یافتن حقیقت رو از کجا شروع کنم؟؟؟

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اسلام واقعی فقط قرآن هست...
گاهی تکرار بیش از حد نصیحت آفت نصیحت میشه. گاهی درنگ و سکوت از گفتن ها و بسیار گفتن ها سودمند تره. قرآن اسلام نیست , کتاب وحی است.اسلام یعنی تسلیم شدن . شرط خدامحوری ایمانه نه اسلام. با عرض پوزش از استاتر و سایر شرکت کنندگان بخاطر عبور از موضوع اصلی.
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
..شما باید اسلامو درک کنید ..با تمام شرایط و خوبی هاش ...اگر واقعا بین شما و اسلام مرزی نباشه ...اگر واقعا به درک صحیحش برسید ...حقیقت براتون معنا پیدا میکنه ...

باید که میگید یعنی چی ؟
چیزهایی که در قلمرو ادیان موجب اشتباه میشه , خوش بینی و سهل انگاری تؤام با حسن نیت و سخت گیری های بی مورد توام با زورگوئی هاست که اینهمه مناقشات درونی و بیرونی انسان رو رقم میزنه[/FONT][/COLOR]
 

شهید یوسف الهی

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
سلام
من خودم الان حدود یک سال شاید کمتر طعم واقعی نماز روزه و ی سری کارای دیگه چشیدم قبلش نماز میخوندم برای انجام تکلیف اینم بگم که توی خانواده مذهبی بزرگ نشدم که بخواید بگید بهم تحمیل شده ولی الان دیگه فکر میکنم بهش نیاز دارم نماز نخونم اینگار ی چیزی گم کردم بنظر من امری مثل نماز روزه باید درک بشه وگرنه خدا که به این چیزا احتیاج نداره من قبلا تجربه های تلخی تو زندگیم داشتم حس ارامش در درونم وجود نداشت فکر میکردم ی چیزی رو ندارم و الان واقعا ارامش دارم خیلی اوضاع روحیم بهتر شده الان خودتون با نداشتن دینی دچار سردرگمی شدید دنبال ارامش هستید اول تکلیف خودتون با وجود خدا مشخص کنید.
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گاهی تکرار بیش از حد نصیحت آفت نصیحت میشه. گاهی درنگ و سکوت از گفتن ها و بسیار گفتن ها سودمند تره. قرآن اسلام نیست , کتاب وحی است.اسلام یعنی تسلیم شدن . شرط خدامحوری ایمانه نه اسلام. با عرض پوزش از استاتر و سایر شرکت کنندگان بخاطر عبور از موضوع اصلی.

خیلی وقتها بعضی شبهات برای هر کسی پیش میاد من قطعا میگم قرآن اسلام واقعیه ... هیچ نصیحت و تکراری نیست چون ما اکثرا به اسم مسلمانیم کدوم از ما یه آیه از قرآن رو خوندیم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟// همون قرآن میگه در انتخاب دین هیچ اجباری نیست تو مختاری تحقیق کن صدبار تاکید میکنه چیزی رو که نیاکانت قبول کردند نپذیر برو تحقیق کن .... ما دو تا سخنرانی چهار تا حدیث جعلی رو به پای اسلام میزاریم......... قرآن رو بخونید تا متوجه بشید اسلام واقعی چیه.... به سخن از حضرت علی خوندم که روزی میرسه که از اسلام فقط اسمش میمونه که ما داریم می بینیم ظواهر رو پررنگ و باطن رو فراموش کردند ... گرد کعبه میگردند ولی خدا رو به دلشون راه ندادند
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خیلی وقتها بعضی شبهات برای هر کسی پیش میاد من قطعا میگم قرآن اسلام واقعیه ... هیچ نصیحت و تکراری نیست چون ما اکثرا به اسم مسلمانیم کدوم از ما یه آیه از قرآن رو خوندیم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟// همون قرآن میگه در انتخاب دین هیچ اجباری نیست تو مختاری تحقیق کن صدبار تاکید میکنه چیزی رو که نیاکانت قبول کردند نپذیر برو تحقیق کن .... ما دو تا سخنرانی چهار تا حدیث جعلی رو به پای اسلام میزاریم......... قرآن رو بخونید تا متوجه بشید اسلام واقعی چیه.... به سخن از حضرت علی خوندم که روزی میرسه که از اسلام فقط اسمش میمونه که ما داریم می بینیم ظواهر رو پررنگ و باطن رو فراموش کردند ... گرد کعبه میگردند ولی خدا رو به دلشون راه ندادند
شاید جمله بندی تون باعث کج فهمی من میشه. قرآن اسلام واقعیه یعنی چی؟ میخوای بگی : معانی اسلام واقعی تو متن نوشته های قرآن تعریف شده؟
در هر حال موضوع تاپیک مربوط به این موارد نیست. من دیگه ادامه نمیدم چون خارج ازبحث اصلیه. ببخشید.
 

Saeed.bi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شاید جمله بندی تون باعث کج فهمی من میشه. قرآن اسلام واقعیه یعنی چی؟ میخوای بگی : معانی اسلام واقعی تو متن نوشته های قرآن تعریف شده؟
در هر حال موضوع تاپیک مربوط به این موارد نیست. من دیگه ادامه نمیدم چون خارج ازبحث اصلیه. ببخشید.

ممنون دوست عزیز;)
 
  • Like
واکنش ها: ayja

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
سلام دوست عزیز
منظورم از عقل و راه عقلی(همون راه قیاس منطقی و استدلاله).
درسته که کار فلسفه تبیین چیستی پدیده های عالمه و از راه اندیشه(و نه تجربه و آزمون) میخواد به سوالات به صورت کلی پاسخ بده. ولی فیزیک کوانتم هم آنقدر عمیق و توانا شده که در این مسایل هم اظهار نظر میکنه و جالب اینکه تایید می کنه.( در خصوص عشق هم باید عرض کنم که علم امروز ریشه اون رو در کارکرد سلول ها و متابولیت های مغز جستجو می کنه،(ون انسان رو یک ماشین زیستی می دونه)

تا جاییکه من میدونم مرز فیزیک و متا فیزیک داره محو میشه(لااقل کم رنگ میشه). دنیای ماده و ضد ماده. جهان های با ابعاد بالاتر رو امروز براش تئوری داریم.مثلا انرژی درمانی طب شرقی (که روزی متا فیزیک محسوب می شد) الان قابل توضیح شده و حتی قابل مشاهده.
این اصطلاح "فلسفه مرده" رو نقل قول از استیفان هاوکینگ تو کتاب طرح بزرگ گرفتم. وگرنه هیچ علمی نمی میره.;)(ایشون هم احتمالا آنقدر درگیر فیزیک کوانتم شده که فکر کرده دیگه همه چیز رو می تونه توضیح بده و به آخرش رسیده)

سلامم به دوست خوبم.
خب اون میشه تفکر و استدلال.
عقل حد میزنه به تفکر.مثل افساری که به گردن اسب انداخته میشه.


عکس پایین درخت فلسفست.


15-15.jpg
چطور میشه بین فیزیک و متافیزیک خلط کرد؟متافیزیک اعتباریان ذهنه و فقط توسط ارسطو تبیین شده.در حالی که فیزیک حکم تنه درخت رو داره و قابل رویته.
انرژی که در حوزه فیزیک مطالعه میشه نه متافیزیک.
بزرگان ما مثل ابن سینا هم بعضی وقتا بین متافیزیک و ترنس فیزیک (ما بعد الطبیعه و ماورا الطبیه) خلط میکردن.
شما منظورتون اینه که انرژی درمانی یه روزی ترنس فیزیک محسوب میشده.بله چون انرژی رو چون نمیدیدن فکر میکردن وجود نداره.در صورتی که انرژی گزاره حسیه.

مرگ فلسفه رو که خود فیلسوف ها میگن.درست هم میگن.چند سال پیش ریچارد رورتی اومده بود تهران (بعد رفت مرد) و گفته بود که فلسفه نردبانی بود که غرب ازش بالا رفت و گذاشتش کنار.
نگاه کنید به اون درخت .میوه اون درخت تخنه یا تکنولوژیه.یه زیبایی هم داره که بوسیله برگ ها ایجاد شده که نقش هنر رو داره.
این درخت تموم شده.داره میوه میده.فصل میوه دادنشه.
من یه سوال از شما میپرسم:
شما وقتی میری مغازه میوه بخری،سوال از درخت میپرسی؟سوال از زمینی که اون درخت توش بوده میپرسی؟نه..شما فقط با قیمتش کار داری و کیفیتش.
بشر امروز کاری با معنا نداره.کاری با متافیزیک (که تشکیل شده از کلمه و عدد و عنصر) که حوزش فلسفست نداره.کاری با فیزیک نداره.کاری با دانش ها نداره.غایت فلسفه تکنولوژی بوده که بهش رسیده.حالا چند ده سال با اصل تغییر این درخت میوه میده بعد بشر میمونه بی معنایی.اونجا تازه وقت استفراغ کردن و بالا آوردنشه.
چرا پدران همون علوم دارن یکی یکی اعتراف میکنن.
جوزف استیگلیتز دارنده دو جایزه نوبل اقتصاد کتابی نوشته به نام سقوط آزاد.تو این گتاب میگه که علم اقتصاد سقوط کرده.دقت کن علم اقتصاد نه اقتصاد فلان کشور و فلان قاره.
معلوم نیست تو دانشکده های اقتصاد کشور ما چی دارن درس میدن.








خیلی خوبه که آقای سعید داره از ابتدا و بصورت معرفتی میخواد حقیقت رو بشناسه.چیزی که تو عوام دیده دین یه نماز خوندن کلاغ گونه ایه و یه تو سر و کله زدنیه و ...
دینی که اقتصاد داره و معماری داره و شهرسازی داره و سایر علوم.الان وقت ترسیم دوباره نقشه علمیه.

حالا همه این حرفارو هم بزاریم کنار و برگزدیم سر حرف شما:
فیزیک کوانتوم واقعیت رو خوب میفهمه ولی حقیقت رو چی؟اصلا یکی مثل انیشتین میدونه حقیقت چیه؟یعنی اصلا خود کلمه حقیقت رو میشناسه که بخواد در موردش فکر کنه؟

یه سوال از شما میپرسم:
آدمایی وجود دارن همجنس بازن.یعنی هرمون هایی تو بدنشون تولید میشه که اینارو به جنس موافق تمایل میده.
فیزیک کانتوم نسبت بین واقعیت و حقیقت رو در این مورد چطور تبیین میکنه؟
میدونی که بین ما و غربیا و دانشمنداشون و حتی بین کلیسا و پاپ و دانشمندای غرب هم تو این مساله دعوا وجود داره و ما تو این مورد human rights رو نقض میکنیم.
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلامم به دوست خوبم.
خب اون میشه تفکر و استدلال.
عقل حد میزنه به تفکر.مثل افساری که به گردن اسب انداخته میشه.


عکس پایین درخت فلسفست.



چطور میشه بین فیزیک و متافیزیک خلط کرد؟متافیزیک اعتباریان ذهنه و فقط توسط ارسطو تبیین شده.در حالی که فیزیک حکم تنه درخت رو داره و قابل رویته.
انرژی که در حوزه فیزیک مطالعه میشه نه متافیزیک.
بزرگان ما مثل ابن سینا هم بعضی وقتا بین متافیزیک و ترنس فیزیک (ما بعد الطبیعه و ماورا الطبیه) خلط میکردن.
شما منظورتون اینه که انرژی درمانی یه روزی ترنس فیزیک محسوب میشده.بله چون انرژی رو چون نمیدیدن فکر میکردن وجود نداره.در صورتی که انرژی گزاره حسیه.

مرگ فلسفه رو که خود فیلسوف ها میگن.درست هم میگن.چند سال پیش ریچارد رورتی اومده بود تهران (بعد رفت مرد) و گفته بود که فلسفه نردبانی بود که غرب ازش بالا رفت و گذاشتش کنار.
نگاه کنید به اون درخت .میوه اون درخت تخنه یا تکنولوژیه.یه زیبایی هم داره که بوسیله برگ ها ایجاد شده که نقش هنر رو داره.
این درخت تموم شده.داره میوه میده.فصل میوه دادنشه.
من یه سوال از شما میپرسم:
شما وقتی میری مغازه میوه بخری،سوال از درخت میپرسی؟سوال از زمینی که اون درخت توش بوده میپرسی؟نه..شما فقط با قیمتش کار داری و کیفیتش.
بشر امروز کاری با معنا نداره.کاری با متافیزیک (که تشکیل شده از کلمه و عدد و عنصر) که حوزش فلسفست نداره.کاری با فیزیک نداره.کاری با دانش ها نداره.غایت فلسفه تکنولوژی بوده که بهش رسیده.حالا چند ده سال با اصل تغییر این درخت میوه میده بعد بشر میمونه بی معنایی.اونجا تازه وقت استفراغ کردن و بالا آوردنشه.
چرا پدران همون علوم دارن یکی یکی اعتراف میکنن.
جوزف استیگلیتز دارنده دو جایزه نوبل اقتصاد کتابی نوشته به نام سقوط آزاد.تو این گتاب میگه که علم اقتصاد سقوط کرده.دقت کن علم اقتصاد نه اقتصاد فلان کشور و فلان قاره.
معلوم نیست تو دانشکده های اقتصاد کشور ما چی دارن درس میدن.


خیلی خوبه که آقای سعید داره از ابتدا و بصورت معرفتی میخواد حقیقت رو بشناسه.چیزی که تو عوام دیده دین یه نماز خوندن کلاغ گونه ایه و یه تو سر و کله زدنیه و ...
دینی که اقتصاد داره و معماری داره و شهرسازی داره و سایر علوم.الان وقت ترسیم دوباره نقشه علمیه.

حالا همه این حرفارو هم بزاریم کنار و برگزدیم سر حرف شما:
فیزیک کوانتوم واقعیت رو خوب میفهمه ولی حقیقت رو چی؟اصلا یکی مثل انیشتین میدونه حقیقت چیه؟یعنی اصلا خود کلمه حقیقت رو میشناسه که بخواد در موردش فکر کنه؟

یه سوال از شما میپرسم:
آدمایی وجود دارن همجنس بازن.یعنی هرمون هایی تو بدنشون تولید میشه که اینارو به جنس موافق تمایل میده.
فیزیک کانتوم نسبت بین واقعیت و حقیقت رو در این مورد چطور تبیین میکنه؟
میدونی که بین ما و غربیا و دانشمنداشون و حتی بین کلیسا و پاپ و دانشمندای غرب هم تو این مساله دعوا وجود داره و ما تو این مورد human rights رو نقض میکنیم.
البته وقتی در قلمرو مفاهیم بسر می بریم این پاسخ شما درست است ولی بمحض اینکه در صحنه تاریخ پا بگذاریم سخن یا به زبان دیسکورس (گفتار و گفتمان و هیچ تعبیر دیگر فارسی نمی نویسم زیرا این تعبیرها با گفته و تعبیر و قول و زبان و . . . اشتباه می شود و می دانیم که در عرف و شهرت اینها را وسیله تفهیم و تفاهم می انگارند ولی دیسکورس زبان متناسب با گوش است و به آسانی در گوشها می نشیند و می گیرد) ادا می شود یا مهجور می ماند و خوانده و شنیده نمی شود. دیسکورس زبان قدرت است و در و دیوار جهان در کارند که همه به این زبان سخن بگویند و به این زبان بنویسند.

 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلامم.
ببخشید من خیلی متوجه بحثتون نشدم.
تو پستای قبلی از مفاهیم گفتم بعنوان ابزار معرفت شناسی.
بحث این پستم تو جواب به دوستمون بود که ایا فیزیک میتونه حقیقت رو رقم بزنه یا نه.بحث ساده ای بود.
بنظر شما میتونه؟
با سلام
زاویه ای که شما بحث رو پی میگیرید با نیاز مخاطب یکی نیست. یعنی در شرایطی که چارچوب و محتوای هدف براشون مشخص نشده , شرح جواب مسئله راه بجائی نمیبره. تا اینجای بحث ها , از کلمه حقیقت یاد شده ولی از محتوای حقیقت چیزی مشخص نیست چون راهی که ذهنیت مخاطب در جستجوش هست هنوز پیدا نشده. بنابراین استفاده تمثیلی از نماد ها و فرمولها نمیتونه موثر باشه.
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شاید جمله بندی تون باعث کج فهمی من میشه. قرآن اسلام واقعیه یعنی چی؟ میخوای بگی : معانی اسلام واقعی تو متن نوشته های قرآن تعریف شده؟
در هر حال موضوع تاپیک مربوط به این موارد نیست. من دیگه ادامه نمیدم چون خارج ازبحث اصلیه. ببخشید.

مممنونم خارج از بحث نبود چون سخنم کامل واضح بود ... کاش یه کم منطقی تر به موضوع نگاه کنید نه از سر لجاجت و تعصبات درونی خودتون .... موفق باشید ...
 

Saeed.bi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوستان عزیز
با تشکر از همگی
یاداور میشم:
من نمیخوام از این تاپیک به حقیقت برسم.چنین چیزی هم ممکن نیست
بنابراین به نظرم بهتره بیاید فقط راه های جستجو رو بهم نشون بدین
به جای اینکه هر کسی عقیده خودشو بعنوان حقیقت معرفی کنه
ممنون از همگیتون

 

aliale94

عضو جدید
دوستان عزیز
با تشکر از همگی
یاداور میشم:
من نمیخوام از این تاپیک به حقیقت برسم.چنین چیزی هم ممکن نیست
بنابراین به نظرم بهتره بیاید فقط راه های جستجو رو بهم نشون بدین
به جای اینکه هر کسی عقیده خودشو بعنوان حقیقت معرفی کنه
ممنون از همگیتون


سلام سعید جان من بطور اتفاقی این تایپک رو دیدم و خواستم نظرم رو بهت بگم:
راه شروع کردنش اینه که ببینی دنبال چی هستی آیا خدا رو قبول داری اگه داری بری سراغ مرحله بعدی اگه هم نداری باید نظرهای مختلف رو بررسی کنی برای اثبات خدا که نظرات زیادی در حوزه های زیادی وجود داره در فلسفه با برهان عقلی اثبات میکنه در عرفان اصلا مخالف اثبات هست چون میگه این امر همانند خورشید واضحه و ... در کل سطوح باهم فرق داره ولی همه یکی اند.بعد از این وقتی به این حقیقت رسیدی که خدا وجود داره حالا باید بیای مرحله بعد که خدا اصلا مارو برای چی آفریده و چرا اسلام یا ادیان دیگه و مراحل بعد که خودت بهتر میدونی فقط نکته مهم این جاست که از روی غرض نتیجه گیری نکنی و اون چیز هایی که بهش رسیدی با عقلت مطابقت داشته باشه البته اینو دین اسلام میگه و اگه هم نتونستی چیزی رو درست بفهمی به خودت غره نشی بگی پس این از اصل اشتباهه بلکه یه جاییم بزاری برای اینکه بگی شاید من نمی فهمم .مثلا مسیحیت الان میگه اول ایمان بیارید تا بعد بفهمید(faith) که شخصا من اعتقاد دارم آدم باید اول یک درک درست از چیزی داشته باشه تا بهش ایمان بیاره البته این برای روشن تر شدن اصل موضوع بود.
در چنته ما همین بود
:smile:
اگر سوالی بود در خدمتم(البته تا جایی که معلومات اقتضا کنه)
 

bahar_cve

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
چرا خودتو عذاب میدی؟
راه جستجو مطالعه و فکرکردن و استدلال کردنه ، زمان زیادیم میبره

پیشنهاد من اینه از اینجا شروع کن :
کتابای تاریخی رو بخون
( تاریخی معتبر مثل تاریخ طبری ) ک بتونی بفهمی دقیقا چه اتفاقاتی تو دنیای اسلام و بقیه ادیان و کلا جهان رخ داده

کتابای فلسفی رو بخون صرفا همشونم کلمات قلمبه سلمبه استفاده نکردن
( مثلا دنیای سوفی خیلی ساده از ابتدای بشریت تا الان رو توضیح داده )
کتابای فیلسوفای اسلامی رو بخون
( مثل کتابای مطهری و امثالهم )
کتابای فیلسوفای غربی رو بخون
در مورد یه موضوع خاص تو اینترنت سرچ کن هم نظات اینوریا رو بخون هم اونوریا بعد با عقل خودت میتونی بفهمی کدومش درسته
ــــــــــــــ
من نظریات رو اکثرا خوندم بجز چند نفر بقیه خیلی متعصبانه جواب دادن
از اینجا نمیتونی جواب بگیری
شاید از این کتابایی ک من گفتم به جواب نرسی و شاید خودت خونده باشی تا الان ولی منظور این بود ک فقط بشین بخون بلکه از این سردرگمی یکم در بیای ...
 
آخرین ویرایش:

amirdolu

کاربر بیش فعال

حالا همه این حرفارو هم بزاریم کنار و برگزدیم سر حرف شما:
فیزیک کوانتوم واقعیت رو خوب میفهمه ولی حقیقت رو چی؟اصلا یکی مثل انیشتین میدونه حقیقت چیه؟یعنی اصلا خود کلمه حقیقت رو میشناسه که بخواد در موردش فکر کنه؟

یه سوال از شما میپرسم:
آدمایی وجود دارن همجنس بازن.یعنی هرمون هایی تو بدنشون تولید میشه که اینارو به جنس موافق تمایل میده.
فیزیک کانتوم نسبت بین واقعیت و حقیقت رو در این مورد چطور تبیین میکنه؟
میدونی که بین ما و غربیا و دانشمنداشون و حتی بین کلیسا و پاپ و دانشمندای غرب هم تو این مساله دعوا وجود داره و ما تو این مورد human rights رو نقض میکنیم.

بر طبق اصل عدم قطعیت هایزنبرگ ما حتی نمی تونیم واقعیت رو به طور قطع ببینیم. یعنی اینکه نمی تونیم سرعت و مکان ذره رو همزمان تعیین کنیم.
همه فیزیکدان ها در پی توضیح دادن هر چه بهتر پدیده های مشاهده پذیر هستند تا تفکر در مورد مفهوم کلمات.
قوانین مکانیک کوانتمی در مورد سیستم های اتمی و ریز اتمی صادقه.و برای توضیح این پدیده ها بکار میره و در اون مورد کاری ازش ساخته نیست.
ولی یک نکته از علمای معرفت شناسی (کسایی که علم ها رو از بیرون مورد بررسی قرار می دن): تمام علوم و معرفت ها(حتی معرفت دینی) تکامل پذیرند و به سمت حقیقت حرکت می کنند. و فقط به اون نزدیک تر می شوند.
موید باشید.
 

رامين..

عضو جدید
سلام. این حرفایی که الان میخوام بزنم رو با خودم قرار گذاشته بودم یکم اطلاعاتم بره بالاتر بعد بنویسم ، ولی چون یکی از دوستان یه مسئله ای رو لطف کردن مطرح کردن ، این حرفارو با تمام نقایص و کاستی هام ، با شما در میون میذارم ، امیدوارم ببخشید.

لطفا اگه حوصله شو داشتید ، کامل بخونید متن رو.

اولا اینکه طرح سوال دوستمون آقای سعید پلیمر ، خیلی خوبه ، چرا؟ چون اگه شما میخوای از یه درختی میوه ی آبدار بدست بیاری ، باید کود پاش بریزی ،شاید از نظر بعضی از بچه مذهبی ها ، شاید این حرفای آقای سعید مثل کود متعفن باشه ، ولی از نظر من خیلی هم مفید و لازمه برای رشد کردن ، این از این.

دوم اینکه ، طرح همچین سوالی ، نشونه ی اینه که دوستمون مثل خیلی ها ، خودشو به خواب نزده ، بلکه احساس کرده که خواب بوده و میخواد بیدار بشه ، بیدار شدن خیلی خوبه دیگه ، نه؟

حالا این خواب ، واقعا خواب بوده؟ جوابش اینه که بله. بیدار اون کسی هست که هوشیار باشد ، ماها بدون اینکه فکر کنیم ، دیدیم که پدر و مادرمون نماز خوندن ، خب ما هم خوندیم ، مراسم عزاداری دیدیم و ما هم همینجوری یه چوب برداشتیم و بالا و پایین کردیم ، دیگه هیچ وقت فکر نکردیم که چرا؟ برای چی؟

و همین فکر نکردن ها دو تا چیز رو باعث میشه:

1- دین ما مثل حباب روی آب میشه ، تا یکی یه فوتی میکنه دین ما ناپدید میشه.

2- بی دین ها از جهل ماها سو استفاده میکنن. چطوری؟ عرض میکنم خدمتتون:

به عنوان مثال ، ما می آییم مراسم قمه زنی در روز عاشورا راه میندازیم ( حالا چه از روی علاقه ، چه عشق ، چه هرچی ، من کاری ندارم) ، وقتی اینکارو انجام میدیم ، این یک امتیاز منفی هست و درباره اش فکر ها میشه و در یه جایی استفاده میشه ، کجا؟ داعش. این یکی.
خب حالا دینی که گفته آسیب زدن به خود مثل آسیب به دیگرانه ، ما اینو متوجه نیستیم و به اسم دین جهالت هایی از ما سر میزنه که مایه ی ننگ میشه. در حالی که به ما از طرف بزرگان دین سفارش شده : به اسم دین ، کاری نکنید که مایه ی شرمساری و ننگ ما بشید...

در خیبر تمام دروازه های قلعه بسته بود و انقدر پیامبر و یارانش در سختی و تنگنا قرار گرفته بودند و چیزی برای خوردن نبود که گوشت اسب رو می خوردند تا زنده بمانند ، یک چوبان با چند هزار گوسفند در حال بازگشت از چرا ، از راه رسید و وضعیت را دید ، سمت پیامبر آمد و گفت: من هم از روی ناچاری بر اینها بردگی میکنم ، بیایید گوسفند ها را به شما دهم و مرا به غلامی قبول کنید ، پیامبر گفت : گوسفند ها مال خودت است؟ چوپان گفت نه ، قرار بود آنها را به داخل قلعه ببرم ، پیامبر گفت آنها نزد تو امانت است ، آنها را ببر تحویل بده و بیا...

این دین ماست که امانت دشمن رو نیز امانت میداند ، ما هم در مقابل دشمن عملیات انتحاری انجام میدهیم ، دشمن هم در یه جایی ازش استفاده میکنه ، کجا؟ همون عملیات انتحاری وهابی ها و رفتن به بهشت و فلان و بهمان. این دوتا.

ما می آییم روز عاشورا عزاداری میکنیم ، گریه میکنیم( خب این جای خود ، کاری نداریم) ، ولی نمیدانیم که برای چه گریه میکنیم؟ چرا اینطوری دین رو ماتم و غم فرض میکنیم ، از خانم زینب میپرسند که عاشورا رو چجوری دیدی؟ میگه من غیر از زیبایی ندیدم. طرف خودش میگه من زیبایی ها رو دیدم ، بعد ما می آییم گاهی وقتا هم یه حرفایی در میاریم که آی فلان شد بهمان شد ، بعضی ها فکر میکنن مثلا داشته شوخی میکرده ، یا خواسته کم نیاره اینجوری گفته...
یا مثلا وقتی میگن عاشورا ، ما فقط یاد تشنگی ها می افتیم...
بابا تشنگی ظاهر قضیه ست ، تشنه ماییم که خداوند باران رحمتش رو در تمام عالم نازل کرده ولی همچنان تشنه لبان می گردیم.
دین شادیست ، خداوند اصلا مظهر شادیست ، مگر نه اینکه در قرآن در سوره یونس 62 میگه : آگاه باشید که دوستان و اولیای خدا نه ترسی دارند و نه غمگین می شوند.

هر انسانی خلق شده برای کامل شدن ، و پیامبر هدف از بعثتش رو تکمیل اخلاق معرفی کرده. آیا اخلاق ، مغایرتی با انسانیت داره؟
شما هر جای دنیا برید ، یه جایی رو میتونید پیدا کنید که اونجا بداخلاقی چیز خوبی باشه؟

خیلی ها فرض میکنن مادیات و معنویات از هم جداست ، در حالی که اصلا اینطور نیست ، مگر پیامبر ما اوج معنویت نیست؟ پس چرا میگه از دنیای شما زن و عطر و نماز رو دوست دارم. فکر میکنید نماز معنویت هست و زن مادیات؟ نه ، همه اش یه چیزه ، اصلا چرا میگیم خداوند تک است و چرا میگیم قل هو الله احد؟ چون خداوند تجلی وحدت است و اون وحدتش در آفریده هاش متجلی شده ، و ما هم آفریده ی خداییم ، ما خلیفه ی وحدانیت خداییم ، هرچیزی که شما رو به سمت وحدت ببره ، شما رو شاد میکنه و اون کار ، کاری خدایی است و هرکاری که شما رو به سمت کثرت ببره ، اون کار خوب نیست. شادی وحدت است و غم کثرت است.

اصلا چرا دنیای امروز با اینهمه تکنولوژی و امکانات باز روز به روز افسردگی و پریشانی درش زیاد تر میشه؟ چون انسان ها دارن از وحدت دور میشن و به سمت کثرت میرن. همه ی آفریده های خدا یکیه ، شما هرچیزی رو در طبیعت مشاهده کنید اون یک چیزه و اون همه اش آیات خداست.

خداوند در نهایت زیبایی همه چیز رو آفریده ، شما نگاه کنید ، و دوباره نگاه کنید ، و سه باره نگاه کنید ، آیا در آفریده های خدا چیزی غیر از زیبایی میبینید؟
حتی آفرینش شیطان نیز خیلی زیباست. شیطان با اینکه مطرود هست ولی باز نشانه و آیت خداست و در اون یگانگی و وحدت خداوند ، قابل تامل هست ، اگه به شما بگن قرآن رو باز کنید و دستتون رو بذارید روی کلمه ی شیطان ، شما میگید نه من وضو ندارم که آخه ، خب مگه شیطان نیست؟ دست بذار روش دیگه ، ها؟ پس میبینید که قرآن وحدت است و اینکه میگیم همه اش یک چیزه یعنی همین ، خداوند زیبا ، آیا شیطانی غیرزیبا می آفریند؟ خیر ، ما که با شیطان خصومت شخصی نداریم ، اصلا شیطان گمراه کننده نیست که ، شیطان افشاگری میکنه ، چطوری؟ مگر نه اینکه ما یه روزی بود که با خدا پیمان بستیم ، یادتون نمیاد که خداوند گفت : به یاد آرید روزی رو که با شما پیمان بستیم..... شیطان میاد افشاگری میکنه و میخواد ثابت کنه که نه ، شما دیدی پیمانت رو شکستی با خداوند؟
شیطان سرباز خداونده ، شیطان تاریکی ایجاد میکنه تا نور بهتر بدرخشد. خداوند مگر نور نیست؟ مگر زیبایی نور نیست؟ در تاریکی نور بهتر دیده میشود یا در روشنایی؟
خداوند هرچه آفرید ، زیبایی هست و لطف. شما لطفی بزرگتر از عشق میتونید پیدا کنید؟ خداوند عشق به زیبایی رو در وجود ما قرار داد. من کاری به نماز ندارم ، ولی میخوام شما به من یک راهی یاد بدید که من بتونم به خدا بگم خدایا انقدر به من لطف کردی و نشانه هات رو به من نشون دادی که از شدت تشکر و قدردانی ازت ، داره قلبم پاره پاره میشه. بلد هستید یه راهی ، یه چیزی که بشه به ازای همین چشمی که به من داده شده تا ببینم ، بتونم تشکر کنم؟

به نظر من اول از همه باید به این گفته برسیم: الم یعلم بان الله یری؟ ( آیا ندانستی که خداوند می بیند؟)
باید اول به این باور برسیم که خدا می بینه.
و بعد از اینکه این رو فهمیدیم ، پایه و اساس تمام کارهامون رو این قرار بدیم: انما اعظکم بواحده : ان تقوموا لله... (پیامبر بزرگ: شما را فقط و فقط به یه چیز سفارش میکنم : که قیام کنید به خاطر خدا)
یعنی هرکاری انجام میدیم ، فقط خدا رو درش ببینیم ، به خاطر خدا قدم برداریم. درس میخونیم ، بگیم به خاطر خدا بود ، خوبی میکنیم ، بگیم برای خدا بود ، زندگی میکنیم ، بفهمیم برای خدا بود ، به یک کودک لبخند می زنیم ، بدانیم برای خدا بود. همون وحدتی که قبلا گفتم ، بیاییم در کارهامون پیاده کنیم و از بین n تا کار ، فقط و فقط یک هدف داشته باشیم و اون هم "به خاطر خدا" بودن باشه.

بعد از اینکه کمی راه افتادیم و زیبایی های خداوند رو دیدیم ، بریم تحقیق کنیم ببینیم دیگه خداوند چه زیبایی دارد؟ دیگه چه خبره در عالم خلقت؟

به نظر من ، اگر واقعا بدون غرض و با رعایت انصاف به آفریده های خدا بنگرید ، غیر از زیبایی نخواهید دید. بنده به شخصه گاها انقدر در کارهای خداوند زیبایی می بینم که اصلا عقل از سرم میپره و احساس میکنم روحم داره صیقل میخوره.

حالا من زیاد حرف زدم و نمیدونم تا چه اندازه تونستم مطلب رو بیان کنم. باز شما نظرتون رو بفرمایید من اگر چیزی به یادم افتاد بیان میکنم
باسلام خدمت دوست عزيز. مطالب خوبي را عنوان كرديد. و خوشحالم كه همه چيز را زيبا مي بينيد. ولي گفته هاي شما بيشتر احساسيست و منطقي نيست. مخصوصا در مورد آفرينش شيطان.شما شيطان رو سرباز خداوند ميدونيد و عنوان كرديد كه شيطان وظيفه ي افشا گري داره و نه گمراه كردن انسانها!!! در صورتيكه خداوند در قرآن شيطان رو دشمن انسانها معرفي كرده.شما مي فرمائيدشيطان تاريكي ايجاد ميكنه تا نور الهي بهتر بدرخشه!!!!!!يعني خداوند براي بهتر آشكار كردن نورش به ايجاد تاريكي شيطان نيازمنده؟؟!! و حتما هم بعد از پايان ماموريت اين سرباز خدا (شيطان) به پاس اين ماموريت ويژه اش به بهشت خواهد رفت! اصل مشكل فلسفه اسلامي هم همين نكته هاست .يعني وقتي نميتونيم اعمال و اهداف خداوند رو از نظر عقلي و منطقي (عقل بشري )توجيه كنيم، متوسل به اينجور تفسير ها و توجيهات ميشيم. و قبول نميكنيم كه بعضي از سئولات ديني پاسخي ندارد.حقيقت اينه كه در مورد سئولاتي اساسي مثل جبر و اختيار - قضا و قدر - خير و شر و ... جواب قانع كننده اي از جانب دين وجود نداره.
 
آخرین ویرایش:

mihua

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام. من فعلا وقت نکردم همه نظرات رو بخونم و نصفه خوندم....بعدا میخونمشون.
ولی نظر خودم (فعلا در حد مختصر) اینه؛
حقیقت جاری هست ...نیازی به اثبات و این حرفا نداره....حقیقت خود ماییم، بقیه آفریده ها هستن. خدا جاریه و به نظر من همه جهان خداونده... همین هستی که جریان داره خودش خداست...شعور داره و توی همه چی جریان داره...
و همچنین میدونه وقتی آخرین دینی رو که برا مافرستاده باید کامل باشه تا بتونه آخرین دین باشه.

راستی اگه دلتون بخواد میتونم حقایقی رو از زبون بعضیا که خودشون مستقیم برامون تعریف کردن بیان کنم. کسانی که موقتاً مردن و بعععضی چیزای اون جهان رو دیدن....!!!!!. از عذابش بخاطر کاراو نیات بد تا پاداشش!!... که البته یکیشون میگفت من وقتی بخشندگی خداوند رو دیدم و باتمام وجود حس کردم که چقدر زیباست، خیلی راحت میتونم ببخشم و خیــــــــلی حرفای دیگه....!! که آدم شاخ درمیاره..
اینم بگم من خودم برای اولین بار که تو زندگیم به شدت منقلب شدم (قبلش آدم بدی نبودما ... ولی خب یه جورایی این چیزاروهم نمیتونستم زیاد درک کنم...حتی اگه ادعا داشتم- یه جورایی عادی بودم و در غفلت- البته بازم آدم میره تو غفلت. مث الانِ خودم!) ؛
خلاصه یادمه یه مدت مدیدی بود کتاب سیاحت غرب و شرق رو توی کتابخونه خونمون داشتیم اما من به صرف اینکه قبلا نوار کاستش رو گوش دادم و میدونم جریانش چیه نمیخوندمش...تااینکه یه بار خدا خواست و یه شب تابستونی رفتم سمت کتابخونه ،،،
یهو یه نیرویی منو کشوند سمت همون کتاب...همینجوری بازش کردم ببینم اصلا کتابش چطوریه... همونجا نشستم و هی رفتم جلو....تانزدیا صبح طول کشید و بقیشم فردا خوندم.... فقط بگم یه جوری چشم و ذهن و قلبم باز شد که قابل وصف نیست... البته اینم بگم...کسانی که ایمانشون زیادتر میشه، ابتدا دپرس میشن! چون میفهمن دپرس میشن!. منم یه جورایی دپرس شدم. البته بااینکه دنیا رو بی ارزش تر دیدم، ولی از طرفی هم بسیار دوست داشتمش!!!. با هم تضاد ندارن این 2 تا!
آخه باید از تمام نعمات خدا درست استفاده کرد و دنیا هم برااین به وجود اومده که درست استفاده کنیم تا پایه درست بشه برای رسیدن به کمال حقیقی اون دنیا.

دومین بار که دیگه وخیم منقلب شدم! مال زمانی بود که کلیپی دیدم راجع به اینکه یه پسر جوون به دستور قاضی 3 ساعت بعد از فوتش نبش قبر شده بود! و پسر از این رو به اون رو شده بود!!!!!! قابل باور نبود ظاهرش!!! به خاطر فشار قبر !!!!!!!
من از اون روز باز انگار به اولین مرحله یقین پا گذاشتم و خدا خواست ذهنمو بازتر کنه .چون خدا خیر بنده هاشو میخواد. (البته منظورم این نیست من خیلی آدم خوبی ام چون اینطوری شده)...
خلاصه فقط اینو بهت بگم که آدم اگه بخواد پی حقیقت باشه باید هم به خدا اعتماد کنه که راه رو از چاه هر ثانیه بهش نشون میده فقط ما آدما خودمون هستیم که پرده ای جلو قلب خودمون گرفتیم و نمیتونیم زیاد درکش کنیم...وگرنه به کوچکترین اتفاقت زندگی دقیق بشیم، همش حقیقته...همش نشانه ست.
فعلا همین بسه. بعدا بازم میام از نظرات شما بهره مند بشم... باید نظرات همه رو بخونم چون میدونم حرفای خوبی زدید
 

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
بر طبق اصل عدم قطعیت هایزنبرگ ما حتی نمی تونیم واقعیت رو به طور قطع ببینیم. یعنی اینکه نمی تونیم سرعت و مکان ذره رو همزمان تعیین کنیم.
همه فیزیکدان ها در پی توضیح دادن هر چه بهتر پدیده های مشاهده پذیر هستند تا تفکر در مورد مفهوم کلمات.
قوانین مکانیک کوانتمی در مورد سیستم های اتمی و ریز اتمی صادقه.و برای توضیح این پدیده ها بکار میره و در اون مورد کاری ازش ساخته نیست.
ولی یک نکته از علمای معرفت شناسی (کسایی که علم ها رو از بیرون مورد بررسی قرار می دن): تمام علوم و معرفت ها(حتی معرفت دینی) تکامل پذیرند و به سمت حقیقت حرکت می کنند. و فقط به اون نزدیک تر می شوند.
موید باشید.



سلامم.
پس نمیتونه تو اون مورد تصمیمی بگیره و حقیقت رو تعیین کنه.
جای فلسفه مضاف رو هم حتما نمیتونه بگیره دیگه.مثلا فلسفه اقتصاد و فلسفه سزا و فلسفه عشق و فلسفه انسان و ....
پس جای فلسفه و تبیین حقیقت رو نمیتونه بگیره.
 

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
با سلام
زاویه ای که شما بحث رو پی میگیرید با نیاز مخاطب یکی نیست. یعنی در شرایطی که چارچوب و محتوای هدف براشون مشخص نشده , شرح جواب مسئله راه بجائی نمیبره. تا اینجای بحث ها , از کلمه حقیقت یاد شده ولی از محتوای حقیقت چیزی مشخص نیست چون راهی که ذهنیت مخاطب در جستجوش هست هنوز پیدا نشده. بنابراین استفاده تمثیلی از نماد ها و فرمولها نمیتونه موثر باشه.

سلام.
من که راه رو تعیین کردم و روش رو گفتم.ابزار تفکر مفاهیمه.اگه غیر اینه شما بگید ما هم بکار میبریم.
شما در یک بحث معرفتی اول چارجوب مفهومی رو مشخص میکنید بعد چهارچوب نظری میدید....غیر این میشه حرف عامیانه و سر کوچه ای.
شاید شما هم معتقید که از طریق مشاهده و بقول دوستمون فیزیک کوانتوم میشه حقیقت رو معین کرد.
کار فلسفه تبیین حقیقت بوسیله اعتباریات ذهنه.واسه تبیین حقیقت راه دیگه ای سراغ دارید؟
 

"The moon"

عضو جدید
کاربر ممتاز
باسلام خدمت دوست عزيز. مطالب خوبي را عنوان كرديد. و خوشحالم كه همه چيز را زيبا مي بينيد. ولي گفته هاي شما بيشتر احساسيست و منطقي نيست. مخصوصا در مورد آفرينش شيطان.شما شيطان رو سرباز خداوند ميدونيد و عنوان كرديد كه شيطان وظيفه ي افشا گري داره و نه گمراه كردن انسانها!!! در صورتيكه خداوند در قرآن شيطان رو دشمن انسانها معرفي كرده.شما مي فرمائيدشيطان تاريكي ايجاد ميكنه تا نور الهي بهتر بدرخشه!!!!!!يعني خداوند براي بهتر آشكار كردن نورش به ايجاد تاريكي شيطان نيازمنده؟؟!! و حتما هم بعد از پايان ماموريت اين سرباز خدا (شيطان) به پاس اين ماموريت ويژه اش به بهشت خواهد رفت! اصل مشكل فلسفه اسلامي هم همين نكته هاست .يعني وقتي نميتونيم اعمال و اهداف خداوند رو از نظر عقلي و منطقي (عقل بشري )توجيه كنيم، متوسل به اينجور تفسير ها و توجيهات ميشيم. و قبول نميكنيم كه بعضي از سئولات ديني پاسخي ندارد.حقيقت اينه كه در مورد سئولاتي اساسي مثل جبر و اختيار - قضا و قدر - خير و شر و ... جواب قانع كننده اي از جانب دين وجود نداره.

سلام.

ببینید شیطان از این نظر که آفریده ی خداست ، مشکلی که نداره ، داره؟

در نوشته ها اشاره کردم ، شما قرآن رو باز کنید و روی کلمه ی ابولهب دست بذارید و خط خطیش کنید ، میشه؟ نمیشه.

ببینید در عالم وحدت ، همه ی آفریده های خداوند باز میگردند به وحدت او ، خدا وحدت خودش رو در کثرت عالم متجلی کرده ، یعنی اونچه که ناپسنده کثرته نه وحدت.

خب از نظر وحدت ، بنده گفتم شیطان جایگاهی دارد ، چون تجلی خداست و آفریده ی اوست ، ولی در عالم کثرت نخیر ، و به قول شما ملعون هست و این درسته.
 

"The moon"

عضو جدید
کاربر ممتاز
باسلام خدمت دوست عزيز. مطالب خوبي را عنوان كرديد. و خوشحالم كه همه چيز را زيبا مي بينيد. ولي گفته هاي شما بيشتر احساسيست و منطقي نيست. مخصوصا در مورد آفرينش شيطان.شما شيطان رو سرباز خداوند ميدونيد و عنوان كرديد كه شيطان وظيفه ي افشا گري داره و نه گمراه كردن انسانها!!! در صورتيكه خداوند در قرآن شيطان رو دشمن انسانها معرفي كرده.شما مي فرمائيدشيطان تاريكي ايجاد ميكنه تا نور الهي بهتر بدرخشه!!!!!!يعني خداوند براي بهتر آشكار كردن نورش به ايجاد تاريكي شيطان نيازمنده؟؟!! و حتما هم بعد از پايان ماموريت اين سرباز خدا (شيطان) به پاس اين ماموريت ويژه اش به بهشت خواهد رفت! اصل مشكل فلسفه اسلامي هم همين نكته هاست .يعني وقتي نميتونيم اعمال و اهداف خداوند رو از نظر عقلي و منطقي (عقل بشري )توجيه كنيم، متوسل به اينجور تفسير ها و توجيهات ميشيم. و قبول نميكنيم كه بعضي از سئولات ديني پاسخي ندارد.حقيقت اينه كه در مورد سئولاتي اساسي مثل جبر و اختيار - قضا و قدر - خير و شر و ... جواب قانع كننده اي از جانب دين وجود نداره.

این جبر و اختیار هم از روزی که من چشم به جهان باز کردم همه رو در چالش و مشکل انداخته ، یعنی تمام مسائل حله و گیر ما در این جبر و اختیاره.

آفرینش ما هم جبر داره و هم اختیار ، اینکه بگیم نه ما مختار کاملیم ، این درست نیست و اینکه بگیم ما اصلا اختیاری نداریم اینم درست نیست.

ما در بعضی چیز ها جبر داریم و مجبوریم انجامش بدیم : مثل غذا خوردن ، مثل به دنیا آمدن و...

و در بعضی چیزا اختیار داریم : مثل باز غذا خوردن ، مثل زندگی کردن و...

اختیاره ما در درون محدوده ی اختیار خدا قرار داره...
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای بابا نمیدونم دیگه چجوری بگم
معلومه دیگه مشکلم.من سرطان دارم.و شما میخوای با ی دونه قرص استامینوفن من رو درمان کنی.میشه؟ مشکل من ریشه ایه.انگار کسی اعتقاداتم رو شخم زده.شما میخوای اون مزرعه شخم خورده رو با ی گلدون عوض کنی! نمیشه اینجوری...من اول باید خودم تنها باشم.مطالعتی داشته باشم که ی دید کلی دستم بیاد.بفهمم چه خبره.
بگو هر کتابی بلدی داداش.صرفا هم اسلامی نباشن.

سلام سعید عزیزم......راستش شاید حرفی که میزنم سبب ناراحتیت بشه ولی خب همه این پرسش و پاسخ ها برای این بود که مطمئن شوم......برادر جان.......شما خدایی نکرده سرطان نگرفتی بلکه دچار خیال سرطانی شدی!........نمیدونم دقیق علتش چیه ...........به بچه ها حق بده براشون سوال بوجود بیاد.......از یک طرف میگی خدا رو قبول داری!......از یک طرف میگی خالق بودنشو شک داری و ویژگی هاشو!......نمیدونم چرا این مسئله برای شما پیش اومده که قطعا دلیل داره.....و البته بیان عمومی پست اول....موضع مشخص نیست......اگر بحث سر خداست.....چرا روی یک سری ملزومات دینی تکیه شده!

اما برادرم......بازم میگم من به شما علاقه مندم و امیدوارم از حرفام ناراحت نشده باشی......اینکه دنبال تحقیق هستی خیلی خوبه.....عالی و ایول داره....البته این سائل عموی است من نمیدونم شما چند سالتونه و چرا تا پیش از این دنبال اطلاعات جمع کردن در این باره نبودین......ولی این راهی است که همه با قبول برخی اصول بایستی برن.....اصول چی هست........موارد بدیهی .....خب بچه های مهندس اینو خوب میدونن.....بعد بحث قضیه و این ها مطرح میشه
پس اول از همه بایستی بر این وسواس غلبه کنی ......وسواسی که میگم نمیدونم خدایی نکرده تا کجای زندگیت پیش رفته
بعد از اون .....روش تحقیق چطوریه؟......شما باید کتاب بخونی.........ولی کافی نیست.......بایستی بتونی تجزیه و تحلیل کنی ......یعنی خودت تنهایی نمیتونی مگر اینکه حوزه تخصصی ات باشه ......بایستی بتونی تفسیر کنی .......ماجرا میدونی مثل چی میمونه......به یه نفر غذای آماده میزارن جلوش.....او میگه من خودم میخوام این غذا رو درست کنم ......بدون کمک میتونه؟.....آزمون و خطا داره دیگه برادرم.....الآن خانم هایتازه عروس اگه کمک مادر نباشه میتونن غذا رو درست کنن؟.....البته ممکنه صرف کتاب یه غذایی درست کنن که البته نه طعم خوبی داره و نه عطر خوب .....مگر موارد بسیار محدود ...اصلا فارغ اون .....غذا نیاز به چی داره؟.....باید گاز باشه......قابلمه یا ماهی تابه باشهو ......

...نمیدونم تا اینجا تونستم منظور رو بهت برسونم یا نه .....

کسی که میخواد خودش تحقیق کنه هم باید چند ماه بره معرفت شناسی ، منطق و درست اندیشیدن رو بیاموزه .....حالا بدون کمک متخصص هم که گفتم وضعیت چی میشه.....یا کلا غذا میسوزه یا بی طعمه یا خیلی خیلی نادر رخ بده که درست دربیاد!

خب شما کتاب میخوای .....من دوتا رو اینجا بهت معرفی میکنم و بقیشو در خصوصی
کتاب خداشناسی آیت الله مکارم و کتابهای معرفت شناسی شهید استاد مطهری
.
آیا ایمان به خدا عقلانی است - Vista News Hub


کتاب های آلوین پلنتینگاه و ........
 
آخرین ویرایش:

Saeed.bi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام سعید عزیزم......راستش شاید حرفی که میزنم سبب ناراحتیت بشه ولی خب همه این پرسش و پاسخ ها برای این بود که مطمئن شوم......برادر جان.......شما خدایی نکرده سرطان نگرفتی بلکه دچار خیال سرطانی شدی!........نمیدونم دقیق علتش چیه ......شما دچار وسواس شدی.......وسواس فکری.....به بچه ها حق بده براشون سوال بوجود بیاد.......از یک طرف میگی خدا رو قبول داری!......از یک طرف میگی خالق بودنشو شک داری و ویژگی هاشو!......نمیدونم چرا این مسئله برای شما پیش اومده که قطعا دلیل داره.....و البته بیان عمومی پست اول....که نه تنها مایه افتخار نیست ......بلکه چیزی هم برای فخر فروشی ندارد!.....و اصلا اونجا بحث اسلام مطرح است نه خدا!

اما برادرم......بازم میگم من به شما علاقه مندم و امیدوارم از حرفام ناراحت نشدی......اینکه دنبال تحقیق هستی خیلی خوبه.....عالی و ایول داره....البته این سائل عموی است من نمیدونم شما چند سالتونه و چرا تا پیش از این دنبال اطلاعات جمع کردن در این باره نبودین......ولی این راهی است که همه با قبول برخی اصول بایستی برن.....اصول چی هست........موارد بدیهی .....خب بچه های مهندس اینو خوب میدونن.....بعد بحث قضیه و این ها مطرح میشه
پس اول از همه بایستی بر این وسواس غلبه کنی ......وسواسی که میگم نمیدونم خدایی نکرده تا کجای زندگیت پیش رفته
بعد از اون .....روش تحقیق چطوریه؟......شما باید کتاب بخونی.........ولی کافی نیست.......بایستی بتونی تجزیه و تحلیل کنی ......یعنی خودت تنهایی نمیتونی مگر اینکه حوزه تخصصی ات باشه ......بایستی بتونی تفسیر کنی .......ماجرا میدونی مثل چی میمونه......به یه نفر غذای آماده میزارن جلوش.....او میگه من خودم میخوام این غذا رو درست کنم ......بدون کمک میتونه؟.....آزمون و خطا داره دیگه برادرم.....الآن خانم هایتازه عروس اگه کمک مادر نباشه میتونن غذا رو درست کنن؟.....البته ممکنه صرف کتاب یه غذایی درست کنن که البته نه طعم خوبی داره و نه عطر خوب .....مگر موارد بسیار محدود ...اصلا فارغ اون .....غذا نیاز به چی داره؟.....باید گاز باشه......قابلمه یا ماهی تابه باشهو ......

...نمیدونم تا اینجا تونستم منظور رو بهت برسونم یا نه .....

کسی که میخواد خودش تحقیق کنه هم باید چند ماه بره معرفت شناسی ، منطق و درست اندیشیدن رو بیاموزه .....حالا بدون کمک متخصص هم که گفتم وضعیت چی میشه.....یا کلا غذا میسوزه یا بی طعمه یا خیلی خیلی نادر رخ بده که درست دربیاد!

خب شما کتاب میخوای .....من دوتا رو اینجا بهت معرفی میکنم و بقیشو در خصوصی
کتاب خداشناسی آیت الله مکارم و کتابهای معرفت شناسی شهید استاد مطهری
.
آیا ایمان به خدا عقلانی است - Vista News Hub


کتاب های آلوین پلنتینگاه و ........

یعنی دیگه از دست بعضی پستا اینجا باید گریه کنمممممممممم:cry:
اخهههههههه داش ممد من کی گفتم "هم خدا رو قبول دارم و هم خالق بودنشو شک دارم"؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من میگم باید پایه ای و اساسی و با دلیل بتونم برای خودم اثباتش کنم.نه فقط خدا رو بلکه بقیه چیزا رو هم.
در ضمن اصلا قبول ندارم میگی وسواس داری...خودم احکام وسواس رو میدونم دیگه.وسواس کسیه که هی به شکش اعتنا میکنه و دلش اصلا راضی نمیشه.ولی این شک،شک بیهوده ایه.منتها من اصلا پشت اعتقاداتم علمی نبود که بگم حالا دچار شک و وسواس شدم.
اره میدونم چی میگی.مثل اینکه من بگم میخوام مهندس برق بشم و برم شروع کنم کتابای برق رو خوندن در حالیکه هیچ سر رشته ای ندارم و از کسی هم نمیخوام بپرسم..ولی من رجوع میکنم حتما به ادمای اگاه. میدونی میخوام اول خودم یکم سوار قایق بشم (با خوندن کتاب و ی خرده پارو بزنم و یکم جلو برم...روی ی دریای ارام البته و به دور از تلاطم
 

سیّد

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حقیقت فراتر از اندیشه ماست .... داخل وارد نشو .... مثله ی سیاه چال فضایی فقط داخلش فروتر میری و ب چیز خاصی دست پیدا نمی کنی
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
یعنی دیگه از دست بعضی پستا اینجا باید گریه کنمممممممممم:cry:
اخهههههههه داش ممد من کی گفتم "هم خدا رو قبول دارم و هم خالق بودنشو شک دارم"؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من میگم باید پایه ای و اساسی و با دلیل بتونم برای خودم اثباتش کنم.نه فقط خدا رو بلکه بقیه چیزا رو هم.
در ضمن اصلا قبول ندارم میگی وسواس داری...خودم احکام وسواس رو میدونم دیگه.وسواس کسیه که هی به شکش اعتنا میکنه و دلش اصلا راضی نمیشه.ولی این شک،شک بیهوده ایه.منتها من اصلا پشت اعتقاداتم علمی نبود که بگم حالا دچار شک و وسواس شدم.
اره میدونم چی میگی.مثل اینکه من بگم میخوام مهندس برق بشم و برم شروع کنم کتابای برق رو خوندن در حالیکه هیچ سر رشته ای ندارم و از کسی هم نمیخوام بپرسم..ولی من رجوع میکنم حتما به ادمای اگاه. میدونی میخوام اول خودم یکم سوار قایق بشم (با خوندن کتاب و ی خرده پارو بزنم و یکم جلو برم...روی ی دریای ارام البته و به دور از تلاطم

این پست شما هست برادرم یا نه؟!.....
بله دوستان من گفتم خدا رو قبول دارم
ولی نه اونقدر با براهین و ادله محکم که بتونم همه چیزشو اثبات کنم
در واقع مثل ی کلاس اولی که میتونم فقط الف ب ق ج رو بنویسم.ولی هنوز نمیتونم کلمات رو بنویسم
میخوام از پایه با قدرت شروع کنم.این منظور منه.....من وقتی هزار تا شبهه در مورد خدا تو ذهنم باشه،چه سودی داره برم شروع کنم نحقیق درباره امامت!!
خب این همه چیز یک بحثش خلقته و تو یکی پستها اشاره کردین.......به هر حال من چیزی که دیدم در این مدت و میدونستم رو گفتم......از خدام هست که دچار این مسئله نباشی......موفق باشی برادر جان
و البته اینکه میگی تنها بخونی!.......مواظب باش نسوزونی.....چون غذای سوخته قابل خوردن نیست....و اگر بخوری حسابت با کرام الکاتبینه
 

nina_taknam

عضو جدید
بنظر من واسه دونستن حقیقت، اول از همه باید بی غرض بود باید فکر و ذهن رو از هرچی تا حالا میدونستین پاک کنین بعد شروع کنین . نباید بذارین دانسته های گذشته اتون رو تصمیم گیری تون تاثیر بذاره
چون من خیلیا رو دیدم وقتی به یه حقیقت میرسن اونو انکار میکنن چون در گذشته چیزهایی دیدن که به مذاقشون خوش نیومده
امیدوارم به حقیقت برسین
 

Saeed.bi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این پست شما هست برادرم یا نه؟!.....

خب این همه چیز یک بحثش خلقته و تو یکی پستها اشاره کردین.......به هر حال من چیزی که دیدم در این مدت و میدونستم رو گفتم......از خدام هست که دچار این مسئله نباشی......موفق باشی برادر جان
و البته اینکه میگی تنها بخونی!.......مواظب باش نسوزونی.....چون غذای سوخته قابل خوردن نیست....و اگر بخوری حسابت با کرام الکاتبینه
بله پست منه.همه چیزش منظورم خودش وجودش نبود..صفات و بقیه چیزها...خلقت رو هم کاشکی میذاشتی...ولی من پایه ای مشکل دارم.از همون خدا بگیر بیا جلو....حالا شاید خلقتم گفتم جایی.تو اون لحظه برداشتم بوده.همین الانم میگم همینکه خودشو قبول دارم نه اینکه دیگه ی مفسر و مناظرکننده قهار در بحث اثباتش باشم.
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
بله پست منه.همه چیزش منظورم خودش وجودش نبود..صفات و بقیه چیزها...خلقت رو هم کاشکی میذاشتی...ولی من پایه ای مشکل دارم.از همون خدا بگیر بیا جلو....حالا شاید خلقتم گفتم جایی.تو اون لحظه برداشتم بوده.همین الانم میگم همینکه خودشو قبول دارم نه اینکه دیگه ی مفسر و مناظرکننده قهار در بحث اثباتش باشم.
وجود خدا عقلی است برادر جان......یک اصل دیگه.......ویژگی هاشم به خاطر بی همتا بودن و کامل بودنشه.....
 

Saeed.bi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وجود خدا عقلی است برادر جان......یک اصل دیگه.......ویژگی هاشم به خاطر بی همتا بودن و کامل بودنشه.....

هر چند اصلا نمیخوام بحث سمت اثبات و اینا بره،ولی چجوری به خودم بقبولونم کسی که منو افریده و بقول تو بی همتاست،روزی من رو هم میده؟!!! و کلا این حرفایی ه لق لقه زبون همه است....هر چی خدا بخواد همونه و از این حرفا
من اصلا نمیتونم بصورت بچگانه ی سری حرفا رو که مردم میزنن قبول کنم
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر چند اصلا نمیخوام بحث سمت اثبات و اینا بره،ولی چجوری به خودم بقبولونم کسی که منو افریده و بقول تو بی همتاست،روزی من رو هم میده؟!!! و کلا این حرفایی ه لق لقه زبون همه است....هر چی خدا بخواد همونه و از این حرفا
من اصلا نمیتونم بصورت بچگانه ی سری حرفا رو که مردم میزنن قبول کنم

حالا شد بحث یک چیز دیگه!........خدا گفته از تو حرکت از من برکت ......ببین چقدر حدیث درباره کار داریم......حرف مردم....حرف مردمه
 

Saeed.bi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حالا شد بحث یک چیز دیگه!........خدا گفته از تو حرکت از من برکت ......ببین چقدر حدیث درباره کار داریم......حرف مردم....حرف مردمه

منو درک نکردین و منظورمو نگرفتین

.
.
من میگم اعتقاداتم شخم خورده،تو میگی حدیث؟!....بعضیاتون خیلی از جلو شروع کردین
 

Similar threads

بالا