گفتگوهای تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

معمار فرناز

عضو جدید

ای غریبه سیگار داری؟!
نخی روشن کن تا طاقت حرفامو داشته باشی..
مــــن..
مرده ای هستم
بی کفن.
با قبری به وسعت یک دنیا
مرده ای که حرف میزنه.. بین آدمها زندگی میکنه..
اما خیلی وقته که زنده نیست.........
مـــــــن..
از این تــــــــکرار ساعتها
از این بیهوده بــــــــودنها
از این بی تــــاب ماندنها
از این تردیــدها
نیرنگها
.. شکها
... خیـــانتها ...
از این رنگین کمان ســــــرد آدمها
و از این مـــــــــرگ باورها و رویاها
پـــــریشانم
 

معمار فرناز

عضو جدید
ﺑﻌﻀﯽ وﻗﺖ ﻫﺎ ﺳﮑــــــﻮت ﻣﯿﮑﻨﯽ ﭼﻮن آﻧﻘﺪررﻧﺠﯿﺪﻩ ای ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺧﻮاﻫﯽ ﺣﺮﻓﯽ ﺑﺰﻧﯽ ﺑﻌﻀﯽ وﻗﺖ ﻫﺎ ﺳﮑــــــﻮت ﻣﯿﮑﻨﯽ ﭼﻮن واﻗﻌﺎﺣﺮﻓﯽ واﺳﻪ ﮔﻔﺘﻦ ﻧﺪاری ﮔﺎﻩ ﺳﮑــــــﻮت ﯾﻪ اﻋﺘﺮاﺿﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﻫﻢ ﺑﻪ اﻧﺘﻈﺎر اﻣﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺳﮑــــــﻮت واﺳﻪ اﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﮐﻠﻤﻪ ای ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻪ ﻏﻤﯽ رو ﮐﻪ ﺗﻮ در وﺟﻮدت داری ﺗﻮﺻﯿﻒ ﮐﻨﻪ!
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فکر می کردم تنهایی یعنی
من
سکوتــــــــ
پنجره های خاک گرفته
اتاق خالـــی از تو
نمیدانستم سنگینی اش بیشتر می شود در ازدحام آدم ها ...





 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ﺑﻌﻀﯽ وﻗﺖ ﻫﺎ ﺳﮑــــــﻮت ﻣﯿﮑﻨﯽ ﭼﻮن آﻧﻘﺪررﻧﺠﯿﺪﻩ ای ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺧﻮاﻫﯽ ﺣﺮﻓﯽ ﺑﺰﻧﯽ ﺑﻌﻀﯽ وﻗﺖ ﻫﺎ ﺳﮑــــــﻮت ﻣﯿﮑﻨﯽ ﭼﻮن واﻗﻌﺎﺣﺮﻓﯽ واﺳﻪ ﮔﻔﺘﻦ ﻧﺪاری ﮔﺎﻩ ﺳﮑــــــﻮت ﯾﻪ اﻋﺘﺮاﺿﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﻫﻢ ﺑﻪ اﻧﺘﻈﺎر اﻣﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺳﮑــــــﻮت واﺳﻪ اﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﮐﻠﻤﻪ ای ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻪ ﻏﻤﯽ رو ﮐﻪ ﺗﻮ در وﺟﻮدت داری ﺗﻮﺻﯿﻒ ﮐﻨﻪ!
خوبه

نه همیشه

گاهی

فقط گاهی

سکوت رو میگم

که اگه طولانی بشه

دیگه سکوت نیست

میشه خفقان
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اولش با یه حس خوب و آرومی شروع میشه

این حس ادامه پیدا میکنه

تو رو به سکوت وا میداره

لالت میکنه

کرت میکنه

زندگیت از حالت سابقش خارج میشه

تبدیل میشی به یه موجودی که زندگی نباتی داره

سخته

دردناکه

ببینی

اما نتونی

چیزی بگی

اصلا میدونی چیه

مزخرفه

باید کاری کرد

شاید که ...

فقط کمی دل و جرأت میخواد

که من ندارم
 

معمار فرناز

عضو جدید
مشکل از تو نبوداز من بود
با کسی حرف میزدم
که
سمعک هایش را
پیش دیگری جا گذاشته بود . . .
 

پیوست ها

  • ح.jpg
    ح.jpg
    29.9 کیلوبایت · بازدیدها: 0

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
از تنهایی حرف بزنم
کدوم تنهایی کلی ادم اطرافمم بعضیهاشون از من متنفرن بعضیهاشون دوستم دارن
نمیدونم تویی که میخونی یه روز این از من متنفری یا دوستم داری
اما راستش این من ترجیح میده خودش باشه
واسه عوض کردن من تلاش نکن فقط برو
میخوام کسایی پیشم باشند که همین من دوست دارند. نه با شرط و شروط بی شرط و شروط
 

معمار فرناز

عضو جدید
این روزها چیزی کم است انگار
همه چیز خوب است
ولی....
چیزی کم است
چیزی مثل یک حس
مثل شوق بیدار شدن یک صبح بهاری
مثل دلتنگی مثل یک دلهره ی ناب
این روزها انگار چیزی درونم گم شده
همه چیز خوب است
اما....
 

معمار فرناز

عضو جدید
خنده های این روزهایم
بوی نم میدهد !
دلم میخواهد
هوای ازادی را تنفس کنم
که ردی از خاطراتت در آن نباشد
همیشه همیشه
در هر کوچه ای از ذهنم که پرسه میزنم
هنوز هم بوی تنت را حس میکنم ..
کمی دورتر شو
از خیالت هم میخواهم فاصله میگیرم.
 

tara75

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
امان ازحرف هایی ک ازچاقوهم تیزترند!

دلت راتکه تکه می کنند...
وتوجوابی برایشان نداری....
هرچقدرهم اشک بریزی دلت خنک نمی شود.
 

starlet.

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تنها که باشی
"آرزو میکنی یک نفر اسمت را صدا کند"
حتی اشتباهی..
 

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تازه فهمیدم چرا پشت سر مرده ها آب نمی ریزند…

چون این دنیا ارزش برگشتن ندارد…!
 

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هیچ کس ویرانیم را حس نکرد...
وسعت تنهاییم را حس نکرد...
در میان خنده های تلخ من...
گریه پنهانیم را حس نکرد...
در هجوم لحظه های بی کسی...
درد بی کس ماندنم را حس نکرد...
آن که با آغاز من مانوس بود...
لحظه پایانی ام را حس نکرد...

 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
غروب است غروب

غروب جمعه ای دلگیرکه

وقتی میخواهی بگویی خدایا....

دلت میگیرد قلبت میلرزد اشک توی چشمانت جمع میشود

ولی نمیتوانی بگویی خدا یا
دوستش ندارم
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آوردن احضاریه دادگاه و قبض برق و آب و تلفن و گاز

که نشد شغل

به من نامه ای بنویس

پستچی ها باید به شغلشان افتخار کنند..
 

tara75

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
"اشــــــــکهایـــم"
را


"بـــــى صـــــــدا"
در اوج
"ســـــــــکوت"
مى ریزم ......!!!



•••• "هـــــــق هــــــق" ••••

بــــراى کسـیـ است کــــه

کـــســى را
بـراى پــــاک

کـردن اشکـــــهایـــش دارد.......!!
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] آینده را می بینم که دیگر
[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دستانم بی دست های تو با[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] جیب هایم کنار آمده اند
[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]و پیری ام را قدم خواهم زد[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]روی عصر ِ دلگیر ِخیابان هایی[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]که یاد تو به زیرشان خواب است[/FONT]
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا