من اصلا گریم نمیگیره!!!واسه همینه دلم گرفته و نمیتونم خودمو خالی کنم...!ای بابا آقا وحید اگه بخوام بگم که میشینی همینجا تا صبح گریه میکنی.
خنده تلخ من از گریه غم انگیزتر است
کارم از گریه گذشته که چنین میخندم
من اصلا گریم نمیگیره!!!واسه همینه دلم گرفته و نمیتونم خودمو خالی کنم...!ای بابا آقا وحید اگه بخوام بگم که میشینی همینجا تا صبح گریه میکنی.
خنده تلخ من از گریه غم انگیزتر است
کارم از گریه گذشته که چنین میخندم
خیلی معذرت میخوام که این حرفو میزنم ولی باید یه کم کثیف بشی تا بتونی خوبیارو ببینی..... بسه بابا ........ مگه قراره بشی بودا... با اینکه نمیدونم عشقو حالو تو چی وصف میکنی ، ولی بهت میگم که برو دنبالشمیدونین یه چیزی هست تو وجود آدم به اسمه احساس و دل ...من تو وجود خودم کشتمش...از بس پا رو احساسم گذاشتم دیگه هیچ احساسی برام نمونده...
دلایلش زیاد بود...
از همه مهمتر خرابیه دنیاست و بی اعتمادی...از بس بی اعتمادی دیدم دیگه دوس ندارم بههیشکی اعتماد کنم.دوس دارم تنها دغدغه ی زندگیم خودم باشم...
زندگی هم به اندازه ی کافی کردم بسه دیگه برام...
دوس داشتم درس بخونم بیام دانشگاه،خوندم قبول شدم بهترین رشته ی مهندسی دانشگاه دولتی و... اما الان که ترم آخرم فهمیدم چقدر زندگی کثیفه و ارزش جنگیدن نداره...
تو این دنیا دیگه چیزی نیست که بخوام براش بجنگم و نبود انگیزه باعث دلتنگیم شده...
مخمو ترکوندی رفیق.......نمیدونم اما چند ماه برای ... زحمت کشیدم گفتم شاید یه فرجی بشه و مام به آرزومون برسیم، اما آخر سر چی شد؟ هیچی طرف حتی کامل نخوندش![]()
از همین چنتا جملت فهمیدم طرز فکرت چطوره و چه چیزایی واست تو زندگی اصله و مهمن...خیلی معذرت میخوام که این حرفو میزنم ولی باید یه کم کثیف بشی تا بتونی خوبیارو ببینی..... بسه بابا ........ مگه قراره بشی بودا... با اینکه نمیدونم عشقو حالو تو چی وصف میکنی ، ولی بهت میگم که برو دنبالش
راستش فهمیدن زیاد حساس بودن کار دست آدم میدهمیدونین یه چیزی هست تو وجود آدم به اسمه احساس و دل ...من تو وجود خودم کشتمش...از بس پا رو احساسم گذاشتم دیگه هیچ احساسی برام نمونده...
دلایلش زیاد بود...
از همه مهمتر خرابیه دنیاست و بی اعتمادی...از بس بی اعتمادی دیدم دیگه دوس ندارم بههیشکی اعتماد کنم.دوس دارم تنها دغدغه ی زندگیم خودم باشم...
زندگی هم به اندازه ی کافی کردم بسه دیگه برام...
دوس داشتم درس بخونم بیام دانشگاه،خوندم قبول شدم بهترین رشته ی مهندسی دانشگاه دولتی و... اما الان که ترم آخرم فهمیدم چقدر زندگی کثیفه و ارزش جنگیدن نداره...
تو این دنیا دیگه چیزی نیست که بخوام براش بجنگم و نبود انگیزه باعث دلتنگیم شده...
نه نه میلاد جون، این الان تو حال خودش نیست نمیدونه چی میگه، تو بی خیال شواز همین چنتا جملت فهمیدم طرز فکرت چطوره و چه چیزایی واست تو زندگی اصله و مهمن...
خیلی باحال گفتی حرفات به دلم نشست...
عشق و حالی دیگه ندارم واسه همین نمیدونم دیگه دنباله چی برم!شاید بهتر باشه چیزای جدیدی رو تجربه کنم.مثلا داش میلاد قلیونتو رد کن بیاد که یکنواختی پدرمو درآورده...
زن بگیره درست میشهراستش فهمیدن زیاد حساس بودن کار دست آدم میده
من خودم هنوزم همین طوریم
همیشه فکر میکردم خیلی کار بزرگی می کنم که خودمو درگیر احساسات نمی کنم ولی الان میبینم دیگه مثل قبل خوشحال نیستم اما دیگه عادت شده برام.
ولی نزارید بی اعتمادی تو وجودتون ریشه دار شه...هنوزم هستن آدمای قابل اعتماد
اینهمه ناامیدی هم به خاطر نداشتن انگیزست که خودتون گفتید
مطمئن باش کامل خوندهنمیدونم شاید هدفم بود اما چند ماه برای ... زحمت کشیدم گفتم شاید یه فرجی بشه و مام به آرزومون برسیم، اما آخر سر چی شد؟ هیچی طرف حتی کامل نخوندش![]()
ای بابا بروبچ مثل اینکه سوتفاهم شده، قضیه اصلا این نیست، قضیه کاری بوده چند ماه رو یه پروژه کار کردم مطمئن بودم بهترینه دادم یه نفر بخونه که اونم ...مطمئن باش کامل خونده
از راه درست وارد شو و دلسرد نشو حتما به آرزوت می رسی![]()
آهان از اون لحاظ!!ای بابا بروبچ مثل اینکه سوتفاهم شده، قضیه اصلا این نیست، قضیه کاری بوده چند ماه رو یه پروژه کار کردم مطمئن بودم بهترینه دادم یه نفر بخونه که اونم ...![]()
بی اعتمادی که ریشه دار شد و رفت...راستش فهمیدن زیاد حساس بودن کار دست آدم میده
من خودم هنوزم همین طوریم
همیشه فکر میکردم خیلی کار بزرگی می کنم که خودمو درگیر احساسات نمی کنم ولی الان میبینم دیگه مثل قبل خوشحال نیستم اما دیگه عادت شده برام.
ولی نزارید بی اعتمادی تو وجودتون ریشه دار شه...هنوزم هستن آدمای قابل اعتماد
اینهمه ناامیدی هم به خاطر نداشتن انگیزست که خودتون گفتید
این دقیقا همون کاریه که تا آخر عمرم انجامش نمیدم.یکی دیگه رو بدبخت نمیکنم.زن بگیره درست میشه![]()
ای بابا نزن نزن...... فردا باید افغانی بیارم از نو بسازمش
قلیونو که به چشم.......از همین چنتا جملت فهمیدم طرز فکرت چطوره و چه چیزایی واست تو زندگی اصله و مهمن...
خیلی باحال گفتی حرفات به دلم نشست...
عشق و حالی دیگه ندارم واسه همین نمیدونم دیگه دنباله چی برم!شاید بهتر باشه چیزای جدیدی رو تجربه کنم.مثلا داش میلاد قلیونتو رد کن بیاد که یکنواختی پدرمو درآورده...
بخدا منم همیشه همینو میگم که ای ملت ای جماعت چرا نمیذارین احساساتتون حداقل یک بار در زندگیتون بر شما چیره بشن.......... تو این روزگار فهمیدن بدترین سمه. فکر کردن به صددرصد درست بودن کارهاتون زهره....... ولی همین ملت و جماعت انقد به کار ربات مانند خودشون ادامه میدن که احساسات قهر میکنه و دیگه بسراغشون نمیاد......راستش فهمیدن زیاد حساس بودن کار دست آدم میده
من خودم هنوزم همین طوریم
همیشه فکر میکردم خیلی کار بزرگی می کنم که خودمو درگیر احساسات نمی کنم ولی الان میبینم دیگه مثل قبل خوشحال نیستم اما دیگه عادت شده برام.
ولی نزارید بی اعتمادی تو وجودتون ریشه دار شه...هنوزم هستن آدمای قابل اعتماد
اینهمه ناامیدی هم به خاطر نداشتن انگیزست که خودتون گفتید
مام دست کمی از خودت نداریم، تا حالا شده چند سال دنبال یه چیزی باشی که آینده ات رو فقط و فقط تو اون ببینی اما ندونی چیه، بعد یهو انگار که پیداش کرده باشی براش زحمت بکشی و امیدوار باشی، بعد یهو ناامیدت کنن؟بی اعتمادی که ریشه دار شد و رفت...
من هیچوقت دنباله استثناء نمیرم و آدمه ریسک پذیری نیستم.تا ندونم راهم درسته و هدف در دسترسه و امکانش هست قدمی بر نمیدارم.تا حالا شکست نخوردم به خاطر همین اخلاقم ولی دچار یه کمبود هدف شدم.
هیچ حسی به هیشکی مدارم.مثلا دوستام به خودشون میرسن میان کلاس،براشون مهمه بقیه دربارشون چی میگن،و... ولی من نه.هیچی برام مهم نیست.فقط منتظرم دانشگاه تموم بشه برم تو یه مرحله دیگه از زندگی.خیلی ماشینی شده زندگی برام.
آدمای خوب هستن هنوز ولی پیدا کردنشون سخت تر از اینه که فک کنین نیستن پس فرض میکنیم نیستن.
زندگیه یکنواخت به این میگن...
آخه هنوز ندیدیش ...این دقیقا همون کاریه که تا آخر عمرم انجامش نمیدم.یکی دیگه رو بدبخت نمیکنم.
من به خودمم اعتماد ندارم چه برسه به کسه دیگه!
خوب قشنگیه زندگی به خطر کردنشه(که خودمم اهلش نیستم!)بی اعتمادی که ریشه دار شد و رفت...
من هیچوقت دنباله استثناء نمیرم و آدمه ریسک پذیری نیستم.تا ندونم راهم درسته و هدف در دسترسه و امکانش هست قدمی بر نمیدارم.تا حالا شکست نخوردم به خاطر همین اخلاقم ولی دچار یه کمبود هدف شدم.
هیچ حسی به هیشکی مدارم.مثلا دوستام به خودشون میرسن میان کلاس،براشون مهمه بقیه دربارشون چی میگن،و... ولی من نه.هیچی برام مهم نیست.فقط منتظرم دانشگاه تموم بشه برم تو یه مرحله دیگه از زندگی.خیلی ماشینی شده زندگی برام.
آدمای خوب هستن هنوز ولی پیدا کردنشون سخت تر از اینه که فک کنین نیستن پس فرض میکنیم نیستن.
زندگیه یکنواخت به این میگن...
نه ...مام دست کمی از خودت نداریم، تا حالا شده چند سال دنبال یه چیزی باشی که آینده ات رو فقط و فقط تو اون ببینی اما ندونی چیه، بعد یهو انگار که پیداش کرده باشی براش زحمت بکشی و امیدوار باشی، بعد یهو ناامیدت کنن؟![]()
یعنی ببینتش نظرش عوض میشهآخه هنوز ندیدیش ...
یه وقتیم پشیمون میشیم که دیگه فایده نداره!ای بابا نزن نزن...... فردا باید افغانی بیارم از نو بسازمش
قلیونو که به چشم.......
بخدا منم همیشه همینو میگم که ای ملت ای جماعت چرا نمیذارین احساساتتون حداقل یک بار در زندگیتون بر شما چیره بشن.......... تو این روزگار فهمیدن بدترین سمه. فکر کردن به صددرصد درست بودن کارهاتون زهره....... ولی همین ملت و جماعت انقد به کار ربات مانند خودشون ادامه میدن که احساسات قهر میکنه و دیگه بسراغشون نمیاد......
آخ که درد بی دردی علاجش آتش است..........
دیگه واضح تر از این؟ نمیتونم دقیق توضیح بدم.ببین داش وحید حتی فهمیدنشم سخته چه برسه به اینکه جای من باشینه ...
میشه واضح بگی؟
شبت خوشسهیلا جونم
آقایون
من دیگه یااجازه تون برم
شب خوش
آره دیگه اونوقت که پاهاش سست میشه نمیدونه از کجا خورد.یعنی ببینتش نظرش عوض میشه![]()
تشکر نداشتم!آخه هنوز ندیدیش ...
شبت بخیر لیلا جونسهیلا جونم
آقایون
من دیگه یااجازه تون برم
شب خوش
تشکر نداشتم!
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
فهرست طرح های توجیهی و مطالعات امکان سنجی موجود در باشگاه مهندسان ایران | مهندسی شیمی | 7 | |
![]() |
تکمیل ویکی باشگاه مهندسان ایران | مهندسی شیمی | مهندسی شیمی | 1 |