گفتگوهای تنهایی
- شروع کننده موضوع سرمد حیدری
- تاریخ شروع
- وضعیت
ای کاش می شد فهمید در دل آسمان چه می گذرد
که امشب با ناله ای بغض آلود
بر دیار این دل خسته دل خسته
اشک می ریزد...
که امشب با ناله ای بغض آلود
بر دیار این دل خسته دل خسته
اشک می ریزد...
واسه خاطر هردوتامون
اگه پای تو وای نمی ایستم
کسی جرتو تو زندگیم نیست
کسی جزتو عاشق هیچ کسی نیستم
من میرم
واسه خاطر دوتامونه
اگه چشمامو روتو بستم
تونمیتونی بمونی
با منی که خسته خسته ام
من میمیرم
من تواین مدت دیدم هرچی که باید اول قصه میدیدیم
شبها تا خود صبح اهنگهای غمیگن گوش میدم
تازه فهمیدم نمیتونیم باهم باشیم
میدونم تو بدون منم میتونی
جدایی راه اول واخرمونه
واسه خاطر دوتامونه اگه به پای تو وای نمیسیتم
من میرم
جدایی میثم ابراهیمی
اگه پای تو وای نمی ایستم
کسی جرتو تو زندگیم نیست
کسی جزتو عاشق هیچ کسی نیستم
من میرم
واسه خاطر دوتامونه
اگه چشمامو روتو بستم
تونمیتونی بمونی
با منی که خسته خسته ام
من میمیرم
من تواین مدت دیدم هرچی که باید اول قصه میدیدیم
شبها تا خود صبح اهنگهای غمیگن گوش میدم
تازه فهمیدم نمیتونیم باهم باشیم
میدونم تو بدون منم میتونی
جدایی راه اول واخرمونه
واسه خاطر دوتامونه اگه به پای تو وای نمیسیتم
من میرم
جدایی میثم ابراهیمی
هرچه صبورتر می شویم
دنیا پر روتر می شود...!!!!
دنیا پر روتر می شود...!!!!
دل ساده
برگرد و در ازای یك حبه کشك سیاه شور
گنجشك ها را
از دور و بر شلتوک ها کيش کن
که قند شهر
دروغی بیش نبوده است
برگرد و در ازای یك حبه کشك سیاه شور
گنجشك ها را
از دور و بر شلتوک ها کيش کن
که قند شهر
دروغی بیش نبوده است
سکوت همیشه از روی
رضایت نیست
گاهی نشانه اعتراض است !
گاهی مودبانه خفه شدن است !
گاهی فداکاری و از خود گذشتگی
است !
و گاهی از روی بی تفاوتی
و چقدر آزار دهنده است این آخری...
رضایت نیست
گاهی نشانه اعتراض است !
گاهی مودبانه خفه شدن است !
گاهی فداکاری و از خود گذشتگی
است !
و گاهی از روی بی تفاوتی
و چقدر آزار دهنده است این آخری...
همیشه باید کسی باشد
تا بغض‌هایت را قبل از لرزیدن چانه‌ات بفهمدباید کسی باشد …
که وقتی صدایت لرزید بفهمد
که اگر سکوت کردی، بفهمد …
کسی باشد که اگر بهانه‌گیر شدی بفهمد
کسی باشد که اگر سردرد را بهانه آوردی برای رفتن و نبودن بفهمد
به توجهش احتیاج داری...
بفهمد که درد داری که زندگی درد دارد که دلگیری
من هیچوقت اینجور کسیو نداشتم
تا بغض‌هایت را قبل از لرزیدن چانه‌ات بفهمدباید کسی باشد …
که وقتی صدایت لرزید بفهمد
که اگر سکوت کردی، بفهمد …
کسی باشد که اگر بهانه‌گیر شدی بفهمد
کسی باشد که اگر سردرد را بهانه آوردی برای رفتن و نبودن بفهمد
به توجهش احتیاج داری...
بفهمد که درد داری که زندگی درد دارد که دلگیری
من هیچوقت اینجور کسیو نداشتم
سكوت می كنم
به اندازه آغاز دنیا به بزرگی هیچ!
منتظر یك انفجار بزرگ
شاید كه دنیایی متولد شود
كه به واژه هایم رنگ غم نپاشاند
دنیایی كه در آن
سهم من از هیاهو
گوشی من نباشد ...
به اندازه آغاز دنیا به بزرگی هیچ!
منتظر یك انفجار بزرگ
شاید كه دنیایی متولد شود
كه به واژه هایم رنگ غم نپاشاند
دنیایی كه در آن
سهم من از هیاهو
گوشی من نباشد ...
زیرچشم آرزوهایم بدجورکبود شده
عجب دست سنگینی دارد
این سرنوشت...!
عجب دست سنگینی دارد
این سرنوشت...!
گلوی آدم را
باید گاهی بتراشند
تا برای دلتگی های تازه جا باز شود
دلتنگی هایی که جایشان نه در دل
که در گلوی آدم است
دلتگی هایی که می توانند آدم را خفه کنند . . .
باید گاهی بتراشند
تا برای دلتگی های تازه جا باز شود
دلتنگی هایی که جایشان نه در دل
که در گلوی آدم است
دلتگی هایی که می توانند آدم را خفه کنند . . .
من
.
تو
.
او
.
ما
.
حتی بین ضمایر هم او بین ما فاصله انداخته !
.
تو
.
او
.
ما
.
حتی بین ضمایر هم او بین ما فاصله انداخته !
درد ، مرا انتخاب کرد
من ، تو را
تو ، رفتن را
آسوده برو ! دلواپس نباش
من و درد و یادت تا ابد با هم هستیم
من ، تو را
تو ، رفتن را
آسوده برو ! دلواپس نباش
من و درد و یادت تا ابد با هم هستیم
باید امشب بروم
من که از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم
حرفی از جنس زمان نشنیدم
هیچ چشمی عاشقانه به زمین خیره نبود
کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد
هیچ کس زاغچه ای را سر یک مزرعه جدی نگرفت .
من که از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم
حرفی از جنس زمان نشنیدم
هیچ چشمی عاشقانه به زمین خیره نبود
کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد
هیچ کس زاغچه ای را سر یک مزرعه جدی نگرفت .
دلت بگیره ولي دلگیري نکني . . .
شاکي بشي ولي شکایت نکني . . .
گریه کني اما نذاري اشکات پیدا شن . . .
خیلي چیزارو ببیني ولي ندیدش بگیري . . .
خیلي حرفارو بشنوي ولي نشنیده بگیري ....
خیلي ها دلتو بشکنن و تو فقط سکوت کني . . .
بعضی وقتا میمیری ولی نفس میکشی
شاکي بشي ولي شکایت نکني . . .
گریه کني اما نذاري اشکات پیدا شن . . .
خیلي چیزارو ببیني ولي ندیدش بگیري . . .
خیلي حرفارو بشنوي ولي نشنیده بگیري ....
خیلي ها دلتو بشکنن و تو فقط سکوت کني . . .
بعضی وقتا میمیری ولی نفس میکشی
مَـــگَـــر حَتمـــــــا بـــــآیَــــد "زِمِستـــــــــآن" بـــــــآشَـــد ؟؟ مَـــــن هَمیـــــــــن حـــــــآلآ هَـــــــم یَــــخ زَده اَم اَز "سَــــرمــــــآ" ی نِــگــــــآهَــــــش . . .!!
روزها در پی هم میگذرند خواهی یا نخواهی دیروز را بخاطر کودکیم بهانه کردم و امروز را بخاطر بغض جوانیم و فردا را گلایه از ناتوانی و پیری چه زندگی بی سرانجامی . .
تنهایی یعنی از هیچ کس توقع نداشته باشی بخاطر بودن باتو اذیت بشه
دلم برای حضور و غیاب های مدرسه تنگ شده است........
انگار اون موقع مهم بود که من باشم یا نباشم....
انگار اون موقع مهم بود که من باشم یا نباشم....
سلام،
خداحافظ !
چیزی تازه اگر یافتید،
بر این دو اضافه کنید
تا بلکه
باز شود این در گم شده بر دیوار....
خداحافظ !
چیزی تازه اگر یافتید،
بر این دو اضافه کنید
تا بلکه
باز شود این در گم شده بر دیوار....
تو رو دوشت کوهی از درد و
چشات لبریز بارونه
تنت پر درد و اما ، کسی چیزی نمیدونه
شبای بی کسی هاتو ، دیگه بارون نمی شوره
کجای قصه خندیدی ، تمومش بوده دل شوره
با سیلی صورتت سرخه ، کسی چیزی نمیدونه
تو از مردن نمی ترســــــــی
همون چیزی که میمونه
معنی این عشق و کاشکی می فهمیدی
به تو وابسته تر بودم اگه دردامو می دیدی
تموم روزات و شبهات
همینجوری هدر شد
نه پایونی تو کارات ، نه به زخمات اثر شد
دلهره
یکی...
هرشب وقتي تنها ميشم حس ميكنم پيش مني ،
دوباره گريم ميگيره انگار تو آغوش مني
چشات لبریز بارونه
تنت پر درد و اما ، کسی چیزی نمیدونه
شبای بی کسی هاتو ، دیگه بارون نمی شوره
کجای قصه خندیدی ، تمومش بوده دل شوره
با سیلی صورتت سرخه ، کسی چیزی نمیدونه
تو از مردن نمی ترســــــــی
همون چیزی که میمونه
معنی این عشق و کاشکی می فهمیدی
به تو وابسته تر بودم اگه دردامو می دیدی
تموم روزات و شبهات
همینجوری هدر شد
نه پایونی تو کارات ، نه به زخمات اثر شد
دلهره
یکی...
هرشب وقتي تنها ميشم حس ميكنم پيش مني ،
دوباره گريم ميگيره انگار تو آغوش مني
دلم گرفته است
دلم گرفته‌است
به ایوان می‌روم و انگشتانم را
بر پوست کشیدهٔ شب می‌کشم
چراغ‌های رابطه تاریکند
چراغ‌های رابطه تاریکند
کسی مرا به آفتاب معرفی نخواهد کرد....
کسی مرا به میهمانی گنجشک‌ها نخواهد برد
پرواز را بخاطر بسپار پرنده مردنی‌ست...
دلم گرفته‌است
به ایوان می‌روم و انگشتانم را
بر پوست کشیدهٔ شب می‌کشم
چراغ‌های رابطه تاریکند
چراغ‌های رابطه تاریکند
کسی مرا به آفتاب معرفی نخواهد کرد....
کسی مرا به میهمانی گنجشک‌ها نخواهد برد
پرواز را بخاطر بسپار پرنده مردنی‌ست...
خودم را دوست دارم
از روزی که دریافته ام
جز خودم کسی را ندارم
که دلداریم بدهد
برایم آواز بخواند
و با همۀ بدیهایم
ترکم نکند.. .
از وقتی خودم را دوست دارم
دیگر تنها نیستم !
از روزی که دریافته ام
جز خودم کسی را ندارم
که دلداریم بدهد
برایم آواز بخواند
و با همۀ بدیهایم
ترکم نکند.. .
از وقتی خودم را دوست دارم
دیگر تنها نیستم !
اشک ها قطره نیستند
بلکه کلماتی هستند که می افتند
فقط به خاطر این که
پیدا نمی کنند کسی را
که معنی این کلمات را بفهمد
بلکه کلماتی هستند که می افتند
فقط به خاطر این که
پیدا نمی کنند کسی را
که معنی این کلمات را بفهمد
sahar jamali
عضو جدید
رسیدم به حس برگی که میدونه؛
باد از هر طرفی که بیاد
سرانجامش افتادنه...
باد از هر طرفی که بیاد
سرانجامش افتادنه...
ﺗﻮ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﻱ ﻛﻪ ﻋﻤﺮ ﺩﻭﺳﺘﻲ ﻫﺎ ﭼﻨﺪ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺍﺳﺖ !
ﺗﻮ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﻱ ﻛﻪ ﻋﻤﺮ ﻳﻚ ﻋﺸﻖ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻳﻚ ﻫﻢ ﺁﻏﻮﺷﻲ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻣﻲ ﺭﺳﻪ !
ﺗﻮ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﻱ ﻛﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻣﻬﺎ ﻣﺮﺳﻴﻪ !
تو ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺑﺎﻳﺪ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻮﻧﺪ ﺑﻲ ﻣﻨﺖ !
ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺴﻲ ﺑﺎﺭ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﺑﺎﺷﻲ !
ﺗﻮ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﻱ ﻛﻪ ﻋﻤﺮ ﻳﻚ ﻋﺸﻖ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻳﻚ ﻫﻢ ﺁﻏﻮﺷﻲ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻣﻲ ﺭﺳﻪ !
ﺗﻮ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﻱ ﻛﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻣﻬﺎ ﻣﺮﺳﻴﻪ !
تو ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺑﺎﻳﺪ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻮﻧﺪ ﺑﻲ ﻣﻨﺖ !
ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺴﻲ ﺑﺎﺭ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﺑﺎﺷﻲ !
خسته ام؛
خسته تر از آنی که خیانت کنم
تنهایم؛
تنها تر از آنی که عاشق شوم
خسته تر از آنی که خیانت کنم
تنهایم؛
تنها تر از آنی که عاشق شوم
- وضعیت
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
پس از آن غروب رفتن اولین طلوع من باش(من از خلوت و تنهایی میترسم) | ادبیات | 122 | |
|
کوچه های تنهایی | ادبیات | 6180 | |
|
((**++ تشکر از تنهایی کاربری که شایسته تشکر است ++**)) | ادبیات | 52 |
Similar threads
-
پس از آن غروب رفتن اولین طلوع من باش(من از خلوت و تنهایی میترسم)
- شروع شده توسط حمید...HaMiD
- پاسخ ها: 122
-
-