گفتگوهای تنهایی

[ماه آسمونی]

گاهی آن قدر تنها می شوی که آرزو می کنی کسی نامت را صدا کند حتی اشتباهی!

 

[aynaz.m]

 

[ماه آسمونی]

آنقدر باورت دارم ..
که اگر بگویی ; بــــــــــاران .. ;
خیس می شوم ...

 

[ماه آسمونی]

نه تقصیر من بود
نه تقصیر تو
آری...
تقصیر روزگار بود! تقصیر سرنوشت...

بیچاره روزگار که همیشه کاهلی‌های ما را به جان میخرد و دم نمیزند!
کاش من هم صبری چون صبر روزگار داشتم...

 

[ماه آسمونی]

پیش از خواب
میچرخم به سمتش............
حرفی نمیزنیم
به هم نگاه میکنیم
من و دیوار رو به رو...........

 

[رجایی اشکان]

باز تابستان شد
و اگر بگويم،خدايا باران
چهار شاخ مي مانند
ابرهايي که دارند
بخار مي شوند
باز تابستان شد و
من ماندم و
دستاني خيس
در فصلي خشک

 

[mahsa.1392]

با من از شعر نگو
از خودت حرف بزن
دلتنگِ حرف های معمولی ام
اینکه حالت خوب است؟
اینکه سرما نخورده ای؟
اینکه زود برگرد!
مواظب خودت باش!
دلتنگ همین حرف های معمولی ام ...

«منوچهر آتشی»
​

 

[yaldayi]

چرا حس میکنم شدم مثل بازیکنی که رفته رفته داره از گود خارج میشه
فراموش میشه
اما چرا
کسی پیشکسوت حسابش نمیکنه؟!
به چشم اضافه نگاه میکنن!!

زمین هر جور بچرخه خلاف حرکت منه...

 

[رجایی اشکان]

فلسفه تنهایی را هرچقدر هم که خوب ببافند

باز هم بی قواره بر تن ادم زار میزند ...
​

 

[mahsa.1392]

دل تنگ که میشوی

تنگ میشود راه تنفست...

 

[mahsa.1392]

 

[mahsa.1392]

 

[رجایی اشکان]

یه وقتایی هست میبینی فقط خودتی و خودت !
دوســـت داری ، همـــدرد نداری ...
خانـــواده داری ، حمــــایت نداری ...
عشــق داری ، تکـــیه گاه نداری ...
مثل همیشه ؛ هــمه چی داری و هــیچی نداری ...

 

[رجایی اشکان]

دلم میخواست زمان رابه عقب بازگردانم....

نه برای اینکه انهایی که رفتندرا بازگردانم...

نه...!

فقط برای اینکه نگذارم بیایند....
​

 

[رجایی اشکان]

خیلی چیزها تغییر کرده..
احساساتم.. روزهام.. قیافم...
نتونستم تحمل کنم! دیگه صبر گذشته رو ندارم...
قدیما خیلی پوست کلفت بودم.. هرچی میشنیدم دو دقیقه نشده فراموش میکردم و دوباره میخندیدم..
حال و روزم خیلی بهم ریخته...
دلم نمیخواد با کسی حرف بزنم.. دلم نمیخواد هیچ سوالی و جواب بدم! فقط دلم یه بغل میخواد...
یکی که موهامو نوازش کنه و بغلم کنه و هیچی نگه...
بذاره من هرچقد که خودم میخوام بگم...
هرچقد که خودم میخوام گریه کنم...
وقتی وسط گریه میخندم، وقتی یه سره باخودم حرف میزنم، وقتی به یه جا خیره میشم..
هیچی نگه!
یکی که فقط باشه همین!
نه همون یه نفر و هم نمیخوام! میخوام با خودم تنها باشم...

 

[AvA-6586]

[FONT=georgia, times new roman, times, serif]زدم . قید همه چیز را [/FONT][FONT=georgia, times new roman, times, serif]
[/FONT]
[FONT=georgia, times new roman, times, serif]اما افسوس فاصله من [/FONT]
[FONT=georgia, times new roman, times, serif]
[/FONT]
[FONT=georgia, times new roman, times, serif]با تو همه چیز نبود[/FONT]
[FONT=georgia, times new roman, times, serif]
[/FONT]
[FONT=georgia, times new roman, times, serif]تنها یک رگ بود[/FONT]

 

[AvA-6586]

گاهی اونقدر تنهایی

که حتی دوست داری


فقط سایش کنارت بشینه

 

[mahsa.1392]

گاهی دست خودم را میگیرم، می برم هوا خوری
یاد تو هم که همه جا با من است…
تنهایی هم که پا به پایم، می دود…
میبینی؟!
وقتی که نیستی هم، جمعمان جمع است…​

 

[mahsa.1392]

​

 

[mahsa.1392]

باران می بارد هر شب . . .
آن ور نه . . .
این ور پنجره . . .
پشت پرده ی تنهایی ام . . .

 

[رجایی اشکان]

جنگ با احساس سخت است ولی سخت تراز آن این است که احساست را خرج کسی کنی که هرگز نمیفهمد
​

 

[yaldayi]

خیلی خوب شد
خیلیییی خوب قضاوت میشی
میگن تو هیچ ..... نیستی
این زندگی که ریختیم زیر پات که تو نساختی
ما ساختیم
منتش تا توی گور باهاته
.....
خو لامصب من این منت قبل تو هم رو سرم بود
تو پس چه غلطی میکنی؟!
ادعا که گوش فلکو کر کرد
عاشقی؟!
نایس وورد!
نیستی....
بفهم

.....
نخاستی پس

.... هیچی
ولش کن

 

[AvA-6586]

آزردهـ تـَـریـن سُــکـوتــ




زمــآنــﮯ سـت کــہ



تــو


دروغ مـﮯ گـویـﮯ


و



مـَـن لَـبـخـنـد مــﮯزنـمــ...

 

[رجایی اشکان]

من روبروی خیابان تکرار ، آدم هایی را عشق
ورزیدم
که حضور مرا بخاطر نگاه کودکانه ام نادیده گرفتند
​

 

[رجایی اشکان]

گاهی به ماهرانه ترین وضع موجود لبخند میزنم
از در ِ سیرک که بیرون می آیم
یک نفر در گوشم می گوید :
تو هیچ وقت دلقک خوبی نخواهی شد
در راه خانه تنها به او فکر میکنم
و به تختخوابی که هر شب در گوشم همین جمله را زمزمه کرده است!

 

[رجایی اشکان]

درکوچه پس کوچه های دیار دل ایستاده ام
به تماشا ، به نظاره
درجستجوی مسافری غریب
که در خاطره ها جا مانده
سراغش را از یادها وخاطره ها گرفتم
نسیمی گفت:
که در دیروز آرمیده است
اگر نشانی از او می خواهی
فردا در غروب خورشید
بر خلوت تنهایی خویش نهیب زن
شاید که بیدار شود
شايد

 

[SHM.IT]

سکوت جاریست،تنهایی حاکم سرزمین بی کسی ست،
میگویند خدا تنهاست ما که خدا نیستیم چرا این همه تنهاییم؟

 

[SHM.IT]

دلم درد میکنـــــــــــــــــــــــــــــــــــد….
انگــــــــــــــــــــــار….خام بودنــــــــــــــــــــــــــــد…
خیال هایی که به خوردم داده بــــــــــــــــــــــــــــــــودی…!​

 

[SHM.IT]

میدانی ؟!



چه تلخ است…
یاد آوری سرآغاز عشقی که گمان می رفت ، جاودانه باشد…​

 

[SHM.IT]

خاموشم اما
دارم به آواز ِ غم خود می دهم گوش
وقتی کسی آواز می خواند
خاموش باید بود
غم داستانی تازه سر کرده ست
اینجا سراپا گوش باید بود :

- درد از نهاد ِ آدمیزاد است !