یافتن حقیقت رو از کجا شروع کنم؟؟؟

Saeed.bi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نه میخوام بشما بقبولونم که خدا هست و نه میخوام دین خاصی رو تبلیغ کنم!! و نه میخوام عقایدی به شما تحمیل بشه...
فقط میگم این راهیست که باید خودتون برید... هر همسفری شما رو به بیراهه میکشونه... چون سعی خواهد کرد که عقاید و جهل خودش رو به خورد شما بده... (همون اتفاقی که توی اونیکی تاپیک افتاد)
حالا اگر فکر میکنید که میتونیم حرفای مثبتی بزنیم، و نتیجه ای بگیریم از این حرف ها بنده در خدمتم...
امیدوارم که به هدفتون برسید;)
ممنونم داداش
خوندم نظراتت رو
نه من بحث نمیخوام بکنم با کسی.البته بحث نفی و اثباتی منظورمه.فقط میخوام نظرات و عقاید مختلف و راهنماییهای بچه ها رو ببینم که چه توصیه هایی بهم میکنن
منظور تو رو هم فهمیدم.
امیدوارم در ادامه این تاپیک هم از نظراتت بهره مند بشم داداش
 

"The moon"

عضو جدید
کاربر ممتاز
عزیزان چرا اعصاب خودتون رو به هم می ریزید؟ چرا روی مسائلی بحث میکنید که راه به جایی نمی بره؟

من هدفم از این تاپیک ، این بود که به نوعی بتونم بگم خدا زیباست و زیبایی ها رو دوست داره ، همین.

اینکه نقص هایی بوده یا هست ، اینکه فلان کشور فلان کارو کرد ، اینکه فلان مذهب فلان گونه بوده ، من به این ها کاری ندارم ، من فقط گفتم هرکس میتونه خوب زندگی کنه و خوب زندگی کردن رو به دیگران یادآوری کنه...

اگر روی مسائل دیگری میخواید بحث کنید ، موضوع رو اعلام کنید تا بحث بشه همه چیو مخلوط نزنید که دوستان من
 

"The moon"

عضو جدید
کاربر ممتاز
بنده با آقای سعید کاری ندارم که ، نوشته های ایشون یک stimulation بود برای تعجیل در نوشتن این حرفایی که قرار بود بعدا یه جور دیگه بیانشون کنم ، وگرنه در دنیا میلیارد میلیارد آدم بوده و هست که هر روز یه فکر جدید میکنن و یه مسیری میرن ، خودشون مخیر به انتخابن ما هم اصلا نمی تونیم کاری داشته باشیم و نه میتونیم کمک بکنیم ، اون کسی که باید کمک بکنه خود و خداست ، به قول ایشون ما فقط نظرمون گفتیم و دوستانه چند خطی که بلد بودیم رو نوشتیم ، امیدواریم که از زیبایی بیراهه نرفته باشیم.

در ضمن ، منه نوعی چه بگم خدا زیباست و ... و چه بگم خدایی اصلا نیست ، هیچ فرقی به حال خدا نمیکنه ، خدا انقد امثال من رو آفریده و میرانده و باز آفریده و می میراند که اصلا من به حساب نمیام ، منتهی خدا لطفی کرده یه قدر و منزلتی به انسان ها داده ، وگرنه شما حساب کنید من الان از نزدیک مثل یه آدم دیده میشم ، از صد متر عقب تر اندازه ام میشه نیم متر ، از 1 کیلومتر عقب تر 1 سانت دیده میشم ، از هزار کیلومتر اونورتر نقطه ای دیده میشم ، از هزار سال نوری اونورتر اصلا زمینی که من درش هستم دیده نمیشه چه برسه به من ، لذا من در این کائنات و آفرینش خداوند اصلا عددی نیستم که بخوام شاخ و شونه بکشم یا نظر صادر کنم ، من هرکاری بکنم برای خودمه و خودم عاقبتش رو خواهم دید ، پس سعی میکنم تا جایی که شد غلط نکنم یا به قول پروفسور سمیعی یک غلط رو دوبار تکرار نکنم. همین
 

"زهرا"

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
شما چجور میگید اسلام همون حقیقته؟ در حالتیکه من خودم 25 سال مسلون بودم و الان دچار شک شدم
..شما باید اسلامو درک کنید ..با تمام شرایط و خوبی هاش ...اگر واقعا بین شما و اسلام مرزی نباشه ...اگر واقعا به درک صحیحش برسید ...حقیقت براتون معنا پیدا میکنه ...
 

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
سلام دوباره به اقا سعید.
خوب ملتو سرکار گذاشتیا:)
شما واسه رسیدن به حقیقت تلاش نمیکنی.

فیلم لوسی رو دیدی؟
من فکر میکنم تو هم مثل اون دختره تو فیلم لوسی دوست داری یه cph4 بهت تزریق کنن تا عقلت 100 درصد بشه و حقیقت رو به چشم ببینی.
بالا بری پایین بیای راه همونیه که بهت گفتم.

اپوخه کن!
اپوخه کردن یعنی اینکه اون چیزی رو که میدونی بزاری کنار.
دین و مذهب و بستر فرهنگی و طبیعی که در اون رشد کردی رو بزار کنار و ببین چی باقی میمونه.
ببین خود بشر واسه رسیدن به حقیقت چطور اندیشیده و انتها به چی رسیده.اندیشه بشر واسه رسیدن به حقیقت رو فلسفه رقم زده.
لوازم اندیشیدین رو باید بشناسی.اگه نشناسی نمیتونی درست فکر کنی.اگه میخوای فکرت منحرف نشه.
وگرنه با این بحثای عوامانه به هیچ جا نمیرسی.
 

Saeed.bi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام دوباره به اقا سعید.
خوب ملتو سرکار گذاشتیا:)
شما واسه رسیدن به حقیقت تلاش نمیکنی.

فیلم لوسی رو دیدی؟
من فکر میکنم تو هم مثل اون دختره تو فیلم لوسی دوست داری یه cph4 بهت تزریق کنن تا عقلت 100 درصد بشه و حقیقت رو به چشم ببینی.
بالا بری پایین بیای راه همونیه که بهت گفتم.

اپوخه کن!
اپوخه کردن یعنی اینکه اون چیزی رو که میدونی بزاری کنار.
دین و مذهب و بستر فرهنگی و طبیعی که در اون رشد کردی رو بزار کنار و ببین چی باقی میمونه.
ببین خود بشر واسه رسیدن به حقیقت چطور اندیشیده و انتها به چی رسیده.اندیشه بشر واسه رسیدن به حقیقت رو فلسفه رقم زده.
لوازم اندیشیدین رو باید بشناسی.اگه نشناسی نمیتونی درست فکر کنی.اگه میخوای فکرت منحرف نشه.
وگرنه با این بحثای عوامانه به هیچ جا نمیرسی.

نه اتفاقا اصلا به چنین چیزی که گفتی(تزریق حقیقت) فکر هم نمیکنم
فقط سردرگم هستم.یا نمیدونم دست پاچه یا هر اسم دیگه ای.....
 

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
نه اتفاقا اصلا به چنین چیزی که گفتی(تزریق حقیقت) فکر هم نمیکنم
فقط سردرگم هستم.یا نمیدونم دست پاچه یا هر اسم دیگه ای.....

سردرگمی چون لوازم اندیشیدن و تحقیق رو نمیدونی.
روش تحقیق اینی که تو مقطع ارشد میگن نیست.این فقط روش شناسیه.
باید هر چیزی رو تاویل کنی.یعنی ببری به اولش.اینکه مسلمونا چیکار میکنن یا مسیجیا چیکار میکنن این میشه روش شناسی.این بدرد نمیخوره.این همون راهیه که دانشگاهها تو کشور ما میرن.
روش این روش اون.این چیکار کرد.اون چیکار کرد.این مرحله سوم تحقیقه.مرحله اول و دوم چی؟
مثلا اگه توبخوای در مورد عقل فکر کنی باید بدونی این کلمه عقل چیه.
شما ببین این عقل رو چطور معنی میکنن.عقل رو با تفکر یکی میگیرن و میگن حوزش حوزه مغزه.در صورتی که حوزه عقل حوزه قلبه.
اون نوشته هایی که گفتم رو خوندی؟
 

sahar-architect

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
واقعا پیدا کردنش چه کمکی میکنه؟؟؟ اگه بدونیدتهش به هیچی نمیرسید بازم میخواین برین راه رو؟ داخل پرانتز هم باید بگم توی اون حقیقتی که شما دارین دنبالش میرین خبری ازظاهر مصلحتی دین یا همون نماز و روزه نیست پس حذفش اززندگیتون تواین راه بی پایان کمکی نمیکنه بهتون
توی کتاب و خطبه و فیلم هم فقط ترجمه های مختلفی از عناوین ثابت ارائه میشه
هرچند بنظر من وقتی این سوالا اینقدر جدی ( ونه توی رودربایستی با خودتون!!) براتون ایجاد شده یعنی به حقیقت رسیدید...
اگه به چیز خاصی رسیدید که با یه مثال نقض نشه ردش کرد به منم بگید! چون من از بیخ با کل این قضیه مشکل دارم
 

Saeed.bi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سردرگمی چون لوازم اندیشیدن و تحقیق رو نمیدونی.
روش تحقیق اینی که تو مقطع ارشد میگن نیست.این فقط روش شناسیه.
باید هر چیزی رو تاویل کنی.یعنی ببری به اولش.اینکه مسلمونا چیکار میکنن یا مسیجیا چیکار میکنن این میشه روش شناسی.این بدرد نمیخوره.این همون راهیه که دانشگاهها تو کشور ما میرن.
روش این روش اون.این چیکار کرد.اون چیکار کرد.این مرحله سوم تحقیقه.مرحله اول و دوم چی؟
مثلا اگه توبخوای در مورد عقل فکر کنی باید بدونی این کلمه عقل چیه.
شما ببین این عقل رو چطور معنی میکنن.عقل رو با تفکر یکی میگیرن و میگن حوزش حوزه مغزه.در صورتی که حوزه عقل حوزه قلبه.
اون نوشته هایی که گفتم رو خوندی؟

من فقط پیامتو خوندم.منظورت از نوشته ها،وبته؟ نه اونا رو نخوندم...بعد داداش من حوصله کلمات فلسفی و قلمبه سلمبه رو ندارم.که گیج بشم و بخوام دو ساعت فقط در مورد معنی کلمه تحقیق کنم!! میخوام روون باشه بحث
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پست ها رو خوندم تا حدی با آقا فرزاد موافقم شما اصلا نمی خواهید حقیقت رو قبول کنید چون خودتونو زدی بخواب... کسی که خوابه شاید بشه بیدارش کرد ولی اونی که خودشو زده به خواب را نه.... خیلی دوست دارید بگید که اسلام مشکل داره ... مشکل از اسلام نیست از مسلمان نماهاست ... کسائی که افراط و تفریط رو رواج دادند.. کسائی که به نفعشونه امثال من و شما رو توی خواب نگه دارند...
 

Saeed.bi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پست ها رو خوندم تا حدی با آقا فرزاد موافقم شما اصلا نمی خواهید حقیقت رو قبول کنید چون خودتونو زدی بخواب... کسی که خوابه شاید بشه بیدارش کرد ولی اونی که خودشو زده به خواب را نه.... خیلی دوست دارید بگید که اسلام مشکل داره ... مشکل از اسلام نیست از مسلمان نماهاست ... کسائی که افراط و تفریط رو رواج دادند.. کسائی که به نفعشونه امثال من و شما رو توی خواب نگه دارند...
اگر تونستید نوشته هایی از من که این پستتون رو تایید کنه بذارید اینجا، به مدیریت میگم که دو ماه بنده رو اخراج کنن!!!!!!!
.
.
دوست عزیز من نمیدونم شما اینا رو از کجاها برداشت کردین!!! خودمو زدم به خواب؟!!! نمیخوام حقیقت رو قبول کنم؟؟؟ من میخوام اسلامو خراب کنم؟!!!!!!!
من اصلا کاری به اسلام ندارم.من کلی دارم حرف میزنم.نه کاری به اسلام دارم نه به مسلمونها.نه به مسیحیت کاری دارم و نه به یهودی ها....
اتفاقا بنده حس میکنم که تا الان توی خواب بودم...چون بی جهت دینی رو(اسلام و یا هر چیز دیگه ای که مثلا میبودم) انتخاب کردم و 25 سال با وز وز دیگران و تقلید محض ان را دنبال کردم.
من اگر با ایمان قلبی برسم به اینکه اسلام حق است مطمئن باشید ان را دوباره میپذریم....ولی این بار با برهان و دلیل...نه صرفا به خاطر منبرهای مش جواد و روضه های حاج باقر!....اسلامی نشات گرفته از یقین و اطمینان
ضمن اینکه اقا فرزاد فرمودند "تو برای رسیدن به حقیقت تلاش نمیکنی"(حالا طبق نظر ایشون).نفرمودن که نمیخوای حقیقت رو قبول کنی!!!!!!!! ظاهرا پست ایشون رو هم درست نخوندین!!!!
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگر تونستید نوشته هایی از من که این پستتون رو تایید کنه بذارید اینجا، به مدیریت میگم که دو ماه بنده رو اخراج کنن!!!!!!!
.
.
دوست عزیز من نمیدونم شما اینا رو از کجاها برداشت کردین!!! خودمو زدم به خواب؟!!! نمیخوام حقیقت رو قبول کنم؟؟؟ من میخوام اسلامو خراب کنم؟!!!!!!!
من اصلا کاری به اسلام ندارم.من کلی دارم حرف میزنم.نه کاری به اسلام دارم نه به مسلمونها.نه به مسیحیت کاری دارم و نه به یهودی ها....
اتفاقا بنده حس میکنم که تا الان توی خواب بودم...چون بی جهت دینی رو(اسلام و یا هر چیز دیگه ای که مثلا میبودم) انتخاب کردم و 25 سال با وز وز دیگران و تقلید محض ان را دنبال کردم.
من اگر با ایمان قلبی برسم به اینکه اسلام حق است مطمئن باشید ان را دوباره میپذریم....ولی این بار با برهان و دلیل...نه صرفا به خاطر منبرهای مش جواد و روضه های حاج باقر!....اسلامی نشات گرفته از یقین و اطمینان
ضمن اینکه اقا فرزاد فرمودند "تو برای رسیدن به حقیقت تلاش نمیکنی"(حالا طبق نظر ایشون).نفرمودن که نمیخوای حقیقت رو قبول کنی!!!!!!!! ظاهرا پست ایشون رو هم درست نخوندین!!!!

خوب منم همینو میگم ... نمیخوای حقیقت رو با قلبت ببینی .. مشکل از مسلمان نماهاستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت... به خاطر چهار نفر کل دین زیر سوال نمیره
 

Saeed.bi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خوب منم همینو میگم ... نمیخوای حقیقت رو با قلبت ببینی .. مشکل از مسلمان نماهاستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت... به خاطر چهار نفر کل دین زیر سوال نمیره
بازم متوجه نشده اید منظور من رو
من بحثم زیر سوال بردن اسلام نیست
من مشکلم با حقانیت اسلام نیست که حقه یا نه؟ نمیدونم...چون تحقیقی نداشتم و اجبری مسلمون شدم
من بحثم اینه که باید کجا باشم؟؟ حالا میخوام بگردم..اسلام یا هر چیز دیگه ای که حقه برم به سمت اون
من به هیچ وجه هم نه جو زده شدم نه تحت تاثیر کسی قرار گرفتم.این سوالات فقط برای ذهن خودم پیش اومده....من چرا مسلمونم؟ من چرا نماز میخونم؟ قیامت رو اثبات کن سعید.بهشت و جهنم رو برام اثبات کن سعید.خدا رو برام اثبات کن سعید.خدا چه ویژگیهایی داره و............ این سوالا رو ذهنم داره ازم میپرسه و من باید برم دنبال جواباشون
مساله کاملا شخصی بوده و من قصد تخریب هیچ فکر و عقیده و دین و مذهبی رو ندارم
 

Saeed.bi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خوب منم همینو میگم ... نمیخوای حقیقت رو با قلبت ببینی .. مشکل از مسلمان نماهاستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت... به خاطر چهار نفر کل دین زیر سوال نمیره

در ضمن این رو هم نمیدونم که دوستان از کجا برداشت کردن که من نمیخوام حقیقت رو ببینم!!!
مثل اینکه حالا حقیقت پشت دره و من فقط باید در رو باز کنم!!!!!!
توی خود همین اسلام همه دارن میزنن توی سر و کله هم که بالاخره اسلام واقعی رو کی عمل میکنه؟ شیعه یا سنی؟ حالا حقیقت برای منی که کلا اعتقاداتم شخم خورده امادست که در طرفه العینی بغلش کنم!!!!!
 

amirdolu

کاربر بیش فعال
این سوالات فقط برای ذهن خودم پیش اومده....من چرا مسلمونم؟ من چرا نماز میخونم؟ قیامت رو اثبات کن سعید.بهشت و جهنم رو برام اثبات کن سعید.خدا رو برام اثبات کن سعید.خدا چه ویژگیهایی داره و............ این سوالا رو ذهنم داره ازم میپرسه و من باید برم دنبال جواباشون
سلام دوست عزیز
همیشه در فضای آرامش بهتر میشه به جواب رسید. علی الخصوص در مورد سوالاتی از این قبیل که واقعا سوالات عمیقی هست.و نیاز به تحقیق جدی داره.
توی پست قبلی 4تا ویژگی مورد نیاز برای هر تحقیقی رو گفتم. حالا هم روش های شناخت و درک و رسیدن به هر حقیقتی رو می گم. ما باید یا از راه آزمون و مشاهده (تجربه) چیزی رو بفهمیم و درک کنیم و به یقین در مورد چیزی برسیم. یا از طریق عقلی بریم و مطلبی رو بفهمیم. و یا از راه علوم نقلی(تاریخی) چیزی رو کشف کنیم.(البته درک شهودی هم هست که فقط برای خود شخص حجت میتونه باشه).
هر سوالی داشته باشی مطمئن باش از این سه طریق می تونی به جوابش برسی.(به خصوص امروز که دیگه فیزیک کوانتم داره از راه آزمون و تجربه کار فلسفه(دادن یک تصویر کلی از جهان) رو انجام میده و ادعا می کنه فلسف مرده!)
یک نکته هم در مورد سوالاتی در مورد خدا و اثبات یا رد خدا. عقل بشر چون درگیر روابط علت و معلول هست و وجود چیزی رو بدون علت نمیتونه بپذیره اتوماتیک وار وجود خدا رو اثبات میکنه. وگرنه راهی برای شناخت ذات الهی نداره.(یک نگاه کوچیک به ضد برهان های رد وجود خدا بندازی میگیری قضیه رو)ویژگی ها و صفات خدا رو هم ما از گفته های خودش در مورد خودش می دونیم.
فقط کافیه سوال واضح و عمیق بپرسی و بعد برای پاسخی درست و عقلانی تلاش کنی.
موفق باشی
 

sahar jamali

عضو جدید
سلام آقا سعید
حق با شماست من از همون ابتدا متوجه حرفتون شدم
شما یهو نگاه کردی دیدی یه سری چیز رو قبول کردی که میتونی قبول نکنی...
یه وجودی رو که قابل دیدن نیست قبول کردی به عنوان برترین و منتهای همه چی. 124000 تا پیامبر اومد اینو ثابت کنه و آدمو به پرستش خدا و یگانگی خدا دعوت کنه ولی باز آدم داره با خودش کلنجار میره آیا خدا هست؟
اینو میخوای بگی نه؟ اینکه چرا باید قبول کنی؟
اون کیه چیه؟ چی داره که شده برتر؟
چرا باید جهانی رو خلق کنه؟
چرا باید موجوداتی رو بوجود بیاره؟
چرا باید یه برهه زمانی از آغاز خلقت بشر بذاره برای ایجاد یه نظامی و بعد خبر از این ویرانی و قیامت و پایان همه چی بده؟
درسته؟
 

Saeed.bi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام آقا سعید
حق با شماست من از همون ابتدا متوجه حرفتون شدم
شما یهو نگاه کردی دیدی یه سری چیز رو قبول کردی که میتونی قبول نکنی...
یه وجودی رو که قابل دیدن نیست قبول کردی به عنوان برترین و منتهای همه چی. 124000 تا پیامبر اومد اینو ثابت کنه و آدمو به پرستش خدا و یگانگی خدا دعوت کنه ولی باز آدم داره با خودش کلنجار میره آیا خدا هست؟
اینو میخوای بگی نه؟ اینکه چرا باید قبول کنی؟
اون کیه چیه؟ چی داره که شده برتر؟
چرا باید جهانی رو خلق کنه؟
چرا باید موجوداتی رو بوجود بیاره؟
چرا باید یه برهه زمانی از آغاز خلقت بشر بذاره برای ایجاد یه نظامی و بعد خبر از این ویرانی و قیامت و پایان همه چی بده؟
درسته؟

سلام
ممنون از شما
هزاران سوال بی پاسخ............:(
 

sahar jamali

عضو جدید
من دیشبم گفتم خودم کتابای زیادی خوندم...
متاسفانه تمامی منابع ام از دسترسم خارجند وگرنه دریغ نمیکردم...
ولی فکر میکنم برای شروع کتاب اثبات وجود خدا که به قلم چهل تن از دانشمندان و تالیف جان کلوور ترجمه احمد آرام هست بد نباشه به همراه ترجمه خود قرآن. این دو رو همزمان بخون...
قرآن رو شبی یک صفحه بخون نه بیشتر نه کمتر. سعی کن قرآن قدیمی باشه نه ترجمه الان و جدید. اون یک صفحه رو چند بار از ابتدا بخون رو هر خطش تفکر کن مدتی که بگذره چیزهایی رو باور میکنی...
اگر باز منبعی به دستم رسید میذارم براتون...
 

Saeed.bi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من دیشبم گفتم خودم کتابای زیادی خوندم...
متاسفانه تمامی منابع ام از دسترسم خارجند وگرنه دریغ نمیکردم...
ولی فکر میکنم برای شروع کتاب اثبات وجود خدا که به قلم چهل تن از دانشمندان و تالیف جان کلوور ترجمه احمد آرام هست بد نباشه به همراه ترجمه خود قرآن. این دو رو همزمان بخون...
قرآن رو شبی یک صفحه بخون نه بیشتر نه کمتر. سعی کن قرآن قدیمی باشه نه ترجمه الان و جدید. اون یک صفحه رو چند بار از ابتدا بخون رو هر خطش تفکر کن مدتی که بگذره چیزهایی رو باور میکنی...
اگر باز منبعی به دستم رسید میذارم براتون...

ممنون.ولی فعلا ترجیح میدم بجای خوندن قران و انجیل و اینا،کتابهای و نظریات دانشمندان و نظریه پردازان رو بخونم
بازم کتابی یادتون اومد اسمشو برام خصوصی بفرستید
 

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
من فقط پیامتو خوندم.منظورت از نوشته ها،وبته؟ نه اونا رو نخوندم...بعد داداش من حوصله کلمات فلسفی و قلمبه سلمبه رو ندارم.که گیج بشم و بخوام دو ساعت فقط در مورد معنی کلمه تحقیق کنم!! میخوام روون باشه بحث

سلام دوباره.
آره منظورم همون نوشته های وبه.
من بقیه وب هام رو پاک کردم به عشق تو.همین 5 تای آخر.البته هنر ابزورد رو لازم نیست بخونی چون مبانی نیست.
حرف از لوازم تفکر زدم باید بهت بگم که یکی از همین لوازم مفهوم یا کانسپته.همون کلمه.اون کلمات بقول شما قلمبه سلمبه دارای معنایی هستند.شما با توجه به اون مفاهیم فکر میکنید.
همین الا واسه دوستی تو پیام خصوصی این مثال رو زدم که یک روستایی(اینجا منظور یک شخصی که تحصیلات آکادمیک نداره و با کتاب و این چیزا هم سرو کاری نداره) شاید کلا 100 تا کلمه بلد باشه و اونم چیزاییه که تو طبیعت دیده.درخت و زمین و هوا و آسمون و گوسفند و بز و شیر و ....این شخص فقط میتونه به همین چیزا فکر کنه.غیر از اینه؟
خب یه شخص تحصیل کرده تو مقطع کارشناسی میانگین 4 هزار واژه میدونه.آیا باید ریشه این واژه ها رو بشناسه یا نه؟
مبانی درخت فلسفه رو تو وب نوشتام بخون.یه فیلسوف مثل ما با همین واژه های سخیفی که در طول شبانه روز بکار میبریم فکر میکنه؟
تو درخت فلسفه کلمه و عدد و عنصر شیمیایی (که هر سه اینها در واقع جزئی از کلمه هستند چون بیرون وجود ندارن) متافیزیک و ریشه درخت فلسفه رو تشکیل میدن.
تو به من میگی من عقل رو مبنا قرار میدم....من از شما میپرسم کلمه عربی عقل چیست؟......جواب منو حتما بده چون تو میخوای از چیزی استفاده کنی که اونو باید برای من معنی کنی.
وقتی نمیدونی عقل چیه نمیتونی در موردش فکر کنی.

چند کلمه رو میگم تو هم به همین ترتیب اولین معنی که به ذهنت میاد بهم بگم(این کار خواسته ست و باید انجام بدی)
ساعت
قوامین
تعاون
صلح
اول
آخر
عقل
قلب
اقتصاد
روانشناسی

دقت کن اولین معنی.بگو اینا شمارو یاد چی میندازه.
شما نمیتونی بگی که من فلسفه رو میزارم کنار و دنبال حقیقت میگردم.چون این روش یعنی روش فنومنولوژی بوسیله اپوخه کردنه که ما قبلا دین و بستر فرهنگی و جغرافیایی رو گذاشتیم کنار ببینیم چی باقی میمونه.
دیدیم بجز پیامبرا تنها کسایی که در مورد حقیقت بحث کردن فلاسفه بودن(جمله مشهور اینکه شرق پیامبر دارد و غرب فیلسوف) ...اونم که شما حوصله حرفاشون رو ندارید پس میمونه هیچی دیگه.نفرات سومی رو شما سراغ دارید؟
راه سوم هم اینه که شما از صفر مطلق شروع کنید که این امکانش نیست.همون فلاسفه هم تفکرشون رو از اول شروع نکردن.حالا بعدا میگم چرا.
 

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
سلام دوست عزیز
همیشه در فضای آرامش بهتر میشه به جواب رسید. علی الخصوص در مورد سوالاتی از این قبیل که واقعا سوالات عمیقی هست.و نیاز به تحقیق جدی داره.
توی پست قبلی 4تا ویژگی مورد نیاز برای هر تحقیقی رو گفتم. حالا هم روش های شناخت و درک و رسیدن به هر حقیقتی رو می گم. ما باید یا از راه آزمون و مشاهده (تجربه) چیزی رو بفهمیم و درک کنیم و به یقین در مورد چیزی برسیم. یا از طریق عقلی بریم و مطلبی رو بفهمیم. و یا از راه علوم نقلی(تاریخی) چیزی رو کشف کنیم.(البته درک شهودی هم هست که فقط برای خود شخص حجت میتونه باشه).
هر سوالی داشته باشی مطمئن باش از این سه طریق می تونی به جوابش برسی.(به خصوص امروز که دیگه فیزیک کوانتم داره از راه آزمون و تجربه کار فلسفه(دادن یک تصویر کلی از جهان) رو انجام میده و ادعا می کنه فلسف مرده!)
یک نکته هم در مورد سوالاتی در مورد خدا و اثبات یا رد خدا. عقل بشر چون درگیر روابط علت و معلول هست و وجود چیزی رو بدون علت نمیتونه بپذیره اتوماتیک وار وجود خدا رو اثبات میکنه. وگرنه راهی برای شناخت ذات الهی نداره.(یک نگاه کوچیک به ضد برهان های رد وجود خدا بندازی میگیری قضیه رو)ویژگی ها و صفات خدا رو هم ما از گفته های خودش در مورد خودش می دونیم.
فقط کافیه سوال واضح و عمیق بپرسی و بعد برای پاسخی درست و عقلانی تلاش کنی.
موفق باشی

سلاممم.
منظورتون از عقل همون تفکره؟
چون عقل اون کارکردی که شما میگید رو نداره.
فیزیک کوانتوم میتونه مثلا چیستی گذاره ای مثل عشق یا love رو مشخص کنه؟چون کار فلسفه تبیین چیستی پدیده های عالمه.
یعنی فیزیک کار متافیزیک رو انجام میده؟
فلسفه مرده نه اینکه فیزیک اینو میگه.دلیل مردن فلسفه چیز دیگه ایه.
مطلب بعدی اینکه خود فیزیک هم مرده.کار فیزیک رو کی انجام میده؟
باز مطلب بعدی اینکه رشته های مختلف علمی هم که یکی یکی دارن میمیرن....جامعه شناسی مرده.اقتصاد سقوط آزاد کرده و ضربه مغزی شده .رشته ما معماری هم مرده و ...
چی جای همه اینارو گرفته؟
 

gharybeh

عضو جدید
کاربر ممتاز
در هر صورت مهم اینه که انسان باشیم .... چه با فرض نبودن خدا و چه با فرض بودنش
اما فکر کنم تو بد بینانه ترین شرایط هم احتمال بودن خدا بیشتر از نبودنشه .... اونم با اختلاف
اگه بحث دین هم باشه که مهم رسیدن به خداست ... هدف دین هم همینه ... حالا اگه غیر از دین اسلام و مسیحیت و اینا بشه به خدا رسید که به نظرم اشکالی نداشته باشه ... هر چند مطمئنا اون راه هم راهی جز انسانیت نیست
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در ضمن این رو هم نمیدونم که دوستان از کجا برداشت کردن که من نمیخوام حقیقت رو ببینم!!!
مثل اینکه حالا حقیقت پشت دره و من فقط باید در رو باز کنم!!!!!!
توی خود همین اسلام همه دارن میزنن توی سر و کله هم که بالاخره اسلام واقعی رو کی عمل میکنه؟ شیعه یا سنی؟ حالا حقیقت برای منی که کلا اعتقاداتم شخم خورده امادست که در طرفه العینی بغلش کنم!!!!!
اسلام واقعی فقط قرآن هست...
 

amirdolu

کاربر بیش فعال
سلاممم.
منظورتون از عقل همون تفکره؟
چون عقل اون کارکردی که شما میگید رو نداره.
فیزیک کوانتوم میتونه مثلا چیستی گذاره ای مثل عشق یا love رو مشخص کنه؟چون کار فلسفه تبیین چیستی پدیده های عالمه.
یعنی فیزیک کار متافیزیک رو انجام میده؟
فلسفه مرده نه اینکه فیزیک اینو میگه.دلیل مردن فلسفه چیز دیگه ایه.
مطلب بعدی اینکه خود فیزیک هم مرده.کار فیزیک رو کی انجام میده؟
باز مطلب بعدی اینکه رشته های مختلف علمی هم که یکی یکی دارن میمیرن....جامعه شناسی مرده.اقتصاد سقوط آزاد کرده و ضربه مغزی شده .رشته ما معماری هم مرده و ...
چی جای همه اینارو گرفته؟
سلام دوست عزیز
منظورم از عقل و راه عقلی(همون راه قیاس منطقی و استدلاله).
درسته که کار فلسفه تبیین چیستی پدیده های عالمه و از راه اندیشه(و نه تجربه و آزمون) میخواد به سوالات به صورت کلی پاسخ بده. ولی فیزیک کوانتم هم آنقدر عمیق و توانا شده که در این مسایل هم اظهار نظر میکنه و جالب اینکه تایید می کنه.( در خصوص عشق هم باید عرض کنم که علم امروز ریشه اون رو در کارکرد سلول ها و متابولیت های مغز جستجو می کنه،(ون انسان رو یک ماشین زیستی می دونه)

تا جاییکه من میدونم مرز فیزیک و متا فیزیک داره محو میشه(لااقل کم رنگ میشه). دنیای ماده و ضد ماده. جهان های با ابعاد بالاتر رو امروز براش تئوری داریم.مثلا انرژی درمانی طب شرقی (که روزی متا فیزیک محسوب می شد) الان قابل توضیح شده و حتی قابل مشاهده.
این اصطلاح "فلسفه مرده" رو نقل قول از استیفان هاوکینگ تو کتاب طرح بزرگ گرفتم. وگرنه هیچ علمی نمی میره.;)(ایشون هم احتمالا آنقدر درگیر فیزیک کوانتم شده که فکر کرده دیگه همه چیز رو می تونه توضیح بده و به آخرش رسیده)
 

ریحانه سعادت

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوست خوبم. ممنون برای دعوتت
نظر من برای شما فقط وقتی میتونه کارساز باشه که شما واقعا دنبال حقیقت باشیدنه اثبات حرف و اندیشه ی خودتون. البته همسو بودن این نظر با نظر خیلی دوستان در اینجا قابل لمس میباشد.
کسی که چنین سوال مهمی براش پیش میاد و همچین شکی دلش رو بی قرار میکنه نباید این همه مدت صبر کنه و بعد صبرش لبریز بشه... شما خیلی وقت پیشا باید دنبال حقیقت میرفتید. اگه قرآن شما رو سیراب نمیکنه دلیلش چی میتونه باشه؟؟؟؟ ینی انجیل یا تورات یا زبور میتونه روحتونو سیراب کنه؟؟؟ یا کلا با دین مخالف هستید؟؟؟
شما قبول دارید دنیا برای اداره به یه بینهایت نیاز داره ؟؟ قبول دارید بشر با توجه به اختیاری که داره به یه راهنما نیاز داره؟؟؟ این بی نهایت چطور میتونه باشه ؟؟ کی میتون باشه با چه زبونی با چه منطقی میتونه هم مردم 14 قرن پیش و هم مردم آخر الزمان رو هدایت کنه؟؟

من به عنوان یه مسلمان میتونم با این آیه شما رو راهنمایی کنم:فَبَشِّرْ‌ عِبَادِ ﴿١٧الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَـٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّـهُ ۖ وَأُولَـٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿١٨
س به بندگانم مژده ده. (۱۷)
آنان که سخن را می شنوند و از بهترینش پیروی می کنند، اینانند کسانی که خدا هدایتشان کرده، و اینان همان خردمندانند. (۱۸)
راجع به سینه زنی برای امام حسین میخواستم بگم; عزاداری امام حسین فقط برای مسلمانان نیست بلکه برای تمام بشر میباشد. همه ی کسانی که دم از انسانیت میزنند و خاستار حقوق بشر میباشند! در حالی که هر روز چه بسا رقیه ها و زینب ها که چادر از سرشان کشیده میشود ! چه بسا غلام سیاه که به جرم سیاه بودنش و بوی بد بدنش حرف و اعتقادش نادیده گرفته میشود! و وای بر ما شیعه ها برای غیبت امام زمان! همان حسین غریب!
مرسی حداقل شما جرئتشو داشتید بگید تا الآن همش الکی بود ماها که هنوز توی خواب نازیم و فکر میکنیم داستان عاشورا فقط برای مردم کوفه است.
کلا اگه دلتون آروم گرفت کتاب قلب سلیم (البته ویرایش نشده) آیت الله دستغیب رو بهتون پیشنهاد میکنم. اینقدم دنبال منبع خارجی نباشید .
:gol:
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
سلام. از اونجایی که جواب باید تخصصی و کامل و جامع باشه، باید جوابتون رو از کارشناس بگیرید. پیشنهاد میکنم سوالتون رو توی این سایت مطرح کنید، جوابهاشون قابل قبوله.

این لینک رو هم ببینید + لینک هایی که در پایین صفحه آورده شده.

پ.ن: این سایت و لینکی که گذاشتم سرچ اینترنتی نیست، من این سایت رو خوندم و مرتب میخونم و از اون گذشته هدف این سایت و کارشناسان اون پاسخ دادن به همین سوالات و سوالات دیگه هست.
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یه بار اظهار نظر کردم بهم جواب ندادی.
این بار میخوام یه سئوال ازت بپرسم.
آیا فکر میکنی که فی الفور باید به یه چیزائی معتقد باشی ؟ چه اشکالی داره برا یه مدتی کل ذهنت رو فرمت کنی و نخوای به هیچ داشته یا نداشته ای فک کنی؟
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نمیخواد از جایی شروع کنی.مثل روز روشنه :|
 

Saeed.bi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یه بار اظهار نظر کردم بهم جواب ندادی.
این بار میخوام یه سئوال ازت بپرسم.
آیا فکر میکنی که فی الفور باید به یه چیزائی معتقد باشی ؟ چه اشکالی داره برا یه مدتی کل ذهنت رو فرمت کنی و نخوای به هیچ داشته یا نداشته ای فک کنی؟

ببخشید.قصد بی احترامی نداشتم.ولی خوب قرار ندارم به همه پستا پاسخ بدم.اخه نمیخوام حتما بحث سوال و جواب و اینا باشه.هر کی نظرشو میگه و من میخونم و از دیدگاهش میتونم استفاده کنم...من اینجا در واقع دنبال پیدا کردن حقیقت اصلا نیستم
نه فی الفور که اصلا امکان نداره.منم نگفتم میخوام فی الفور معتقد بشم...اتفاقا درسام تقریبا این ترم تموم میشن.به جز ی درس و دیگه پروژه نهایی...قصد دارم یک سالی تنها باشم و فکر کنم با خودم.فک کنم یک سال فرصت خوبی باشه
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتی چیزی بصورت مادّه قابل تصرّف در اختیار ما نباشد به تصرّف ما در نمی آید و ما تنها می توانیم اثری از آن را حس و درک کنیم و شاید از درک نسبت خود با آن نیز عاجز باشیم.
 

Similar threads

بالا