گفتگوهای تنهایی

[SHM.IT]

خاموشم اما
دارم به آواز ِ غم خود می دهم گوش
وقتی کسی آواز می خواند
خاموش باید بود
غم داستانی تازه سر کرده ست
اینجا سراپا گوش باید بود :

- درد از نهاد ِ آدمیزاد است !

 

[AvA-6586]

[h=1]بعضی ها گریه نمی کنند

اما از چشم هایشان معلوم است

که اشکی به بزرگی یک سکوت

گـــــوشه ی چشمشان به کمیـــــن نشسته...![/h]

 

[AvA-6586]

شاید برایت عجیبست این همه آرامش ام !
​

​

خودمانی بگویم ؛
​

​

به آخر خط که برسی دیگر فقط نگاه میکنی ...​

​

​

 

[AvA-6586]

زندگی‌ همین است هر خاطره غروبی دارد...
​

هر غروبی خاطره ای... و ما جایی‌ بینِ امید و انتظار...​

چشم می‌کشیم تا روزگار مان بگذرد ​

گاهی‌ هم فرق نمیکند چگونه... فقط بگذرد
​

 

[مریدا]

در هر گفتگو دو نفر هستند
وقت تونیستی
کدام گفتگویه تنهایی؟
مگر با خودم حرف بزنم
درد دل کنم

 

[رجایی اشکان]

بعضی وقتهــا…
از شدت دلتنگیــــ ،
گریهــ کهــــ هیچ…!!!
دلـت می خــوآهــَد ؛
هــآی هــــآی بمیــــری…!

 

[m@hboubeh]

خیــــلـــــے هــا گفـــــتنـــــد:

عـــــاشــــــق نشـــــــو آخـــرش جـــدایـــیــــہ...

خیــــلـــــے هــا گفـــــتنـــــد:

ﺍگــــــر الان جـــدابشـــے ﺧــیلــــے بـــہــــتره...

خیــــلـــــے هــا از روی حـــســــاבت گفـــــتنـــــد:

בیــــــووونہ ایـــــــن وصلــــــه تـــــو نیــــــــست...

خیــــلـــــے هــا گفـــــتنـــــد:

ﻭﻟـــــــﺶ ڪـــﻦ تــا ولــت نڪـــــرבه...

بــــعدش خــاروخفـــــیف میــــشــے...

ولــــے هیـــــــشکـــے نگـــــــفت اگــــــه بــــره 「בق」میـــــــڪنـــے...

بــــہ خـــــدا قســــــــــــــــــــــــــم هیــــشڪــے نگــــفــــــت ....

هیـــــــــــــــــــــــــــــــشڪــے...

 

[m@hboubeh]

ﺭﻓــــﯿـــــــــــــﻖ "
ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ ﺭﺍﺳــــــــﺖ ﻣﯿﮕﻮﯾــﻢ
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿــــــــﺎﯼ ﭘــﺮ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻍ
ﺗﻨﻬـــــــﺎ ﺑﻮﺩﻥ
ﺧﯿﻠــــــــﯽ ﺑﻬﺘﺮ
ﺍﺯ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺎﮐﺴـــﯽ ﺍﺳــــﺖ
ﮐﻪ
ﺑﺨﻮﺍﻫــﯽ ﺩﺍﺋــــــــﻢ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﺍﻭ ﯾﺎﺩﺍﻭﺭﯼ ﮐﻨﯽ
ﺗﺎ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷــــــــﺖ ﻧﮑﻨﺪ....

 

[m@hboubeh]

"هیسسسسس" .............
آهسته "خیانت" کن !
شاید قلبی که به خاطر "تو" می تپید ، بایستد ....
شاید صدای خنده های "تو" را از دفتر حافظه اش خط بزند ....
فکر روزی را کرده ای که دلت بی هوا چشمانش را بخواهد ؟
فکرش را کرده ای که راس ساعت دلتنگی ،
لبانت "بوسه های داغش" را بخواهد ؟
ای داد بیداد .............
دیدی به ارزان ترین بها فروختی، تپش هایی ، که "نامت" ضربانش بود
و "نگاهت" گرمابخش جانش !!!
دیدی چه کردی وقتی معشوقت بارها صدای خیانت "تو" را شنید و گوش هایش را بست ؟!....
ولی دیگر نه جانی مانده و نه طاقتی که خیانت "تو" را بر دوش بکشد .....
آهای "خیانت کار" !
"هیسسسسسس" ..............
آهسته خیانت کن!​

 

[*zahedan]

کمی بیشتر بر سر سفره دلم بشین.
نترس،
تو هم که سیر شوی ،مـیـروی

 

[مریدا]

تنها که باشی قدرت داری
هیچ بندی بر دلت نیست تا نتوانی پرواز کنی

 

[رجایی اشکان]

بعضی دوستها شوخی شوخی میان و جاگیر میشن توی دلت !
تبدیل به یه عشق عمیق میشن...
ته نشین میشن توی قلبت...
ولی یه روز خیلی راحت تو سکوت میرن !
اونجا باورش سخته ،
اونوقته که باید بلد باشی چطور با یه خاطره کنار بیای!

 

[بهار00]

✍دنیـــــا

تنهایــــے هاے زیادے داره

↯↯امــــا

تنهایــــے مـن دنیایــــے داره

 

[رجایی اشکان]

سالهاست منتظر آمدن روزهای بهترم
​

ولی نمی دانم چرا هنوز هم دیروزها بهترند...
​

 

[بهار00]

بـــےرحمے بزرگیسٺ..!

ڪہ روزگار اجازه دوسٺ داشتڹ و خواستڹ ڪسے را بہ ما بدهد

اما اجازه "داشتنش" را نہ..

 

[بهار00]

بعضی دوستها شوخی شوخی میان و جاگیر میشن توی دلت !
تبدیل به یه عشق عمیق میشن...
ته نشین میشن توی قلبت...
ولی یه روز خیلی راحت تو سکوت میرن !
اونجا باورش سخته ،
اونوقته که باید بلد باشی چطور با یه خاطره کنار بیای!

یه آدمایی...
یهویی،
اتفاقی میان تو زندگیت...
اتفاقی به دلت میشنه!
یهویی میشه همه زندگیت...
اما مال تو نیست!
فقط میتونی تو قلبت داشته باشی...

 

[eti68]

یه آدمایی...
یهویی،
اتفاقی میان تو زندگیت...
اتفاقی به دلت میشنه!
یهویی میشه همه زندگیت...
اما مال تو نیست!
فقط میتونی تو قلبت داشته باشی...

 

[بهار00]

همیشه لبخند می زنم

تا تمامی غم هایم را پنهان کنم

نمی خواهم بدانی درد با تو نبودن

وسعتی است به اندازه تمامی غم هایم...!

 

[بهار00]

چنان دل کندم از دنیا که شکلم شکل تنهاییست
ببين مرگ مرا در خويش كه مرگ من تماشاييست

 

[بهار00]

آمدم تا مست و مدهوشت كنم... اما نشد!
عاشقانه تكيه بر دوشت كنم... اما نشد!

آمدم تا از سر دلتنگي ام
گريه تلخي در آغوشت كنم... اما نشد!

نازنينم ياد تو هرگز نرفت از خاطرم
سعي كردم كه فراموشت كنم... اما نشد!

 

[رجایی اشکان]

نمی بخشمت ...
به خاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی ،
به خاطر تمام غم هایی که برصورتم نشاندی ،
نمی بخشمت به خاطر دلی که برایم شکستی ،
به خاطر احساسی که برایم پر پر کردی ،
نمی بخشمت به خاطر زخمی که بر وجودم نشاندی ،
به خاطر نمکی که بر زخمم گذاردی

 

[رجایی اشکان]

یه آدمایی...
یهویی،
اتفاقی میان تو زندگیت...
اتفاقی به دلت میشنه!
یهویی میشه همه زندگیت...
اما مال تو نیست!
فقط میتونی تو قلبت داشته باشی...

همه یهویی ها خوبن :
یهویی بغل کردن
یهویی بوسیدن
یهویی دیدن
یهویی سورپرایز کردن
یهویی بیرون رفتن
یهویی دوست داشتن
یهویی عاشق شدن
اما امان از یهویی رفتن !.
ببخش دوستم تشکرام تموم شد

 

[رجایی اشکان]

و زنــــدگـــی را نـفـس می کشـــم؛
می نویسم برای آن که مرور کنم خودم را و بیابم درونـــم را...
اینجا آسمـــــان است؛
یواشکی دلــت را فریــــاد کن!
کسی نخواهــــد شنــــید، کسی نخواهد دانست اینجا، فقـــط تــــو هستی و خدایـــت ...و یک دنیای مجازی!
و نسیم عاشقانـــه ای که تو را گرد او طــــواف می دهد بند دلت را باز کن، بـــگذار بــــارانی شود،
مطمئن باش که قطـــره قطـــره اش را در صــــدف جای میدهد...
آری؛ اینجا، آسمــــان است...
صدای دوان دوان عقربـــه های ســــاعت نمی آید،
اینجا، فقط نبــــض دل می زنـــد
سکـــوت اســـت و سکــــوت است و سکــــوت...

 

[رجایی اشکان]

بالا و پایین پریدنم از شوق زندگی نیست،
ماهی روی خاک چه می‌کند؟

 

[بهار00]

سالها گذشت و من
​

منتظر معجزه ام ​

معجزه ایی که نمیدانم ​

در لابلای کدام سطر تقدیرم به خواب رفته است ...​

 

[مریدا]

اگه قراره تنها باشی
همون بهتر که نباشی
همون بهتر که هیچوقت نباشی

 

[af sun]

دلسرد که می شوی
دلت سرد که می شوددیگر تنگ نمی شود انگار!​

 

[af sun]

يكسري حرف ها ممنوعه اند
يكسري نگاه ها ممنوعه اند

يكسري بودن ها ممنوعه اند

اما

عجييييب مي چسبند ...​

 

[رجایی اشکان]

رها شده باشی..

تنها شده باشی...

خیانت دیده باشی

با صدایِ دوستت دارم هر کس و نا کسی

فقط بغض میکنی...

بغض!!!
​

 

[ماه آسمونی]

رها شده باشی..

تنها شده باشی...

خیانت دیده باشی

با صدایِ دوستت دارم هر کس و نا کسی

فقط بغض میکنی...

بغض!!!
​

چقدر قشنگه چقدر قشنگه مرسییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی