از من به عنوان یک ابر ناجی یاد میکنن.



بعد وقتی بیگانه ها قدرت منو ببینن،فرار کنن و توی افق محو بشن.



و در اخر هم برم دوباره روی صنلی بشینم و در حالی که به اسلحم تکیه زدم،به افتخار افرینیام فکر کنم.



.
.
.
.
.
.
.
اصلا هم محو نمیشم تا چشتون دراد.:D
 
آخرین ویرایش:

unknown VII

عضو جدید
اقا استارتر بنده خدا ذکر کرده از خودتون خلاقیت به خرج بدین،شما باز میرین از جاهای دیگه کپی میزنین؟:D
 

software eng

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چرا همه میخوان محو بشن؟:biggrin:
حالا که اینجوریه این هم فانتزی من:
یکی از فانتزیام اینه با یه صندلی ترسناک وسط یه چهار راه بزرگ اما خیلی خلوت بشینم و در حالی که دارم سیگار برگ کوبایی دود میکنم،محو شدن همتون رو تماشا کنم.



من بمونم و یه کره ی خلوت.



بعد زامبی ها و فضاییا حمله کنن،من هم برم دور دنیا ملتو نجات بدم و یه گروه و کم کم یه سرزمین تشکیل بدم بر علیه بیگانگان.



اینجور مردم از من به عنوان یک ابر ناجی یاد میکنن.



بعد وقتی بیگانه ها قدرت منو ببینن،فرار کنن و توی افق محو بشن.
و در اخر هم برم دوباره روی صنلی بشینم و در حالی که به اسلحم تکیه زدم،به افتخار افرینیام فکر کنم.



.
.
.
.
.
.
.
اصلا هم محو نمیشم تا چشتون دراد.:D

:w15::w15::w15:
دقیقا سوال منم این بود که چرا همه محو میشن؟!:surprised:
 

honey2009

کاربر بیش فعال
فانتزی من اینه که یه روزی برنده میلیاردهای ریال جوایز نقدی و غیر نقدی بانکم بشم آخ اگه بشه چی میشه
 

liya.s

عضو جدید
خب من یکی از فانتزیام اینکه یه معمار معروف شم استاد طرحمم زاها حدید باشه بعد با هم یه شرکت بزنیم تو لندن:biggrin:
 

bahar_cve

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
یکی از فانتزیای من اینه که برای کنکور هیچی نخونم برای خودم بگردمو خوش بگذرونم بعد همه بگن اینکه جایی قبول نمیشه اخرش مجبور میشه بره تو خونه بشینه بعد من همون لحظه به جیبم که توش ساعت برناردو قایم کردم نگاه میکنم و ب ریششون میخندم :w25:سر جلسه که رفتم تا 3ساعت و 55 دقیقه این ور و اونور و نگاه میکنم و ب حالت بقیه که با استرس دارن سوالا رو میزنن کلی میخندم:w15:اون 5 مین آخر ساعت برنارد جونمو در میارمو دکمه توقفو میزنم بعد میرم رو دست یه نفر که خیلی خرخونه همه سوالو رو میزنم هرکدوم نزده بود میرم میگردم پیدا میگنم جوابارو تا یه سالم شده وقت دارم دیگه بعد وقتی نتیجه بیاد من شدم نفر اول کنکور:w11: این لحظه فقط جا داره که همه دوستام تو افق محو بشن :w02:
 

bahar_cve

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
یکی دیگه از فانتزیام اینه که باز برای کنکور هیچی نخونم ولی به بقیه بگم که خیلی خوندم و حتما تک رقمی میشم بقیه هم برق حسرت و افسوس تو چشماشون مشاهده بشه و اهی از نهادشون بر بیاد که خوشششششششششششششش بحالت :(
بعد روز کنکور 1 ساعت مونده ب جلسه تو راه تصادف کنم و منتقل بشم ب بیمارستان بعد همه متوجه بشن و بعدش با کلی حسرت و افسوس بیان تو بیمارستان و کلی قربون صدقم برن و دلداریم بدن که هیچی نشده و ما میدونیم که لیاقت تو نفر اول کنکوره و منم در حالی که تو دلم اینجوریم :lol:و لی بگم همتون برید من دیگه زندگیم ب پایان رسیده:wallbash: برید میخوام خودمو تو افق محو کنم :cry:بعد خودمو از تخت بندازم پایین و بقیه در حالی که اشک تو چشاشون جمع شده منو بلند کنن نمیزارن دیگه خودمو محو کنم چیکار کنم:D
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوست دارم مثل اون موقع ها که با دوستم که الان رفته تهران میرفتیم با هم گپ میزدیم هی سر به سر این واون میزاشتیم یادش بخیر خیلی میخندیدیم
 

bahar_cve

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
یکی دیگه از فانتزیام اینه یه شب تو خواب یکی صدام بزنه و من همون طور که همه جا محوه و تاریک چهره ی یه جن رو بالای سرم مشاهده کنم بعد میخوام با آخرین توانم جیغ بزنم که یهو دستاشو میزاره رو دهنم و میگه جیغ نزن تو رو خدا من ماموریت دارم که امشب یکی از آرزوهای تو رو براورده کنم فقط باید بین این 3تا چیزی که میگم یکیشو انتخواب کنی هرکدوم باشه تو ،تو این ویژگی میشی برترین ادم دنیا منم میگم با اینکه کارت زشت بود ولی خب حالا بگو ببینم چی چی هستن اینا:razz:
جن : از بین این 3تا 1.دانش و علم 2.پول و ثروت 3. زیبایی
خداییش درک کنین تو چه موقعیت سختی گیر افتادم من شماره 1و انتخاب میکنم جون بدون اینکه بخوام حتی یه کلمه درس بخونم میشم بهترین دانشمند دنیا بعدشم میشم پولدارترین و بعدشم با این پولا میشه کلی عمل زیبایی کرد و ملکه زیبایی دنیا شد:)
 

sara23

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکی از فانتزیام اینه که ..
دختره همسایمون واسمون نزری بیاره


بعد من درو باز کنم اونم با لبخند و ناز کردن بگه : سلام امیرحسین


بفرمایید نزریه

.
.
منم یه دستی به سیبیلام بکشم :)دی) بگم ..

اولا بگو عـاغـا امیرحسین! زِبـونت عادت کنه ضعیفه :|
بعدشم برو به ننت بگو امشب میایم خواستگاری .
.
اونم چادرشو بکشه رو صورتش بگه واییییییییی


ذوق مرگ شه بدووه بره سمت پله ها پاش گیر کنه با مُـخ بره تو شیشه
خونش بپاشه توی راه رو :دی اصن یه وعضی هاااااا


همون بهتر که مـُرد دخـتره ی خـنگ :|


:surprised::D

:biggrin::biggrin:
 

Similar threads

بالا